گروه راهبرد «سدید»؛ یکی از وجوه بارز تفاوت میان جنبش های عصر مدرن با جنبش های کلاسیک، توجه مضاعف به نماد ها و نماد پردازی است. نماد ها از ابزار های ویژه ای هستند که جنبش ها آنان را خلق می کنند، اما پس خلق، این نماد ها هستند که به جنبش ها تشخص بخشیده، آنان را از یکدیگر متمایز ساخته و بعضا گسترش داده و پیروز می کنند از همین رو نماد ها یکی از ابزار های جدی برای تحقق اراده جنبش ها هستند. در ادامه گزارشی در این خصوص خواهید خواند.
همه چیز قابلیت تبدیل شدن به نماد را دارد
پیش از هر سخنی لازم است تا واژه نماد را تنقیح مفهومی کنیم. مراد از نماد چیست؟ در یک تعریف اجمالی باید گفت که: «نماد بیان کلیات و مفاهیم بزرگ به وسیله موضوعات جزئی است اما این موضوعات و تصاویر جزئی به قدری جاندارند که ذهن را تسخیر می کنند.» [1]
از تعریف فوق نکات مهمی قابل برداشت است. نخست آنکه نماد ها از خود اصالتی ندارند بلکه اصالت و حقیقت نماد ها، آن پیام بزرگی است که نماد از آن نمایندگی می کند. در مرتبه بعد از تعریف فوق چنین بر می آید که بر خلاف تصور رایج، نماد ها و نماد پردازی در جنبش صرفا شامل تصاویر، پرچم و ... نمی شود، بلکه نماد شامل هر چیزی است که بتواند معانی گسترده تری را به ذهن بیننده و یا شنونده متبادر کند، برای نمونه گاه یک شخص می تواند نماد یک جنبش و حرکت اعتراضی قرار گیرد، گاه یک رنگ و یا حتی گاه یک مکان می تواند به عنوان نماد مورد استفاده قرار گیرد بنابراین مشاهده می شود که نماد ها از حوزه گسترده و وسیعی برخوردار هستند. در ادامه به تعدادی از این نماد ها اشاره خواهد شد.
نماد های اعتراضی
بخشی از نماد های اعتراضی در دنیا بدین شرح هستند:
نماد ها، ممیزی جنبش های مدرن از گذشته
در انقلاب های عصر جدید از این نماد ها فراوان استفاده شده است. در فوق تنها به تعدای از نماد های اعتراضی اشاره شد، ذکر همه آنان پژوهش و کتاب تفصیلی مستقلی را طلب می کند. در حقیقت امروزه هیچ انقلاب، جنبش و حرکتی بدون نمادها شکل نمی گیرد. در بخش های پیشین به شعر، موسیقی و گرافیتی اشاره نمودیم، هر یک از این سه عنصر نیز خود علاوه بر تأثیر مستقل، قابلیت تبدیل شدن به نماد را نیز دارند.
یکی از انقلاب های بسیار پرکار در زمینه نماد، انقلاب های فاشیستی است. در انقلاب های از نوع فاشیستی، استفاده از نمادها برای نشان دادن ماهیت جنبش و ایجاد همبستگی بسیار صورت پذیرفته و کمتر انقلابی مانند آن را می توان نشان داد که نمادها این چنین نقش مهمی در پیروزی جنبش ایفا کرده باشند. ده ها نفر از هنرمندان و اسطوره شناسان مانند ویلیگاد و طالع بینانی چون وولف به کار گرفته شدند تا سمبل ها و آیین های فاشیستی را خلق کنند. نمادهایی چون رایش سوم، صلیب شکسته، خلوص نژادی، قهرمان پروری های تاریخی، خلق داستان ها و روایت های پیروزمندانه از گذشته و ... که در انواع مراسم و تشریفات و تبلیغات به کار می رفتند، در پیروزی های پی در پی فاشیست ها نقش ایفا کردند و انقلاب های بزرگی را رقم زدند.[2]
بحث در زمینه نماد ها مفصل است، در بخش پایانی تنها به ذکر این نکته اکتفا می کنیم که نماد ها می توانند به جنبش ها شخصیت دهند، عامل جداسازی آنها از یکدیگر و عامل شناخت اعضای یک جنبش نسبت به هم باشند، از همین رو مطالعات نماد در اعتراض ها اهمیت فراوانی دارد. این نماد ها کنش آفرین بوده و در کنار سایر ابزار ها برای اعمال اراده بر قدرت و جذب افراد توسط جنبش ها استفاده می شوند.
[1] فتوحی، محمد: بلاغت تصویر، نشر سخن، ص ۱۶۱
[2] رهبری، مهدی: جنبش های اجتماعی، انتشارات کویر، ص ۲۱۱
/انتهای پیام/