رأی شما به تنهایی تعیین‌کننده است
تا زمانی که یاد نگیریم در تصمیمات گروهی به رأی خود احترام بگذاریم و بدانیم هر رأی به تنهایی می‌تواند در نتیجه اثر بگذارد هیچ رویدادی به درستی انجام نمی‌شود.
به گزارش «سدید»؛ تا زمانی که یاد نگیریم در تصمیمات گروهی به رأی خود احترام بگذاریم و بدانیم هر رأی به تنهایی می‌تواند در نتیجه اثر بگذارد هیچ رویدادی به درستی انجام نمی‌شود. بسیاری از بلا‌هایی که سر ما می‌آید نتیجه همین گروه‌زدگی‌هاست که اگر مخالفت کنیم بیکار می‌شویم، مواجب‌مان قطع می‌شود، از چشم فلانی می‌افتیم، فردا فلانی رئیس و وزیر می‌شود و مخالفت امروز ما کار دست‌مان می‌دهد...

سفر شمال و جشن تولد زهرمارمان شد
یکی از اقوام در باغ شمالش تولد گرفته بود. قرار بود ما هم برویم. دخترم خیلی وقت بود جایی نرفته بود و اصرار داشت در این مهمانی خانوادگی شرکت کنیم. همسرم توپ را در زمین من انداخت و گفت هرچه مادرت صلاح بداند. من هم نگاهی به صورت مشتاق آن‌ها کردم و قبول کردم.

چند ساعت بعد سه تا ماشین پشت هم در جاده به سمت شمال در حرکت بودیم. ترافیک سنگین بود و همه کلاقه شده بودیم، ولی حتماً در مهمانی خوش می‌گذشت و تلافی این خستگی درمی‌آمد. هیچ کس غر نمی‌زد و هر کس به سهم خودش سعی داشت فضای سنگین ماشین را که ناشی از خستگی و کلافگی بود با یک حرف خوشایند تغییر دهد.

بالاخره به شمال رسیدیم. هر کس یک طرف ولو شد و از خستگی همه بیهوش شدند. شب همه در حیاط ویلا جمع شدند تا تولد بگیرند، ولی ناگهان حال مادربزرگ خراب شد و اعصاب بقیه خرد شد. عمه سرش درد می‌کرد و در حالی که یک مسکن خورده بود دور پیشانی‌اش را با یک دستمال محکم بسته بود. این تنها راه تسکین دردش بود. من هم کلافه بودم و زیر لب غر می‌زدم.

یکی از نوه‌ها به سرفه افتاد و با افت فشار راهی بیمارستان شد. آنجا بود که فهمیدیم نتیجه آزمایش کووید او مثبت است و ما تمام مدت با یک کرونایی همراه بوده‌ایم. بیش از این ماندن را جایز ندانستیم و به تهران برگشتیم. نیمی از راه در سکوت گذشت، ولی بالاخره همسرم غرولند کرد و گفت‌: چه سفر مزخرفی! اصلاً نباید می‌آمدیم. دخترم گفت من هم فردا امتحان دارم. اگر می‌گفتم نمی‌آیم ممکن بود شما سفر را به خاطر من کنسل کنید و دلم نیامد و وانمود کردم مشتاق سفرم. من هاج و واج نگاه‌شان می‌کردم که موبایلم زنگ خورد. دختر خواهر شوهرم عصبی بود می‌گفت: «آخه کدوم آدم عاقلی در این اوضاع کرونا تولد می‌گیره؟ والا اگه می‌گفتیم نمیایم می‌کردن پیرهن عثمان که اینا با ما مشکل دارن و ال و بل. حالا اگه کرونا نگیریم خیلیه. دیدی؟ بچه حالش خیلی بد بود.»

ما هر کدام برای رفاه دیگری و به قول خودمان احترام به تصمیم جمعی سفر آمده بودیم. بی‌آنکه مصلحت و منطق شخصی خود را در نظر بگیریم. احساس خود را قربانی تصمیم گروهی کرده بودیم که هر کدام پیش خود فکر کرده بود مخالفت او ممکن است به تصمیم گروه برای سفر آسیب بزند. این بود که همه ما در برابر این دعوت سکوت کرده و خودمان را خوشحال نشان دادیم.

انتخاب منو را در اختیار یک نفر گذاشتیم
با دوستانم برای یک گپ دوستانه به رستوران رفتیم. آنجا کمی از گذشته‌ها گفتیم و سپس ناهارمان را سفارش دادیم. وقتی منو را جلوی‌مان گذاشتند هر کس داشت غذای خودش را انتخاب می‌کرد که یک باره هستی گفت ناهار امروز مهمان من هستید. نگاهم روی منو خشک شد و بلافاصله پیشنهادم را عوض کردم. شایسته نبود او متحمل هزینه شود. دوست دیگرم هم زبانش قفل شد و با لبخند به هستی گفت: حالا که مهمان تو هستیم پس انتخاب غذا با تو. او هم به خیال خودش ما را سورپرایز می‌کرد. جلوی پیشخوان رفت و تند تند چیز‌هایی سفارش داد. من و دوستم با هیجان منتظر بودیم تا سلیقه‌اش را بدانیم. چند دقیقه بعد گارسون با چند دیس غذا آمد و ما منتظر برای تحویل بسته پیشنهادی هستی. ولی وقتی دیس‌ها را دیدیم خشک‌مان زد. او تمام غذا‌ها را گیاهی سفارش داده بود و رد سبزیجات در همه غذا‌ها نمایان بود. من که وارفتم و اشتهایم درجا کور شد. دوستم هم نیم‌نگاهی به من کرد و ابرو بالا انداخت. باز هم دور از ادب بود که نخوریم. به هر حال ما خودمان تصمیم گرفته بودیم طبق نظر هستی غذا انتخاب کنیم. حالا اگر او گیاهخوار است پس باید به او احترام بگذاریم. کمی با غذا بازی کردیم و به زور چند لقمه‌ای خوردیم، ولی هر کدام بهانه‌ای آوردیم و ادامه غذا را نخوردیم. دست آخر یک فاکتور بلند بالا برای هستی گذاشتیم بی‌آنکه هیچ کدام با لذت یا کامل غذایی خورده باشیم. هستی از رفتار ما ناراحت شد و گفت شما نباید رودربایستی می‌کردید. من که گفتم از روی منو انتخاب کنید. راست می‌گفت اشتباه از خودمان بود. نباید تصمیم خود را فدای میزبانی او می‌کردیم. او با میل ما را مهمان کرده بود و ما باید با اختیار نظر خود را می‌گفتیم و به خاطر مصلحت گروه، زیر بار چیزی که دوست نداشتیم نمی‌رفتیم.

برای تصمیم خود در گروه احترام قائل شویم
چند نفر از ما خود را فدای مصلحت گروه می‌کنیم؟ چند نفر از ما می‌ترسیم که رد پیشنهاد گروه به ما آسیب بزند؟ ما هر روز در معرض تصمیم‌های بسیاری هستیم که بسیاری از آن‌ها گروهی هستند. وقتی اعضای گروه با هم همفکر و نظر نیستند بنا به مصلحت تصمیمی می‌گیرند که اشتباه است و آسیب‌های جدی وارد می‌کند.

در شرایطی که هر کس باید نظر خودش را بیان کند هر فرد از زدن ساز مخالف در مقابل دیگران می‌ترسد و نظر واقعی‌اش را نمی‌گوید. نتیجه، تصویب تصمیمی می‌شود که هیچ کدام با آن موافق نیستند.

رونالد سیمز معمار صاحب‌نظر بر این باور است پارادوکس ابیلین بسیار به سندروم گروه‌اندیشی یا سندروم گروه‌زدگی شباهت دارد، اما در عین حال دارای تفاوت‌های بسیار است. در تفکر گروهی افراد در تضاد با آرزو‌های آگاهانه خود نیستند و به طور کلی حس خوبی نسبت به تصمیمات اتخاذ شده در گروه دارند. اما در پارادوکس ابیلین افراد بر خلاف خواسته‌های خود عمل کرده و عمدتاً حس بدی نسبت به نتیجه به دست آمده دارند. بر اساس این نظریه سیمز، تفکر گروهی یا گروه‌اندیشی پدیده‌ای روانی است که بر شفافیت تفکر اثر می‌گذارد، اما پارادوکس ابیلین تأثیری بر تفکر ما نخواهد داشت.

برای جلوگیری از وقوع پارادوکس در محیط کار باید دانست که آیا افراد تمایلی به نظر دادن در گروه دارند یا نه؟ تصور کنید جلسه مهمی برای تصمیم‌گیری یک امر مهم تشکیل شده، ولی افراد انگیزه‌ای برای اعلام نظر شخصی خود ندارند. خود را کنار می‌کشند و فقط روی هر تصمیم و نظری صحه می‌گذارند. به نظر خودشان ساز مخالف نمی‌زنند، ولی در واقع با این کناره‌گیری آگاهانه کیفیت تصمیمات را پایین می‌آورند. در این گروه‌ها اغلب افراد مدیر و سایر اعضا را قبول ندارند و فقط از سر خود باز می‌کنند یا به نشانه احترام و همراهی با گروه نظر موافق خود را اعلام می‌کنند. نتیجه‌اش می‌شود تصمیمات اشتباهی که در سطوح مختلف گرفته می‌شود. رأی‌هایی که به صلاح نیست یا قانون‌هایی که موقع تصویبش سکوت کرده و آن را به درستی نقد نکرده‌اند. بسیاری از قوانین و طرح‌ها زمانی تصویب می‌شوند که هیچ عضوی آن را نقد نمی‌کند و برای اشتباه بودنش کاری نمی‌کند. بسیاری از بلا‌هایی که سر ما می‌آید نتیجه همین گروه‌زدگی‌هاست که اگر مخالفت کنیم بیکار می‌شویم، مواجب‌مان قطع می‌شود، از چشم فلانی می‌افتیم، فردا فلانی رئیس و وزیر می‌شود و مخالفت امروز ما کار دست‌مان می‌دهد...
تا زمانی که یاد نگیریم در تصمیمات گروهی به رأی خود احترام بگذاریم و بدانیم هر رأیی به تنهایی می‌تواند در نتیجه اثر بگذارد هیچ رویدادی به درستی انجام نمی‌شود.
 
انتهای پیام/
منبع: جوان
ارسال نظر
captcha