به گزارش «سدید»؛ علوی تهرانی حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد باقر علوی تهرانی، استاد حوزه با اشاره به اینکه آیه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ» به بحث مباهله اشاره کرده است، گفت: این موضوع باید از دو جهت مورد بررسی قرار بگیرد، گرچه عمدتا از یک سو به آن نگاه میشود. در این ماجرا، نصارای نجران نزد پیامبر آمدند و در مورد عیسی (ع) احتجاج کردند، آنها به احتجاج پیامبر (ص) التزام عملی نکردند، گرچه ظاهرا قبول داشتند.
وی افزود: از این رو گفتند که شما جان و زنان و فرزندان خود را بیاورید و ما هم بیاوریم سپس مباهله کنیم. از این اتفاق دو حقیقت استخراج میشود؛ اول حقانیت اسلام است، یعنی همین که مسیحیان به مباهله تن ندادند، یعنی اینکه اسلام دین بر حق است. دانستند که اگر پیامبر نفرین کند کار برای همیشه تمام است و این موضوع باید خیلی برجسته شود. مسیحیت با آیه مباهله از بین رفت و آنها کوتاه آمدند. آنها گفتند اگر خانوادهاش را با خودش بیاورد نشان میدهد بر حق است، ولی اگر اصحابش را آورد اینطور نیست. پیامبر (ص) وجود نازنین حضرت صدیقه (س)، امیرالمؤمنین (ع) و حسنین (ع) را آوردند و همین سبب از بین رفتن مسیحیت شد.
علوی تهرانی بیان کرد: در آیه تعبیر «انفسنا» به کار رفته است که در فارسی میگوییم ما یک روح هستیم در دو بدن، یکی وجود نازنین پیامبر (ص) و دیگری وجود نازنین علی بن ابیطالب (ع). این آیه از طرفی فضیلت و شرافت برای اسلام در برابر مسیحیت و شرافت و فضیلت وجود علی (ع) هم هست؛ ما به طرفداران سقیفه میگوییم فرض کنیم پیامبر (ص) کسی را به جانشینی خود انتخاب نکرده است که براساس اعتقاد ما ۱۲ نفر را، آن هم نه یکبار بلکه در مقاطع مختلف معرفی کردند و منابع شما هم آن را ذکر کرده است، ولی با فرض درستی حرف شما، ما باید چه کسی را انتخاب کنیم؟
وی با بیان اینکه آیا باید فردی را که واجد یکسری فضایل است انتخاب کنیم یا افرادی که این فضائل را ندارند، گفت: فرض کنیم افراد پیشنهادی همه دارای فضائلی باشند، یکی ده تا و دیگری ۲۰ تا و صد تا و .... این آیه فرموده است که اگر خواستید کسی را انتخاب کنید کسی باشد که جان پیامبر (ص) است و او کسی جز امیرالمؤمنین (ع) نیست و شما (اهل تسنن) هم در کتابتان به آن اذعان کردهاید. شبیهترین و نزدیکترین فرد به پیامبر (ص) کسی جز وجود مقدس امیرالمؤمنین (ع) نیست.
علوی تهرانی به بحث ایمان و انواع آن و نقش ایمان در زندگی فردی و اجتماعی اشاره و تصریح کرد: برای رسیدن به جامعه مطلوب باید این مسئله از چند جهت بررسی شود؛ از نظر من جامعه امروز از تعالیم رسول اکرم (ص) دور است و اگر امروز پیامبر (ص) بخواهند جامعه ما را ارزیابی کنند، مبنای ایشان همان فرمایششان در این روایت است که فرمودند: «لاتنظروا الی کثرة الصلاة و الصوم و کثرة الحج...»؛ به زیاد نماز خواندن، روزههای زیاد، حج فراوان، احسان زیاد و گریههای شبانه نگاه نکنید، بلکه «انظروا الی صدق الحدیث و اداء الامانه». ملاک و معیار پیامبر (ص) این نیست که انسان به جای ۱۷ رکعت نماز واجب، روزی ۱۰۰ رکعت بخواند و به جای روزه رمضان، ماه شعبان و رجب را هم روزه بگیرد، بلکه ملاک ادای امانت و راستگویی است. باید ببینیم افراد در کنار حَجَةالاسلام، صدق حدیث و امانتداری هم دارند یا خیر.
ایمان عادتی؛ عامل بسیاری از مشکلات
وی در ادامه سخنانش افزود: تاکید پیامبر (ص) بر الزام جامعه به اخلاق است و ایشان جامعه دور از اخلاق را باعث مشکلات میدانند. امام صادق (ع) در علت اینکه چرا نباید به نماز و روزه زیاد افراد نگاه کرد فرمودند که فریب روزه و نمازهای زیاد برخی افراد را نخورید، «فان الرجل ربما... حتی لو ترکوه استوحش»، زیرا گاهی ممکن است فرد به اینگونه عبادتهای زیاد عادت کرده باشد، به گونهای که اگر بخواهد آن را کنار بگذارد، وحشت میکند. یعنی عبادات از روی عادت است نه اندیشه و تفکر، ولکن «اختبروهم عند صدق الحدیث و اداء الامانة»؛ یعنی راستگویی و امانتداری همواره عبادت است و هیچ وقت عادت نیست، به خصوص اگر در بینش الهی باشد، زیرا در بینش غیرالهی هم ممکن است صدق وجود داشته باشد، ولی در بینش الهی اخلاق یکطرفه است. مثلا من به شما خوبی میکنم و کاری ندارم شما به من خوبی کنید یا خیر. من به شما خیانت نمیکنم و کاری ندارم که طرف مقابل خیانت میکند یا خیر.
علوی تهرانی گفت: در سوره مبارکه احزاب آیه ۳۱ «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا» فرموده است که مسلما در زندگی رسول اکرم سرنوشت نیکو برای شما وجود دارد، منتهی هم تعالیم پیامبر (ص) در سیره فردی، اجتماعی، خانوادگی، حکومتی و ... الگو است و هم در اختیار است، ولی چرا ما با آن ارتباط نداریم؟ این چرایی ذیل آیه آمده است: «لمن کان یرجو الله»؛ برای آنان که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و همواره خدا را یاد میکنند.
تاکید قرآن بر ایمان آوردن مؤمنان
وی در ادامه بیان کرد: پس تعالیم پیامبر (ص) اسوه است و اگر کسی به آن گوش دهد بهترین آدم است، ولی اگر جامعه و فردی به آن تن نمیدهد ریشه در ضعف ایمان است. ایمان مقولهای پیچیده محسوب میشود. سوره مبارکه نساء فرموده: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا» خطاب آیه به مردم یا تعبیر ایها الناس و معاشر الناس و ... نیست، بلکه فرمودهای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید به اینکه اگر به مؤمن گفته شود ایمان بیاور، به لحاظ عقلی محال است و اگر به مؤمن گفته شده است ایمان بیاور، یعنی ایمان اولیه مشکل دارد.
علوی تهرانی افزود: در سوره حدید آیه ۲۸ فرموده: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ».ای مؤمنین تقوا پیشه کنید... امروز تقوا و ترس از خدا در جامعه ما وجود ندارد و خیلی از مبلغین هم به مردم میگویند خدا ترسی ندارد، در حالی که اگر ما از خدا بترسیم، خیلی از اشکالات رفع میشود، کما اینکه وقتی دوربینهای راهنمایی و رانندگی نصب شدند، تخلفات کمتر شد. البته ترس از خدا ترس از جهنم نیست، بلکه نگه داشتن حرمت خدا و رعایت دستورات خداست و خدا ارحم الراحمین است، ولی باید حرمت او حفظ شود.
این استاد حوزه گفت: از این دو آیه استفاده میشود که ایمان دو قسم دارد و فقط یک قسم آن مد نظر حضرت حق است. در آیه ۴۱ سوره مائده «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا أُولَئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» به این نکته اشاره شده است کهای پیامبر سرعت دیگران در کفر تو را محزون نکند. در این آیه به کفر افرادی اشاره کرده که گفتند ما ایمان آوردیم، ولی قلبا ایمان نیاوردهاند. یعنی حدی از ایمان است که به آن ایمان کفری گویند. نوع دیگر ایمان، شرکی است. خداوند در آیه ۱۰۶ سوره یوسف «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ» فرموده است که و بیشتر آنها به خدا ایمان نمیآورند مگر اینکه برای خدا شریک قائل شوند.
ایمان کفری چیست؟
وی تصریح کرد: ایمان کفری مربوط به منافقان است و ریشه آن به صدر اسلام و مدینه و مکه برمیگردد؛ زمانی به پیامبر (ص) میگفتند ما مؤمن هستیم، ولی قلبا ایمان نداشتند. نوع دیگر کفر اینکه رفتار مؤمنانه دارند و مسجد میسازند، ولی مسجد ضرار. در آیه ۶۰ سوره نساء «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا» آمده است که آیا درباره کسانی که گمان میکنند ایمان آوردهاند اندیشه نکردهاید، یعنی اینها گمان میکنند ایمان دارند، ولی ندارند. طایفه دیگری هم هستند که ایمانشان، حرفی است. آیه ۱۱ حج فرمود: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ»؛ خدا را میپرستند، ولی به زبان. اگر زندگی و کسب و کار و فرزندان و همسر خوب داشته باشند خدا را قبول دارند، ولی اگر در طول زندگی سختی به آنها وارد شود از ایمان برمیگردند، آنان ایمان ارثی دارند.
علوی تهرانی اظهار کرد: ایمان برخی خودساخته و تفریقی و فاصله بین خدا و پیامبر (ص) است؛ یعنی به هر چیزی که دوست دارند ایمان میآورند. «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا». خدایی که با پیامبرش کشتی میگیرد و پسر دارد و سوار بر اسب میشود و از آسمان اول به هفتم میرود از سوی چنین افرادی ساخته شده است. عدهای هم ایمان شرطی دارند. خداوند در آیه ۱۲۴ انعام فرموده است: «وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ»، یعنی میگویند ما ایمان نمیآوریم تا آنچه به سایر پیامبران دادی به ما بدهی. گروهی هم ایمان حقیقی دارند. در آیات ۲ تا ۴ سوره انفال به این نوع اشاره شده است؛ آنها اهل اقامه نماز هستند نه خواندن نماز.
تفاوت اقامه نماز و قرائت نماز
وی ادامه داد: در هیچ جای قرآن به قرائت نماز اشاره نشده است، بلکه همیشه اقامه به کار رفته که توأم با بردباری و استقامت است. اقامه نماز یعنی حقیقت نماز در انسان پیدا شود و هدف آن در جامعه تحقق یابد. از مهمترین اهداف نماز دوری از فحشا و منکر در رفتارهای فردی و خانوادگی است. در آیه علاوه بر اقامه نماز به انفاق هم اشاره شده و گفته است که آنان مؤمنان واقعی و حقیقی هستند.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: آیه ۶۴ سوره نساء «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» به ایمان حقیقی اشاره کرده است. اینها کسانی هستند که در قضاوتها فقط به تو رجوع میکنند و هرچه حکم کنی به آن تن میدهند و تسلیم میشوند. وقتی شما به عنوان پیامبر (ص) میفرمایی جامعهای که به واسطه غدیر ساخته میشود، تسلیم میشود، ولی وقتی تسلیم نشود، یعنی در جامعه نماز و روزه هست، اما در برابر تعالیم پیامبر (ص) تسلیم نیست. چرا فکر میکنیم عقل ما برتر از حکمت خداوند است و عقل ما از عقلآفرین بیشتر میداند. چه کسی دایه مهربانتر از مادر را میپذیرد. چرا ما فکر میکنیم خداوند از ما بهتر نمیداند. اگر چنین ایمانی در جامعه ایجاد شود، جامعه مطلوب به دست خواهد آمد.
انتهای پیام/
منبع:ایکنا