به گزارش «سدید»؛ فسق به معنای میل به گناه از سوی کسی که حکم شریعت را پذیرفته،، ولی بر خلاف آن عمل میکند، یکی از مشکلات جوامع اسلامی است.
فسق در جامعه اسلامی آثار و تبعاتی دارد که خداوند در قرآن به آنها اشاره کرده است. نویسنده در این مطلب گوشهای از آثار مخرب و زیانبار فسق مسلمانان را در جامعه اسلامی بر اساس آموزههای قرآن بیان کرده است.
رواج نابهنجاریها در جامعه اسلامی
در آموزههای قرآنی، شهروندان جامعه اسلامی از نظر شخصیتی و افکار و عقاید و با توجه به سطوح اعتقادی و رفتاریشان به چند گروه و دسته تقسیم میشوند.
از آنجایی که جامعه اسلامی و امت، گروهی از افراد بشر هستند که بر اساس عقیده و فکر نه نژاد، قومیت، جغرافیا و مانند آن در یک جا گرد آمدهاند، عقیده و فکر، نقش اساسی را در انسجام و وحدت اجتماعی آن ایفا میکند. از این رو همه امور جامعه اسلامی در این چارچوب مورد توجه و ارزیابی قرار میگیرد. شخصیتهای جامعه اسلامی نیز بر اساس آن دستهبندی شده و روابط میان افراد جامعه به شکلی متاثر از این دستهبندیهاست.
شهروندان جامعه اسلامی شامل گروههای فکری و عقیدتی چندی هستند که همه آنان با توجه به معیارهای اصول دین سنجیده میشوند و بر اساس اصولی، چون تقوا و عمل صالح تقسیم و ساماندهی میشوند. از نظر آموزههای اسلامی هر کسی که شهادتین را بر زبان جاری کند، مسلمان و جزو شهروندان امت اسلام است. در حقیقت جاری کردن زبانی شهادتین، کف شهروندی و تابعیت جامعه اسلامی است. چنین کسی از حقوق شهروندی اسلامی برخوردار بوده و جان و مال و عرض او در امان خواهد بود.
بر همین اساس کسی نمیتواند متعرض مال و جان و عرض شهروندان مسلمان شود و با اتهامهای فرقهای و مذهبی یا سطوح دیگر ایمان، جان و مال و عرض ایشان را حلال کند؛ چرا که هر گونه تعرض به مسلمان به معنای اعلان جنگ با خداوند است و کشتن مسلمانی مجازات دنیوی و اخروی را به دنبال خواهد داشت.
با نگاهی به مسئله منافقان به خوبی این معنا روشن میشود که تا چهاندازه شهادتین و اقرار و اعتراف زبانی میتواند در تحقق شهروندی اسلامی نقش ایفا کند؛ زیرا منافق کسی است که بر خلاف اعتقاد کفری خود، شهادتین را بر زبان جاری میسازد و باطن خویش را کتمان و ظاهری اسلامی به خود میدهد. (منافقون، آیه ۱ و بقره، آیات ۸ تا ۱۲)
با آنکه منافق همان کافر بلکه بدتر از آن است؛ زیرا کافر اعتقاد باطل خود را آشکار میکند و دم از اسلام و مسلمانی نمیزند،، ولی منافق دورو و دو چهره، بر خلاف باطن کافر خود، اظهار اسلام میکند و بر زبان شهادتین را جاری میسازد تا اینگونه خود را به عنوان شهروند امت اسلام قرار داده و از منافع شهروندی استفاده کند.
البته افراد و گروههای دیگری را میتوان در جامعه اسلامی یافت که تنها از کف اسلام برخوردار هستند و بر همین اساس از حقوق شهروندی اسلامی بهره میبرند. برخی از اینها افراد تازه مسلمانی هستند که هنوز ایمان در جانهایشان رسوخ نکرده است و هنوز در آزمونهای عملی صداقت خویش را نشان نداده و ایمان خود را بارور نکردهاند. (حجرات، آیه ۱۴)
هر مسلمانی در آزمونهای متعدد و متفاوتی که خداوند از او به عمل میآورد سطح ایمان خویش را مشخص میکند. برخی از مسلمانان کسانی هستند که اقرار به اصول دین دارند و به احکام شریعت اقرار و التزام دارند، ولی التزام عملی ندارند و بر خلاف احکام شریعت عمل میکنند. این دسته از مسلمانان مثلا حرمت شرابخواری را میدانند، ولی شراب میخورند؛ حکم زنا را میدانند، ولی زنا میکنند. یا اهل غیبت و تهمت و افترا هستند با آنکه حرمت آن را میدانند و بدان اقرار دارند. میدانند که خداوند حجاب را واجب کرده است، ولی بیحجابی و بدحجابی را در پیش گرفتهاند. احکام شریعت را درباره نماز و روزه میدانند، ولی روزه خواری میکنند و یا نمازهای روزانه را به جا نمیآورند.
این گروه از شهروندان جامعه اسلامی خود به دو دسته تقسیم میشوند؛ برخی از آنها کسانی هستند که این کارهای خلاف را در خفا انجام میدهند و برخی دیگر کسانی هستند این کارهای خلاف را آشکارا انجام میدهند.
فاسق کسی است که میل به گناه دارد (تربیت کتاب العین، ج ۳، ص ۱۳۹۶) و ترک امر خدا کرده و از طریق حق خارج شده و عصیان میورزد
(لسان العرب، ج ۱۰، ص ۲۶۲) و از محدوده شریعت خارج میشود.
نوعا فاسق در شریعت اسلام و فرهنگ قرآن بر کسی اطلاق میشود که ملتزم و مقر به حکم شرع باشد و خلاف آن عمل کند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۳۶)
خداوند در قرآن از کسانی که مردار میخورند (مائده، آیه ۳)، یا از گوشت ذبح شده حرام که نام خدا برآن برده نشده میخورند (همان؛ انعام، آیات ۱۲۱ و ۱۴۵) یا از گوشت قمار (مائده، آیه ۳)، یا خون ریخته شده (انعام، آیه ۱۴۵)، یا گوشت خوک (همان) میخورند، به عنوان فاسق یاد میکند. اینها مسلمانهایی هستند که با اینکه حرمت این امور را میدانند، ولی با این همه گوشت خوک میخورند و یا از گوشتهایی که حلال نیست استفاده میکنند.
زنا، همجنسگرایی و مانند آن نیز از دیگر مصادیق فسق است که در آیات قرآن به آن اشاره شده است.
انسان فاسق در جامعه اسلامی مسلمانی است که ایمان قوی ندارد و اسلام او مانع از انجام محرمات نمیشود و اهل تقوا نیست (مائده، آیات ۸۰ و ۸۱؛ بقره، آیه ۲۸۲) چنین انسانی از نظر قرآن فردی محبوب خداوند نیست و اسلام او برایش فایدهای در دنیا و آخرت جز همان حفظ شهروندی ظاهری و عدم تعرض از سوی مسلمانان نخواهد داشت.
بر این اساس، این گروه از شهروندان جامعه اسلامی، شهروندانی هستند که نابهنجاری را در خفا و یا آشکارا انجام میدهند.
البته در عرف متشرع، فاسق تنها به کسی گفته میشود که نابهنجاری و خلاف شریعت را آشکارا انجام میدهد و کسی که در خفا خلاف شرع عمل میکند فاسق دانسته نمیشود. به هر حال، شهروندان فاسق با ارتکاب خلاف شریعت، نابهنجاری را در جامعه اسلامی دامن زده و رواج میدهند. از اینرو درمان و مقابله این افراد در دستورکار شریعت قرار گرفته است؛ زیرا یکی از وظایف دین اسلام، سالم سازی جامعه از رفتارهای نابهنجار و خلاف عقل و شرع و اخلاق است.
آثار فسق بر شخص و جامعه
یکی از روشهای اسلامی در بیان احکام، بیان فلسفه و علل آن است که این روش موجب میشود تا شخص آگاهانه و از روی علم و انگیزه به موضوع توجه یافته به انجام و یا ترک آن مبادرت ورزد. یکی از راههای بیان فلسفه احکام، بیان آثاری است که بر انجام و یا ترک آن حکم بار میشود. برای اینکه نقش زیانبار فسق بر سلامت شخص یا جامعه دانسته شود، یکی از راههای معتبر و مناسب، مراجعه به آیات قرآنی است که آثار و کارکردهای هر عملی را بیان میکند.
از جمله آثار فسق که در قرآن بیان شده، ارتکاب امور خبیث است. کسی که در برخی از امور زندگی اش فسق میورزد و برخلاف احکام شریعت عمل میکند، در یک فرآیندی از حالت طبیعی خارج خواهد شد و اندکاندک مزاج طبیعی خود را از دست داده و بهجای گرایش به طیبات و امور پاک و پاکیزه، به امور خبیث و ناپاک و زشت گرایش مییابد و کارهای زشت و بد برای او عادی شده و حساسیت خودش را نسبت به آنها از دست میدهد. از اینرو خداوند از آثار فسقورزی در برخی از امور را گرفتار شدن به انجام کارهای زشت و خبیث میداند. (انبیاء، آیه ۷۴)
آیه فوق بیان میکند که قوم لوط تنها به هم جنس گرایی گرایش داشتند و این فسق و خروج از حکم طبیعت و شریعت موجب شد تا در دام کارهای زشت و خبیث بیفتند و در زندگی خویش از کارهای خوب و زیبا دور شوند و به کارهای زشت و بد گرایش یابند و آنها را انجام دهند. در حقیقت انجام کاری که فسق میباشد، موجب میشود تا شخص مزاج سالم و طبیعت و فطرت سالم خود را از دست بدهد و مزاجی بیمار پیدا کند.
انسانهای فاسق با آنکه مسلمان هستند، دچار بیمار دلی میشوند و زنگار گناه موجب میشود تا التزام عملی به اسلام نداشته باشند. بنابراین، به جای اینکه عدالت و اسلام را در زندگی خویش بر هر چیزی مقدم دارند، دچار هوا و هوس شده و منافع خود و خویشان را بر منافع اسلام مقدم میدارند.
خداوند در آیه ۲۴ توبه روشن میکند که چگونه فسق مسلمانان موجب میشود تا خدا و پیامبرش را کنار گذارند و منافع دنیوی و مادی خود و خویشان را مقدم دارند.
همچنین فسق موجب میشود تا انسان در یک فرآیندی از ولایت الهی خارج شده و در ولایت کافران قرار گیرد.
کسانی که در برخی از امور زندگی فسق میورزند، از این زمینه برخوردار هستند که ولایت کافران را بپذیرند. بسیاری از مسلمانانی که ولایت کافران را پذیرفتهاند از مسلمانانی هستند که اقرار به اسلام و ولایت خدا و پیامبر (ص) دارند و حتی در قلب ملتزم به آن میباشند، ولی به سبب همین فسقورزی، تغییر منش و گرایش میدهند و در مقام عمل ملتزم به احکام و قوانین اسلام نمیشوند و تحت ولایت کافران در میآیند. (مائده، آیات ۸۰ و ۸۱)
شما در پیرامون و خویشان خود میتوانید افرادی را پیدا کنید که مسلمان هستند، ولی چون به همه احکام اسلامی عمل نمیکنند و حتی بر خلاف آن بهطور علنی رفتار میکنند، گرفتار ولایت کافران و شیطان شدهاند. مسلمانی که زنا میکند یا شراب میخورد، در یک فرآیندی از ولایت الهی خارج شده و تحت ولایت کافران در میآید.
اینگونه است که مزاج او برمیگردد و ولایت طیب مومنان را برنمیتابد و بهجای آن، ولایت خبیث و ناپاک کافران را پذیرفته و حتی بدان افتخار میکند. اینگونه است که پذیرش ولایت مستکبران جهانی را بر ولایت مومنان خداجو ترجیح میدهد و اشتباهات و خطاهای کوچک مومنان را بزرگنمایی میکند تا ولایت کافران را برای خود توجیه کند. در حالی که میداند همه وجود کافران را خباثت پر کرده است و چیزی از سلامت اخلاقی انسانی ندارند، با این همه ولایتشان را بر ولایت خداوند و مومنان ترجیح میدهد.
فاسق، عزت و کرامت و شرافت خویش را بازیچه دیگران قرار میدهد و با رفتارهای نابهنجار شخصیت خود را تخریب میکند و ذلت و خواری و در یوزگی را برای خود میخرد. (احقاف، آیه ۲۰؛ حشر، آیه ۵)
خداوند در آیه ۱۸ سوره محمد روشن میکند که چگونه فسق موجب میشود تا انسان مسلمان سقوط کند و شخصیت خود را تباه سازد بهگونهای که هیچ ارزشی در جامعه نداشته باشد. برای چنین مسلمانانی جز زیان و تباهی چیزی نیست.
(بقره، آیات ۲۶ و ۲۷) و در دنیا و آخرت برای خود، خواری و ذلت و عذاب را میخرند.
(بقره، آیه ۵۹؛ انعام، آیه ۴۹؛ اعراف، آیه ۱۶۵)
نکته مهم در تاثیرگذاری فسق این است که فاسق با فسق خویش چنان به طبیعت و فطرت سالمش ضربه میزند که دیگر ناتوان از درک حق از باطل و خوب از بد میشود. از اینرو مسلمان فاسق همیشه کژاندیش و کج فکر و کژرفتار است و هنگامی که به ارزیابی رفتار دیگران میپردازد کارهای خوب و هنجارهای دیگران را زشت و بد میبیند و کارهای زشت را نیکو میداند؛ لذا این افراد فساد و تباهی را دوست میدارند و در زمین فساد میکنند. (بقره، آیات ۲۶ و ۲۷)
خداوند با اشاره به فساق از اهل کتاب نشان میدهد که چگونه این رفتار زشت آنان موجب میشود تا کژاندیش شده و نسبت به مومنان خردهگیری و عیبجویی کنند. (مائده، آیه ۵۹)
از این آیه همچنین فهمیده میشود که فسق با تغییر در شخصیت افراد موجب میشود تا نسبت به اهل صدق و صفا و انسانهای پاک و مومن، به جای اینکه مهربان و با ایشان همراه باشند، علیه آنان خشم میگیرند.
فسق در مسلمانان میتواند روابط اجتماعی سالم در جامعه اسلامی را تخریب کند. از اینرو خداوند فسق را عاملی برای گسست پیوندها و روابط خویشاوندی در جامعه اسلامی میداند. (بقره، آیات ۲۶ و ۲۷؛ توبه، آیات ۷ و ۸)
فسق مانع جدی در برابر کارهای خیر است و اجازه نمیدهد تا شخص کارهای خیر و نیکی را به جا آورد و یا از خیر بهرهمند شود. (آل عمران، آیه ۱۱۰)
فسق مانع جدی در قبولی اعمال مسلمان است. اگر مسلمان بخواهد کارهای عبادی و خوب او مورد قبول درگاه الهی باشد میبایست هرگز نسبت به حکمی از احکام شریعت تخلف نورزد. کسانی که کارهای خوب و نیکی انجام میدهند، ولی در همان حال اهل فسق و فجور هستند، امیدی به قبولی اعمال خود نباید داشته باشند. (توبه، آیات ۵۳ و ۵۴) چرا که خداوند اعمال را تنها از متقین میپذیرد و کسی که فسق میورزد اهل تقوا نیست پس عمل او پذیرفته
نخواهد شد.
فسق میتواند شخص را به گمراهی
(بقره، آیه ۲۶) و در نهایت به کفر بکشاند. (بقره، آیه ۹۹؛ آلعمران، آیه ۱۱۰؛ توبه، آیه ۸۰؛ یونس، آیه ۳۳)
خداوند در آیاتی از جمله آیه ۵۹ سوره بقره، ۱۶۵ سوره اعراف، ۱۶ سوره اسراء و ۳۴ و ۳۵ سوره عنکبوت به انسانها هشدار میدهد که فسق و فجور یکی از مهمترین عوامل نابودی و فروپاشی جوامع بشری است؛ بنابراین مسئولان و رهبران جامعه باید مواظب باشند تا فسق در جامعه گسترش پیدا نکند؛ زیرا افزایش نابهنجاریها در جامعه عامل نابودی تمدن و جامعه
بشری است. به هر حال، انسانهای فاسق نهتنها خود محروم از رحمت و مغفرت الهی (توبه، آیات ۷۷ و ۸۰؛ منافقون، آیه ۶) و محروم از رضوان الهی (توبه، آیه ۹۶) و نیز هدایت خاص الهی (مائده، آیه ۱۰۸؛ توبه، آیات ۲۴ و ۸۰) و نفرین الهی (مائده، آیات ۲۴ و ۲۵) هستند بلکه موجب نابودی جوامع بشری میشوند و عذاب خدا را برای جامعه خویش به ارمغان میآورند.
انتهای پیام/