در گفتگو با دبیر سابق ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر مطرح شد؛
جلیل محبی گفت: امر به معروف و نهی از منکر یک ابزار سیاسی برای نظارت بر حاکمیت است. صراحت آیه قرآن این است که امر به معروف و نهی از منکر ابزاری برای از بین بردن تفرقه است، درحالی‌که پیش از انقلاب و پس از انقلاب، همه گروه‌های سیاسی که در کشور بودند به دلیل عدم‌درک صحیح و عمیق از آیات قرآن و احادیث، موضوع امر به معروف و نهی از منکر را به نزدیک‌ترین چیزی که در جامعه می‌دیدند معطوف می‌کردند و آن موضوع حجاب و عفاف بوده است.

به گزارش «سدید»؛ سال ۱۳۷۲ ستاد امر به معروف و نهی از منکر به‌صورت طلبگی و برای امر فرهنگی تبلیغ امر به معروف و نهی از منکر درکنار ستاد اقامه نماز و با ابتکار افرادی مانند محسن قرائتی تشکیل شد. بنابر نظر جلیل محبی، این ستاد در سال‌های بعد رویه‌ای متفاوت از وجهه فرهنگی خود اتخاذ کرد و تبدیل به یک نهاد اجرایی شد. محبی در فاصله سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ دبیری این ستاد را بر عهده داشته و درحال‌حاضر منتقد رویه و نظری است که مدیران جدید ستاد امر به معروف و نهی از منکر در پیش گرفته‌اند؛ رویه‌ای که در آن طرح‌هایی مانند صدور برگه‌های جریمه برای اعمالی خاص و دستور به عدم امکان ورود به مترو توسط شهروندان خانم مطرح می‌شود. محبی در درک اولویت‌ها نسبت به مدیران جدید ستاد امر به معروف و نهی از منکر نقد‌هایی را مطرح کرده و در همین گفتگو گفته است: «من آقای هاشمی‌گلپایگانی (دبیر ستاد) را آدم متدینی می‌دانم، ولی اشتباه ایشان این است که فکر می‌کند مساله عفاف و حجاب با ابزار امر به معروف و نهی از منکر باید درست شود. درحالی‌که ستاد امر به معروف و نهی از منکر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر است، نه ستاد احیای حجاب و عفاف! شما باید چیزی را در دستور قرار دهید که امر به معروف و نهی از منکر را احیا کند.» پیشنهاد می‌کنم این گفتگو را بخوانید، به‌خصوص بخش‌هایی از آنکه جنس افشاگری دارد و مدعی است در تمام این سال‌ها، فشار‌های سیاسی باعث شده اولویت‌بندی در بحث امر به معروف و نهی از منکر از جانب مطالبه و بازخواست مسئولان به‌سمت توصیه به عفاف و حجاب در کف خیابان برود.

جامعه ایران در یک ماه اخیر، درگیر اتفاقات تلخ و غم‌انگیزی است. سلسله‌جنبان این اتفاقات مساله اجرای دستورالعمل عفاف و حجاب و حواشی گشت ارشاد است که تحت عنوان امربه معروف و نهی از منکر قرار می‌گیرد. اما واقعا این امر به معروف و نهی از منکر چه تعریفی دارد که در جامعه امروز ایران فقط در یک مفهوم توصیه به حجاب یا ظهور گشت ارشاد بازخوانی و فریز می‌شود؟ آیا اولویت اصلی، امربه معروف و نهی از منکر، امر به عفاف و حجاب است؟
امربه معروف و نهی از منکر ابزار سیاسی اسلام سیاسی شیعه است و آن مفهومی که امروز به اذهان متبادر می‌شود کاملا مغایر از آن چیزی است که ما در شیعه قرون ابتدائی اسلام در زمان ائمه طاهرین می‌بینیم و در آموزه‌های قرآن و حدیث از آن یاد شده است. یعنی اگر بخواهم بگویم در دوران قبل از تشکیل حکومت اسلامی چه پایه‌هایی برای اسلام سیاسی وجود دارد می‌گویم دو پایه است که یکی گریه بر سیدالشهدا است و دیگری مساله امربه معروف و نهی از منکر. در دوره حکومت اسلامی یک پایه دیگر به اسلام سیاسی اضافه می‌شود و آن نمازجمعه است. یعنی در دوره تشکیل حکومت اسلامی جامعه اسلامی از منظر سیاسی دارای سه ستون است، یک خیمه دارای سه ستون است. بدین ترتیب جامعه پویا و به سمت جلو حرکت می‌کند. این برداشتی است که از قرآن کریم انجام می‌شود. خداوند متعال در سوره مبارکه آل‌عمران در آیات ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ موضوعی را می‌فرمایند که اگر به دقت این موضوع را موشکافی کنیم آن زمان است که امر به معروف و نهی از منکر را می‌شناسیم و در جامعه اسلامی با ساختار و مفاهیم درست درباره آن تصمیم می‌گیریم. من اگر از شما بپرسم مهم‌ترین چالش یک جامعه چیست شما در پاسخ موارد متعددی را می‌توانید بیان کنید. اما حتما بین چند مورد از این چالش‌ها که نام می‌برید تفرقه و زد و خورد و مقابل هم قرار گفتن گروه‌های موجود در یک جامعه را عنوان می‌کنید؛ که البته این چالش برای اجتماع انسانی _ نه صرفا اسلامی _ است و همه جوامع بشری اگر تفرقه و زد و خورد و تقابل داشته باشند یک چالش برای آن‌ها محسوب می‌شود و اگر از شما سوال کنم که یکی از فاکتور‌های جامعه سالم چیست شما می‌گویید جامعه سالم جامعه‌ای است که در آن تفرقه و زد و خورد نیست، دشمنی در آن وجود ندارد. قرآن نیز این تاکید را دارد. خداوند متعال در آیه ۱۰۳ سوره مبارکه آل‌عمران می‌فرمایند: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّه عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِه إِخْوَانًا وَکنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْها کذَلِک یبَینُ اللَّه لَکمْ آیاتِه لَعَلَّکمْ تَهتَدُونَ» ۱
یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ بیندازید و تفرقه نکنید، نعمت‌های خدا را یادآوری کنید. منظور کدام نعمت است؟ این نعمت که با هم دشمن بودید و خدا بین قلب‌های شما صمیمت انداخت، با این نعمت برادر هم شدید، شما لب پرتگاه جهنم بودید _ با این دشمنی‌ها _، ولی خدا شما را نجات داد، من این‌ها را بیان می‌کنم شاید هدایت شوید. این آیه را شما شنیده بودید؟ می‌دانید آیه بعدی این چیست؟ نمی‌دانید. حدس می‌زنید آیه بعد از اینکه می‌گوید تفرقه نداشته باشید، دشمن بودید و من بین شما صمیمیت ایجاد کردم چه می‌تواند باشد؟

درباره امر به معروف و نهی از منکر است؟
بله. بعد از اینکه می‌گوید تفرقه نداشته باشید در آیه ۱۰۴ سوره آل‌عمران می‌فرمایند «وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَأُولئِک همُ الْمُفْلِحُونَ» ۲ یعنی آنچه باید باشد، باید درست کنید، ایجاد کنید. باید یک ساختاری درست کنید، گروهی باشند که امر به معروف و نهی از منکر کنند. برای چه؟ این «واو» ابتدای آیه، نشان‌دهنده این است که این آیه ادامه جمله آیات قبل است یعنی دشمنی داشتید و من صمیمیت در قلب‌های شما انداختم و همگی دست به ریسمان الهی بیندازید و تفرقه نکنید. گویی این‌طور می‌گوید برای اینکه این از بین نرود، این انس و الفت از بین نرود گروهی وجود داشته باشند که امر به معروف و نهی از منکر کنند. آیه بعدی ۱۰۵ سوره آل عمران دوباره خداوند می‌فرمایند: «وَلَا تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهمُ الْبَینَاتُ وَأُولَئِک لَهمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» ۳
یعنی مثل کسانی نباشید که تفرقه و اختلاف کردند. مثل صدفی می‌ماند که بالا و پایینی دارد و درمورد تفرقه صحبت می‌کند و در وسط آن امر به معروف و نهی از منکر است، یعنی امر به معروف و نهی از منکر ابزار تفرقه زدایی است، تفرقه را از بین ببریم.

می‌توان این‌طور برداشت کرد که اگر در وضعیتی قرار بگیریم که امر به معروف و نهی از منکر، باعث تفرقه شود باید شک کنیم که در اجرای این امر به معروف و نهی از منکر درست عمل شده است؟
حتما همین‌طور است. تفرقه در یک جامعه یکی از ابعاد آن امر سیاسی است یعنی سیاست ممکن است موجب تفرقه شود، سیاست‌ورزی ممکن است موجب تفرقه بین مردم شود. سیاست‌ورزی صحیح موجب وحدت میان مردم می‌شود، میان قلب‌های مردم الفت ایجاد می‌شود. اگر مساله تفرقه همه سیاسی نباشد که به نظر من همه امر سیاست است، بخش بزرگی از آن امر سیاست است. سیاست به چه معناست؟ سیاست به معنای اداره جامعه است. اداره کردن جامعه، امر سیاسی است. ضمنا برای ایجاد وحدت و از بین بردن تفرقه خداوند ابزاری به دست ما داده است و آن امر به معروف و نهی از منکر است. امروز که شما می‌بینید امر به معروف و نهی از منکر از جایگاه خود درآمده است به‌خاطر اضمحلال امر سیاست در مصلحان دینی است. مصلحان دینی جامعه ما، روحانیت ما، روشنفکران دینی ما، فکر و بینش و عمل آن‌ها به سمت ضعف رفته و ضعیف شده است. ضعیف شدن امر سیاست و دور شدن امر سیاست از قرآن و حدیث و اسلام موجب افول امر سیاست شده است. افول امر سیاست هم موجب شده، آن ابزاری که خداوند متعال دستور دادند به‌وسیله آن تفرقه را کنار بگذاریم موجب تفرقه در جامعه اسلامی می‌شود. برخی‌ها خیلی هنرمند هستند که می‌توانند با ابزاری که موجب الفت است و می‌تواند مایه افتخار یک نظام باشد که «امر به معروف و نهی از منکر» است را تبدیل به ابزار تفرقه در جامعه کنند. امر به معروف و نهی از منکر مفهوما ابزار مدرن نظارت مردم در یک جامعه اسلامی بر حاکمان است. اما در جامعه ما تبدیل به ابزار تفرقه میان مردم شده است. اتفاقی که امروز رقم می‌خورد و شدیدتر در هفته‌های گذشته رقم خورد نشانه این است که ما در حکمرانی خود آن چهار فاکتوری که امیرالمومنین بیان کرده است را رعایت نکردیم. حضرت امیرالمومنین (ع) می‌فرماید دولت‌ها و حکومت‌ها با چهار چیز زمین می‌خورند؛ ۴ تضییع اصول و تمسک به فروع و گذاشتن آدم‌های کوچک در مناصب بزرگ و کنار زدن انسان‌های بزرگ! این چهار مورد دولت‌ها را کنار می‌زند. دو مورد آخر را کار ندارم و دو مورد اول اینکه شما فرع را بچسبید و اصل را رها کنید. از هر آدم عاقلی که قرآن نخوانده باشد، از اسلام چیزی نداند بپرسید که برای ترویج امر به معروف و نهی از منکر میان مردم، برای اینکه شیرینی این کار در کام مردم حس شود و جزئی از فرهنگ مردم شود، کدام یک از این راه‌ها را انتخاب کنیم، به رفتار‌های مردم گیر بدهیم یا به رفتار‌های مسئولان گیر بدهیم؟ همه عقلای عالم می‌گویند اگر می‌خواهید مردم شیرینی این کار را بچشند، باید نظارت بر رفتار حاکمان داشته باشید.
قرآن هم وقتی از امر سیاست می‌خواهد صحبت کند یعنی از وحدت و تفرقه در جامعه اسلامی صحبت می‌کند؛ از ابزار امر به معروف و نهی از منکر یاد می‌کند. درحالی‌که افراد خُرد و دارای جهان‌بینی پایین، کسانی هستند که نوک بینی خود را می‌بینید. به نحوی که در این زمینه شهید مطهری پیش از انقلاب همین حرف‌ها را بیان کرده که امر به معروف و نهی از منکر برخی‌ها، فقط حول و حوش دکمه لباس دیگران است. این حرف برای الان نیست، برای بعد از انقلاب هم نیست. قبل از انقلاب این حرف زده شده است. چرا؟ علت این است که وقتی دستور مهم امر به معروف و نهی از منکر، می‌شود ابزار سیاسی آدم‌هایی که نوک دماغ خود را می‌بینند، برای آن چیزی که اول می‌بیند، امر به معروف و نهی از منکر را اجرا می‌کند. اولین چیزی که می‌بیند بی‌حجابی است و امر به معروف و نهی از منکر موضوع او در این زمینه می‌شود.
درحالی‌که انسان باهوش، انسانی که آینده را می‌بیند. می‌گوید من چه کنم انقلابی که کردم تا زمان ظهور حضرت حجت (عج) هزاران سال حکومت کند. یعنی اگر شما بگویید من می‌خواهم ۵۰ سال حکومت کنم تا زمانی‌که خودم و اطرافیان من هستند حکومت کنیم. این‌طور می‌شود که به امور جزئی گیر دهید. اما اگر بگویید می‌خواهم تمدن ایجاد کنم، ایجاد تمدن توسط شما، به این است که به این فکر کنیم که چه باید کرد تا مردم آن چیزی که از اسلام یاد می‌شود را بپذیرند و برای مردم شیرین باشد.


نتیجه این بخش از عرایض من این است که امر به معروف و نهی از منکر یک ابزار سیاسی برای نظارت بر حاکمیت است. صراحت آیه قرآن این است که امر به معروف و نهی از منکر ابزاری برای از بین بردن تفرقه است، درحالی‌که پیش از انقلاب و پس از انقلاب، همه گروه‌های سیاسی که در کشور بودند به دلیل عدم‌درک صحیح و عمیق از آیات قرآن و احادیث، موضوع امر به معروف و نهی از منکر را به نزدیک‌ترین چیزی که در جامعه می‌دیدند معطوف می‌کردند و آن موضوع حجاب و عفاف بوده است. معنای این حرف من این نیست که حجاب را کنار بگذاریم، لخت شویم و به خیابان بیاییم. معنای این حرف این است که شما امور را باید اولویت‌بندی کنید. این مساله در طول تاریخ شیعه توسط بزرگان اسلام و شیعه محل بحث بوده است. اولین حدیثی که در دوران غیبت کبری مشاهده می‌کنید و احادیث ائمه طاهرین را جمع‌آوری می‌کردند این بوده که درباره عقل صحبت می‌کنند. جایی گفته که دسته‌بندی این کتب روایی ائمه طاهرین را عقل بگذارید؟ این نشان می‌دهد در یک جامعه اسلامی زیست می‌کردند که مساله عقل دچار چالش شده بود. عقل‌گرایی دچار چالش بود. مردمی بودند که نوک دماغ خود را می‌دیدند و عقل خود را به‌کار نمی‌انداختند. به‌خاطر همین وقتی می‌خواهد کتاب بنویسد و احادیث را جمع‌آوری کند از عقل شروع می‌کند. آن چیزی را اول می‌آورد که درباره آن سوال و پرسش وجود دارد. بعد از هزار سال کماکان جامعه دچار حماقت است. دچار این است که نمی‌تواند تشخیص اولویت بدهد. حضرت امیر (ع) می‌فرماید عاقل کسی نیست که میان خوب و بد تشخیص می‌دهد. عاقل کسی است که میان بد و بدتر و خوب و خوب‌تر تشخیص می‌دهد. این چالش اجتماع‌داری و حکومت‌داری ماست.

گفتید اگر بخواهیم در موضوع امر به معروف و نهی از منکر اولویت‌بندی کنیم شکل مطالبه مردم از مسئولان یکی از مصادیق مهم امر به معروف و نهی از منکر می‌شود. اما چه چیز‌هایی مانع شده که جنس تعریفی که از مفهوم امر به معروف و نهی از منکر می‌شود به سمت و سوی دیگری رفت و به قول شما افراد خواستند در امر به معروف و نهی از منکر فقط نوک بینی خود را ببینند.
به امر سیاسی برمی‌گردد. یک قاعده‌ای در سیاست وجود دارد که مفسدان همدیگر را تکثیر می‌کنند. شما در یک جمعی حضور داشته باشید که همه یکرنگ باشند و شما رنگ دیگری باشید و بخواهید با آن‌ها مخالفت کنید آن‌ها در کنار هم می‌نشینند، تصمیم می‌گیرند که شما را از آن جمع حذف کنند. این طبیعت جامعه مفسد است، جامعه‌ای که فساد در آن بیشتر می‌شود. وقتی امر به معروف و نهی از منکر مسئولان در جامعه‌ای مساله اول شود طبیعتا محتوا این خواهد بود که آقای مسئولان این کار زشت را نکنید، دزدی نکنید، لابی مفسده‌آمیز نکنید، رانت‌خواری نکنید، اطرافیان خود را به ناحق بر مناصب ننشانید و مانند اینها! طبیعتا این موجب می‌شود آن کسانی که این کار‌ها را می‌کنند دچار چالش شوند و برای این موضوع موانع ایجاد کنند. برای مسئولان فاسد یک حکومت بهترین چیز این است که امر به معروف و نهی از منکر میان مردم باشد نه از طرف مردم نسبت به حاکمیت باشد؛ خصوصا در جامعه‌ای مثل جامعه ما که طی مدت زیادی امر به معروف و نهی از منکر مسئولان تعطیل بوده باشد و امر اجتماعی میان مردم، مساله اول موضوع امر به معروف و نهی از منکر باشد. اگر این اتفاق را از ابتدای انقلاب سفت بدان چسبیده بودیم و فرمایشات حضرت امام را در دستور گذاشته بودیم که امر به معروف و نهی از منکر مسئولان باید اولویت باشد و حمایت جدی از کسانی که این کار را انجام می‌دهند شود، امروز شاید چالش زیادی نداشتیم. اما اتفاقی که افتاد این بود که طی سه-چهار دهه این موضوع توسط بیشتر گروه‌های اجتماعی و سیاسی با غرض یا با نفهمی و حماقت معطوف به امور اجتماعی میان مردم شد و این درگیری را میان مردم را ایجاد کرد. این به این معنا نیست که اگر خطایی در جامعه توسط مردم رخ داد آن خطا توسط حاکمیت و دستگاه قضایی و... نباید پیگیری شود، اما وقتی خطایی میان مردم فراگیر می‌شود و تعداد زیادی از مردم با آن مخالف هستند اینجاست که تقابل میان مردم به وجود می‌آید. از هر کسی سوال کنید که آیا برای گناهی که میان مردم رایج شده است من ابزاری را استفاده کنم که میان آن‌ها تفرقه بیفتد جایز است یا خیر، به نظرم می‌رسد کسی پیدا نشود بگوید جایز است. حتما می‌گویند اگر گناهی اتفاق افتاد ابزاری برای از بین بردن آن گناه اگر تفرقه‌آمیز بود، خود آن گناه است. به نظرم می‌رسد کسی پیدا نشود مخالف این باشد.
اقلا این است که تعداد زیادی از اسلام‌شناسان به این تصریح کردند که امر به معروف و نهی از منکر ابزاری برای انس و الفت است و وقتی به روایات مراجعه می‌کنید می‌بینید امر به معروف و نهی از منکر ابزار مهم‌ترین اتفاق سیاسی کل ۱۴۰۰ سال گذشته بوده است. مهم‌ترین اتفاق سیاسی کل ۱۴۰۰ سال گذشته چه بود؟ یعنی از واقعه عاشورا، از بالای نی بردن سر اباعبدالله و به اسارت بردن خانواده ایشان و کشتن همه اعضای خانواده ایشان و کشتن همه بنی‌هاشم به جز عده کمی از مردان، از این بالاتر اتفاق نداریم. وقتی شما می‌بینید اباعبدالله به سمت کربلا حرکت می‌کند می‌فرماید من می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. یعنی یک امر سیاسی به یک گزاره دینی در روایات گره کور خورده است آنقدر که با هم عجین است که جدایی‌ناپذیر از هم است. امر به معروف و نهی از منکر و مساله سیاست و حکومت منظور است.
حالا خیلی هنر لازم دارد که این را ابزار تفرقه میان مردم کنیم. این منظر شیعه است. یعنی روایات معصومین (ع) و جملاتی که اباعبدالله قبل از عاشورا گفتند و روایات کثیر متعدد در این زمینه وجود دارد. در مقابل پرداختن امر به معروف و نهی از منکر به موضوعات اجتماعی که میان مردم وجود دارد اتفاقا جزء آموزه‌های غیرشیعی اسلام است یعنی شما در ممالک غیرشیعی اسلامی در طول تاریخ اسلام مشاهده می‌کنید می‌بینید که امر به معروف و نهی از منکر کار پلیس را انجام می‌دهد. پلیس در جامعه اسلامی در ۱۴-۱۳ قرن گذشته در موقعیت‌های زمانی و مکانی مختلف به اسم امر به معروف و نهی از منکر بوده است، اداره امر به معروف و نهی از منکر در طول تاریخ بوده است یعنی نگاه غیرشیعی به مساله امر به معروف و نهی از منکر معطوف به موضوع میان فردی داخل اجتماع است که از جانب حاکمیت به مردم ساری و جاری می‌شود یعنی ابزار حاکمیت برای نظارت بر مردم است. این در تاریخ برشمرده شده است. در برخی از کشور‌های اسلامی کنونی هم اداره امر به معروف و نهی از منکر همان اداره‌ای است که حاکمیت می‌خواهد بر مردم نظارت کند؛ که این نگاه شیعه نیست. نگاه شیعه ۱۸۰ درجه متفاوت است. در نگاه شیعه امر به معروف و نهی از منکر کشاندن مردم به دادگاه محاکمه مسئولان است که خود دادستان شوید، خود کیفرخواست بدهید و او را به محکمه جامعه بکشانید که در این محکمه جامعه حاکمی خطا نکند و وقتی می‌خواهند به شما اعتراض کنند سرباز قشون خود را کنار بزنید که این‌ها بدون لکنت زبان، حرف خودش را بزند. وقتی با مردم جلسه گذاشتید سپاهیان خود را کنار بزنید که این‌ها راحت با شما صحبت کنند، اگر اعتراضی دارند راحت اعتراض را بیان کنند. درحالی‌که آن چیزی که در تاریخ اسلامی از دیگر مذاهب اسلامی به ما ارث رسیده کاملا مغایر آن چیزی است که حضرت امیر در نامه‌ها و برخی خطبه‌ها در این زمینه می‌فرماید.
امر به معروف و نهی از منکر برخلاف همه احکام دینی حالت ابزاری دارد. نماز محتوا است، روزه محتوا است، مظروف هستند. جهاد به تعبیری مظروف است. یک مساله وجود دارد که شکل همه احکام است و آن هم امر به معروف و نهی از منکر است. آن کسی که از ضربه خوردن امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه، ضربه می‌بیند امام جامعه است، چون امام جامعه اگر باتقوا نباشد خود به خود عزل می‌شود و در زمان حکومت معصوم هم خود اوست که حکومت می‌کند، عصمت دارد پس فرض بر این است امام جامعه انسان متقی است. اتفاقی که در امر به معروف و نهی از منکر مسئولان می‌افتد این است که یک امام جامعه‌ای وجود دارد که ایادی به نام حکومت مسئولان اسلامی از مشاور و از مجری و قاضی و... در اختیار دارد برای اداره کردن حاکمیت است. اگر ابزار مردمی نباشد و امر سیاست این ابزار را در اختیار مردم قرار ندهد، امام جامعه در نظارت بر زیرمجموعه خود دچار چالش می‌شود؛ چون این‌ها ممکن است دست به دست هم دهند و فساد کنند، ممکن است رانت‌خواری کنند پس در این زمینه امام و امت در کنار هم قرار می‌گیرند به وسیله امر به معروف و نهی از منکر مسئولانی که ممکن است فساد کنند. این مساله فساد بین مسئولان در همه جوامع وجود داشته و جزء جرائم طبیعی است و اگر امر به معروف و نهی از منکر از بین برود، نظارت و کنترل بر دستگاه مسئولان هم از بین می‌رود.

حکومت دینی نسبتی با فرهنگ عمومی جامعه دارد و به‌طور طبیعی بدون دیدگاه نیست. دستگاه‌های زیرنظر حکومت متناسب با همین دیدگاه، تاکید خاصی بر مفهوم عفاف و حجاب دارند. اگر بخواهیم مشخصا درباره رویکردی که حکومت دینی در مساله عفاف و حجاب دارد و نسبتش را با امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مشخص کنیم، واکنش و شیوه برخورد دستگاه دینی با افرادی که تمایلی ندارند ذیل دستورات عفاف و حجاب قرار بگیرند، چیست؟
همه احکام دینی که دستور خداوند متعال هستند ممکن است در ارزیابی‌های علمای دین جزء امور مهم یا غیرمهم باشند. وقتی جزء امور مهم قرار می‌گیرند اگر حاکمیت اسلامی باشد، بدان می‌پردازد و آن را در دستور کار قرار می‌دهد. یکی از چیز‌هایی که به‌نظر رسیده در ابتدای انقلاب جزء امور مهم است پوشش داخل اجتماع است، مرد و زن باید داخل اجتماع پوشش داشته باشند. تا اینجای مساله یک چیز است که می‌توان درباره آن بحث کرد که یک جلسه مستقلی می‌طلبد، اما این چیزی که الان اهمیت دارد این است که چرا برای نظارت به این امری که فکر کردیم مهم است افرادی از جامعه را انتخاب می‌کنید که ممکن است در تبیین آن مساله، خشونت کلامی داشته باشند. چرا وقتی این مساله را در دستور قرار می‌دهید آن کسی که قرار است امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کند بدون اینکه آموزش لازم را بدهید، مردم را در مقابل او قرار می‌دهید؟ آیا فکر نمی‌کنید موضوعی را که دارای اهمیت تشخیص دادید درصورتی‌که به مردم بسپارید، سلائق مردم در زمینه پوشش هم اثرگذار باشد و وقتی فردی در این زمینه تذکر می‌دهد با آن سلیقه‌ای که طرف مقابل دارد همخوانی نداشته باشد؟ اگر فردی از استان خوزستان یا استان هرمزگان به شمال تهران برود با آن نگرشی که آنجا داشته اینجا می‌تواند امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در حوزه حجاب کند؟ او یک نگرشی در این زمینه در شهرستانش پیدا کرده است، اما آن فردی که در شمال تهران زندگی می‌کند نگرش دیگری نسبت به این مقوله دارد و شما آموزش نداده‌اید. ۴۳ سال در ۳۶۵ ضرب شود، ضرب در ۲۴ ساعت شود عدد بزرگی می‌شود که صداوسیما دراختیار ما بوده است. ضرب در ایکس شبکه شود. چقدر آموزش دادید که عفاف و حجاب برای چیست؟ چقدر به زنان گفتید که اگر حجاب داشته باشید این اتفاق برای جامعه می‌افتد؟ اگر نداشته باشید این اتفاق می‌افتد؟ به چه کسی سپردید؟ به دختر جوان چادری داخل اتوبوس درحالی‌که دست همه به میله اتوبوس است که زمین نخورند و آنجا این‌ها با هم مجادله می‌کنند که آیا حجاب خوب است یا بد؟ درحالی‌که شما یک عالم رسانه برای گفتن حرف خود داشتید. اما شما توان این را نداشتید آن کسی که رسانه داشته را در این زمینه قانع کنید. آن کسی که صاحب رسانه بوده در محیط رسانه با یک مدل پوشش حاضر می‌شود و در محیط بیرون از رسانه، به شکل دیگری بوده است، پس شما ابزار رسانه‌ای خود را هم نتوانستید قانع کنید و بعد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مردم به مردم را که تقابل میان مردم و مردم است ترویج کردید و مردم به جان هم افتادند. من آدم دارای اطلاعات پشت‌پرده نیستم و نمی‌دانم، ولی شاید این مساله، مساله نفوذ بوده است که این مقابل هم قرار‌گیری مردم اتفاق افتد. همه کسانی که امروز جزء جماعت به‌اصطلاح روشنفکر سیاسی ما هستند سوابق آن‌ها را در ابتدای انقلاب ببینید که از آن سوی بام افتاده بودند.

کدام مساله، مساله نفوذ است؟
تاکید به‌سمت حجاب می‌تواند از سوی دستگاه حاکمیتی باشد، قراردادن مردم جلوی مردم در جلوگیری از بدپوششی و بی‌پوششی می‌تواند نفوذ باشد. تنها چیزی است که تبلیغ کردید که توسط ارگان‌های مذهبی بود که اگر در خیابان دیدند تذکر دهند درحالی‌که امام جامعه در ۴۰۰ صفحه سیاست‌های کلی نظام یک بار اسم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر آورده است و آن موضوع محیط‌زیست است. یعنی رهبری با این میزان که در موضوعات مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فناوری، حکمرانی و اداری و... صحبت کردند و سیاست‌های کلی گذاشتند؛ یکبار اسم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در همه سیاست‌های کلی نظام آمده و آن هم در محیط‌زیست است. آنجایی که مردم می‌پذیرند محیط‌زیست نباید خراب شود. چالشی میان مردم در نگرش‌ها به حفاظت از محیط‌زیست وجود ندارد. شما به هر کسی بگویید ته‌سیگار خود را در جنگل نیندازید، یا در جنگل آتش روشن نکنید، بگویید کوه‌خواری نکنید و بگذارید طبیعت باقی بماند. یا بگویید در جنگل زباله نریزید و تعدای را جمع کنید تا زباله‌ها در کوه و دریا را جمع کنند همه استقبال می‌کنند، ولی هیچ‌وقت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مساله محیط‌زیست ما نشد. درحالی‌که ما و همه فرزندان ما تا قیامت باید در همین محیط‌زیست، زندگی کنیم، ولی وضعیت آن چگونه است؟ شما در اطراف تهران، حرکت می‌کنید چیزی به نام کوه وجود ندارد. کوه‌ها به خانه و مغازه و کافه و برج تبدیل شده‌اند. جا‌هایی اطراف تهران می‌بینید که کوه را برش دادند و ویلا ساخته‌اند و برای مسئول هم ساخته‌اند. اگر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مسئولان زنده بود، هم محیط‌زیست سالم مانده بود و هم این اتفاقی که الان در جامعه می‌بینید رخ نمی‌داد. حتی من این را بیان می‌کنم که اگر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در جامعه در جایی که برای مردم شیرین است اتفاق می‌افتاد، از آن خود آن‌ها می‌شد و حس می‌کردند این به‌نفع مردم است و آنجایی که الان در حوزه عفاف و حجاب تبلیغ می‌کنید بهتر می‌توانست عمل کند.
زمانی که دبیر ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بودم نظرسنجی‌ای دانشگاه تهران به درخواست ما انجام داد که ۸۷ درصد مردم از شنیدن اسم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر یاد گشت ارشاد، کمیته، عفاف و حجاب و مانند این‌ها می‌افتند و فقط ۱۳ درصد یاد واقعه عاشورا و کلام اباعبدالله می‌افتند. معلوم است که دستگاه رسمی و غیررسمی تبلیغی کشور طوری عمل کرده که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر این معنا را به‌ذهن مخاطب متبادر کند؛ یعنی آن چیزی که می‌توانست موجب سعادت جامعه شود و به تعبیر امیرالمومنین باعث شود که حاکمان صالح شوند حالا موجب تفرقه شده و اتفاقی که امیرالمومنین پیش‌بینی کرد، افتاده است که اگر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نکنید اشرار بر شما حاکم می‌شوند و شما می‌بینید چقدر مسئول فاسد داریم که قوه قضائیه دائم باید پز بدهد فلان‌جا فلان فساد کشف شد. اشرار بر شما حاکم می‌شوند به این معنا نیست که در همه جامعه این‌طور است، ولی نشان می‌دهد در بانک این‌طور است، در مقرره‌گذاری این‌طور است، در گرفتن سمت‌ها و پست‌ها این‌طور است، آنجایی که باید به نظر مردم توجه شود، نمی‌شود و همه این‌ها مفاسد سیاسی است که شما از نبود این مساله در جامعه رنج می‌برید.

شما از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰ دبیر ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بودید، در دوره مدیریت‌تان در تبیین همین رسالت اصلی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، چگونه عمل کردید؟
من کار خود را فقط معطوف به این مساله کردم. یعنی اولا معتقد بودم که ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر محل اجرا نیست. آقا هم تاکید کرده بودند که شما ستاد احیای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر هستید یعنی مرکز فرهنگی برای تبلیغ و تبیین این امر در جامعه. پس ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر محل اجرا نیست، نه می‌تواند جریمه کند، نه می‌تواند قانون بگذارد و نه می‌تواند جای پلیس را بگیرد و نه دستگاه قضایی است. یک محل فرهنگی برای تبلیغ و گفتمان‌سازی در یک موضوع است. ثانیا گفتیم اگر بخواهیم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر که یکی از فروع دین است که از مهم‌ترین ارکان دین است و هرجایی رکنی در روایات برای اسلام برشمردند حتما یکی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بوده، برای مردم شیرین شود باید چه کرد؟ باید بگوییم به من امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنید و ما این جمله آقا را بار‌ها و بار‌ها تکرار کردیم و به زبان‌های مختلف کار فرهنگی روی این انجام دادیم و گفتیم آقا فرموده امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر حوزه‌های گوناگونی دارد که مهم‌ترین آن حوزه مسئولان است یعنی شما باید ما را امر کنید به معروف و نهی کنید از منکر! این در دستور کار ما بود و در همین راستا کار می‌کردیم که به بسیاری از ارکان سیاسی برخورد و فشار به رئیس ستاد آوردند و ایشان یک روز ما را صدا کرد و گفت فشار‌ها زیاد است و خودتان کنار بروید.
ما هم گفتیم شما تحت فشار قرار نگیرید و ما می‌رویم و یک فرد دیگری را بگذارید و حالا می‌بینیم که این اتفاق افتاد. به هرکسی می‌گفتید این‌گونه تبلیغ کردن امر عفاف و حجاب و این‌گونه درمورد حجاب و پوشش با مساله امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر صحبت‌کردن موجب شکاف در جامعه می‌شود، موجب زخمی می‌شود که مگس دشمن روی آن بنشیند، هر آدم باهوشی متوجه می‌شد ممکن است این اتفاق بیفتد. جامعه ما و حاکمیت ما زخم‌ها را ترمیم نکند مگس دشمن روی آن می‌نشیند، درحالی‌که نه‌تن‌ها ترمیم نمی‌کند در موارد بسیار ساده‌ای که پیش‌بینی می‌شود اینجا زخم خواهد شد و آن گره کوچک تبدیل به یک گره اجتماعی بزرگ می‌شود در آنجا دست می‌گذارد و آن را تبدیل به یک چالش اجتماعی می‌کند. از هرفردی این را می‌پرسید این را می‌گفت و پیش از این وقایع می‌توانستید پیش‌بینی کنید. بالاخره وقتی می‌گویید زنی که حجاب آن اشکال دارد وارد مترو و بانک نشود یک فکری با خود می‌کند. این فرد یک تلقی از حکومت به‌دست می‌آورد و این اتفاق موجب می‌شود مردم جلوی حکومت و فردی که عفاف و حجاب در جامعه برای او مهم است قرار می‌گیرند و این قرار‌گیری چالش است.

اشاره کردید وقتی تاکید امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را بر رفتار مسئولان گوشزد کردید، فشار‌ها زیاد شد. با توجه به اینکه دوباره و در دوره جدید مدیران امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر توجه‌ها به‌سمت این رفته که جریمه برای بانوان بدحجاب بگذاریم و داخل مترو محدودیت برای حضور آن‌ها ایجاد شود، می‌توان نتیجه گرفت که به‌خاطر فرار از فشار‌های سیاسی بود که موضوع امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر دوباره متوجه مردم شده است. درواقع مردم قربانی همان فشار سیاسی مسئولان هستند؟
ظاهر امر این است که مسئولان ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر که بنده را به‌عنوان دبیر ستاد انتخاب کرده بودند تاب اینکه من مسئولان را امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنم نداشتند. من اینجا نمی‌خواهم اشاره کنم چه کسانی سر چه موضوعی فشار به مسئولان ستاد آوردند. اما این یک واقعیت بود که مسئولان سیاسی که خطا کرده بودند و خطای آن‌ها در رسانه برجسته شد آن را از موضوع امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌دیدند که آمدند و گفتند بی‌خیال ما شوید و به‌همان عفاف و حجاب بچسبید. این جلوی چشمان ماست و از همه مسئولان آن زمان ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و از همه معاونان و از همه دست‌اندرکارانی که در امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مرکزی یعنی کشوری کار می‌کردند می‌توانستید این را بپرسید که مورد ارزیابی قراردهید که چه‌کسانی از چه‌چیزی لطمه دیده بودند که گفتند سازوکار فعلی ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر خوب نیست و تغییر کند.

این نکته‌ای که شما اشاره کردید بیشتر از اینکه در متن گفتمان امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر تعریف شود، متاثر از فشار‌های سیاسی است؟
بله. یعنی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر که خود ابزار فشار سیاسی به حاکمیت بود و باید این چنین می‌بود و توسط اسلام این‌گونه تعریف شده است که خطا‌ها کنار گذاشته شود. ابزاری برای کنار زدن تفکری شد که این تفکر را تبلیغ می‌کرد.

اوایل شهریور امسال، ویدئویی یک‌دقیقه‌ای وایرال شده بود که محمدصالح مفتاح معاون سابق دبیر ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر به نکته قابل تاملی اشاره کردند.
البته من آن زمان نبودم یعنی آقای مفتاح بعد از اینکه از ستاد رفتم باقی ماندند و با مسئولان جدید ستاد کار کردند و آن موقع من در ستاد نبودم.

اشاره من به آن نقل قول است که آقایان ستاد گفته‌اند هرجایی که رهبری گفته امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در حوزه حجاب از اولویت‌ها نیست، از سایت حذف کنید. این اظهارات نشان می‌دهد جریانی وجود دارد، علی‌رغم تاکیدات رهبری در مساله اولویت‌بندی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، همچنان اصرار بر ایجاد فضای رسانه‌ای معطوف به مساله حجاب کند. به‌نظر شما اصرار این جماعت به چه دلیلی است؟
اگر درخصوص دبیر جدید ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر صحبت می‌کنید باید بگویم که من آقای هاشمی‌گلپایگانی را آدم متدینی می‌دانم، ولی اشتباه ایشان این است که فکر می‌کند مساله عفاف و حجاب با ابزار امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر باید درست شود. درحالی‌که ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ستاد احیای موضوع امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است، نه ستاد احیای حجاب و عفاف! شما باید چیزی را در دستور قرار دهید که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را احیا کند.

یعنی باید یک حرکت فرهنگی باشد.
بله. باید امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را احیا کند نه اینکه حجاب و عفاف را احیا کند. اگر روزی با در دستور کار قرار دادن امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در حوزه عفاف و حجاب، می‌شد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را زنده و احیا کرد، آن را بگذارید؛ اما امروز که همگان می‌گویند با این کار امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر احیا نمی‌شد بلکه موجب شکاف و اختلاف در جامعه می‌شود و موجب از بین رفتن این مفهوم شده است. اتفاقی که افتاده که خلط مبحث و اشتباه است اینکه ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ستاد از بین بردن مفاسد در جامعه نیست. اگر نیاز به نهادی در حکومت باشد برای از بین بردن مفاسد در جامعه، اول قوه قضائیه است و دیگری سازمان بازرسی کشور درمورد دستگاه‌هاست و دیگری نیروی انتظامی به‌عنوان ضابط و ابزار این دستگاه‌ها. نهاد‌های امنیتی و نظارتی کشور، سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات است. یعنی دستگاه‌هایی برای از بین بردن انواع فساد در قانون اساسی و قوانین کشور پیش‌بینی شده است. چه کسی گفته ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ستاد از بین بردن مفاسد است؟ ستاد احیای این موضوع است. یعنی گویی که ما ۱۰ فروع دین داشتیم و برای زنده کردن امر نماز ستاد اقامه نماز به‌وجود آوردیم که آقای قرائتی آنجا تبلیغ کند و آموزش دهد مردم نماز بخوانند. همان‌طور ستادی به‌وجود آمده که مردم آموزش ببینند و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را تبلیغ کنند. کجای این به این معناست که ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ستادی برای مقابله با بدحجابی است؟ اگر بدحجابی جرم است، ضابط نیروی انتظامی است، قوه قضائیه، دادسرا و دادگاه دارد تا وظایف قانونی خود را انجام دهند. اگر قانون غلط است قانون را اصلاح کنید والا اینکه ستاد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر متولی این شود مخالف اصل ۵۷، مخالف قوانین موضوعه و مخالف قوانین شورای عالی انقلاب فرهنگی در این حوزه است. یعنی وظایف خاصی برای آن درنظر گرفته‌اند، نگفته موضوع شما موضوع از بین بردن بدحجابی و جریمه کردن است. من این‌ها را توضیح دادم و نمی‌دانم چرا این توضیحات برای گوش برخی ناآشنا است.

آیا خود شما موافق رویه‌ای هستید که تحت عنوان گشت ارشاد و طرح ارتقای امنیت اجتماعی انجام می‌شود؟
این موضوع دیگری است یعنی موضوع امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نیست و می‌توان بدان پرداخت. شما در جامعه برای کنترل رفتار شهروندان کاری که باید انجام دهید این است که عموم شهروندان با شما همراه باشند و در هرجامعه‌ای تعدادی از آدم‌ها با شما همراه نمی‌شوند و باید این تعداد کمی باشد تا از ابزار بگیروببند و مجازات استفاده کنید. اگر تعداد زیادی از افراد باشند که یک عملی را انجام می‌دهند در تقابل شما، تقابل با ۵ تا ۱۰ درصد مردم نیست و جمع زیادی می‌شود که شما با آن تقابل می‌کنید. در اصول حکمرانی مثال زده‌اند و گفته‌اند برای اینکه رفتاری در جامعه کنترل شود باید ۱۶ درصد مردم آموزش دهند، ۶۸ درصد مردم باید تکنیک‌های حکمرانی و همراهی و تعامل در مورد آن‌ها اجرا شود و ۱۶ درصد باقیمانده را می‌توان مجازات کرد. درحالی‌که در موضوع عفاف و حجاب شما وزن ۱۰۰ درصد موضوع عفاف و حجاب را روی گشت ارشاد و قوه قضائیه گذاشتید، نه تعامل کردید و نه آموزش درست دادید. آن‌هم در چه موضوعی است؟ موضوعی که غریزه انسان است، غریزه زن است. غریزه زن نمایش دادن است و غریزه مرد نگاه کردن است. این دو روبه‌روی هم قرار می‌گیرند. وقتی دست روی غریزه می‌گذارید آنجایی که باید آموزش می‌دادید، آنجایی که باید ترویج حیا می‌کردید تا عفاف بعد آن بیاید نکردید و کل ۱۰۰ درصدی که انتظار دارید اعمال و اجرا شود گردن مساله گشت ارشاد و پلیس و دستگاه قضائی انداختند. این نشدنی است. یک روز جواب می‌دهد و دو روز جواب می‌دهد، روز سوم دیگر جواب نمی‌دهد.
البته ما در این زمینه کمبود فکر نداریم، فکر برای این مسائل زیاد شده است. اتفاقی که می‌افتد این است که عده زیادی از مسئولان، خودشان، خانواده و اطرافیان‌شان درگیر این مساله هستند. وقتی درگیر این مساله هستند نمی‌توانند این مساله را برای جامعه آن‌طور که باید باز کنند. چون به او می‌گویند پس خود شما چی؟ چرا خود شما رعایت نمی‌کنید؟ من اگر از شما سوال کنم شما چرا در ماه مبارک رمضان روزه نمی‌گیرید؟ شما به من نمی‌گویید چرا خودتان روزه نمی‌گیرید، چون احتمالا می‌دانید من روزه می‌گیرم. ولی اگر من به شما بگویم شما چرا در بالای شهر زندگی می‌کنید، اگر بدانید من بالای شهر زندگی می‌کنم فوری می‌گویید چرا خودتان بالای شهر زندگی می‌کنید؟ مساله این است. خیلی از مسئولان در این موضوع صحبت نمی‌کنند، چون خانواده آن‌ها این‌طور هستند. یعنی شما برای مسئول خود نتوانستید این مطلب را جا بیندازید.
از سوی دیگر امر سیاست، انتخابات و قدرت موجب شده شما از این همراهی جامعه در موضوعات مختلف اجتماعی استفاده کنید تا رای بیاورید. چپ و راست ندارد. من در داخل حکومت این را بار‌ها دیده‌ام که از اظهارنظر سیاسی در میانه انتخابات سوءاستفاده می‌کنند و بعد از انتخابات کار دیگری می‌کنند. این جزء چالش حکمرانی ماست که صدق وجود ندارد. دچار چالش صداقت شدیم و آن کسی که یک کلمه حرف صادقانه می‌زند می‌تواند با مردم ارتباط بگیرد، چون مردم تشنه صداقت هستند و می‌گویند ما شما را آنجا گذاشتیم تا راست بگویید، اما شما دروغ می‌گویید.

یکی از مواردی که درباره گشت ارشاد بیشتر تاکید می‌شود و روی این اصرار دارند این است که ذیل دستورالعمل عفاف و حجاب در شورای عالی انقلاب فرهنگی است. اما طبق آن دستورالعمل ۲۷ دستگاه مسئول هستند. منتها از آن ۲۷ دستگاه، ۲۵ دستگاه که کار ایجابی باید می‌کردند، فعالیتی انجام ندادند و تنها ۲ دستگاه سلبی یعنی نیروی انتظامی و قوه قضائیه وارد شدند.
این همان چیزی است که بیان کردم و گفتم ۶۸ درصد و ۱۶ درصد. ما ۶۸ درصد از وظایف را کنار گذاشتیم و به ۱۶ درصد باقیمانده چسبیده‌ایم و این عاقلانه نیست، نمی‌شود.

مساله همین است در وضعیتی که امور ایجابی و تربیتی به کناری گذاشته شده‌اند، برخورد‌های سلبی با افراد بدحجاب هیچ توجیه عقلانی ندارد. سوال من این است که این رویه‌ای که به قول شما عاقلانه نیست، سال‌ها در کشور اجرا شده است. شما در سال‌های مدیریت‌تان به‌عنوان دبیر ستاد احیای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، در مواجهه با این کار غیرعقلانی، چه کردید؟
من رفتم و توضیح دادم و برای مسئولان امر توضیح دادم و طرح جایگزین ارائه کردم و همه از این طرح استقبال کردند، اما آن اجرا نشد. بعد هم نامه‌نگاری کردند که این چه‌کاری است می‌کند و چرا مصاحبه کرده است و چرا فلان‌حرف را گفته است. اینجاست که دردمان می‌گیرد. سه سال است این حرف را می‌زنم و می‌گویم جامعه را به این ورطه نکشانید. این‌ها را هشدار دادیم، به مسئولان امر شخصا هشدار دادیم که با نامه‌نگاری و حضوری رفتن بود و گفتیم این عصای مسلمین می‌شکند و روبه‌روی هم می‌شکند. چالش ایجاد می‌شود.

طرح جایگزین شما چطور بود؟
این طرحی است که الان نمی‌شود توضیح داد.

داخل این طرح شما باز هم قوه قهریه و انتظامی بود؟
همه چیز سرجای خود است. از هرکسی در جامعه ما بپرسید که یک خانم یا آقا برهنه بیرون بیاید بگیریم یا خیر؟ می‌گویند بگیرید. کسی وجود دارد که بگوید این فرد را دستگیر نکنید؟ باید چهارچوب‌های نظری و اجرایی لازم را به‌صورت یک پکیج و امری که قابل اجرا در جامعه باشد ترسیم کنید. نخبگان جامعه را با خود همراه کنید و با مردم گفتگو کنید و بعد اجرا کنید. اگر این کار‌ها را می‌کردند آیا این اتفاق می‌افتاد؟ خیر. این اشکال حکمرانی ما در این موضوع و هر موضوع دیگری است.

پی نوشت:
۱) آیه ۱۰۳ آل عمران: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّه جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکرُوا نِعْمَتَ‌اللَّه عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِه إِخْوَانًا وَکنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْها کذَلِک یبَینُ‌اللَّه لَکمْ آیاتِه لَعَلَّکمْ تَهتَدُونَ»
ترجمه: و همگی به رشته (دین) خدا چنگ‌زده و به را‌ه‌های متفرّق نروید، و به‌یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دل‌های شما الفت و مهربانی انداخت و به‌لطف و نعمت خدا همه برادر دینی یکدیگر شدید، و در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد. بدین‌گونه خدا آیاتش را برای (راهنمایی) شما بیان می‌کند، باشد که هدایت شوید.
۲) آیه ۱۰۴ سوره آل‌عمران: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهوْنَ عَنِ‌الْمُنْکرِ وَ أُولَئِک همُ الْمُفْلِحُونَ» ترجمه: و باید برخی از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکاری و نهی از بدکاری کنند، و این‌ها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود.
۳) آیه ۱۰۵ سوره آل عمران: «وَلَا تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهمُ الْبَینَاتُ وَأُولَئِک لَهمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» ترجمه: و شما مسلمانان مانند مللی نباشید که پس از آنکه آیات روشن برای (هدایت) آن‌ها آمد راه تفرقه و اختلاف پیمودند، که البته برای آن‌ها عذاب بزرگ خواهد بود.
۴) یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ» (غرر الحکم، ص ۳۴۲) امام علی علیه‌السلام در روایتی چهار عامل را سبب شکست دولت‌ها معرفی کردند و می‌فرمایند: چهار عامل باعث شکست «دولت‌ها» می‌شود: ۱ ـ ضایع‌کردن اصول (مسائل مهم)، ۲ ـ سرگرم شدن به فروع (امور کم‌اهمیت)،
۳ ـ به‌کار گماردن آدم‌های پست، ۴ ـ کنار گذاردن انسان‌های فاضل

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha