به گزارش «سدید»؛ پنجمین جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، صبح امروز ۲۸ آبان ماه در حوزه علمیه قم برگزار شد.
گفتوگوی ما راجع به تفسیر سوره حمد بود. بحثی که انتخاب شده بود پیام کلی این سوره بود. به گمان ما در این سوره آنچه به عنوان پیام سوره میتواند تلقی شود این است که تربیت باید بر اساس حکمت باشد یعنی چینش آیات اینطوری هدایت میکند. در جلسه گذشته گاهی از تعبیر رحمت و حکمت استفاده کردیم، ولی بهتر است غیر از حکمت هیچ چیز نگوییم، چون حکمت عفو و شفقت و رحمت و همچنین عذاب و مواخذه را شامل میشود. در اسلام این روش تربیتی اساس است و از این سوره این مطلب به دست میآید.
از این طریق ما مسئله عقاب خداوند در دنیا و آخرت را حل کردیم. عقاب خداوند در دنیا که عین رحمت است. حتی اجرای حدود، رحمت است. حتی عذابهای تکوینی رحمت است. اینکه گفته میشود تب یک شب موجب آمرزش گناهان یک سال میشود یا هر مشکلی در دنیا پیش میآید موجب غفران گناه یا ترفیع مقام است به همین جهت است. عقاب خداوند در آخرت نیز مقتضای حکمت الهی است.
هفته گذشته یک مشکلی را مطرح کردیم و آن اینکه در بعضی فرمایشات معصومین همسویی با انکار عذاب دیده میشود مثلا امام سجاد (ع) میفرمایند: «إِلَهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّهَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِیِّکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ». این با حکمت چگونه جمع میشود؟ این استدلال امام سجاد (ع) چه جوابی دارد؟
دعا نیازمند برهان نیست
در دعا، یکی از آداب دعا برهان نیست بلکه شبهبرهان است. گاهی در دعا انسان خودش را لوس میکند. این فرمایش امام سجاد (ع) هم شبهبرهان است، اشکالی ندارد در مقام دعا انسان اینگونه صحبت کند. گویی امام میخواهد با این بیان بزرگی خداوند را بیان کند والا جواب بیان ایشان این است که عقوبت بخشی از حکمت الهی است، حتی عقوبت انسانهای خوب. اگر اقتضای حکمت است فرقی ندارد چه کسی از عقوبت، شاد شود و چه کسی ناراحت شود. از این گذشته انسان از کجا احراز میکند اگر یک مسلمان خاطی عقاب شود موجب ناراحتی پیامبر (ص) است؟ شاید بگوییم پیامبر (ص) نسبت به این مسئله لابشرط هستند. پس دعا ترکیبی از شبهبرهان و خود را لوس کردن نزد خداوند است و نیازی نیست در دعا حتما برهان استفاده شود. نتیجه اینکه اصل عذاب شاخهای از حکمت است، ولی مقدار عذاب ابهاماتی دارد، مثل خلود در نار که ممکن است ما آن را نفهمیم. البته در طول تاریخ به این شبهه پاسخ دادند، ولی این مسئله هنوز هم مطرح است.
ما از پیام سوره عبور میکنیم و روی آیات متمرکز میشویم. ما دوست داریم بحثهایی مطرح شود که یا کمتر مطرح شده یا مطرح نشده است یا نقدی بر آن وارد است.
آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» در سوره حمد جزء سوره و یکی از آیات سوره است در حالی که در سایر سورهها اگر قبول کنیم جزء سوره است، ولی جزء آیات سوره نیست.
اولین حرف «بسم الله» حرف باء است. در مورد بای بسم الله، حرف و حدیث بسیار است. مفسرین نقل میکنند ابن عباس خدمت امیرالمومنین (ع) رسید و تفسیر قرآن خواست. حضرت از سر شب تا صبح از تفسیر «بسم الله» صحبت کردند و از حرف باء عبور نکردند. ابن عباس هم کسی نبود که اهل قصه شنیدن باشد و اهل علم بود. تازه امیرالمومنین (ع) مطالب را به تناسب ظرفیت ابن عباس بیان کردند.
چهار احتمال در مورد حرف باء
ابتدا تفسیر ادبی حرف باء را عرض میکنم، سپس تفسیر روایی این کلام و در نهایت اگر فرصت شد تفسیر عرفانی این حرف را بیان میکنیم. بای بسم الله چه بایی است و متعلق آن چیست؟ حرف باء میتواند الصاق باشد، میتواند سببیت باشد، میتواند مصاحبت باشد، میتواند استعانت باشد. در کتب ادبیات و تجزیه و ترکیب نیز معمولا گفته میشود این حرف باء، بای استعانت است و متعلق آن هم «استعین» است. اتفاقا روایتی از امام عسکری (ع) داریم که حضرت فرمودند «تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَیْ أَسْتَعِینُ عَلَی أُمُورِی کُلِّهَا بِاللَّهِ».
ما برای تبیین معنای بسم الله باید ببینیم میخواهیم بسم اللهی که خدا میفرماید و قول خداوند است را تجزیه کنیم یا بسم اللهی که خودمان میگوییم. این یک مقدمه، مقدمه دوم این است که آیا بسم اللههای قرآن جزء قرآن است یا نه. درست است که شیعه میگوید جزء قرآن است و اهل سنت هم خیلیهایشان این را گفتهاند، ولی مخالفینی هم دارد. اگر میخواهیم بسم الله غیر قول خداوند را تحلیل کنیم بستگی به قصد متکلم دارد گاهی میتواند بای استعانت باشد و گاهی به جهت تبرک جستن باشد، ولی وقتی خداوند این جمله را به کار میبرد به این معانی نیست. من این بحث را میگذارم تا هفته بعد آن را بررسی کنیم.
بحث جدیدی که ما تا اینجا داشتیم جداسازی بسم الله قرآنی و خداوندی از بسم الله غیر خداوند است. تصمیم گرفتن راجع به بسم الله قرآن متوقف بر سه چیز است؛ یکی همین جداسازی، دوم بسم الله قرآنی را جزء قرآن بدانیم، سوم تصمیمگیری راجع به کلمه «اسم» در «بسم الله».
انتهای پیام/
منبع:ایکنا