گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ زهرا خدائی: سال ۱۳۹۲ که شورای انقلاب فرهنگی به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی روز هجدهم تیر را به عنوان روز ادبیات کودک و نوجوان اعلام کرد، چهار سال از فوت مهدی آذریزدی میگذشت. هجدهم تیر روز ادبیات کودک و نوجوان نام گرفت تا در سالگرد فوت مهدی اذریزدی مسیر و قصهی او یک بار دیگر متولد شود.
او قصهنویسی را در خانه آموخت
سال ۱۳۹۲ که شورای انقلاب فرهنگی به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی روز هجدهم تیر را به عنوان روز ادبیات کودک و نوجوان اعلام کرد، چهار سال از فوت مهدی آذریزدی میگذشت. هجدهم تیر روز ادبیات کودک و نوجوان نام گرفت تا در سالگرد فوت مهدی اذریزدی مسیر و قصهی او یک بار دیگر متولد شود.
سال ۱۳۰۰، وقتی مهدی به دنیا امد هیچ کس فکرش را نمیکرد روزی چه آثاری به دست او خلق خواهد شد.
کودکی مهدی اذریزدی در کمک به پدر و کشاورزی گذشت و بعد از ان مشغول بنایی شد. از دوازده سالگی، دو سال درس عربی خواند، اما بیشتر کودکی و نوجوانی اش به کار کردن گذشت. مهدی که علاقه زیادی به کتاب خواندن داشت، دوست داشت به مدرسه برود، اما پدرش مخالفت کرد و الفبا را خودش به مهدی یاد داد.
گاهی قصه و مسیر زندگی ادمها انجایی که فکرش را هم نمیکنند، عوض میشود. قصه مهدی اذریزدی هم همینطور بود. در مقطعی وارد حرفه جوراب بافی شد و این اتفاق سرآغاز آشنایی او با کتاب، قلم و قصه شد. زندگی او به طرف کتاب اینگونه جریان یافت که صاحب کارگاه بافندگی که مهدی در آنجا مشغول شده بود، تصمیم گرفت تا دومین کتابفروشی یزد را راه اندازی کند و بعد هم مهدی را جهت کار به آنجا معرفی کرد. کار در حوزه کتاب همانا و آشنایی با نویسندگان، شاعران و اهالی ادب همانا، اتفاقی که مسیر او را به کلی تغییر داد و گویی تولدی دوباره برای او بود. آذریزدی میگوید: «ده سال قبل از کار کردنم در کتابفروشی دست یکی از دوستانم گلستان سعدی را دیدم که قصههای خوبی دارد. اما هر چه اصرار کردم پدرم برایم کتاب را نگرفت. وقتی در کتابفروشی مشغول شدم انجا بعد از ده سال گلستان را دیدم و با ذوق و خیال راحت به خواندنش نشستم.»
مهدی اذریزدی مدتی بعد راهی تهران شد و در یک چاپخانه مشغول به کار شد. بعد از آن نیز در چند کتابفروشی و روزنامه کار کرد و سالهای سال به شغل غلط گیری نمونههای حروفچینی شده و تصحیح کتاب مشغول بود. در همین میان قصهای از انوار سهیلی توجهاش را به خود جلب کرد. او تصمیم گرفت، آن قصه را برای کودکان سادهنویسی کند. شروع کرد و شبها در یک اتاق دو در سه متری زیر شیروانی مینوشت. اما در تمام این مدت نگران بود که کتاب خوبی نشود، چون آنچه او میدانست از راه تحصیلات رسمی نبود. مدتی بعد، نوشتن جلد اول «قصههای خوب برای بچههای خوب» را با الهام از همان قصهی انوار سهیلی به پایان رساند. آذریزدی که وقت زیادی را برای کار روی این اثر گذاشته بود سراغ ناشران مختلف رفت تا بتواند حاصل زحمتش را چاپ کند. اما کسی قبول نکرد. حتی آن را به کتابخانه ابن سینا در چهارراه مخبرالدوله برد، اما آنها هم پس از مدتی آن را رد کردند. وی تصمیم گرفت آخرین تلاش هایش را بکند و کتاب را نزد انتشارات امیرکبیر ببرد تا شاید نتیجه بگیرد. در صحبتهایش گفته که: «پس از قبول نکردن کتاب، گریهکنان آن را پیش آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر بردم. ایشان حاضر شد، آن را چاپ کند.» چاپ کتاب برای مهدی آذریزدی یک اتفاق خوشایند بود. او که خود را با کتاب پیوند خورده میدانست حالا صاحب اثر در حوزهای شده بود که کمتر کسی به آن توجه میکرد. مهدی آذریزدی از نگاه بسیاری، پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران شناخته میشود، زیرا نخستین نویسندهای است که به فکر نوشتن کتاب برای کودکان افتاد.
انسان و قصه یعنی قصههای خوب برای بچههای خوب
قصه عنصری هویتبخش است که نقش مهمی در تداوم و ثباتبخشی به فرهنگ جامعه دارد. علاوه بر پیشینه دیرینهای که قصه گویی در جامعه ایرانی دارد، جایگاه ویژه حکایات آموزنده دینی و قصههای قرآنی در ادبیات داستانی ما، قصهگویی را به ظرفیتی عمیق و ارزشمند برای انتقال مفاهیم فرهنگی در حوزه آموزش و فرهنگ اجتماعی کشورمان تبدیل کرده است. آذریزدی در آثار خود با تکیه بر پیشینه قوی ادبیات داستانی متکی بر آموزههای ارزشمند فرهنگی و دینی یکی از بهترین راهکارها برای آموختن مفاهیم در جامعه را به کار برد و با سبک ویژه خود در نویسندگی توانست، آثاری ماندگار خلق کند. سبک به عنوان یکی از عناصر داستان از دیگر عناصر داستانی تاثیر میپذیرد و بر آن تاثیر میگذارد. سادگی، پرهیز از خودنمایی و تسلط بر جوهر نویسندگی از مهمترین ویژگیهای سبکی او به شمار میرود و علاوه بر آن زمینههای اخلاقی و تربیتی بیشترین رویکرد و درونمایه آثار آذریزدی را شکل میدهند.
پزوهشها نشان میدهد که قصه گویی در رشد عاطفی، ذهنی، هنری و فکری کودکان و نوجوانان بسیار تاثیر گذار است.
قصه به قدری در رشد فکری و شخصیتی کودکان مهم است که به سادگی نمیتوان در این زمینه برای آن یک جایگزین مناسب یافت. تجربه نشان داده تاثیری که قصه و قصهگویی در پرورش شخصیت کودک و بروز خلاقیت او دارد، یک تاثیر بلندمدت و موثر است. به همین دلیل قصهگویی برای کودکان یک شیوهی تربیتی مفرح و دوستداشتنی است که نظامهای آموزشی بسیاری در قالب آموزشهای غیرمستقیم از آن بهره میبرند. علاوه بر آن میتوان اتفاقات علمی را به سادهترین شیوه در قالب قصه به بچهها آموزش داد و در ذهن شان ماندگار کرد. کودکان بعد از شنیدن قصه، چیزهای جدیدی یاد میگیرند. علت و معلول را در مییابد و تلاش میکنند تا مسائل را حل کنند. قصه مرز بین خوبی و بدی را به آنها یاد میدهد و تا بزرگسالی در انتخابهای زندگی شان سهیم است. کودکی که قصه میشنود درکش از جهان هستی گستردهتر میشود و توانایی درک بیشتری نسبت به پدیدهها بهدست میآورد. او با شنیدن قصه تمرین خوب شنیدن میکند و این یکی از مهارتهای انسان موفق در زندگی است. علاوه بر آن با واژهها و تعابیر جدیدی آشنا میشود که باعث گسترش دایره لغات ذهنی او میشود، در نتیجه او در برقراری ارتباطات کلامی نیز بهتر عمل میکند.
قصه گویی میراث ارزشمند فرهنگی بوده که سینه به سینه از گذشتگان منتقل شده است. علاوه بر آن در برخی منابع نقل شده که قصه خوانی در صدر اسلام نیز رواج داشته است. در ایران نیز از دیرباز نقل شاهنامه و هزار افسانه رواج داشته و بعد از ورود اسلام به ایران روایت مغازیها و وصف شجاعت صحابه و فضیلتهای انان نیز به قصه گوییها وارد شد.
قصه خواندن تنها آرزوی او بود...
انسان همواره دنبال شناخت خود و هویتش بوده است. دوست دارد هویتش را بشناسند و برای رسیدن به آن میکوشد. قصه ابزاری است برای این موضوع تا بتواند به وسیله آن به خویش بپردازد و با کمک آن تاریخ را بازگو کند. در واقع، قصه میراث ارزشمندی از آداب و رسوم نیاکان ماست که از آنان به ما به ارث رسیده است. در قصههای کهن که از قدرتی خاص برخوردارند میتوان زندگی مردم باستان را جست و جو و بازخوانی کرد. علاوه بر آن قصه اجازه میدهد مخاطب در زمان سفر کند و جایگاهش را در هستی جست و جو کند تا آن را بیابد؛ و البته به خیال مخاطب اجازه میدهد آزادانه بازی کند و از این طریق بستر رشد همه جانبه او را فراهم میکند. آذریزدی که گویی این ماهیت و کارکرد را شناخته بود، پس از چاپ کتاب اولش به نگارش دوباره داستانهای کهن ایرانی با قلمی روان و ساده برای کودکان پرداخت و حاصل آن در قالب مجموعه کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» به چاپ رسید. قصههای خوب برای بچههای خوب مجموعهای از قصههای بازنویسی یا بازآفرینی شده از متون ادبی قدیم فارسی، چون کلیله و دمنه، مرزبان نامه، سند بادنامه، سیاست نامه، گلستان، مثنوی و آثار عطار است که آذریزدی در آنها با بازنویسیهای خود از قصههای عرفانی تصویری متفاوت به وجود آورد و توانست آفرینش تازهای را در این زمینه رقم بزند. آذریزدی در صحبتهایش میگوید: «سالهای سال در کتاب فروشی کار میکردم وقتی ۳۵ ساله بودم در چاپخانه کار میکردم. مشغول غلط گیری کتاب کلیله و دمنه بودم. قصههایش را تا به حال نخوانده بودم. وقتی قصههایش را خواندم در دلم گفتم این قصهها بود که من در بچگی لازم داشتم و نداشتم. حالا من این قصهها را به زبان سادهتر مینویسم تا بچهها داشته باشند.» او که پیر قصهگو در عرصه ادبیات کودک و نوجوان است با خلق و بازنویسی آثار کهن توانست، مخاطبان بسیاری را به خود جذب و با نگارش داستانهای خیالانگیز آنان را با میراث کهن فرهنگی، تاریخی و ادبی ایران زمین آشنا کند؛ و بدون اینکه بداند با توجه به زمینههای اخلاقی و تربیتی در آثارش بنای خدمات بزرگی به کودکان و مردم را در کشور پایه گذاری کرد.
گربه ناقلا، خاله سوسکه، قصههای تازه از کتابهای کهن، مثنوی بچههای خوب، خاله قورباغه، گربه تبنل، شعر قند و عسل، لبخند، بافنده داننده، پنج افسانه و خیر و شر از جمله آثار او است. آذریزدی در سال ۱۳۴۵توانست با جلد سوم «قصههای خوب برای بچههای خوب» از یونسکو لوح تقدیر دریافت کند.
همان سال و سال بعد جلد چهارم و پنجم همین کتاب ازسوی شورای کتاب کودک در ایران به عنوان کتاب ویژه سال شناخته شد.
مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب، تا به امروز به زبانهای اسپانیایی، ارمنی، چینی و روسی ترجمه شده است و دوره هشت جلدی این کتاب تا به حال بیش از ۶۴ بار تجدید چاپ شده است. همچنین از این مجموعه انیمیشنی ۲۶ قسمتی نام «قصههای خوب، برای بچههای خوب» به تهیهکنندگی مرکز پویانمایی صبا تولیده شده است که در اقدامی جالب قصهها توسط خود او برای کودکان روایت میشود. کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» محبوبیت و مقبولیت مثال زدنی دارد، چنانچه پس از گذشت سالیان متمادی در میان علاقهمندان و دوستداران کتاب همچنان مورد قبول است. گواه این ادعا هم حضور متوالی این کتاب در میان پرفروشترین آثار بازار کتاب در طول سالهای گذشته است. قصههای خوب برای بچههای خوب و قصههای تازه از کتابهای کهن آثار منثور این نویسنده هستند. البته این نویسنده یزدی در کتاب قند و عسل شعر سروده و در کتاب گربه ناقلا و گربه تنبل، داستان سرایی کرده و با همین آثار در قلب و ذهن کودکان دیروز و امروز ماندگار شده است.
بزرگترین لذت زندگی پیر قصهگوی یزد از زمان آشناییاش با کتاب، کتاب خواندن بود و تنها هراسش در زندگی این بود که عمرش به پایان برسد و حسرت کتابهای نخوانده را با خود به همراه داشته باشد. همیشه با لذت کتاب میخواند و میگفت: سرم را که توی کتاب میکنم، مثل یک آدم مست، دنیا روی سرم خراب میشود. این تنها لذتی است که میشناسم. او میگفت دلم میخواهد بچهها را در حال کتاب خواندن ببینم و لذت ببرم.
/انتهای پیام/