گفتگو با کارگردان مجموعه پویانمایی «چشمان بیدار»؛
ازآنجا که شیوه زندگی، منش و تفکرات شهدا می‌تواند برای نسل جدید تاثیرگذار باشد تا به امروز فیلم‌ها، سریال‌ها و پویانمایی‌های بسیاری درباره این عزیزان ساخته شده است. چه شهدای جنگ و دفاع‌مقدس و چه شهدای مدافع حرم، اما این‌که در یک اثر نمایشی توجه ویژه‌ای به شهدای رسانه شود را می‌توان منوط به مجموعه پویانمایی «چشمان بیدار» دانست که توسط امیر کساوندی و همکارانش در حال تولید است.

به گزارش «سدید»؛ ازآنجا که شیوه زندگی، منش و تفکرات شهدا می‌تواند برای نسل جدید تاثیرگذار باشد تا به امروز فیلم‌ها، سریال‌ها و پویانمایی‌های بسیاری درباره این عزیزان ساخته شده است. چه شهدای جنگ و دفاع‌مقدس و چه شهدای مدافع حرم، اما این‌که در یک اثر نمایشی توجه ویژه‌ای به شهدای رسانه شود را می‌توان منوط به مجموعه پویانمایی «چشمان بیدار» دانست که توسط امیر کساوندی و همکارانش در حال تولید است.

این مجموعه روایت شهدایی است که از آن‌ها به عنوان راویان و سفیران خبر و تصویر یاد می‌شود. چشمان بیدار، سراغ افرادی رفته که شاید در آثار نمایشی تا به امروز مغفول مانده‌اند و می‌تواند ادای احترامی به همه شهدایی باشد که چشمان بیدار جامعه بوده و هستند. این مجموعه به همت مرکز پویانمایی صبا در هشت قسمت ۲۰دقیقه‌ای با تکنیک سه‌بعدی در حال تولید است. مهرداد طائب، فضاساز و حمید علیخانی، مدل ساز و مدیر تولید این مجموعه پویانمایی است.

اطلاع رسانی به قیمت شهادت

امیر کساوندی نویسنده، تهیه کننده و کارگردان این مجموعه درباره اهداف ساخت این پویانمایی و نحوه شکل‌گیری آن به می‌گوید: اصولا هر ایده‌ای از یک انگیزه‌ای برمی‌خیزد. ایده این کار هم خیلی اتفاقی شکل گرفت. منزل ما در شرق تهران و نزدیک پارک خبرنگاران شهید است. در این پارک تندیسی وجود دارد که وقتی چشمم به آن افتاد، به فکرم رسید این موضوع را به‌عنوان ایده به مرکز صبا ارائه کنم؛ بنابراین ایده ابتدایی این مجموعه براساس خبرنگارانی طراحی شد که اخبار جنگ را به هر قیمت حتی به قیمت شهادت به دست مردم رسانده‌اند. از طرفی سال‌هاست این دغدغه که نسل جوان ما راویان حقیقی وقایع جنگ و دفاع‌مقدس و انتقال دهندگان آن به نسل‌های حاضر و آینده را نمی‌شناسند یا کمتر با این افراد آشنا هستند، ذهنم را به خود معطوف کرده است؛ بنابراین به دنبال راهی بودم تا کاری انجام بدهم که خوشبختانه این اتفاق با چشمان بیدار افتاد.
وی ادامه می‌دهد: با کمک دوستان و مدیران صبا این طرح نهایی و وارد مرحله پیش تولید شد که بخش اعظمی از کار در همین پیش تولید اتفاق افتاد. به‌تازگی پیش تولید را به پایان رسانده و به‌زودی وارد مرحله تولید می‌شویم.
وی درباره شهدایی که برای این مجموعه انتخاب شده‌اند می‌افزاید: ما سراغ شهدایی رفتیم که اطلاعات‌شان در دسترس است و از این نظر منابع موثقی را در اختیار داشتیم. مثل: شهید دریاقلی سورانی که سال ۱۳۵۹ در جریان حمله عراق به ایران متوجه نفوذ غافلگیرانه عراقی‌ها از رودخانه بهمنشیر می‌شود و مسافت ۹ کیلومتری از گورستان خودرو‌های فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیرو‌های خودی را با دوچرخه می‌پیماید تا رزمندگان اسلام را از یورش عراقی‌ها آگاه بسازد. شاید این شهید خبرنگار نبوده، اما تلاش برای خبررسانی در آن بحبوحه جنگ به قدری تاثیرگذار و مهم بوده که در این فهرست قرار گرفته است. شهید سورانی در کشاکش این ماجرا بر اثر ترکش خمپاره مجروح شده و در راه انتقال به تهران به شهادت می‌رسد. شهید بعدی عبدالرسول مصطفایی که نخستین خبرنگار شهید دفاع‌مقدس است از ابتدای جنگ با وجود اصرار برخی افراد در صداوسیمای مرکز و استان فارس، حضور در جبهه را بر ماندن ترجیح داد و همراه نیرو‌ها و هسته‌های مردمی خرمشهر و آبادان با امکانات خیلی کم، جلوی نیرو‌های عراقی مقاومت کرد. شهید مصطفایی همزمان با مبارزه و حضور در میان مردم، با دوربینی ساده و ضبط صوتی کوچک به مصاحبه با رزمندگان و تهیه و ارسال اخبار جنگ مشغول بود که سال ۱۳۵۹ در خرمشهر به شهادت رسید.

وی درباره شهدایی که برای این مجموعه انتخاب شده‌اند می‌افزاید: ما سراغ شهدایی رفتیم که اطلاعات‌شان در دسترس است و از این نظر منابع موثقی را در اختیار داشتیم. مثل: شهید دریاقلی سورانی که سال ۱۳۵۹ در جریان حمله عراق به ایران متوجه نفوذ غافلگیرانه عراقی‌ها از رودخانه بهمنشیر می‌شود و مسافت ۹ کیلومتری از گورستان خودرو‌های فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیرو‌های خودی را با دوچرخه می‌پیماید تا رزمندگان اسلام را از یورش عراقی‌ها آگاه بسازد. شاید این شهید خبرنگار نبوده، اما تلاش برای خبررسانی در آن بحبوحه جنگ به قدری تاثیرگذار و مهم بوده که در این فهرست قرار گرفته است



معلمی که خبرنگار جنگی شد

وی درباره سایر شهدایی که به آن‌ها در این مجموعه پرداخته می‌گوید: شهید مجید جباری، فرد دیگری است که داستان او را در این مجموعه روایت می‌کنیم و به‌عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و در ۲۱ تیر ۱۳۶۷ در نهرعنبر توسط نیرو‌های عراقی به شهادت رسید. تخصص او در عرصه تولید برنامه‌های محتوایی در خصوص دفاع‌مقدس در بحبوحه جنگ تحمیلی، او را به یکی از خبرنگاران لشکر عاشورا تبدیل کرد. پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جای مانده بود. شهید غلامرضا رهبر هم یکی از قسمت‌های این مجموعه را به خود اختصاص داده که خبرنگار حرفه‌ای مرکز آبادان است و از خط مقدم جبهه‌ها، عکس و فیلم می‌گرفت و در نهایت سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید. این تهیه کننده و کارگردان درباره سایر شهدایی که داستان آن‌ها را روایت می‌کند می‌گوید: علی اکبر طحانی، شهید دیگری است که معلم بود، اما در دوران دفاع‌مقدس خبرنگار جنگی شد و گزارش‌های دقیق او در مورد حملات شیمیایی معروف است. وی سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید.
محسن خزایی، شهید دیگری است که یک قسمت از این مجموعه به او اختصاص دارد. او خبرنگار صداوسیما در سوریه بود و سال ۱۳۹۵ در منطقه منیان شهر حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش خمپاره در حین تهیه گزارش خبری به شهادت رسید.
کساوندی درباره زندگی دو شهید که از اهالی رسانه نبودند، اما در این مجموعه قرار گرفتند، توضیح می‌دهد: ویژگی‌های اخلاقی و انسانی دو نفر از شهدا و اهمیتی که آن‌ها دارند، باعث شد در این مجموعه به آن‌ها نیز بپردازیم. شهید نادر مهدوی، فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار بود. وی و افرادش در جریان درگیری چند ساعته با ناو‌ها و بالگرد‌های آمریکایی، زخمی و اسیر شده و تعدادی دیگر به شهادت رسیدند.
شهید مهدوی در عملیات دیگری از جمله عملیات کربلای ۳ در سال ۱۳۶۵ که منجر به فتح اسکله و پایانه نفتی الامیه عراق شد و ضربه مهمی به صادرات نفت عراق از طریق خلیج‌فارس وارد کرد نیز حضور داشت. یکی از قسمت‌های این مجموعه به این شهید اختصاص دارد؛ همچنین شهید محمدرضا عسگری از فرماندهان جنگ که در سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلاى ۱ در دشت مهران، در قلاویزان به شهادت رسید. پیکر او در منطقه عملیاتى باقى ماند و مفقودالاثر شد. وی در پاسخ به این سؤال که چه مقطعی از زندگی شهدا را در این مجموعه روایت کرده است بیان می‌کند: قصدمان این نبود که بیوگرافی شهدا را بیان کنیم؛ ضمن این‌که درباره دوران کودکی این شهدا اطلاعات کمی وجود دارد. به‌دلیل این‌که دسترسی خوبی به‌منابع داشته باشیم، آن مقطع از زندگی آن‌ها که در کنگره‌ها، کتاب‌ها و پژوهش‌هایی را که درباره آن‌ها شده، انتخاب کردیم و به آن پرداختیم، یعنی مقطعی که به شهادت می‌رسند. تاکید ما هم روی رفتار و منش و اخلاق‌شان بوده است.

ابزار من پویانمایی است

وی درباره انتخاب این شهدا نیز می‌گوید: همان‌طور که پیش از این هم گفتم، مهم‌ترین ویژگی که باعث شد این شهدا را انتخاب کنیم، رفتار و اخلاق‌شان بود؛ ضمن این‌که قابلیت قرار گرفتن در قالب پویانمایی را هم داشته باشند و بتوان بخشی از زندگی آن‌ها را در قالب این مدیوم روایت کرد. از این‌رو از بین مجموعه شهدایی که اسامی آن‌ها به مرکز ارائه شد، هشت شهید انتخاب شدند. در تولید این مجموعه سعی کرده‌ایم تا مخاطب را با برخی شخصیت‌های شهید عرصه رسانه و حال و هوای زمان جنگ همراه کنیم. به‌طور کل بخشی از ماجرا‌های «چشمان بیدار» به گذشته شخصیتی، اخلاقی و شیوه رفتاری این شهدا خواهد پرداخت. همچنین بخش دیگری از داستان این مجموعه ترسیم‌گر علل حضور و فعالیت این شهدا در جنگ است که تلاش شده این مباحث را به‌صورت روان به مخاطب ارائه دهیم. ناگفته نماند که به تصویر کشیدن موضوعاتی همچون تاکید بر شجاعت و از‌خود‌گذشتگی شهدای رسانه در تهیه گزارش از مناطق عملیاتی و نحوه شهادت آن‌ها نیز از دیگر بخش‌های چشمان بیدار خواهد بود. کساوندی درباره انتخاب قالب انیمیشن و میزان تاثیرگذاری آن روی مخاطبان کودک و نوجوان هم می‌گوید: من فکر می‌کنم پویانمایی صرفا برای کودکان و نوجوانان نیست و یک مدیا محسوب می‌شود که می‌تواند مخاطب عام هم داشته باشد. از طرفی ابزار من پویانمایی است و می‌توانم بگویم پویانمایی قالب مناسب‌تری برای انتقال پیام به مخاطبان است. ضمن این‌که در پویانمایی خیلی از اتفاقات می‌افتد که نمی‌توان در یک سریال یا فیلم سینمایی از ان امکانات استفاده کرد. مثلا باید برای نقش‌ها در یک اثر نمایشی، بازیگر انتخاب کرد و بعد هم گریم‌های سنگین روی صورت بازیگران انجام داد. از طرفی بازسازی فضای چهار دهه گذشته در پویانمایی بسیار راحت‌تر از کار‌های دیگر است. وی می‌افزاید: نکته‌ای که برای ما در ساخت این مجموعه مهم است، باورپذیری این کار برای بچه‌هاست. یعنی این تصور برای‌شان به‌وجود نیاید که ما شعار می‌دهیم و تبلیغ می‌کنیم. می‌خواهیم مخاطب بداند این جوان‌ها به‌دلیل اهداف و اندیشه و اعتقادش چه کار‌هایی انجام داده است.

من فکر می‌کنم پویانمایی صرفا برای کودکان و نوجوانان نیست و یک مدیا محسوب می‌شود که می‌تواند مخاطب عام هم داشته باشد. از طرفی ابزار من پویانمایی است و می‌توانم بگویم پویانمایی قالب مناسب‌تری برای انتقال پیام به مخاطبان است. ضمن این‌که در پویانمایی خیلی از اتفاقات می‌افتد که نمی‌توان در یک سریال یا فیلم سینمایی از ان امکانات استفاده کرد. مثلا باید برای نقش‌ها در یک اثر نمایشی، بازیگر انتخاب کرد و بعد هم گریم‌های سنگین روی صورت بازیگران انجام داد. از طرفی بازسازی فضای چهار دهه گذشته در پویانمایی بسیار راحت‌تر از کار‌های دیگر است


روایت چالش‌ها

این تهیه‌کننده و کارگردان که پیش از این پویانمایی‌های «پلاک» و «۱۹قدم تا خدا» و «قلعه ماهیان» را ساخته است، درباره بزرگ‌ترین چالشی که با آن در ساخت این مجموعه مواجه شده، بیان می‌کند: کار برای شهدا یکی از سخت‌ترین کار‌هایی است که می‌توان انجام داد. شبیه بودن به خود شخص و رئال و واقعی بودن کار از نظر مخاطب هم جزو چالش‌های مهم ما در ساخت این مجموعه بود. به همین دلیل از هوش مصنوعی استفاده کردیم؛ بنابراین مهم‌ترین چالشی که با آن همچنان در تولید این مجموعه روبه‌رو هستیم، ساخت مدل شخصیت‌هاست. به این دلیل که ساخت آن‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که بیشترین شباهت را به لحاظ چهره با شهدا داشته باشند. همچنین ساخت فضا‌هایی منطبق بر حوادث مربوط به شخصیت‌های شهدا از دیگر چالش‌های موجود در مسیر تولید این مجموعه است که مرتفع کردن آن‌ها مستلزم دقت و ظرافت توأم با علاقه‌مندی به ژانر دفاع‌مقدس است. می‌توانم بگویم در این مجموعه قهرمانان از جنس رئال هستند، به تعبیر دیگر همه شخصیت‌ها برپایه واقعیت بنا شده‌اند و از آنجا که راوی چیزی جز بیان حقایق نیست، فکر می‌کنم به‌راحتی برای مخاطب باورپذیر باشد. امیدوارم این اتفاق بیفتد و ما با ساخت این مجموعه توانسته باشیم گام موثری برداریم.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha