نگاهی به وضعیت کودکان دودکش پاک کن؛
شاید فکرکنید که این عکس مربوط به یک پسر بازیگوش و سربه هواست که به حرف پدرش گوش نکرده است، ولی کاملا در‌اشتباه هستید. عکس فوق روایتی تکان دهنده از جنایتی در حق کودکان در انگلستان متمدن قرن ۱۷ الی ۱۹ میلادی است.

به گزارش«سدید»؛ شاید فکرکنید که این عکس مربوط به یک پسر بازیگوش و سربه هواست که به حرف پدرش گوش نکرده است، ولی کاملا در‌اشتباه هستید. عکس فوق روایتی تکان دهنده از جنایتی در حق کودکان در انگلستان متمدن قرن ۱۷ الی ۱۹ میلادی است.
چندی پیش و به مناسب روز خبرنگار، سفیر انگلیس در تهران، نسبت به وضعیت خبرنگاران در ایران، ژستی حقوق بشری گرفت. ژستی که با توجه به تاریخ پر از کینه و حیله و جنایت این کشور، زیاد به قد و قواره استعمار پیر نمی‌خورد. برای اثبات این ادعا، به گوشه‌ای بسیار کوچک از جنایات تاریخی این کشور -که خیلی‌ها احتمالا نه آن را شنیده‌اند و نه درباره آن چیزی خوانده‌اند- می‌پردازیم آن هم به نقل از منابع دست اول...

پایگاه اینترنتی‌هیستوریک‌یوکی (Historic-uk) که به بررسی تاریخ بریتانیا می‌پردازد درباره این جنایت تاریخی این‌گونه عنوان می‌کند: پدیده کودکان دودکش پاک کن بعد از آتش‌سوزی معروف لندن در ۲ الی ۵ سپتامبر ۱۶۶۶ آغاز شد و دلیل آن مقررات ساختمانی جدیدی بود که برای ایمن نگه داشتن شهر طراحی شده بود. شومینه‌ها باید به روش خاصی ساخته می‌شدند، با دودکش‌های باریک‌تر و اطمینان از عدم انسداد دودکش‌ها که حین استفاده اهمیت بیشتری پیدا کرد. این درست در همان زمانی بود که سوءاستفاده تکان دهنده از کودکان به عنوان دودکش پاک کن رواج پیدا کرد. یک پسربچه خردسال به طور سنتی توسط یک مسئول تمیزکاری از والدین فقیر خود خریداری می‌شد و به اصطلاح «کودک شاگرد» (Child Labour) وی می‌شد، ولی آنچه در عمل اتفاق می‌افتاد این بود که کودک در اصل برده‌ای در دستان وی می‌شد که فرصتی برای پیشرفت و زندگی عادی در آن سن نداشت. کودکانی که به عنوان تمیزکار دودکش کار می‌کردند به ندرت از سنین جوانی و میانسالی می‌گذشتند و عمده آنان در همان سنین جوانی می‌مردند.
دودکش پاک کن‌های کودک و خردسال باید از میان دودکش‌هایی که فقط حدود ۴۵ سانتی متر عرض داشتند وارد می‌شدند. گاهی ارباب و صاحب وی خونسردانه و بدون رحم و مروت، آتش روشن می‌کردند تا کودکان را به انجام سریع‌تر وادار کنند. کودک از جارویی بالای سر استفاده می‌کرد تا دوده را شل کند. دوده روی او فرو می‌ریخت. هنگامی که کودک به بالای دودکش می‌رسید مجددا به پایین می‌رفت تا دوده‌های ریخته شده را برای اربابش جمع کند تا صاحبش آن را بفروشد. کودکان ستم دیده حتی دستمزدی برای این‌کار دریافت نمی‌کردند.

دودکش پاک کن‌های کودک و خردسال باید از میان دودکش‌هایی که فقط حدود ۴۵ سانتی متر عرض داشتند وارد می‌شدند. گاهی ارباب و صاحب وی خونسردانه و بدون رحم و مروت، آتش روشن می‌کردند تا کودکان را به انجام سریع‌تر وادار کنند. کودک از جارویی بالای سر استفاده می‌کرد تا دوده را شل کند. دوده روی او فرو می‌ریخت. هنگامی که کودک به بالای دودکش می‌رسید مجددا به پایین می‌رفت تا دوده‌های ریخته شده را برای اربابش جمع کند تا صاحبش آن را بفروشد. کودکان ستم دیده حتی دستمزدی برای این‌کار دریافت نمی‌کردند


گفته می‌شد که سن ایده‌آل برای استفاده از این کودکان ۶ سالگی بود، اما گاهی اوقات سوء استفاده از آنان از ۳ سالگی شروع می‌شد. اثر این عمل غیر انسانی وغیر اخلاقی ویرانگر بود. بچه‌ها اغلب رشد متناسب و درستی نداشتند و به دلیل موقعیت غیرطبیعی که اغلب قبل از رشد کامل استخوان‌هایشان در آن قرار می‌گرفتند، در سنین بالاتر بسیار بدشکل و بدقواره می‌شدند. زانو‌ها و مفاصل مچ پا آن‌ها اغلب تحت تأثیر قرار می‌گرفت. ریه‌های بچه‌ها بیمار می‌شد و پلک‌هایشان اغلب زخم و ملتهب بود. اولین شکل ثبت شده سرطان ناشی از فعالیت صنعتی منحصر به همین کودکان دودکش پاک کن بود. پسر‌ها اغلب به سرطان بیضه یا زگیل مبتلا می‌شدند، که در نوجوانی آنان را تحت تأثیر قرار می‌داد. این مریضی به شدت دردناک و کشنده بود. علاوه براین خطرات، کودکان گاهی اوقات به دلایل مختلف در دودکش گیر می‌کردند و می‌مردند. تا سالیان دراز دلیل مرگ در نامه فوت آنان مرگ تصادفی درج می‌شد. پسر‌ها معمولاً در یک زیرزمین یا خرابه در میان گونی‌های سیاهی که برای جمع‌آوری دوده استفاده می‌شد می‌خوابیدند. حدود یک بار در هفته حمام می‌کردند و منابع دیگر می‌گویند که آن‌ها فقط سه بار در سال حمام می‌کردند؛ و کودکان بی‌رحمانه از ساعات قبل از سحر تا پاسی از شب مجبور به کار می‌شدند و طبق گزارش‌ها تنها یک روز در سال مرخصی داشتند. به تدریج اقداماتی برای پایان دادن به رفتار بی‌شرمانه با دودکش‌کش‌ها انجام شد. یک رمان ادبی کلاسیک به نام «بچه‌های آب، افسانه‌ای برای یک نوزاد زمینی» نوشته کشیش چارلز کینگزلی، به طور کامل در سال ۱۸۶۳ منتشر شد و به این امر کمک کرد. این کتاب داستان پسر بچه دودکش پاک کن است که از زندگی بی‌رحمانه‌اش فرار می‌کند و به یک ماجراجویی خیالی می‌رود. (این کتاب با عنوان پسر رود در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات قدیانی ترجمه و چاپ شده است)
سپس در فوریه ۱۸۷۵، یک دودکش پاک کن ۱۲ ساله به نام جورج بروستر در دودکش‌های بیمارستان فولبورن گیر کرد و پس از مدتی فوت کرد. پس از این واقعه بنابر اطلاعات پایگاه اینترنتی پارلمان پادشاهی متحده بریتانیا، پارلمان انگلستان با طرح لایحه‌ای پس از ۲۰۰ سال جنایت در حق کودکان در سپتامبر ۱۸۷۵ به استفاده از کودکان به عنوان دودکش پاک کن در انگلستان پایان داد. جورج بروستر آخرین کودکی بود که در دودکش مرد. گرچه از آن تاریخ بساط این جنایت بشری در انگلیس جمع شد، ولی ایالات متحده آمریکا برای مدتی پس از غیرقانونی شدن آن در انگلستان، هنوز از کودکان به عنوان دودکش پاک کن سوء استفاده می‌کرد، داستان جدا هرچند مشابه. این سیاهه‌ای کوتاه از جنایات غرب متمدن است آن هم در زمانی که برای صد‌ها سال در فقه مسلمانان کارکشیدن و استفاده از کودکان در کار تقبیح و معامله با آنان حرمت داشته است.

/انتهای پیام/

منبع: کیهان

ارسال نظر
captcha