در نشست ادبی دفاع مقدس در ادب پارسی مطرح شد؛
جریان شعر دفاع مقدس به حکم ضرورت، در متن و بطن جریان «شعر مقاومت و پایداری» با موضوعاتی مثل مقاومت فلسطین و لبنان، یمن و مدافعان حرم به حیات خود ادامه داده است. یعنی به نوعی شعر دفاع مقدس پوست اندازی کرده و متناسب با مقتضیات زمان و زمانۀ ما افق دید خود را گسترش داده است.

به گزارش«سدید»؛ رضا اسماعیلی شامگاه جمعه ۳۱ شهریور و همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس در نشست ادبی دفاع مقدس در ادب پارسی در سخنانی تحت عنوان «از شعر دفاع مقدس تا شعر پایداری» بیان داشت: جریان شعر دفاع مقدس به حکم ضرورت، در متن و بطن جریان «شعر مقاومت و پایداری» با موضوعاتی مثل مقاومت فلسطین و لبنان، یمن و مدافعان حرم به حیات خود ادامه داده است. یعنی به نوعی شعر دفاع مقدس پوست اندازی کرده و متناسب با مقتضیات زمان و زمانۀ ما افق دید خود را گسترش داده است.

این شاعر اضافه کرد: نسل امروز برای تولید آثار ادبی ارجمند و فاخر با موضوع دفاع ‌مقدس، باید نه تنها تاریخ و فرهنگ دوران دفاع مقدس را بخواند، بلکه تنفس کند. نسل امروز باید حقانیت دفاع مقدس را باور داشته باشد. هرگونه ابهام و تشکیک در این موضوع کار را خراب می‌کند.

وی افزود: این خیلی مهم است که منِ شاعر یا نویسنده باور داشته باشم که جنگ ما از روی زیاده خواهی و کشورگشایی نبود و اینکه ما در برابر یک جنگ تحمیلی از خودمان دفاع کردیم. در این حوزه باید «باورمندی» ما بیش از «هنرمندی» ما باشد، یعنی هنگام نوشتن داستان یاگفتن شعر برای دفاع مقدس، فقط به موضوع فکر نکنیم، بلکه «موضع» هم داشته باشیم. در غیر این صورت یقین داشته باشید خروجی کار ارزشمند نخواهد بود.

اسماعیلی افزود: افول و کم رونقی شعر دفاع مقدس در سال های بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ امری بدیهی است. زیرا با خاموش شدن شعله های جنگ و برگشتن سربازان از جبهه های جنگ به خانه و کارخانه، دفاع مقدس به عنوان یک رخداد اجتماعی کم کم موضوعیت خود را از دست می دهد و مسائل دیگری که موضوع روز جامعه است ذهن و زبان شاعران را اشغال می کند.

این منتقد ادبی افزود: البته هر چند دوران دفاع مقدس تمام شده، ولی به اعتبار این که تبعات اجتماعی آن تا به امروز ادامه دارد، همچنان شاعرانی جنگ و دفاع مقدس را – به صورت غیرمستقیم - موضوع بعضی از اشعار خود قرار می دهند. این مسئله نیز امری طبیعی است. یعنی تا زمانی که در جامعه ما یادگاران دوران دفاع مقدس یعنی خانواده شهیدان، جانبازان، آزادگان حضور دارند، شعر دفاع مقدس نیز به صورت غیر مستقیم و در جلوه هایی به روزتر به حیات خود ادامه می دهد. برای ادامه حیات شعر دفاع مقدس شاعران نسل امروز برای سرودن شعری تاثیرگذار در این حوزه باید ریاضت مطالعه و تحقیق را به جان بخرند. هم مطالعه کتابخانه‌ای و هم تحقیق میدانی.

اسماعیلی افزود: شاعر و نویسنده دفاع مقدس علاوه بر مطالعه کتاب‌های پژوهشی، باید از چهاردیواری خانه بیرون بزند، به میان مردم جنگ زده برود و از چشم آنها به دنیا نگاه کند. باید با خانواده‌های داغدار شهدا، جانبازان و آزادگان حشر و نشر داشته باشد. باید از نزدیک مصائب یک جانباز و معلول دوران جنگ را هنگام تردد در شهر و عبور از خیابان ببیند. باید با فرزند شهیدی که هر روز زخم زبان همکلاس هایش را در مدرسه تحمل می‌کند و در خلوت شب‌ها پنهانی گریه می‌کند، لمس کند. باید با درد جانکاه همسر شهیدی که هر روز در کوچه و خیابان نگاه سنگین مردم را تحمل می‌کند، آشنا باشد.

شاعری که آرزوی جهاد دارد

سید حکیم بینش شاعر افغانستانی درباره شعر مقاومت در افغانستان گفت: مقاومت مردم افغانستان در اشعار شاعران بزرگ این کشور مانند خلیل الله خلیلی بازتاب یافته است. او مشهورترین و بزرگترین شاعر معاصر افغانستان است و در اشعاری که بعد از اشغال افغانستان سروده، به قیام و مبارزات مردم افغانستان و بیان دردها، آوارگی ها و اثرات و جنگ پرداخته است. او هرچند که دیگر جوان نیست ولی آرزوی جهاد دارد و در اشعارش مقاومت و رنج های مردم و ویرانی های کشورش بازتاب می یابد.

وی افزود: جنس ادبیات و شعر مقاومت و پایداری از نوع جهاد، مبارزه، شهادت، ایثار و فداکاری است. اگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و آغاز دفاع مقدس، شعر دفاع مقدس شناسنامه پایداری مردم ایران است و شاعران بسیاری حماسه هایی را ستایش می کنند که در سنگرها و پشت سنگرها اتفاق افتاده است. شعر مقاومت افغانستان هم تذکره پایداری مردم افغانستان است و تاریخ مبارزات و فداکاری های مردم آن مرز و بوم.

بینش اضافه کرد: پرونده شعر مقاومت افغانستان با پرداختن به رزمندگان فلسطین، یمن سوریه و عراق و به ویژه پرداختن به فاطمیون و شهدای فاطمیون در سوریه کامل می شود. ستایش از شاعران از رزمندگان و شهدا و ایثارگرانی که فرامرزی برای ارزش های انسانی و دینی مقاومت می کنند، شعر مقاومت را وارد جریان جدیدی کرده است.

زیبا فلاحی شاعر و پژوهشگر ادبی با بیان اشعاری ماندگار از دوران دفاع مقدس به شخصیت هایی همچون حسین فخری، صادق آهنگران و اکبر شریعت اشاره کرد و گفت: پرفروش ترین کتاب ها چون مجموعه ۳۰ جلدی «لاله های نوجوان»، خط مقدم، مربع های قرمز و خاک های نرم کوشک که برخی به چاپ یکصد و هشتاد و پنجمین نوبت خود رسیده، وقایع دفاع مقدس را به پوشش خط و قلم در آوردند.

وی به اشعار زنده یاد قیصر امین پور، نصرالله مردانی و حسین اسرافیلی در وصف دفاع مقدس و انقلاب اشاره کرد و گفت: ادبیات دفاع مقدس تجربه جدیدی با خود به جهان آورد که تجلی گاه افکار، احساسات و تدین ملت ایران بود.

در این مراسم که به صورت وبیناری برگزار شد، برخی شاعران اشعار خود را در وصف رزمندگان هشت سال دفاع مقدس قرائت کردند:

اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم؛ مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم

پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود؛ پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره‌ها بودم

پشت هر پنجره دنیایی است، چشم وا کردم و بستم، آه؛ من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم

گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود؛ نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم

گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود؛ هم صدا بودم و هم ساکت، نه سکوت و نه صدا بودم

گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد؛ آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم

جنگ شد، پنجره‌ها افتاد، بچّه‌ها تشنه سفر کردند؛ هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم

گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می‌گفت، کجایم من؟؛ تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم

تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...؛ من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟

 
علیرضا قزوه

دیگر آن شبها نمی آیند لحظه های از خدا سرشار؛ مردهای کربلای پنج، درد های کربلای چار

بعداز آن مردان پولادین مانده بردوشم سری سنگین؛ زیر پایم شد زمین خالی، آسمان شد بر سرم آوار

اندک اندک عاشقان رفتند، اندک اندک عشق تنها ماند؛ کم کم این دل هم زپا افتادکم کم این آیینه شد زنگار

شعله شعله آتشی جانسوز میچکد بر سینه ام امروز؛ بسته دنیایم این دنیا، خسته تکرارم این تکرار

یک شلمچه خسته ام ازخود، چندفکه غرق اندوهم؛ این همه آوار را ای درد! یک سحر از شانه ام بردار!

 
 
عبدالرحین سعیدی راد

کبوترهای صادق برنگشتند؛ شقایق در شقایق برنگشتند

زمین جای پریدن نیست، دیدیم؛ پرستوهای عاشق برنگشتند

 
سید مهدی طباطبایی

برای شهید امیر حاج امینی

در لحظه مرگ شادمانی دارد؛ مستی شراب آن جهانی دارد

بر ساغر لب های ترک خورده او؛ لبخند، حضور جاودانی دارد

 
سید مسعود علوی تبار

سرشار از کبودی و لبریز داغ ها!؛ هم صحبت قدیمی این کوچه باغ ها!

بعد از تو شانه های ستبر درخت شد؛ ماوای بال های سیاه کلاغ ها

آری! هنوز بعد تو تکرار می شوند؛ این سایه های تیره دور از چراغ ها

ما را به سمت «بازترین پنجره» ببر!؛ ای عابر قدیمی این کوچه باغ ها!

 
علیرضا حکمتی

در شعله‌ها بغض میان دفترت سوخت؛ باران گرفت، از آن شبی که سنگرت سوخت

روحت میان آسمان‌ها در سفر بود؛ هرچند در آتش تمام پیکرت سوخت

همچون کبوتر در سرت شوق حرم بود؛ اما میان مرزها بال و پرت سوخت

وقت اذان بود و نفهمیدی چگونه؛ هنگام اشهد ای مؤذن حنجرت سوخت

یک نیمه‌ تو از جدایی شعله‌ور بود؛ در آتش دیدار نیم دیگرت سوخت

چشمان تو عمری زیارت‌نامه‌خوان بود؛ با هر فرازی عاقبت چشم ترت سوخت

لرزه به جانت آمد آن وقتی که دیدی؛ همراه تو هم‌سنگرت، هم سنگرت سوخت

در سووشون می‌خواند یک زن مویه بر لب: پیراهنی که دوخت آن را مادرت، سوخت...

 
سیده فرشته حسینی

روی سجادۀ بی‌بی، دوسه پَر آورده؛ تا نسیم از پروبال تو خبر آورده

آسمان چشم به چشمان زمین دوخته است؛ این چه رازی‌ست که از سینه به‌در آورده!

صدف خاک ‌به افلاک نشان داد شبی؛ جامه را چاک زده دُرّ و گُهر آورده

رود خاموش نمی‌ماند از این پس هرگز؛ بر لبش آهِ شب و ذکر سحر آورده

بازهم معرکه اکبر به خودش می‌بیند؛ مادری داغ دل و خون جگر آورده

از دعای سحرِ اوست که بعد از سی سال؛ آسمان را به‌ سر دست پدر آورده

چه مبارک سحری بود! که طوفان بلا؛ از دل حادثه مردان خطر آورده

 
فاطمه نانی زاد

یک عده روی خاک صحرا جان سپردند؛ یک عده در اعماق دریا جان سپردند

یک عده مانند کبوترهای عاشق؛ رفتند و بین آسمان ها جان سپردند

یک عده بی سر عده ای با درد پهلو؛ یک عده دیگر ارباً اربا جان سپردند

یک عده روی دست ارباب دو عالم؛ یکعده روی پای مولا جان سپردند

یک عده هم بی دست لب تشنه ولی مرد؛ دور از وطن مانند سقا جان سپردند

در بستر تردید مردن ننگشان بود؛ رفتند و در آغوش زهرا جان سپردند

 
محمود یوسفی

شاعر، این شعر را زمانی که سرباز نیروی دریایی ارتش بوده سروده است:

هر لحظه این جمله شعار مرد دریاست؛ که راه ما راه حسین و راه مولاست

دشمن بداند نقشه هایش روی آب است؛ ارتش فدای ملت و این انقلاب است

نیروی دریایی که دائم در قیام است؛ در آب و دریاها علمدار امام است

نیروی دریایی که مثلش در جهان نیست؛ فرموده رهبر که قوایی راهبردیست

در جنگ تحمیلی چو شیر بیشه بودند؛ در جنگ تحمیلی علمداری نمودند

دریادلانش همچو رستم در قیامند؛ چون ذوالفقار حیدرند و در نیامند

حالا خلیج فارس یا دریای عمان؛ در اختیار ماست با ناو جماران

در قلب دریای خزر پولاد سردیم؛ ما با دماوند آب را تسخیر کردیم

مزدی ندارد کار این مردان دریا؛ اینان کفن پوش اند با این رخت زیبا

رخت سپیدی که نماد پاک دستیست؛ مانند این ها در زمین و آسمان نیست

ایمانشان ثابت به وقت جنگ و تیر است؛ همچون نمازی روی عرشه بی نظیر است

 

منبع: ایرنا

ارسال نظر
captcha