سینمای جنگی در کشورمان، بیشتر با عناوین «سینمای دفاع مقدس» و در این اواخر «سینمای مقاومت» شناخته می‌شود؛ با این عنوان، چیستی و هستی مستقل و بومی آن برجسته‌تر شود. هم از این رو، سینمای دفاع مقدس بیش از انکه سینمایی جنگی باشد، نوعی سینمای آئینی و عرفانی در بستر اندیشه و فرهنگ اسلامی-ایرانی محسوب می‌شود.

به گزارش«سدید»؛ سینما نزدیک‌ترین هنر به زندگی و آینه جلوه‌های گوناگون جامعه بشری است؛ همان‌طور که جنگ و تقابل نظامی، یکی از قدیمی‌ترین عناصر زندگی اجتماعی انسان تعبیر می‌شود به درازای نبرد اولین فرزندان آدم؛ هابیل و قابیل- ژانر جنگی نیز از دیرپا‌ترین گونه‌های پدید آمده در سینما به حساب می‌آید. فقط سه سال از زمان رسمی اختراع سینما -۱۸۹۵ توسط برادران لومیر- گذشته بود که اولین فیلم درباره جنگ، با عنوان «به نام ملکه» به کارگردانی رابرت پل ساخته شد. «تولد یک ملت» ساخته گریفیث و چند أثر مهم دیگر در سال‌های اولیه فعالیت و رشد سینما نیز با روایت‌ها یا صحنه‌های جنگی ساخته شدند.

این اتفاق به‌طور تقریبی در ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۵۷ هم رخ داد؛ در کشور ما نیز تحت تأثیر حمله نظامی به کشور، نخستین ژانر بومی سینمای ایران پدیدار شد. نوعی از سینما که گرچه می‌توان آن را نمونه داخلی ژانر جنگی دانست، اما به دلیل برخورداری از شاخصه‌های فرمی و محتوایی برآمده از فرهنگ، آئین و اعتقادات مردم در این سرزمین، هویتی مستقل و منحصر به فرد یافت. آثاری که می‌توان آن‌ها را تجربیات رادیکال و اصیل در نمایش جبهه و رزمندگان ایرانی هشت سال جنگ تحمیلی دانست، سرشار از تلمیحات، مفاهیم و مضامین اسطوره‌ای و ایدئولوژیک هستند. از مناسک مختلف مذهبی گرفته تا تجلی روحیه پهلوانی و ازخودگذشتگی و سلوک عارفانه. تقریبا همه فیلم‌های ماندگار و محبوب سینمای ایران با موضوع دفاع مقدس، از این ویژگی‌ها برخوردار هستند. از فیلم هایی، چون «دیده‌بان»، «مهاجر» «هور در آتش»، «چشم شیشه ای» و «سفر به چزابه» گرفته که عمیق‌ترین انگاره‌های دینی و عرفانی را در بستر جنگ به نمایش درآوردند تا فیلم هایی، چون «آژانس شیشه ای»، «قارچ سمی» و ... که به بهانه پرداختن به زندگی بازماندگان جبهه، به ابعاد اجتماعی و سیاسی جامعه پس از جنگ پرداختند و بعضا اعتراضاتی را به کژتابی‌ها و بی عدالتی‌ها مطرح کردند. به همین دلیل هم سینمای جنگی در کشورمان، بیشتر با عناوین «سینمای دفاع مقدس» و در این اواخر «سینمای مقاومت» شناخته می‌شود؛ با این عنوان، چیستی و هستی مستقل و بومی آن برجسته‌تر شود. هم از این رو، سینمای دفاع مقدس بیش از انکه سینمایی جنگی باشد، نوعی سینمای آئینی و عرفانی در بستر اندیشه و فرهنگ اسلامی-ایرانی محسوب می‌شود.

با این حال، این نوع فیلم‌ها از دو دهه قبل، کاهش یافتند و نگاه‌های متفاوت‌تر به جنگ تحمیلی و رزمندگان در فیلم‌های سینمای ما غالب شد. نگاه‌هایی که اغلب با گرته برداری از فیلم‌های ضدجنگ در سینمای جهان و به ویژه در اروپا شکل گرفتند؛ بعضا حتی شخصیت پردازی مردان جبهه به شمایل‌هایی پشیمان، بی آرمان و سرخورده تقلیل یافتند!

این درحالی است که اولا، این شبیه سازی سطحی و بی محل است. اگر الیور استون، فیلم «متولد چهارم ژوئیه» را درباره سربازی بازگشته از جنگ ویتنام که دچار عذاب وجدان و عصیانگری ساخته، به این دلیل است که جنگ مورد انتقاد او تجاوزکارانه بوده. بنابراین، الگوبرداری از این نوع فیلم برای به چالش کشیدن جنگی با هدف و ماهیت دفاعی و اعتقادی، یک روش انحرافی است. گرچه نقد جنگ، به عنوان یک پدیده اجتماعی کلی و جهان‌شمول، پذیرفته شده است، اما این نقد بدون در نظر گرفتن جایگاه متجاوز و مدافع، رنگ می‌بازد و به یک نقض غرض تبدیل می‌شود.

نکته دیگر، تفاوت جایگاه جنگ در سینمای ایران و غرب است. در هالیوود که بر بیشتر نقاط جهان سایه افکنده، هنوز هم ژانر جنگی مهم و وسیع است. طوری که هر سال، بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری کارتل‌های فیلمسازی متوجه چنین آثاری است و جوایز و جشنواره‌ها هم توجه ویژه‌ای به فیلم‌های جنگی دارند. «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان را به یاد آورید که همین چند ماه قبل با چه هزینه و تبلیغاتی، با روایتی مرتبط با تاریخچه جنگ و برنامه اتمی آمریکا ساخته شد و احتمالا در فصل جوایز نیز با تجلیل‌های مختلفی همراه خواهد شد. در دوره اخیر مراسم اسکار نیز فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» مطرح شد. همچنین در دوره‌های قبل، فیلم هایی، چون «The hurt loker»، «ستیغ اره ای»، «تک تیرانداز آمریکایی»، «۳۰ دقیقه پس از نیمه شب»، «دانکرک» و ... که عمدتا در جهت تبلیغ و ستایش حضور نظامی آمریکا و دولت‌های غربی در دیگر کشور‌ها ساخته شدند و در جشنواره‌ها و جوایز سینمایی، قدر و تجلیل دیدند!

یک اتفاق عجیب، روند معکوس فیلم‌های جنگی در ایران و آمریکاست. به این معنی که در زمان جنگ افغانستان و عراق، تعداد زیادی فیلم با رویکرد انتقاد از این دو حمله ساخته شد، اما هر چه به زمان حال آمدیم، فیلم‌های انتقادی کاسته و آثار تبلیغی و تهییجی افزایش یافتند.

به طور مثال فیلم‌های «نوار‌های جنگ»، «خانه شجاعت»، «موقعیت»، «ویرایش شده» و «در دره خدایان» افشاگر خشونت و خباثت ارتش آمریکا در خاورمیانه و در جهت نقد جنگ بودند. اما چند سالی است که دیگر از این نوع فیلم‌ها تولید نمی‌شود و فیلم‌هایی با محتوای تطهیر ارتش آمریکا و متحدانش در هالیوود ساخته می‌شود. نمونه اخیر چنین فیلم‌هایی «پیمان» است که حضور نظامی آمریکا در افغانستان را توجیه و تطهیر می‌سازد. اما در ایران، اویل بیشتر فیلم‌ها جنبه تبلیغاتی و حماسی داشتند و این اواخر، رویکرد ضدجنگ در فیلم‌ها پررنگ‌تر شده است.

یکی دیگر از وجوه تمایز فیلم‌های جنگی در هالیوود و سینمای ایران، نوع نمایش سربازان و فرماندهان است. در هالیوود نهایت تلاش بر این است تا چهره‌ای قهرمانانه یا مظلومانه از نیرو‌های نظامی آمریکا به تصویر کشیده شود. این اتفاق حتی در فیلم‌های غیر جنگی و در ژانر‌های دیگر هم روی می‌دهد. یعنی بسیار دیده می‌شود که شخصیت مثبت و منجی در یک فیلم، سابقه پوشیدن لباس ارتش را دارد یا کهنه سربازی بازمانده از جنگ ویتنام است. به طور مثال در فیلم «زندگی» (life) که أثری مهیج و فضایی است، قهرمان فیلم یک کاوشگر است که در سفینه فعالیت می‌کند، اما در بخشی از خاطراتش، از حضورش در «سوریه» به عنوان سرباز ارتش ایالات متحده سخن می‌گوید. نمونه دیگر که رویکرد تبلیغاتی بسیار پررنگی در قهرمان نشان دادن سربازان آمریکایی دارد، فیلم «قطار ۱۵:۱۷ به پاریس» است. در این فیلم، سه جوان که عضو نیرو‌های ارتش آمریکا هستند، در نهایت یک عملیات تروریستی در فرانسه را مهار می‌کنند و زندگی بسیاری را نجات می‌دهند.

این درحالی است که در خیلی از فیلم‌های جنگی دو دهه اخیر سینمای ایران، کهنه سربازان و رزمندگان، افرادی پریشان، پشیمان، مذبذب و مشکل دار نمایش داده شده اند. نمونه چنین آثاری می‌توان به «خرس»، «پاداش سکوت»، «طبل بزرگ زیر پای چپ»، «پدر»، «بیداری رویاها»، «سیزده ۵۹»، «دموکراسی تو روز روشن» و ... اشاره کرد.

البته مدتی است که شاهد تعدیل رویکرد فیلم‌های دفاع مقدسی در سینمای ایران هستیم. یعنی در فیلم‌هایی که طی پنج، شش سال اخیر ساخته شده، ضمن بازنمایی واقعیت‌های مخرب و غیرانسانی که در ذات جنگ است، به جنبه‌های نجات بخش، حماسی و اسطوره‌ای دفاع مقدس و قهرمانان مقاومت نیز پرداخته می‌شود. فیلم هایی، چون «چ»، «شیار ۱۴۳»، «ماجرای نیمروز»، «بادیگارد»، «موقعیت مهدی»، «منصور»، «غریب» و ... گویای شکل گیری جریان تازه‌ای در ژانر جنگی سینمای ایران هستند. جریانی ورای اطوار‌های «ضد جنگ» و سطحی زدگی و شعارگرایی که حوادث نظامی و دفاعی ایران را به طور بی پیرایه‌تر و واقع گرایانه تری به تصویر می‌کشند. آنچه در سینمای جنگی ایران مغفول واقع شده، مقاومت در برابر گروهک‌های تروریستی در عراق و سوریه است.

 

منبع: خبرگزاری دفاع مقدس

ارسال نظر
captcha