نگاهی به سریال‌های ساخته شده با محوریت جوانان؛
اگر نگاهی به سریال‌های تلویزیونی بیندازیم که در طول سال‌های مختلف از تلویزیون پخش شده، خواهیم دید که بسیاری از این سریال‌ها به‌واسطه پرداخت درست و استفاده از بازیگران توانمند، توانسته مخاطبان تلویزیونی بسیاری را به خود جذب کند. هرکدام هم با یک موضوع سراغ زندگی این جوانان رفته‌اند. یکی با محوریت خرافات به زندگی جوانان پرداخته و خروجی آن سریال احضار شده و دیگری مثل روزگار جوانی، هویت جوانان را در بستر مسائل روز روایت کرده است. در این گزارش به برخی از سریال‌هایی پرداختیم که به جوان یا جوانی اشاره کرده و بر آن متمرکز بوده است.

به گزارش«سدید»؛ پرداختن به زندگی جوانان و تولید سریال‌های تلویزیونی چالش‌های بسیاری دارد؛ هم از جهت پرداختن به زندگی واقعی جوانان و هم از نظر استفاده از بازیگرانی که چهره واقعا جوانی داشته باشند. همه این موارد اگر به دقت انجام شود، می‌تواند مخاطب اصلی خود یعنی جوانان را به سمت تماشای سریال کشانده و پیام تاثیرگذار در پشت سریال را به‌درستی منتقل کند.

اگر نگاهی به سریال‌های تلویزیونی بیندازیم که در طول سال‌های مختلف از تلویزیون پخش شده، خواهیم دید که بسیاری از این سریال‌ها به‌واسطه پرداخت درست و استفاده از بازیگران توانمند، توانسته مخاطبان تلویزیونی بسیاری را به خود جذب کند. هرکدام هم با یک موضوع سراغ زندگی این جوانان رفته‌اند. یکی با محوریت خرافات به زندگی جوانان پرداخته و خروجی آن سریال احضار شده و دیگری مثل روزگار جوانی، هویت جوانان را در بستر مسائل روز روایت کرده است. در این گزارش به برخی از سریال‌هایی پرداختیم که به جوان یا جوانی اشاره کرده و بر آن متمرکز بوده است.

تلاش‌های محرمانه دانشمندان جوان

سریال محرمانه که این شب‌ها به کارگردانی محمود معظمی روی آنتن شبکه سه می‌رود، تلاش دانشمندان جوان ایرانی را برای کشف واکسن کرونا به تصویر می‌کشد. از سوی دیگر تلاش کادر درمان که بسیاری از آنان جزو جوان هستند و همچنین نیرو‌های امنیتی نیز در این قصه به نمایش درآمده است. در این سریال بازیگران از نسل‌های مختلف حضور دارند که بخش اعظمی از آنان، جوانانی در نقش‌های متفاوت هستند.

پروژه‌ای به نام شهباز

سریال شهباز هم یکی از مجموعه‌هایی است که قصه اصلی خود را بر روایت زندگی جوانانی قرار داده که برخی از آن‌ها نبوغ خود را برای خدمت به حل پرونده‌های پلیسی به کار گرفته و برخی از آن‌ها مسیر دیگری را انتخاب کرده‌اند. یکی از این جوانان نجواست که نابغه کامپیوتر است و در مسیر فعالیت خود گریزی هم به بیراهه هکر شدن زده است و حالا در یک پروژه اقدام به همکاری با پلیس می‌کند؛ پروژه‌ای که از نظر خودش باعث شده تا دوست قدیمی‌اش را به واسطه درگیر شدن با مجرم همین پرونده از دست بدهد. در نقطه مقابل نجوا، جوانی به نام علیرضا را می‌بینیم که از ابتدا تصمیم گرفته در مسیر درست قرار گیرد و به پلیس سایبری پیوسته است. روایت دو مسیر متفاوتی که هر کدام از این جوانان در پیش گرفته‌اند، خود به یک تصویر چند وجهی برای روایت زندگی امروز جوانان تبدیل شده است.

جوانی بدون خط قرمز

خط قرمز را باید جزو اولین سریال‌هایی دانست که در حوزه جوانان و مسائل مرتبط با آن ساخته شد. این سریال که در زمان خود توانست ساختارشکن باشد و مخاطبان بسیاری را به سمت خود بکشاند، روایتگر زندگی چند جوان بود که برای فرار از مشکلات زندگی، از خانه گریخته و دور هم جمع شده بودند. جوانانی که ابتدا می‌خواستند به سمت آرمان‌های‌شان بروند، اما به مرور دچاراختلاف شده و با مشکلات مختلفی روبه‌رو می‌شوند. خط قرمز روایت بی‌پرده جوانی در قاب تلویزیون به کارگردانی قاسم جعفری بود.

احضار و دختران جوان

اصل قصه سریال احضار مربوط به ماجرای خرافات و باور به آن بود، اما همین روایت از طریق دختران جوانی به تصویر کشیده می‌شود که در قسمت اول سریال، به شمال رفته و از جن و باور‌های مرتبط صحبت می‌کنند. قصه احضار روایتگر دختری به نام مائده است که به همراه زهره، دختردایی خود به سفر شمال می‌رود که در همان سفر زهره برای بازگشت خواستگارش دست به دامن خرافات می‌شود. قصه اصلی و مسأله خرافات به‌واسطه روایت آن در خلال زندگی این دختران جوان، توانست مخاطب را به خود جذب کند. احضار به نویسندگی و کارگردانی علیرضا افخمی در سال ۱۴۰۰ از شبکه یک سیما روانه آنتن تلویزیون شد.

زندگی ۲ جوان در سرجوخه

سریال سرجوخه که در سال‌های گذشته از تلویزیون روی آنتن رفت، روایت زندگی جوانانی بود که هر کدام قصه‌ای بر سر راه‌شان قرار گرفته و درگیر ماجرا‌های خاصی می‌شوند. سرجوخه به کارگردانی احمد معظمی و تهیه‌کنندگی ابوالفضل صفری، زندگی دو فرد با دو باور متفاوت را روایت می‌کرد. غلامرضا و کیان از دو طبقه اجتماعی مختلف در دو مسیر مجزا قرار می‌گیرند که شاید شکل‌گیری آن از یک مسیر مشخص بوده است. سرجوخه سریالی امنیتی بود که در سال ۱۴۰۰ روانه شبکه سه شد.

جوانان دلنواز

قصه دلنوازان مربوط به عشق‌های دوران جوانی بود. رعنا دو فرزند به نام‌های بهزاد و ستایش از همسر سابق خود داشته و ۲۴ سال قبل پس از جدا شدن از اتابک و ازدواج با جهان ملکپور، دخترش ستایش ربوده می‌شود. او با گذشت سال‌ها همچنان در فراق دخترش غمگین است، بار‌ها برای پیدا کردن ستایش تلاش کرده و آخرین کسی که ادعا کرد از سرنوشت ستایش اطلاع دارد، یلدا بود که او نیز از آزمایش موفق بیرون نیامد. البته پای یلدا در زندگی بهزاد هم باز می‌شود تا او را از مسیری که مادرش انتخاب کرده، جدا کند. محتوای دلنوازان بیشتر متمرکز بر مسائل عاشقانه جوانان و انتخابی است که برای رسیدن به زندگی مشترک پیش روی‌شان قرار می‌گیرد. دلنوازان به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده است.

فرار از قرارگاه مسکونی

قرارگاه مسکونی به واسطه نشان دادن زندگی سربازانی که هر کدام با نزدیک شدن به نوروز، دل در گروی رفتن به شهر و دیار خود را دارند، یک روایت طنز و جذاب بود. روایتی که با قرار گرفتن هر کدام از سربازان جوان که از شهری متفاوت آمده بودند، توانست یک تصویر رنگی و متنوع را به نمایش بگذارد. داستان سریال قرارگاه مسکونی در یک پادگان واقع در یکی از مناطق مرزی می‌گذرد که در آستانه عید نوروز، با مرخصی چند نفر از سربازان پادگان موافقت نمی‌شود و برخی از آن‌ها که با هم دوست هستند، تصمیم به فرار از پادگان می‌گیرند. قرارگاه مسکونی یک سریال تلویزیونی محصول سال ۱۳۸۵ به کارگردانی سید جواد رضویان، نویسندگی علیرضا مسعودی و تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان است که نوروز ۱۳۸۷ از شبکه پنج پخش شد.

فاصله‌های جوانان

فاصله‌ها را باید روایتگر جوانانی با سبک و سیاق متفاوت دانست. یکی معتقد بود و در کنار خانواده و دیگری، مسیر دیگری انتخاب کرده بود. قصه اصلی سریال درباره فردی مذهبی به نام محسن کریمی بود که متوجه اختلاف دیدگاه خود با پسرش سعید می‌شود. این اختلاف دیدگاه آغاز فاصله‌هایی است که روز به روز بین سعید و محسن بیشتر می‌شود. این سریال به‌واسطه روایت واقعی که از شکاف بین نسل‌ها داشت، قصه تازه‌ای بود و توانست با نقش‌آفرینی بازیگران توانمند، مخاطبان را به سمت خود جذب کند. حسین سهیلی‌زاده کارگردانی فاصله‌ها را در دست داشت و مسعود بهبهانی‌نیا آن را نوشته بود.

تنوع قومی در روزگار جوانی

روزگار جوانی را باید جزو اولین سریال‌هایی دانست که توانسته بود روایتگر زندگی جوانان دانشجو شود. سریالی که هم فضای پویای زندگی دانشجویی را نشان می‌داد و هم نحوه مواجهه هرکدام از این جوانان با مشکلات خاص خودشان را روایت می‌کرد. قصه این سریال از جایی آغاز می‌شود که پنج جوان دانشجو که چهار نفرشان شهرستانی هستند، با یکدیگر خانه‌ای را اجاره و با هم زندگی می‌کنند. هر یک از این پنج نفر، شخصیت متفاوتی دارند و در هر قسمت با ماجرا‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند، اما در نهایت با کمک هم بر مشکلات غلبه می‌کنند. روزگار جوانی به کارگردانی شاپور قریب و اصغر توسلی در سال‌های ۷۸-۷۷ تولید و از شبکه پنج سیما پخش شد.

همسفر‌های جوانی

همسفر روایتگر جوان‌هایی بود که در نیمه راه از هم باز می‌مانند. همسفر قصه تنهایی آدم‌ها با هم را نشان می‌داد. این مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۷۹ بود که شعله شریعتی نوشته و قاسم جعفری آن را کارگردانی و تهیه کرده بود. همسفر را هم باید در راستای سریال‌هایی دانست که تلاش می‌کرد زندگی جوان و مشکلات آن‌ها را به نمایش بگذارد. از جمله بازیگران این سریال می‌توان به امین زندگانی، پرویز پورحسینی، فریبا متخصص و افسانه ناصری اشاره کرد. حال و هوای جوانان با روایت مشکلات‌شان، چیزی بود که توانست مخاطب خاص این سریال را به خود جذب کند.

چالش زندگی دختران دانشجو

مجموعه تلویزیونی دختران را باید در ادامه سریال روزگار جوانی دانست که حالا به جای پسران، به زندگی دختران دانشجو می‌پرداخت. مجموعه‌ای که با محوریت قراردادن مشکلات دختران، به زندگی چند دانشجو می‌پردازد که درپی زندگی خوابگاهی، ماجرا‌ها و مشکلاتی برای‌شان پیش می‌آید. نگار، دختر جوان تهرانی که با خانوا‌ده‌اش زندگی می‌کند، اتاقی را در طبقه اول ساختمان برای کار‌های خود اجاره کرده، پروانه همسر رضا که به‌تازگی از هم جدا شده‌اند، به خانه نگار می‌آید و در منزل او ساکن می‌شود و این مسأله تازه آغاز ماجرا‌های سریال است.

جوانان لیسانسه

سریال لیسانسه‌ها از همان ابتدای کار، زبان طنزی انتخاب کرده بود که مخاطب را همراه خود می‌کرد. استفاده از بازیگرانی که هرکدام امکان بیان دیالوگ‌های بداهه دارند، تنهای یکی از مواردی بود که باعث شد لیسانسه‌ها پرطرفدار شود. کمدی اجتماعی بیان شده در این سریال در کنار بیان مشکلات جوانان به زبان طنز، این مجموعه را به یک سریال متفاوت و مخاطب‌پسند تبدیل کرده بود.

«از سرنوشت» جوانان

سریال «از سرنوشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان توانست زندگی جوانانی را روایت کند که با وجود مشکلاتی که در ابتدای زندگی داشتند، تلاش می‌کردند آینده‌ای نو برای خود بسازند. استفاده از بازیگرانی مثل دارا حیایی، کیسان دیباج و فاطیما بهارمست توانست این مجموعه را به یک سریال خاص جوانان تبدیل کند. این مجموعه از سال ۱۳۹۸ در چهار فصل پخش شد و در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ به اتمام رسید.

بدون پژوهش برای جوانان محتوا نسازیم

ایرج محمدی، تهیه‌کننده تلویزیون، تاکنون در آثاری مثل وکلای جوان، طلسم‌شدگان، نرگس و دلدادگان حضور داشته است؛ سریال‌هایی که هرکدام روایتی متفاوت از زندگی جوانان بوده است. او معتقد است که اگر محتوای درست نداشته باشیم، جوان امروز تحت تاثیر هجمه‌های محتوایی خارج از کشور قرار می‌گیرد. به بهانه بررسی چالش‌های پرداختن به موضوع جوانان، با او گفتگو کردیم.
ایرج محمدی، تهیه‌کننده تلویزیون درخصوص ساخت سریال برای جوانان به جام‌جم می‌گوید: واقعیت این است که نیاز به ساخت سریال‌های مربوط به جوانان نیاز امروز نیست بلکه همیشه وجود داشته است. این‌که ما چگونه این نیاز را با گونه نمایشی - که تاثیرگذارترین گونه محتواست - انجام دهیم، یک فرآیند طولانی است که به بررسی و کاوش اساسی نیاز دارد. هر زمان این دقت‌ها بیشتر شود، طبیعی است که این گونه محتوایی بیشتر تولید می‌شود.
وی ادامه می‌دهد: جوان امروز با چالش‌های مختلفی روبه‌روست که به‌نظر من مهم‌ترین آن، فرهنگی است، چرا که تفاوت جوان دیروز با امروز در این است که شاید جوان دیروز با محتوا‌های مختلفی روبه‌رو نبوده که از خارج از کشور وارد شود. اما الان با هجمه محتوا‌های مختلف روبه‌رو هستیم که گاهی خیلی به لحاظ فرهنگی ساختارشکنانه است. اگر ما چیزی در مقابل این محتوا‌ها نداشته باشیم، تاثیرگذاری منفی روی جوانان خواهد گذاشت. در نتیجه به‌نظرم اگر روی این سکو قرار گیریم که یک گام جلوتر از محتوا‌های خارجی باشیم که سیگنال‌های آن به سمت جوانان می‌آید، کار خیلی بزرگی کردیم.
محمدی تصریح می‌کند: استفاده از غیرجوانان برای بازی در نقش جوانان اشتباه کاملا حرفه‌ای است که فقط گیشه را در‌نظر می‌گیرند. ما با این سؤال مواجه هستیم که آیا جوانانی برای بازی در سریال وجود ندارند که این نقش‌ها را بازی کند که تولیدکنندگان سراغ افرادی با سن و سال بالاتر برای این نقش‌ها می‌روند؟ مثل بازیگرانی که ۴۵ ساله هستند، اما نقش ۲۵ ساله‌ها را بازی می‌کنند. این مسأله یک اشتباه حرفه‌ای است که به نظرم منشأ آن توجه به گیشه است. مخاطب دوست دارد چهره‌های شناخته شده را در نقش‌ها ببیند و این ذائقه مخاطب را می‌توان با روش دیگری تامین کرد. اگر بتوانیم بازیگران جوان را از سنین ۱۷-۱۶ سالگی تحت آموزش‌هایی قرار دهیم که در ۲۵ سالگی به‌عنوان یک بازیگر شناخته شده جلوی دوربین بروند، این مشکل قابل حل است. گاهی کارگردان‌ها این جسارت را به خرج می‌دهند و موفق هستند، اما گاهی هدف این است که صرفا چند بازیگر مشهور در فیلم باشند و به این موارد توجه نمی‌شود. محمدی عنوان می‌کند: نمی‌توان سریالی را بدون پژوهش و در‌نظر گرفتن پارامتر‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناسی تولید کرد. الان خود مخاطب هم این محتوا‌ها را تحویل نمی‌گیرد و دوست دارد هم به کلیت کاراکتری که در سریال به‌عنوان قهرمان حضور دارد، نگاه کند و هم جزئیات آن را در‌نظر داشته باشد.

الزامات پرداختن به جوانان در رسانه

مسأله پرداختن به دغدغه جوانان در قاب تلویزیون، اهمیت بسیاری دارد، اما در عین حال، چگونگی این پرداختن هم مهم است. آن طور که برخی کارشناسان معتقدند، تأثیرگذاری رسانه در جوانان بیشتر از دیگر ابزارهاست. داوود فریدپور، کارشناس رسانه در این ارتباط معتقد است که باید دغدغه‌های نسل جوان روی آنتن تلویزیون برود. با او گفتگو کردیم تا الزامات پرداختن به دغدغه جوانان را از دید او جویا شویم.
وی درباره الزامات پرداختن به مسائل جوانان در رسانه‌ملی به جام‌جم می‌گوید: پرداختن به موضوع و دغدغه جوانان یکی از رسالت‌های محوری و راهبردی رسانه به ویژه رسانه‌ملی است. در این حوزه هر چه جوانان احساس نزدیکی و خودمانی بودن بیشتری با رسانه کنند و رسانه و مصادیق آن را مصداق زندگی واقعی روزمره خود بداند، همراهی بیشتری خواهندکرد؛ به همین دلیل هر اندازه این داستان‌ها و فیلمنامه‌ها به سمت واقعیت‌های امروز زندگی جوانان برود بهتر است. گاهی ممکن است دغدغه نسل قدیمی نمایش داده شود که با دغدغه‌های نسل امروز متفاوت است. هرقدر بتوانیم فضاسازی را به سمت دغدغه جوانان ببریم و آن را درست نمایش دهیم ــ از مسأله تحصیل گرفته تا اشتغال و رویا‌هایی که برای خودشان دارند ــ مفیدتر است.
وی ادامه می‌دهد: نسل جوان امروز رویاپردازتر است. نسل قدیم‌تر دنبال این نبود که همه چیز را یک‌شبه به دست آورد، اما نسل امروز خواهان به دست‌آوردن همه چیز است. برای به چالش کشیدن آن، نشان دادن آینده چنین فکری، باید در رسانه‌ملی به آن بپردازیم. هر اندازه این مسأله را هنرمندانه، غیرمستقیم و با ظرافت بیشتر کار‌های هنری بررسی کنیم، می‌تواند موفق‌تر باشد. گام اول این است که در ابتدا جوانان را بیشتر از قبل پای رسانه بکشانیم. در گام بعد باید دید چطور می‌توان آن‌ها را بیشتر پای رسانه نگه داشت. این کار هم با احساس نزدیک بودن و خودمانی‌تر شدن جوان با رسانه است. او وقتی ببیند دغدغه‌اش ــ مثل اشتغال و ازدواج ــ در رسانه مطرح می‌شود، پای آن می‌نشیند. آن وقت می‌توان در یک مجموعه نمایشی، سناریو‌های مختلفی را نشان داد که در چند ماه ممکن است مقابل آن جوان قرار گیرد.

قصه‌های واقعی زندگی جوانان را انتخاب کنیم

ساخت کار در حوزه جوانان سختی‌های خود را دارد. از انتخاب موضوع و واقع‌بینانه بودن آن گرفته تا استفاده از بازیگران درست برای موفق شدن شخصیت سریال. مهران مهام در این حوزه ید طولایی دارد و کار‌های بسیاری در حوزه دغدغه جوانان انجام داده‌است. از سریال «بی‌همگان» که مخاطبان بسیاری را در تلویزیون به سمت خود کشاند گرفته تا «دردسر‌های عظیم» و «دلنوازان» که مربوط به سال‌های گذشته است. مهام در قامت یک تهیه‌کننده، دغدغه پرداختن به سوژه‌های واقعی زندگی جوانان را دارد. خودش معتقد است قصه‌های واقعی، بهتر جواب می‌دهد و مخاطب هم با آن ارتباط برقرار می‌کند.
مهام، تهیه‌کننده در خصوص سختی‌ها و ملاحظات ساخت سریال در حوزه جوانان به جام‌جم می‌گوید: اولین نکته این است که ساخت سریال درحوزه جوانان ریسک خیلی بزرگی است. مثلا در سریال‌هایی مثل بی‌همگان، دلنوازان یا ترانه مادری، نقش اصلی را به جوانانی سپرده بودیم که تنها می‌دانستیم یک سابقه تئاتری دارند. این خودش ریسک است. البته در این کارها، این ریسک جواب داده و از کار‌ها استقبال شده‌است.
وی ادامه می‌دهد: کلیت ساخت کار در حوزه جوانان به نظرم به تیم سازنده برمی‌گردد؛ از کارگردان و بازیگردان تا نویسنده متن. این مسأله خیلی مهم است که فیلمنامه به مسائل خود جوانان بپردازد. مثلا در بی‌همگان میترا رفیع هم کارش خوب بود و من آینده روشنی برایش می‌بینم. مهام درخصوص انتخاب سوژه برای سریال‌های مربوط به جوانان عنوان می‌کند: من یک مثال دارم که عمومی است، می‌گویم کاراکتر باید پایش روی زمین باشد.
وی ادامه می‌دهد: برخی سریال‌ها انگار مال ما و جامعه ما نیست. انتخاب قصه خودش مسأله مهمی است. این بر‌اساس تجربه است و بر اساس شناخت جامعه و جوانان شکل می‌گیرد. مثل قصه بی‌همگان که در قصه شاهد بودیم شخصیت اصلی یک انتخاب غلط می‌کند و تازه زمانی متوجه می‌شود که سرش به سنگ می‌خورد. به‌طور کلی قصه‌های اجتماعی و کف خیابان خودمان بهتر جواب می‌دهد. به نظرم وقتی پای قصه روی زمین باشد و سوژه ملموسی انتخاب کنیم که بیننده آن را درک کند، باعث موفقیت مجموعه می‌شود.

همپای جوانان در پیشرفت تکنولوژی

مهدی علینقی‌پور یکی از تهیه‌کنندگان سریال شهباز است که توانست در کنار تیم حرفه‌ای این سریال، موضوعی تازه از دغدغه جوانان را به تصویر بکشاند. سریال شهباز روایت زندگی دختری به نام نجوا، دانشجوی نخبه برنامه‌نویسی رایانه بود. او به‌دلیل کنجکاوی و دانش فوق‌العاده خود، ارتباطات گسترده‌ای در فضای وب پیدا کرده و معتقد است مرگ دوست صمیمی‌اش که به‌تازگی در یک سانحه از دنیا رفته، تصادف نبوده و ارتباط مستقیمی با یک شبکه مخفی خرابکارانه اینترنتی دارد. سریال شهباز به‌واسطه روایت و پرداخت متفاوتی که داشت، توانست مخاطبان را به سمت خود بکشاند. برای بررسی چالش‌ها و سختی‌های پرداختن به مشکلات جوانان در قاب تلویزیون، با مهدی علینقی‌پور گفتگو کردیم. علینقی‌پور در خصوص مشکلات پرداختن به مسائل جوانان به جام‌جم می‌گوید: به نظرم دو بحث وجود دارد؛ یکی این‌که مسائل حوزه جوانان به‌درستی شناسایی شود. فراموش نکنیم که برخی مسائل در همه دوره‌ها بوده و سریال درباره آن ساخته شده است؛ مثل بیکاری، ازدواج یا مسکن. اما برخی موضوعات نو برای تولید با چالش‌های بسیاری همراه است.
وی می‌افزاید: بخشی از چالش ما در پرداختن به مسائل جوانان در سریال شهباز به دلیل تازه بودن این موضوعات بود. ما بحث تکنولوژی را هدف گذاشته بودیم که این خطر را داشت که در طول زمان به دلیل تغییرات لحظه‌ای، مباحث مطرح شده را کهنه می‌کرد. یعنی اگر قدری به آن زمان خورد، دیگر بحث روز نبود یا برای مخاطب کهنه می‌شد. مهم‌ترین چیزی که باید در کنار شناسایی مشکلات جوانان پرداخته شود، مسأله به‌روز بودن موضوعاتی است که برای ساخت در نظر گرفته می‌شود. نباید بین موضوعات روز و تولید آن، فاصله بیفتد. در واقع اگر معطلی خاصی میان شناسایی موضوع، تولید و پخش آن صورت بگیرد، برای نسل جوان جذابیتی نخواهد داشت. این چالش مهمی در این حوزه است.
این تهیه‌کننده عنوان می‌کند: ما در شهباز به صورت خاص روی آسیب‌های فضای مجازی برای نسل جوان و خانواده کار کردیم. مسیرمان از ابتدا با این تفکیک روشن شد. البته در طول کار، به موضوعات دیگر هم رسیدیم، اما چون از هدف‌گذاری ما فاصله می‌گرفت، به سمت چیز دیگری نرفتیم. به نظر من در تلویزیون به‌واسطه وجود یک سند بالادستی برای سریال‌سازی، فیلمنامه‌نویسان و برنامه‌سازان با نگاه به چنین سندی کار می‌کنند و به همین دلیل آن نقشه راه را در ابتدای کار دارند. این‌که چقدر بتوانند بین مخاطب و این موضوع تناسب ایجاد کنند، بسته به تلاش و دانش آن‌ها دارد.

/انتهای پیام/

منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha