نمایش «کلنل» اثری است که این روزها در تالار وحدت روی صحنه است،‌ روایتی از کلنل محمد تقی پسیان که اولین خلبان ایرانی است،‌ فردی که جانش را فدای میهن‌پرستی‌‌اش کرده است.

به گزارش«سدید»؛ نمایش «کلنل» اثری است که این روزها در تالار وحدت روی صحنه است،‌ روایتی از کلنل محمد تقی پسیان که اولین خلبان ایرانی است،‌ فردی که جانش را فدای میهن‌پرستی‌‌اش کرده است.

 در طول تاریخ شخصیت‌های مختلفی برای اعتلای میهن و آگاهی مردم تا پای جان رفته‌اند. شخصیت‌هایی که اگر نبودند شاید اتفاقات تاریخ معاصر ما در مسیر دیگری قرار می‌گرفت.

مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه «ایران» را ترسیم خواهد کرد و اگر بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد

محمد تقی پسیان یکی از این شخصیت‌هاست. وطن دوست و مردم‌دار. پسیان را اولین خلبانی ایران می‌شناسند که برای جلوگیری از هرج و مرج و عدالتخواهی جان را از دست می‎‌دهد. این روزها نمایش کلنل که در تالار وحدت اجرا می‌شود مروری دارد به زندگی و زمانه این جوان آزادی‌خواه که در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخی برای اعتلای کشورش مرارت‌های زیادی را تحمل می‌کند.

از خون جوانان وطن لاله دمیده...

ساعت 18:05 دقیقه است که «کلنل» آغاز می‌شود. نوشته‌هایی بر روی پرده پشت سر کلنل ظاهر می‌شود که از زاویه‌ای که من نشسته‌ام چندان خوانا نیست! اما «همدان- تپه مصلی» را به وضوح می‌خوانم.

نمایش با تک‌گویی کلنل شروع می‌شود. ماجرای معروف جنگ همدان میان ژاندارمری و قوای قزاق است. یکی از قسمت‌های تاریخ معاصر که در این سال‌ها خیلی کم به آن پرداخته شده است. بعد از آن محمد معتمدی وارد صحنه شده و در جایگاه کلنل قرار می‌گیرد. از خون جوانان وطن خوانده می‌شود و معتمدی چقدر دلنشین آن را می‌خواند.

کلنل از همدان شروع می‌شود و ما را همراه با خود به برلین، تهران و مشهد می‌برد و آشنا می‌شویم با سرگذشت جوانی که در هر لحظه از زندگی‌اش، دغدغه میهن دارد. تا جایی که از عشق خود نیز می‌گذرد:

کلنل: تو روزگار ناخوشی کشورم، دلخوشی دروغیه که باورش نمی‌کنم!

و در جایی دیگر در مشهد به آموزگار می‌گوید: من دلبستگی بزرگتری دارم که اسمش وطنه...!

محمد نقایی به‌عنوان نویسنده درامی را شکل می‌دهد که ما علاوه بر زمانه‌ی محمد تقی بتوانیم با احوالات درونی کلنل نیز آشنا شویم. مانند جایی که عزت خانم را در خواب می‌بیند و صادقانه از احوالاتش حرف می‌زند که یکی از قاب‌های جذاب نمایش کلنل است و بازی کاظم سیاحی در آن دیدنی است.

حتی شاید در نظر من بازی کاظم سیاحی با پیش‌زمینه‌هایی که از او داشتم کمی از انتظار بالاتر و بهتر ظاهر شده است.

علاوه بر این نقایی سعی دارد در جای جای نمایش از زبان شخصیت‌های مختلف گزارش‌های را قرائت کند، اصراری که به مررو مخاطب باید آن را بپذیرد. گزارش‌هایی که در لحظاتی مانند حضور ماژور بهادر با بازی اتابک نادری، بسیار به‌جا و دلنشین است و در لحظاتی دیگر می‌توانست از آن صرف‌نظر شود که گویا کارگردان هم راغب به استفاده از این گزارش‌ها به هر نحوی بوده است!

اما یکی از گریزهای مهم و اساسی نمایشنامه کلنل، زمانی است که معتصم السطنه با بازی علی عطایی، پیشنهاد استقلال خراسان را به پسیان می‌دهد. نقایی بسیار هوشمندانه قهرمان قصه را از این انگ تاریخی مبرا می‌کند. مطالعه دقیق منابع تاریخی نشان می‌دهد پسیان هیچ‌گاه در مسیر استقلال خراسان بزرگ قرار نگرفته و این مهم در اکتی کوتاه در این نمایش خود را نشان می‌دهد.

درهم آمیخته شدن قصه‌ای عاشقانه در روایت اصلی این نمایش آن را برای مخاطب دلنشین‌تر کرده است. ماجرای عاشقانه‌ای که نقطه ضعفش قابل پیش‌بینی بودن آن است. شاید صحنه‌های عاشقانه ایجاد شده تا محمد معتمدی بهانه بیشتری برای روی صحنه آمدن داشته باشد.

کلنل: اگه کسی آخر این مهلکه سلامت موند با خون خودم روی کفنم بنویسه وطن و بفرسته برای مادرم...

از اینجا بسیار صحنه‌هایی برای شخصیت‌پردازی ملی‌گرایانه کلنل وجود دارد،‌ شاید در تمامی لحظات نمایش به هیچ‌چیز مهم‌تر از وطن دست پیدا نکنید.

آخرین نمایشی که از امیر بشیری دیده بودم، سال 97 در تئاتر شهر بود. نمایش «باغ خونی»، اثری با موضوع تاریخی که آن هم به یکی از وقایع تاریخ معاصر کشور اشاره داشت و این می‌تواند نشان از علاقه این کارگردان به موضوعات تاریخی باشد. در روزگاری که اکثر کارگردانان به دلایل مختلف سراغ آثار آپارتمانی می‌روند، انتخاب چنین متنی جسارت می‌خواهد!

با توجه به شروع نمایش، تکلیف مخاطب با قسمت موسیقی که در تبلیغات اثر از آن خیلی استفاده شده است، مشخص می‌شود. قرار است محمد معتمدی خواننده نام‌آشنای کشورمان در نمایش تصنیف‌هایی را بخواند.

به‌نظرم «کلنل» حتی بدون اجرای موسیقی هم نمایش کاملی است،‌ اما حضور خواننده‌ای چون معتمدی آن را پرطرفدارتر کرده است.

تیم تولید سعی و اصراری زیادی دارد که به خلاصه‌ترین و ساده‌ترین شکل ممکن قصه نمایش را که درهم تنیده با اکت‌های زیادی است را به ما نشان دهد. شما را ارجاع می‌دهم به خداحافظی با ایرنه در برلین و خداحافظی با آموزگار در مشهد. دو شخصیتی که رابطه‌ای عاشقانه میان آن‌ها و کلنل شکل گرفته و لحظات درخشانی از بازی نازنین بیاتی و کاظم سیاحی را نشان می‌دهد.

به نظر این یک شیوه و طراحی مناسب برای این مدیوم و بازنمایی یک اثر تاریخی است، که مخاطب به راحتی بتواند در مسیر قصه قرار بگیرد. در همین رابطه شما را ارجاع به اکت محبس قوام السلطنه می‌دهم.

یکی از قسمت‌های جذاب نمایش کلنل با بازی سیامک صفری و کاظم سیاحی. کاگردان با تیزهوشی این اکت بسیار مهم را تنها با یک صندلی و نوری بر روی دیوار انتهایی صحنه که پره‌های یک هواکش است، نشان می‌دهد. و همه این‌ها شده است یکی از قسمت‌های مهم و پیش‌برنده داستان «کلنل»!

این سادگی باعث نشده که از برخی قاب‌هایش به راحتی بگذرد. حضور اسب‌هایی با شکل‌های عجیب، دیدن خواب عزت خانم، حضور پریداکس در ژاندارمری، پایان‌بندی و... از جمله قسمت‌هایی است که هیجان درونی برای مخاطب به وجود می‌آورد. کارگردان برای دیگر اکت‌هایش از ویدئو‌های که در انتهای صحنه بر روی دکور نقش بسته، موسیقی زنده و... نیز استفاده‌ کرده است. زمان‌بندی اجرای تصنیف‌ها با توجه به زمان نمایش در جای درستی از اثر قرار گرفته است.

یکی از جذابترین قسمت‌های نمایش کلنل، پایان‌بندی آن است. لحظاتی کوتاه و باشکوه!

در نهایت بشیری بیشترین توان خود را برای هر چه نزدیک شدن مخاطب به قهرمان قصه‌اش صرف کرده، تلاشی که گویا به ثمر نشسته. بعد از اجرا با مخاطبی روبه‌رو می‌شویم که آگاهی مناسبی نسبت به «کلنل محمد تقی خان پسیان» دارد.

اولین خلبان ایرانی که بسیار وطن دوست و مردم دار است، موسیقی می‌داند، ترجمه، ریاضی و... و در راه آرمان‌‌ش که وطنی آباد و آرامش مردم است، جان خود را از دست می‌دهد.

در مسیر کارگردانی کلنل، طراحی صحنه به خوبی نمود پیدا کرده است. زمان‌بندی استفاده از درهای دکور در اکت حضور ملاک‌ها، مرد آشفته‌حالی که با فرشی کوچک روی صحنه می‌آید و ورود عارف قزوینی از در دیگری از صحنه. این‌ها نشان از این دارد بشیری و مهدی‌زاده هماهنگی زیادی با یکدیگر داشته‌اند.

کلنل: شرفم اجازه نمیده یک وجب از خاک ایران جدا بشه...

کلنل، دوازده بازیگر دارد که ایفا کننده نقش‌های متعدد هستند. قبل از دیدن نمایش، تصور کاظم سیاحی در قامت کلنل محمد تقی خان پسیان برایم بسیار دشوار بود. اما سیاحی به خوبی از پس این نقش برآمده، نه دچار کلیشه‌های مرسوم در ایفای این چنین نقش‌های می‌شود و نه ساده‌انگارانه از آن عبور کرده است. مخاطب در لحظات مختلف خیلی خوب کلنل را درک می‌کند و این گویای اشراف کاظم سیاحی بر نقش است.

سیاحی یکی از نقش‌های به یادماندنی خود را این شب‌ها در تالار وحدت اجرا می‌کند. لحظات بازیگری سیاحی در مقابل نازنین بیاتی جزو قسمت‌های جذاب این نمایش است و بار عاطفی اجرا را به دوش می‌کشد.

حضور سیامک صفری از بازیگران نامدار تئاتر کشور و رحیم نوروزی بر روی صحنه درخشان است و یادآور روزهای خوب تئاتر است.

دیگر بازیگران با اینکه لحظات طولانی بر روی صحنه حضور ندارند اما حضور تاثیرگذاری دارند. مانند مونولوگ رعیت‎‌ها که یکی از آن‌ها با لهجه خراسانی است، مشاجره کلنل در قسمتی برای باز پس‌گیری اموال آستان متبرکه و... دیده شدن محمد معتمدی هم در قامت یک بازیگر در نقش عارف لحظات دلنشینی را ایجاد کرده است.

بشیری تیم بازیگری پویا و باتجربه‌ای در اختیار داشته و این یکی از مزیت‌های بزرگ «کلنل» است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha