گروه دین و اندیشه «سدید»؛ دکتر محسن ردادی؛ استادیار گروه مطالعات انقلاب اسلامیِ پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. ایشان در این گفتگو پیرامون وجه اجتماعی فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر سخن میگوید. پس از آن نیز به نسبت مفاهیم عدالت، آزادی و این فریضه دینی در جامعه ایرانی اشاره کرده و بایستههای اجرائی پیشنهادی خود را برای نیل به هدف اصلاح از طریق امربهمعروف و نهیازمنکر مطرح میکند.
امربهمعروف و نهیازمنکر از آن گزارههای دینی است که وجه اجتماعی مهمی دارد. وجهی که علیرغم نقشآفرینی مهم و باارزش، چندان موردتوجه قرار نگرفته است. به نظر شما مهمترین وجه این گزاره دینی کدام است؟ آیا امروز میتوان ادعا داشت که امربهمعروف و نهیازمنکر آنطور که در نظر بزرگان دین تعریف و تبیین شده، مورد توجه ماست؟
ردادی: مهمترین وجه امربهمعروف و نهیازمنکر که باید به صورت جدی به آن پرداخت و تا حدی درباره آن غفلت کردهایم، بُعد اجتماعی امربهمعروف و نهیازمنکر است. درست است که این گزاره جنبههای فرهنگی مهمی دارد، اما مهمترین ویژگی این فریضه ارتباط برقرار کردن بین مردم و حکومت از یک سو، مردم با مردم از سوی دیگر و ثالثاً حفظ هنجارهای اجتماعی در جامعه است. این سه عنوان، رنگ و بوی اجتماعی دارند و در حوزه کارکردهای اجتماعی امربهمعروف و نهیازمنکر طبقهبندی میشوند. کارکردهایی که تا امروز به صورت شایستهای مورد توجه ما نبوده و نیست. اهمیت این وجه اجتماعی از یک طرف و مرور شیوه برخورد و استفاده ما از این وجه از طرفی دیگر، به روشنی نشان میدهد که ما به مسئله امربهمعروف و نهیازمنکر اجتماعی بیتوجه بودهایم. تا جایی که بعضی از مردم، امربهمعروف و نهیازمنکر را مزاحم خود میپندارند و گاهی افراد فکر میکنند که این مسئله باعث دورشدن مردم از جامعه در عرصه عمومی نیز شده است. با همین فرضیه و دیدگاه است که اصل و اساس انجام امربهمعروف و نهیازمنکر زیر سؤال میرود. آنانی که از رهگذر کنار نهادن یا انجام نادرست این فریضه احساس طرد میکنند، برای آنکه دچار این آسیب نشوند و به قولی کسی را طرد نکنند یا باعث دفع نشوند، چشم بر منکر میبندند. در حالی که به نظر بنده این تلقی غلط و برداشت اشتباه ما از این واجب الهی است. برداشتی که در اثر بیتوجهی و خوانشی غلط از اصل مسئله به وجود آمده و امروز رایج شده است. این فریضه، اگر به طرز صحیح و دقیق انجام شود، بیشتر از این که باعث دفع باشد، باعث جذب میشود و در این صورت اگر این واجب فراگیر شود، افرادی که نهیازمنکر میشوند، به درستی تصور میکنند که محکوم شدهاند و واقعاً حق با نهیازمنکر کنندگان است! در این صورت امربهمعروف و نهیازمنکر باعث پیوستگی جامعه و حفظ هنجارهای اجتماعی میشود و این یعنی اتحاد آحاد جامعه در راستای رسیدن به اهداف و ارزشهای فراگیر مردمی!
بعضی از مردم، امربهمعروف و نهیازمنکر را مزاحم خود میپندارند و گاهی افراد فکر میکنند که این مسئله باعث دورشدن مردم از جامعه در عرصه عمومی نیز شده است. با همین فرضیه و دیدگاه است که اصل و اساس انجام امربهمعروف و نهیازمنکر زیر سؤال میرود. آنانی که از رهگذر کنار نهادن یا انجام نادرست این فریضه احساس طرد میکنند، برای آنکه دچار این آسیب نشوند و به قولی کسی را طرد نکنند یا باعث دفع نشوند، چشم بر منکر میبندند.
امربهمعروف و نهیازمنکر؛ ابزار اجرای عدالت
تا اینجا از وجه اجتماعی امربهمعروف و نهیازمنکر گفتیم. اما آنچه در این میان لازمتر از توصیف آن به نظر میرسد، تطبیق این بایستههای مهم بر مصادیقی در عرصه اجتماعی است. به بیان روشنتر، سؤال این است که امروز تطبیق فریضهای به نام امربهمعروف و نهیازمنکر بر مسائلی که در عرصه جامعه ایرانی وجود دارد به چه صورت و از کدام روش ممکن است؟ مثلاً همواره و در همه دورهها این گزاره به گوش ما رسیده که انگیزه اصلی امام حسین (ع) از قیام در برابر یزید، امربهمعروف و نهیازمنکر بوده است؛ چنان که ایشان نیز به صراحت چنین انگیزهای را برای خروجشان بیان میکنند. اما وجوه مختلف این انگیزه مهم اجتماعی و شرایط متناسب و منطبق با آن در هالهای از ابهام باقی مانده و متأسفانه راه روشنی را برای مردم جوامع امروزی ترسیم نمیکند. به نظر میرسد که ما در این مسیر نیازمند تبیین بیشتری هستیم.
ردادی: یک جنبه مهم امربهمعروف و نهیازمنکر که در کلام ارزشمند امام حسین (ع) بازتاب پیدا کرده، بحث جلوگیری از ظلم است. یکی از مهمترین اشکالاتی که در جامعه ما وجود دارد، اجرای عدالت و عدالتخواهی است؛ مردم ما مفهوم آزادی را بهدرستی فهمیدهاند و یک درک نسبی از آزادی و آزادیخواهی دارند و آزادیخواهی یک امر پذیرفته شده برای آنان است. اما درمورد عدالت اوضاع اینگونه نیست و عدالت در جامعه ما مظلوم است؛ گاهی تعریف عدالت عوض میشود و بعضی افراد آن را با برهمزدن نظم، بیادبی، توهین و موارد این چنینی اشتباه میگیرند و تصور میکنند این عدالتخواهی است. این یک مشکل برای جامعه ماست. جامعهای که فرهنگ آن فرهنگ عدالتخواهی و مقتدای او امیرالمؤمنین (ع) و هدف از تشکیل حکومت در آن عدالت بوده است، باید مفهوم عدالت را به درستی بداند و بعد بر اساس همین تعریف، به سمت اجرای عدالت در امور جاری برود. در این شرایط یکی از ابزارهایی که میتواند این مشکل را اصلاح کند، بهکاربستن ابزاری به نام امربهمعروف و نهیازمنکر است. یعنی امربهمعروف و نهیازمنکر در مقام حامی برای مشکلات جامعه وارد میدان میشود و از طرفی محافظ هنجارهای جامعه نیز هست. این امکانی است که اندیشه دینی به ما داده و امروز نیز در جامعه ما وجود دارد. اگر ابزار امربهمعروف و نهیازمنکر به درستی به کار گرفته شود، عدالتخواهان در چارچوب امربهمعروف و نهیازمنکر اقدام به عدالتخواهی میکنند و جامعه نیز از آنها حمایت میکند. این یعنی هم بایستههای اقدام و نظارت بر اساس اندیشه دینی و مصالح اجتماعی بهدرستی پیش میرود و هم مردم به شیوهای مخاطب این اقدامات قرار میگیرند که آگاه شوند. البته کسی که عدالتخواه است و به دنبال اجرای عدالت در جامعه است، هرگز آلوده گناهانی همچون آبرو بردن، فحاشی، تهمتزدن و از این قبیل نمیشود؛ چرا که او میداند هدف اصلی در عدالتخواهی چیست.
شاید مهمترین ابزاری که میتواند اصل عدالتخواهی را در جامعه زنده کند، اجرای صحیح امربهمعروف و نهیازمنکر است. اما تاکنون این اتفاق نیفتاده و یکی از دلایل آن اندیشهورزی غلط در زمینه امربهمعروف و نهیازمنکر و البته موضوع عدالت بوده است.
وظیفه این اندیشهورزی به عهده کدام یک از اقشار اجتماع است؟ دقت در تعریف این فریضه الهی و ترسیم حدود و مولفههای جامعه دینی نشان از آن دارد که امربهمعروف و نهیازمنکر ابزار مهمی است که بنا نیست به سادگی و بدون تدبیر در دسترس همه باشد! قرآن کریم میفرماید: وَ لْتَكُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى اَلْخَيْرِ، وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ، وَ أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ؛ یعنی بايد در ميان شما مسلمانان گروهى باشند كه عموم جامعه را به انجامدادن كارهاى خير فراخوانند و از ارتكاب كارهاى زشت بازدارند، اينان همان رستگارانند. اين گروه چه کسانیاند؟ کسانی كه نخست حاکمان و سپس عموم مردم جامعه را به انجامدادن كارهاى خير فراخوانند و امربهمعروف و نهىازمنکر را به آنان یادآور شوند. مهمترین مولفههای هویتی این گروه یا افراد در فضای اندیشه دینی کدام است؟
این آیه شریفه معنای محدودکردن و محصور کردن را نمیرساند، یا شاید بهتر باشد اینطور بگویم که برداشت من از آیه، این نیست. اولین مسئلهای که به ذهن من آمد، حکمی است که امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۸ صادر کردند و جزء اولین دستورات ایشان بعد از شکلگیری جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب بود. امام از قم دستور دادند که اداره امربهمعروف و نهیازمنکر تشکیل شود و خطاب به شورای اسلامی فرمودند که یک ادارهای به اسم امربهمعروف و نهیازمنکر تشکیل شود و شعبههای آن در تمام شهرها ایجاد شود. این اداره مستقل است و در کنار دولت فعالیت میکند و ناظر بر اعمال دولت، ادارات دولتی و اقشار مردم است. این اداره بر تمام ادارات و دستگاههای استخدامی سیطره دارد و اجازه دارد حدود شرعیه را اجرا کند و هیچ قوه انتظامی اجازه ندارد مزاحم این اداره شود. امام در همان نامه اشاره میکنند که حتی اگر رهبر جامعه هم مرتکب خطایی شد، این اداره باید حد شرعی را اجرا کند. البته این اداره تشکیل نشد و مرحوم سید احمد خمینی گفتند که بعضی به امام اعتراض و با این موضوع مخالفت کردند! لذا امام بر اجرای آن پافشاری نکردند. تصور بنده این است که یک گروهی باید به صورت تخصصی در جامعه باشند که قدرت و علم کافی داشته باشند و این موضوع را پیش ببرند. البته این نافی کارهای عمومی مردم نیست، مردم هم باید این واجب شرعی را انجام دهند. اصلاً بخش مهمی از اجرای این واجب شرعی خصوصاً در ابعاد و موضوعات اجتماعی به عهده مردم است. اما در آن شرایط کار به صورت تخصصیتر پیگیری خواهد شد. این گروه به نوعی هدایت گر مردم هستند. پیشنهاد من این است که این اداره، هرچند با تأخیر چهل و اندی ساله تشکیل شود و با همان ساختار کار خودش را شروع کند.
شاید مهمترین ابزاری که میتواند اصل عدالتخواهی را در جامعه زنده کند، اجرای صحیح امربهمعروف و نهیازمنکر است. اما تاکنون این اتفاق نیفتاده و یکی از دلایل آن اندیشهورزی غلط در زمینه امربهمعروف و نهیازمنکر و البته موضوع عدالت بوده است.
امربهمعروف و نهیازمنکر یک حرکت مدنی است
اتفاقاً همین پیشنهاد شما و مرور ماجرای امربهمعروف و نهیازمنکر نشان از بحثهای زیادی دارد که شاید پرداختن به تمامی آنها در این مجال ممکن نباشد. اما در ادامه صحبتهای شما به یاد کلامی از امام صادق «ع» افتادم که میفرمایند: «خداوند چنین قرار نداده است که زبان گشوده گردد و دستها بر هم گذاشته باشد؛ لیکن خداوند خواسته است که دست و زبان هماهنگ باز شوند و بسته گردند.»
یعنی اگر با زبان امربهمعروف و نهیازمنکر صورت میگیرد، در عمل نیز گامهایی استوار برای عملیشدن معروف، و دوری از منکَر برداشته شود و امربهمعروف اقدامی عملی و نه صرفاً زبانی باشد. به نظر شما نسبت این الگوی ایدهآل امربهمعروف در کلام پیشوایان تشیع و اوضاع امروز جامعه ایرانی چگونه است؟ آیا شرایط امروز جامعه ایرانی پذیرای اجرای یدی و لسانی این فریضه هست؟ چیزی که امروز بهعنوان امربهمعروف و نهیازمنکر در جامعه ما رواج یافته، نسخه تقلیل یافتهای است که در برخی موارد منجر به نتایج معکوس میشود.
ردادی: این کلام امام صادق (ع) بسیار درست است. متأسفانه امروزه تأکید بر این است که امر و نهی فقط به صورت لسانی انجام شود و به تذکردادن بسنده شود. در حالی که ما انواع و اقسام اقدامات دیگری هم میتوانیم انجام دهیم که لزوماً به معنای اقدام حقوقی و ضبط قضایی نیست. اولاً اگر افراد آموزش دیده باشند و مهارت لازم را داشته باشند، چه اشکالی دارد که در نقش پلیس یا ضابط قضایی ظاهر شوند و بتوانند فعالیت کنند؟ ثانیاً خیلی از مواردی که در جامعه مشاهده میکنیم، اصلاً نیازی به اقدام قضایی و حقوقی ندارد و فقط تذکر زبانی کافی است. مثلاً اگر کسی گرانفروشی میکند، عدهای میتوانند جلوی درب مغازه او جمع شوند و به او تذکر دهند؛ این فقط یک تذکر لسانی نیست، بلکه یک فعالیت مدنی است و اثر آن خیلی بیشتر از تذکر زبانی است و در عین حال دخالت در حیطه قضا و قانون هم نیست و شاید فراتر از آن باشد؛ لذا در امربهمعروف و نهیازمنکر نباید فقط به تذکر لسانی بسنده کرد. به خصوص در زمینه امور اجتماعی و مدنی، ابزارهای مختلفی برای کنش گری وجود دارد.
به عنوان نکته آخر، ما در مسئله امربهمعروف و نهیازمنکر با مشکلی مواجهیم که بعضی از علما نیز به آن اشاره کردهاند و آن تعریف غلط امربهمعروف و نهیازمنکر است. ما برای اقدامات مناسب در این زمینه، به یک مقدمه بزرگ و مهم نیاز داریم. معروف باید در جامعه عرف شود و منکر باید برای مردم ناآشنا و غیرعادی باشد. امروزه این منکر و معروف گم شدهاند و ما دچار مشکل شدهایم. ما ابتدا باید معروف را در جامعه جا بیندازیم و مردم را با منکر بیگانه کنیم تا یکی از جنبهها را اصلاح کرده باشیم و این قدم اول است. مثلاً به صورت خاص در مورد حجاب، خیلی از معتقدین به حجاب دچار تردید شدهاند که آیا حجاب یک معروف است یا نه؟ خب راه حل آن پنهانکردن این سؤال و جوابش از عرصه عمومی نیست. راه حل آن، گفتگوکردن و جاانداختن این بحث است. باید به مردم گفته شود که حجاب دستور اسلام است. چرایی وجود چنین دستوری و فلسفه آن باید گفته شود. گفتگو در باره حجاب باید با زبان مناسب و با درنظرگرفتن همان شرایطی که عرض کردم باشد. وقتی این پاسخ بین معتقدین جا افتاد، بین سایر اقشار مردم نیز کمکم عادی میشود و متوجه میشوند که بیحجابی یک منکر است و نباید در جامعه وجود داشته باشد. تا وقتی ما در قدم اول موفق نبودیم، اقدام به قدم دوم که کنش گری است، جایی ندارد. اقدام درست در این عرصه از رهگذر تلاشها و کنشهای اجتماعی یا فرهنگی میگذرد. نخست باید خوبیها را تبدیل به معروف و بدیها را تبدیل به منکر کنیم. پس از این است که میتوان در قدم بعد، سراغ کنش رفت. متأسفانه جامعه ما امروز از قطار این تحولات و بایستهها جا مانده و متوجه معروف و منکر نیست. وقتی ما به یک شخص گرانفروش تذکر میدهیم و میگوییم این کار خلاف شرع است، میگوید من زبان شما را نمیفهمم و متوجه عبارات شما نمیشوم! همراهکردن جامعه و جاانداختن این بحث، با بگیر و ببند حل نمیشود و نیاز به گفتگو دارد.
معروف باید در جامعه عرف شود و منکر باید برای مردم ناآشنا و غیرعادی باشد. امروزه این منکر و معروف گم شدهاند
جمعبندی بحث ما با دو نکته پایانی است؛ اولاً اداره یا سازوکار مستقل و قدرتمندی که امام خمینی (ره) به آن دستور داده بودند، باید تشکیل شود و افراد مجرب و توانمند و آگاه این موضوع را پیگیری و اجرا کنند و ثانیاً بحث مقدمه امربهمعروف و نهیازمنکر خیلیخیلی مهم است. جامعه ابتدائاً باید به این آگاهی و علم برسد که کدام پدیده معروف است و کدام پدیده منکر؛ وقتی جامعه پدیدهای را به اسم معروف یا منکر نپذیرفته، نمیتوان بحث امربهمعروف و نهیازمنکر را به نحو احسن انجام داد. در این شرایط، بزرگترین امربهمعروف و نهیازمنکر این است که ما مصادیق معروف و منکر را جا بیندازیم. وقتی اینگونه شد، جامعه با یک ذهنیت روشن و با استفاده از هوش فرهنگی خودش، همراه و فعال میشود و در مقابل آمر به معروف یا ناهی از منکر ایستادگی و مقاومت نمیکند.
/انتهای پیام/