نگاهی به کتاب«من اعتراف می کنم»؛
ازهمان ابتدای انقلاب اسلامی و فاش شدن اهداف پلید سازمان مجاهدین (منافقین) در تقابل با آرای مردم و ترور‌های آشکار مردم عادی توسط این فرقه، لزوم افشاگری درباره اهداف آن‌ها در ادبیات و هنر‌های نمایشی گوشزد شد و به دنبال آن، مقاله‌های فراوان، کتاب، فیلم و سریال درباره این گروهک تولید شد.

 به گزارش«سدید»؛ ازهمان ابتدای انقلاب اسلامی و فاش شدن اهداف پلید سازمان مجاهدین (منافقین) در تقابل با آرای مردم و ترور‌های آشکار مردم عادی توسط این فرقه، لزوم افشاگری درباره اهداف آن‌ها در ادبیات و هنر‌های نمایشی گوشزد شد و به دنبال آن، مقاله‌های فراوان، کتاب، فیلم و سریال درباره این گروهک تولید شد که البته برخی از آن‌ها همچنان ماندگار هستند. در جایزه ادبی جلال امسال جایزه ۴۰۰ میلیونی جلال به کتابی درباره منافقین رسیده است. کتاب «من اعتراف می‌کنم» نوشته محمد رحمانی، اثر برگزیده بخش مستندنگاری جایزه جلال شد و جایزه ۴۰۰ میلیونی را دریافت کرد.
کتاب «عملیات احیا» نوشته محمد حکم‌آبادی از انتشارات راه یار دیگر شایسته تقدیر در بخش مستندنگاری شد. در بخش رمان و داستان بلند، جایزه ۴۰۰ میلیونی بین کتاب «بیروط» نوشته ابراهیم اکبری و کتاب «غم‌سوزی» نوشته اعظم عظیمی تقسیم شد. در بخش داستان کوتاه کتاب «از قبل یکشنبه می‌شود» نوشته علی شاهمرادی از انتشارات خزه شایسته تجلیل شناخته شد. در بخش ویراستاری که بخش جنبی این دوره جایزه جلال بوده، سپیده شاهی، ویراستار کتاب «روز‌های پیام‌بری» نوشته روح‌الله شریفی از انتشارات سوره مهر برنده جایزه شد.
کتاب «صور» نوشته حسینعلی جعفری و کتاب «متاستاز اسرائیل» نوشته کوروش علیانی، برندگان بخش ویژه آرمان فلسطین و کتاب «آخرالزمان در رمان‌های آپوکالیپتیک» نوشته صغری صالحی شایسته تقدیر در بخش نقد ادبی شد.

اعتراف به گناه

کتاب «من اعتراف می‌کنم» که عنوان آن یادآور اثری نوآور- اتفاقا با روایتِ قرارگیری آدمی در مرز اخلاقیات و ترجیح حفظ جان دیگری بر خود - از آلفرد هیچکاک است، مروری است بر زندگی وحید افراخته از اعضای دستگیرشده سازمان مجاهدین که در زندان شاه، به همکاری با ساواک و لو دادن بسیاری از همکاران خود در سازمان پرداخت.
کتاب «من اعتراف می‌کنم» زندگی‌نامه و اعترافات وحید افراخته، عضو مرکزی سازمان مجاهدین خلق را در ساختاری جذاب ارائه داده است. افراخته در یک خانواده غیرمذهبی در مشهد بزرگ شد؛ اما برخلاف رویه خانواده، در همان دوران نوجوانی به جریان‌های مذهبی علاقه‌مند می‌شود و با انجمن حجتیه بر ضد بهائیت فعالیت می‌کند. وحید به دلیل استعدادش در دانشگاه صنعتی آریامهر پذیرفته می‌شود و در همان دوران نوجوانی به عضویت سازمان مجاهدین خلق درمی‌آید و کار تشکیلاتی را از همان رده‌های پایین آغاز می‌کند. با ورود به فعالیت‌های جدی مبارزاتی، او زندگی مخفیانه را آغاز می‌کند و در چندین عملیات مسلحانه و خرابکارانه سازمان همچون ترور مستشاران آمریکایی نقش مهمی ایفا می‌کند. با تغییر ایدئولوژی سازمان، او که به‌عنوان مسلمانی ثابت‌قدم و شهادت‌طلب شناخته می‌شد، ناگهان به یک مارکسیست خشن تغییر دیدگاه می‌دهد. او که به عضویت حلقه مرکزی سازمان رسیده، در حذف برخی اعضای سازمان که با مارکسیست شدن مجاهدین مخالف بودند، همکاری کرد و حتی نزدیک‌ترین دوست خود را با گلوله کشت و جسد او را سوزاند. او به شکلی اتفاقی دستگیر و به دست ساواک می‌افتد و در زیر شکنجه مأموران شاه بسیار زود می‌شکند و بسیاری از اعضای اصلی و غیراصلی سازمان را لو می‌دهد. همچنین اطلاعات فراوانی پیرامون ساختار و مدل کار تشکیلاتی مجاهدین در اختیار ساواک قرار می‌دهد و حتی در اعتراف‌گیری از دوستانش نیز با ساواک همکاری می‌کند. بااین‌حال او به دلیل فعالیت‌های خرابکارانه به اعدام محکوم و در بهمن ۱۳۵۴ در ۲۵سالگی تیرباران می‌شود.
این کتاب با کنار هم گذاشتن اعترافات وحید و دیگر اعضای سازمان و همچنین دیگر اسناد موجود توانسته در حدود هزار صفحه اطلاعات بسیار کاملی پیرامون سازمان مجاهدین خلق و اینکه به چه علت سازمان تصمیم به تغییر ایدئولوژی گرفت و اینکه مأموریت‌های مسلحانه سازمان با چه هدف و شیوه‌ای انجام می‌شدند، اطلاعات خوبی به خواننده منتقل می‌کند.

بخشی از کتاب برگزیده جایزه جلال

در فرهنگ سیاسی معاصر به بیرون راندن ناسازگاران و مسأله‌داران یک حزب سیاسی یا دولت یا ارگانی دیگر تصفیه گفته می‌شود. کاربرد بیشتر این اصطلاح، به‌خصوص با اضافه کلمه «تشکیلاتی» مربوط به سازمان‌ها و احزابی می‌شود که به‌طور عام بر خطوط مارکسیستی، لنینیستی و به‌طور خاص بر مشی استالینیستی مبتنی باشند. سازمان مجاهدین خلق ایران از برجسته‌ترین جریان‌ها و ساختار‌هایی محسوب می‌شود که حذف و «تصفیه» را جزو اصول سازمانی خود قرار داده و آن را تحت هر شرایطی جامه عمل پوشانده است. در این تشکیلات در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی فردی به تشخیص مسئول خود و رده‌های بالا از اصول ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی سرباز می‌زد و برخورد‌های متداول نیز قادر به اقناع وی نبود، مراتب تصفیه تشکیلاتی روی او اعمال می‌شد.
در وهله نخست، مسئولیت‌هایش گرفته و برای اصلاح نقاط ضعفش به کارگری اعزام می‌شد و در مرحله بعد، از تشکیلات اخراج و در صورت لزوم حذف می‌شد. مرحله حاد «تصفیه تشکیلاتی» «قتل»، «تصفیه خونین یا تصفیه فیزیکی» نام دارد. افراخته در میان اعترافات خود به چندین مورد از قتل‌های اعضای خودی اشاره می‌کند که برخی از آن‌ها در طبقه خونین جای می‌گیرد.

/انتهای پیام/

منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha