گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ رحمت مهدوی: شهید بهشتی درباره آزادی دارای یک منظومه فکری است. وی اقدام به ستایش آزادی یا بیان آرای دیگران نکرده و به طور جسته و گریخته و برای جلب توجه افکار عمومی در باب آزادی سخن نگفته است. اساسا روح شهید بهشتی با آزادی عجین بوده و با آن زندگی کرده. ایشان در زندگی شخصی و سیاسی هم به این آزادی پایبند بوده است. در واقع میتوان گفت شهید بهشتی درباره آزادی دارای یک منظومه فکری است چراکه وقتی از آزادی صحبت میکند ابتدا به هستی شناسی میپردازد، سپس وارد بحث خداشناسی میشود و در ادامه انسانشناسی خود را مطرح میکند و سپس وارد بحث آزادی میشود. وی بعد از تعریف آزادی راهکارهای لازم برای رسیدن به آزادی در جامعه را بیان میکند. اگر بخواهیم بحث آزادی در نظر شهید بهشتی را ادامه دهیم میتوانیم اقسام آزادی و مصادیق آن را مطرح کنیم؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات و آزادی به مثابه حق تعیین سرنوشت که از مصادیق آزادی در اندیشه شهید بهشتی است.
شهید در تمام بحثهای خود که بعدا از سوی بنیاد نشرآثار شهید بهشتی به شکل کتاب چاپ و منتشر شده است به نوعی به بحث آزادی پرداخته است، اما در این میان در برخی آثار وی بیشتر در باب آزادی سخن رفته و به صورت منسجم و کاملتر مطرح شده است.
از جمله آثار مهم شهید بهشتی برای فهم بهتر آزادی در اندیشۀ وی کتاب «آزادی، هرج و مرج و زورمداری» است. این کتاب حاصل مناظرهها و جلساتی است که صداوسیمای جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب با عنوان «آزادی، هرج و مرج و زورمداری» با حضور آقایان بهشتی بهعنوان نمایندۀ حزب جمهوری اسلامی، کیانوری از حزب توده، حبیبالله پیمان از جنبش مسلمانان مبارز، مهدی فتاپور از سازمان فداییان خلق برگزار کرد. کتاب مذکور شامل دو جلسه، پیوست و نمایه است. در جلسۀ اول بهنوعی میتوان گفت، مبانی و ریشههای مبحث آزادی بررسی شده است. در جلسة دوّم نیز بیشتر روی مصادیق آزادی موجود در ایرانِ بحبوحۀ انقلاب، انتقادات و سؤالاتی تأکید شده است که نمایندگان نسبت به گروه یا حزب مقابل داشتند.
شهید بهشتی معتقد بود، از نظر اسلام بزرگترین امتیاز انسان این است که آزاد خلق شده است. آن چیزی که در آفرینش و در آن نقطۀ پیدایش انسان بهوجود آمد، این بود که موجودی آگاه، خودآگاه، آزاد، خودساز و محیطساز پدید آمد. انسان هم در برابر قوانین طبیعت و هم در برابر قوانین اجتماع آزاد است؛ یعنی افزونبر اینکه میتواند قوانین موجود در طبیعت را بشناسد و بر آنها غلبه کند؛ میتواند بر قوانین اجتماعی، سنّتهای تاریخی، مکانیزم اجتماع، ماتریالیسم تاریخی، جبر اقتصادی و جبر تاریخی نیز غلبه کند. در واقع، انسان به جبر اجتماعی محکوم نیست و به هیچوجه مقیّد به جبرهای تاریخی و اجتماعی نخواهد بود؛ بلکه میتواند در مقابل آن قید بشورد و تمام ضوابط را به هم بزند. کتاب «آزادی، هرج و مرج و زورمداری» از سوی نشر بقعه در ۱۶۶ صفحه منتشر و روانه بازار شده است.
شهید بهشتی در کتاب دیگر خود «نقش آزادی در تربیّت کودکان»، به نقش آزادی در تربیّت کودکان و رابطۀ آزادی با شخصیّت میپردازد. وی در ارتباط با شخصیّت انسان اشاره میکند، انسان دو ویژگی دارد که آن را از موجودات دیگر متمایز میکند؛ یکی اندیشۀ تحلیلگر جمعبندیکن نوآفرین و دیگری آزادبودن و انتخابگربودن. در نظام سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی اسلام مسئلۀ بزرگ و اساسی، که نقش تعیینکننده و شکلدهنده دارد، این است که انسانهای پویای آزادی بسازد که با انتخاب خویشتن به راه حقّ، راه خدا و راه پاکی و تقوا در آید. اسلام میخواهد که انسان آزاد باشد. اگر اسلام به مسئلۀ انفاق و تأمین حداقل نیاز انسانی در نظام اسلامی اهمیّت میدهد، برای این است که عامل فقر انسانهای آزاد را بردۀ اقتصادی دیگران نکند. اگر میگوید در ملأ عام و بهصورت علنی فسق و فجور و گناه نباشد؛ برای این است که میخواهد محیط اجتماعی از ایجاد طغیان شهوت جنسی در انسانها پاک باشد تا انسان در این محیط، آزاد باشد. کوشش اسلام این است که انسان آزاد تربیت کند؛ آزاد از همه چیز، آزاد از بند هوا و هوس، آزاد از تسلطِ خشم، آزاد از گرایش به جاهطلبی و قدرت ثروت، آزاد از تسلط دیگران، آزادِ آزاد تا راه خویشتن را همواره آزادانه انتخاب کند. مردم را در جهل و بیخبری و ناآگاهی نگهداشتن و از آزادی و آزاد زیستن محرومکردن، بزرگترین ظلم و ستم در حقّ آنها است. آزادی در ساختن شخصیّت انسانها نیز نقش دارد. انسان باید زندگی خود را بر پایۀ کششها و امیال از یک سو و بر پایۀ انتخابهای آگاهانه از سوی دیگر سامان بخشد. این آزادی و انتخاب آزادانه زندگی و شخصیّت ما را انسانی میکند. هیچ مسلک و مذهبی نیست که به اندازۀ اسلام روی آزادگذاشتن انسانها برای خودسازی سخن گفته باشد.
«حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتوگوها، نوشتارها» کتاب دیگری است که شهید بهشتی در آن دربارۀ آزادی بحث کرده است. شهید بهشتی بیشتر در «گفتارها» به بحث آزادی میپردازد، از جمله بحثهای وی دربارۀ آزادی مربوط به بحث «اسلامشناسی» است. شهید بهشتی اشاره میکند: در اسلامشناسی موضع ما این است که هر انسانی آزاد است در اصول عقاید اسلامی تفکّر و مطالعه کند تا اعتقاد راستین را بیابد. وی معتقد است، اگر دیدگاههای متفاوتی در جامعه وجود دارد، باید با گفتگو بهدنبال راهحل بود، نه با زد و برخورد یا به اصطلاح وی با چماق و چماقکشی. وی اشاره میکند: در جمهوری اسلامی باید بنا را بر این بگذاریم که تلاش کنیم، اکثریّت جامعۀ ما قدرت و توان لازم را برای باهم نشستن، ایستادن، راهرفتن، به گفتگو و کاوش مشترک پرداختن و به نتایج قابلقبول برای همه رسیدن، بیابد. این باید بنای اصلی باشد. ارزش آزادی در نزد شهید بهشتی تا جایی است که وی ارزش یک جامعۀ اسلامی را در آزادی آن میداند: جامعه وقتی در خط اسلام قرار دارد که به انسانها امکان شکوفایی آزاد بدهد؛ آزادی در خطّ مثبت آن...، این از لوازم یک نظام اسلامی است.
«مبانی نظری قانون اساسی» کتاب دیگری از شهید بهشتی است که حاصل گفتارهای وی در حسینیۀ ارشاد است. وی در این کتاب بر مباحثی، چون حقّ تعیین سرنوشت مردم، آزادی امکان ریاست جمهوری زنان و ... تأکید میکند. شهید بهشتی اشاره میکند، در عصر ما حکومت، زمامدار یا حاکم صرفاً باید سِمَت و قدرت خویش را از آرای مردم بگیرد. شهید بهشتی افزونبر اینکه قدرت را منبعث از مردم میداند، بر حقّ آنها برای نظارت بر طبقۀ حاکم تأکید میکند. وی همچنین به انواع آزادی ذکرشده در قانون اساسی توجه میکند که خود در تصویب آنها نقش بهسزایی داشته است. شهید بهشتی آزادیهایی، چون آزادی بیان، قلم و گفتار، آزادی عقیده، آزادی مسکن، آزادی مسافرت، آزادیهای اجتماعی- سیاسی و آزادیهای فردی را جز حقوق مردم برمیشمارد. از مباحث مهم دیگر این کتاب بحث امکان ریاستجمهوری زنان است. از نظر شهید بهشتی امکان ریاستجمهوری زنان منافاتی با قرآن ندارد؛ زیرا از نظر وی این مسئله را با استفاده از قرآن نه میتوان نفی و نه اثبات کرد. همچنین، از نظر شهید بهشتی روایات اسلامی هم نمیتواند، برای عدم زمامدار و رئیسجمهورشدن زنان قانعکننده باشد. نظر وی این است که موضوع ریاست جمهوری زنان امکان دارد، ولی به بحثهای زیادی نیاز دارد و میتوان آن را نه با احساسات، بلکه فقیهانه حل کرد.
مواضع تفضیلی حزب جمهوری اسلامی کتاب دیگری است که در آن بحث آزادی شهید بهشتی دارای انسجام بیشتری است. در این کتاب توضیح و تبیین مواضع حزب جمهوری اسلامی از سوی شهید بهشتی گرد آوری شده است. یکی از مهمترین بحثهای این کتاب به بحث آزادی بشر از قید و بند طبیعت است. وی بشر را مسلط بر طبیعت میداند و اساسا آن را مقدمه رهایی بشر میداند. شهید بهشتی دربارۀ رهایی از قیود طبیعت، در کتاب «مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی» اشاره میکند: «انسان و طبیعت به هم متصل هستند. آیا انسان باید بنده و بردۀ طبیعت باشد یا باید سالار طبیعت شود؟ این جا قرآن میگویدای انسان تو باید سالار طبیعت باشی و [بر آن مسلّط شوی]». از عمدهترین مباحث این کتاب که ارتباط مستقیمی با بحث آزادی دارد جهان بینی، شناخت جهان، پیدایش انسان، ویژگیهای انسان است. وی انسان را دارای ویژگی هایی، چون ۱- اندیشه دوربرد ۲- شناخت ۳- اختیار ۴- مسئولیت ۵- خلاقیت و ابتکار میداند که مجموع این پنج خصوصیت زمینه تمامی پیشرفتهای انسان در همه بعدها زندگی همچون جوانب مادی، معنوی فردی و اجتماعی است که انسان با حفظ و پرورش آنها خود، جهان، تاریخ را میسازد. همچنین در این کتاب شهید بهشتی برخی اقسام آزادی همچون آزادی بیان و تبلیغ، عقیده، احزاب، اقلیتها و قومیتها را مطرح میکند. آن چیزی که در این کتاب حایز اهمیت بوده نوع نگاه شهید بهشتی به آزادی از منظر اسلامی است. یعنی با استناد به این کتاب میتوان گفت یکی از مهمترین دلایل اعتقاد شهید بهشتی به آزاد بودن انسان به جهان بینی اسلامی وی بر میگردد. شهید بهشتی معتقد است: در جهان بینی اسلام، انسان «شدنی» است مستمر و «پویشی» است «خودآگاه»، «انتخاب گر» و «خودساز». در نهاد و نهانش کشش ها، خواستها و انگیزهها آفریده شده که او را به این حرکت و پویش خودساز وامیدارد و او براساس آگاهیهایی که در فطرتش زمینه دارد و در پرتو اندیشه تجربه و عمل بارور میشود و با قدرت گزینش آزاد که به او داده شده، جهت این پویش سازنده را «آگاهانه» و «آزادانه» بر میگزیند و در جهتی که خود «انتخاب» و «اختیار» کرده است رشد میکند، جلو میرود و ساخته میشود. ویژگی اساسی انسان همین، «خودسازی آگاهانه و آزادانه» اوست. ارزش او در همین است که میتواند آزادانه به راه خیر و فضیلت درآید یا آزادانه به راه زشتی و شر و پستی و ناپاکی فرو غلطد و این است آزمون بزرگ که در آن شرکت دارد.
/انتهای پیام/