به گزارش «سدید»؛ «مهیار شیروانی»، یک کارگردان کار اولی است که پیشتر نمایش «یک هفته بعد از یک هفته قبل» را در دو نوبت در جشنوارهای در تئاترشهر اجرا کرده و فیلم کوتاه «جنگل آسفالت» را هم ساخته است. او دانشآموخته ادبیات نمایشی از دانشگاه سوره بوده و در اولین تجربه اجرای عموم خود نمایش «ببو» را در پردیش تئاتر شهرزاد به روی صحنه آورده است. «ببو» حکایت آدمی احمق است که در موقعیتی دشوار گیر افتاده و مدام گول دیگران را میخورد، کسی که نمیتواند به خود اعتماد کرده و در دام تصمیمات نادرستش گرفتار میشود. در این مجال با «مهیار شیروانی» گفتگو کرده و او به «صبحنو» از چرایی نوشتن نمایشنامه و به صحنه بردن نمایش خود چنین میگوید:
چه شد که «ببو» را نوشته و آن را به صحنه آوردید؟
در اولین قدم سعی داشتم یک نمایش کمدی بنویسم. در مرحله ایدهپردازی به پسری رسیدم که دو نفر را در زیرزمین خانهاش گروگان گرفته و سوالهایی از این دست برایم پیش آمد که چه میشود اگر در همین حال مادر پسر سر برسد؟ پسری که در این نمایش میبینید، وابسته به مادر است. در ایران هنوز والدینسالاری جاری است که میتواند بسیار مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. منظورم این نیست که خانواده ایرانی این شکلی است بلکه منظورم این است که میشود از این موضوع سوءاستفاده کرده و باید قبول کرد که گاهی والدین برای بچهها سمی میشوند. این ایده بعدتر به کار اضافه شد که محیطی سمی داشته باشیم که در آن حتی نتوان به والدین اعتماد کرد. این قصه میتوانست کدهای خوبی از روزهای بیاعتمادیای بدهد که در کشور و جامعه میدیدیم. با سرنخهای مضمونی سعی کردم آن دوره و آن روزها را در قالب یک نمایش کمدی به تصویر بکشم.
منظور شما کدام دوره و کدام روزهاست؟
زمستان سال ۱۳۹۶، درست چند ماه بعد از انتخابات، آن حجم از اعتمادی که جامعه به یک فرد بهعنوان رییسجمهور کرده بود، اعتماد عجیبی بود. در زمستان آن سال، تنها چندماه از انتخابات گذشته بود که یکباره آن حجم اعتماد، به بیاعتمادی بدل شد؛ بیاعتمادیای که در سالهای بعد بهخوبی شاهد بودیم در زندگی تکتک ما چه فاجعههایی را به بار آورد. هیچکس نتوانست از آن جو و فضا فرار کند، از آن محیطی که ایجاد شده بود. نمایش «ببو» در روزهایی اتفاق میافتد که تلگرام فیلتر شده و عرضه ناموفق اپلیکیشن سروش را شاهد هستیم و شخصیت قصه از پیامرسان سروش استفاده میکند. در سومین روز اجرای این نمایش نیز طرحی در مجلس تصویب شد به نام «صیانت از کاربران در فضای مجازی» که باز هم مورد مخالفت مردم است.
به نظرم «ببو» با مباحث اخلاقی که پیش گرفته و مضمونهایی که درراستای بیاعتمادی ارائه داده است توانسته حس و حال آن روزها را به مخاطب منتقل کند.
کمی بازیگران این نمایش را برای مخاطبان «صبحنو» معرفی کنید، بازیگرانی که همه جدید هستند!
بازیگران این نمایش چهرههایی جدید هستند مانند کارگردانش. من تیم تولیدی قویای در این کار دارم که به قول دوستی این تیم بسیار پرستارهتر از تیم هنری نمایش است. این اسمها در این نمایش تنها بهدلیل متن نمایشنامه حضور پیدا کردند. بعد از خواندن نمایشنامه بود که «محمد گودرزیانی» تصمیم گرفت مجری طرح این نمایش شود. در انتخاب بازیگرها، هدفم این بود که آنها همسطح خودم باشم، به این دلیل که میخواستم خیلی حساس و نقطهای روی میزانسنها حرکت کرده و لحظهلحظه کنش را اجرایی کنیم. بعید میدانستم با بازیگرهای چهره بر سر این نوع اجرا به توافق برسم. این بازیگرها سالهاست تئاتر کار کردهاند و پیشنهادهای زیادی دارند، پس متقاعد کردنشان برای اینکه چهارماه و هفتهای چهار روز تمرین کنند کار راحتی نیست. در سالهایی که در محیطهای سینما و تئاتر چرخیدم، بازیگران زیادی دیدم و کسانی که در این نمایش بازی میکنند بهترینهایی بودند که در این سالها توانستم با آنها کار کنم و لحظهای نیز از این انتخاب ناراضی نیستم.
کمی در مورد اسم کار هم برایمان بگویید!
بیشترین دلیلی که این اسم را برای نمایش گذاشتم این بود که میخواستم نشان بدهم چطور ترسهای یک آدم او را به احمق تبدیل میکند.
با توجه به شرایط فعلی جامعه، چه شد که تصمیم گرفتید «ببو» را در این زمان به روی صحنه بیاورید؟
این اتفاقات غیرقابلپیشبینی است و از سوی دیگر نمیتوان تئاتر را تعطیل کرد و باید اجرا رفت. من مصاحبههایی از کارگردانانی میخوانم که خودشان تصمیم به اجرا در این شرایط گرفتهاند، اما از شرایط گله میکنند. قصدم این نیست که از شرایط این روزهای تئاتر دفاع کنم، بلکه میخواهم از انتخاب فردی حرف بزنیم. ما خودمان تصمیم به اجرا در زمانه فعلی گرفتیم که میتوانست منافعی هم برای گروهمان داشته باشد. جشنواره فجر امسال بسیار خلوت خواهد بود. نمیخواهم بگویم که روی فجر برنامهریزی کردهایم که اینها همه خیالات است، اما میخواهم بگویم که اگر تئاتر امسال خلوت است، پس خیلی از آدمهای بزرگ تئاتر نیز امسال روی صحنه نیستند و تئاتر چارهای جز اعتماد کردن به آدمهای ناآشنا ندارد. از سیاستهای مرکز هنرهای نمایشی ازاینجهت استفاده کردم. ما اجرا رفتیم و چه موفق باشیم یا زمین بخوریم باز هم سیاستهای مرکز به نظر من اشتباه است. اگر در شرایط فعلی تصمیم گرفتیم اجرا برویم به این دلیل بود که درست یا غلط، داستان خودم را باور داشتم و معتقدم که داستان خوب بالاخره راه خودش را پیدا میکند.
بازخورد مخاطبان به اجرای شما تا امروز چطور بوده است؟
بازخوردها، همان چیزی بود که حدس میزدم. من تئاتر تهران را کامل دنبال نمیکنم، زیرا وقتش را ندارم و ادعایش را هم نمیکنم، ولی آن چیزی که این روزها میبینیم رفتن به سمت قصه نگفتن است. تئاتر رو به اجراهایی میرود که من تخصصی در آنها ندارم، نمیخواهم داشته باشم و اصلا نمیدانم نیاز به تخصص دارد یا خیر. حجم عجیبی از محصولات تئاتری به دست آدمهایی تولید میشود که به نظر میرسد با تئاتر غریبهاند. منظورم این نیست که من کامل تئاتر را میشناسم، اما سعی کردهام آن را بشناسم. به نظر من، داستانی که روی اصول نوشته شده باشد، در بازاری مانند تئاتر ایران میتواند راه خودش را پیدا کند. ما این روزها حتی میبینیم که نمایشنامههای خارجی را هم دستکاری کرده و آنها ر ا تبدیل به نسخههای ایرانی عجیب میکنند. در این شرایط به نظرم با قصه خوب میتوان جلو رفت.
در پنجشنبهشب، اجرای نمایش شما با نیمساعت تاخیر شروع شد و مشکلاتی را به وجود آورد، چرا این اتفاق افتاد؟
ما با مجموعه شهرزاد رابطه خوبی داریم و صحبتهای من دلیل بر اختلاف بین تیم ما و سالن شهرزاد نیست، اما صادقانه باید گفت که نبود یک مدیر فنی در مجموعه شهرزاد باعث این موضوع شد. روز پنجشنبه، اولین روز اجرای نمایشی بود که پیش از ما قرار بود روی صحنه برود. من وقتی وارد سالن شدم متوجه شدم که به دلیل نبود مدیر فنی در مجموعه شهرزاد، تمام لاین نوری ما خراب شده است. ما رضایت دادیم نمایشمان نیمساعت به عقب بیفتد تا آنها زمان بیشتری برای تمرین پیش از اجرای افتتاحیه داشته باشند. فکر میکنم آن شب بسیاری از مخاطبان ما برگشتند و کسانی هم که برنگشتند جریمه شدند. به نظرم در یک محیط منضبطتر، سالن باید حتی مسوولیت جریمهها را هم بهعهده میگرفت.
-
انتهای پیام/