به گزارش «سدید»؛ تسلیم به معنای گردن نهادن، راضی شدن، اطاعت، انقیاد، فرمانبرداری و سرسپردگی، امری است که به نظر میرسد انجام آن برای بیشتر مردم به ویژه در زمانه ما دشوار و سخت است. در عصری که کودکان از همان آغاز میآموزند که چگونه با هر فرمان و دستوری مخالفت ورزند و دستکم تا چرایی و فلسفه آن را ندانند به آن پاسخ مثبتی نمیدهند، تسلیم و فرمانبرداری شاید امری غیرممکن شمرده شود. از این رو مردمان ما میآموزند که با هر چیزی که بوی فرمان میدهد مخالفت ورزند و نافرمانی را به اشکال مختلف بروز دهند. ریشه بسیاری از نقدها و انتقادها در حوزههای مختلف را میتوان به این مسئله بازگرداند که شخص میکوشد تا از چرایی آن آگاه شود و در صورت موافقت با طبع و حکمت و خرد از آن پیروی کند و در غیر این صورت به مخالفت با آن برخیزد؛ بنابراین چرایی تسلیم و فرمانبرداری که در ذات اسلام نهفته است برای او به عنوان پرسش اساسی مطرح است.
در این باره بازخوانی آیات قرآن درباره مسئله تسلیم به معنای فرمانبرداری و اطاعت و انقیاد که در اسلام به صورت تاکیدی بیان شده ضروری و مهم است تا دانسته شود که چرا در اسلام، تسلیم به عنوان اساس و اصل قرار گرفته است و انسان میبایست بیچرایی کردن در برخی از فرمانها (آموزههای دستوری تعبدی) آن را به جا آورد، نگرش قرآن به مسئله تسلیم چگونه است و چه تحلیلی از آن ارایه میهد. این نوشتار کوششی است تا این مسئله از زاویه دید آیات قرآن بازخوانی و تبیین شود.
اسلام و تسلیم
اسلام از واژه سلم به معنای صلح و سلام و تسلیم گرفته شده است. البته واژه تسلیم به معنای سلام کردن و اعطای چیزی به دیگران نیز آمده است.
در اسلام تسلیم خدا بودن به معنای اطاعت و انقیاد همراه با ایمان و کشش باطنی و میل قلبی، به عنوان یک اصل و وظیفه ضروری برعهده همگان نهاده شده است. (بقره آیه ۱۳۶ و آلعمران آیه ۸۴) و به مومنان سفارش اکید شده تا لحظه مرگ تسلیم خدا و فرمانهای وی باشند و از آن، کوچکترین تخطی و تجاوزی نکنند.
(آل عمران آیه ۱۰۲) این تسلیم بودن نیز باید همراه با کارهای شایسته باشد و از مقام قلب و باطن، در اعمال و رفتار انسانی خود را نشان دهد تا آنچه که به شکل ایمان قلبی است به صورت عمل در انسان و جامعه بروز کند. اینگونهست که اسلام میتواند به عنوان ایمان قلبی و آیین زندگی ارتباط دوسویهای نخست میان انسان و خدا و سپس میان انسان و انسان و یا انسان و طبیعت پدید آورد. (نساء آیه ۱۲۵)
از آنجا که در تحلیل قرآنی اسلام و تسلیم در حوزههای مختلف خود را نشان میدهد و بیانگر ایمان درون و آیین عمل است، بر ایمان صرف مقدم و برتری دارد. (یونس آیه ۸۴)
تسلیم در آیات قرآن به گونهای بیان میشود که شامل دو دسته تسلیم تشریعی و تکوینی میگردد. تسلیم تکوینی همه موجودات در برابر خدا، امری ثابت است. به این معنا که همه موجودات چه آنهایی که در مقام مختار میتوانند از تسلیم سر باز زنند و چه آنانی که از این امکان برخوردار نمیباشند، در عمل تسلیم تکوینی خداوند هستند. خداوند در آیه ۸۳ آل عمران این تسلیم را به اختیار و یا اجبار نسبت میدهد به گونهای که کسی از دایره تسلیم بیرون نخواهد بود.
این تسلیم، اختصاصی به آخرت ندارد، بلکه حتی در این دنیا نیز آنان تسلیم هستند و در آخرت این تسلیم به صورت اعلان رسمی حتی از سوی مشرکانی که به ظاهر از تسلیم در دنیا سرباز زدهاند، نمودار میشود. (نحل آیه ۸۶ و ۸۷) و ستمگران در برابر خداوند اظهار تسلیم میکنند. (صافات آیات ۲۲ تا ۲۶)
قرآن از همگان میخواهد تا به اختیار خویش تسلیم حق باشند و فرمانهای وی را که به شکل تشریع و قانون فرو فرستاده شده پیرو کنند. (بقره آیه ۱۳۶ و آل عمران آیه ۸۴)
چرایی تسلیم
قرآن به مسئله چرایی تسلیم به اشکال مختلف اشاره میکند. در تحلیل قرآنی، از آنجا که خداوند آفریدگار و پروردگار و مالک انسان است، از حق ولایت برخوردار میباشد و انسان به این دلیل میبایست از فرمانهای او پیروی کند. در این تحلیل خالقیت این ولایت را به خدا میبخشد تا حاکم بر جان و مال و امور دیگر انسان باشد و پروردگاری و ربوبیت خدا نیز به او این امکان را میبخشد تا برای تعالی و تکامل انسان به او فرمان دهد و از وی بخواهد به قوانین و فرمانهایش عمل کند.
به عبارت دیگر انسان برای آنکه از هدایت تکاملی خداوند بهرهمند شود میبایست در برابر خداوند تسلیم شود؛ زیرا فرمانهای او که بر پایه حکمت است موجب میشود تا انسان بتواند خود را به کمال شایسته خویش برساند. اینگونه است که تسلیم در برابر خداوند به معنای دستیابی به هدایت کمالی مورد تاکید قرار میگیرد و در تحلیل چرایی تسلیم بودن انسان، افزون بر مالکیت خداوند بر جان و هستی وی، به مسئله مهم دستیابی او به کمال اشاره میشود. از این رو در آیه ۱۳۶ و ۱۳۷ سوره بقره از تسلیم برای بهرهمندی از هدایت یاد شده و در آیه ۲۰ سوره آل عمران به روشنی توضیح داده میشود که اسلام آورید و تسلیم حق گردید تا هدایت شوید.
این هدایت همان هدایت به کمال و کمالیات است که انسان همواره در جستوجوی آن است و دمی از رسیدن به آن و رهایی از نقص از پا نمینشیند.
از ویژگیهای تسلیم در برابر خداوند برای دستیابی به هدایت کمالی آن است که در این صورت انسان به کوتاهترین و آسانترین راه دستیابی به کمال میرسد. (نساء آیات ۶۶ و ۶۸ و نیز نحل آیات ۱۲۰ و ۱۲۱) این راه کوتاه همان است که از آن به هدایت قرآن یاد میشود. (نحل آیه ۱۰۲)
در آیات دیگر قرآن در هنگام تبیین و تحلیل چرایی تسلیم در برابر خدا و فرمانهای او به مسئله بصیرت و دستیابی انسان به آن اشاره میشود. (نساء آیه ۶۶) به نظر میرسد که تسلیم که فرمانبرداری محض است با بصیرت و آگاهی در تضاد باشد، ولی آیات قرآن تبیین میکند که چگونه تسلیم در برابر خداوند و فرمانهای او برخلاف تصور میتواند انسان را به بصیرت و آگاهی ویژهای برساند که هرگز از راههای دیگر امکانپذیر نخواهد بود.
آثار تسلیم رسیدن به آرامش
قرآن در بیان چرایی تسلیم و تبیین فلسفه آن، به آثاری اشاره میکند که تسلیم در برابر حق و خداوند و فرمانهای او برای انسان به دنبال خواهد داشت. از جمله آثاری که قرآن برای تسلیم در برابر خدا برمیشمارد، آرامش است. انسان به طور طبیعی هنگامی که با خدایی روبهرو میشود که مالک و مقتدر و آفریدگار و جانستان اوست و او را با هر خطایی مواخذه و عقاب میکند به هراس میافتد و درباره آیندهاش هراسناک خواهد شد. این گونه است که تسلیم در برابر خداوند و عمل به فرمانهایش او را به آرامشی میرساند که در آن ایمنی از مواخذه و عقاب است.
وقتی انسان را در برابر چنین موجودی تسلیم کند، از آنچه از دست داده محزون نمیشود و به آنچه در آینده با آن روبهرو خواهد شد، هراسناک نمیشود. اینگونه است که به آرامشی خاص دست مییابد که از هیچ راه دیگری نمیتوان به آن دست یافت؛ بنابراین میتوان گفت مهمترین اثر تسلیم در برابر خداوند و فرمانهایش، آرامش است که در آیه ۱۱۲ سوره بقره به آن اشاره شده است.
ورود به جرگه نیکوکاران
قرآن اهل تسلیم را اهل نیکوکاری میشمارد، زیرا به همه آموزههای دستوری خداوند عمل میکند و فرمانبر حق است و، چون حق جز به زیبایی و نیکی سفارش نمیکند، اهل تسلیم، از صالحان و نیکوکاران خواهد بود. از این رو تسلیم در برابر خداوند به معنای تسلیم در برابر نیکوکاریهاست. در آیه ۱۳۰ و ۱۳۱ سوره بقره افزون بر بیان اثر تسلیم در برابر خدا به چرایی آن نیز اشاره میشود. به این معنا که هر کس که در برابر حق تسلیم میباشد در حقیقت در برابر نیکی و نیکوکاری و امور شایسته تسلیم است و این خود میتوند مهمترین عامل برای چرایی تسلیم در برابر خداوند و فرمانهای او باشد. افزون بر اینکه از این راه شخص به مقام نیکوکاران و صالحان دست مییابد که مقام ارزشمند و بزرگی است. (یوسف آیه ۱۰۱ و نیز نحل آیات ۱۲۰ و ۱۲۲)
بهرهمندی از رحمت و نعمت و رهایی از ترس
از دیگر آثاری که قرآن برای تسلیم در برابر خداوند و فرمانهای او یاد میکند، بهرهمندی از رحمت الهی (نحل آیه ۸۹) و بهرهمندی از نعمتهای خاص خداوند در دنیا و رحمت ویژه (نحل آیات ۱۲۰ و ۱۲۲) رهایی از ترس از مواخذه و عقاب در آخرت و ترسهای دنیوی از دشمنان و مخالفان (یونس آیات ۸۳ و ۸۴) و موفقیت و پیروزی در آزمونها و امتحانات (صافات آیات ۱۰۳ و ۱۰۶) و بهرهمندی از مقام توکل است. (یونس آیه ۸۴)
اینگونه است که قرآن افزون بر تحلیل و تبیین چرایی تسلیم، به آثار مهم و بسیاری اشاره میکند تا شخص را برخلاف گرایش و میل باطنی و طبیعیاش به تسلیم بودن و انقیاد در برابر خداوند و فرمانهایش وادارد.
بسترسازی برای انقیاد در برابر خدا
قرآن با بیان چرایی و فلسفه تسلیم و انقیاد و نیز آثار آن میکوشد تا بستری برای پذیرش امری که به ظاهر مخالف طبع و طبیعت و فطرت است فراهم آورد. با توجه به شیوههای آموزشی و ترغیبی قرآن میتوان گفت که خداوند برای پذیرش هر امر دشواری تنها به فرمانهای محض و تعبدی بسنده نکرده است.
حتی در مواردی که به نظر میرسد که حکم او تعبدی است و چرایی بردار نیست، با اشاره به حکمتها و بسترسازی مناسب میکوشد تا زمینه پذیرش احکام تعبدی نیز فراهم آید.
به این معنا که با بیان اصل فلسفه احکام تعبدی خود که برخاسته از حکمت و رهایی انسان و دستیابی به کمال و مانند آن است میکوشد تا انسان خود در برابر احکام تعبدی تسلیم شود و، چون و چرا نکند. به سخن دیگر به وی یادآور میشود که برخی از احکام به جهاتی به گونهای است که در حال حاضر امکان آن نیست تا علت و فلسفه و حکمت آن بیان شود و شرایط فهم و درک آن فراهم نیست، ولی با عمل به آن میتوان به علت و حکمت و فلسفه آن دست یافت؛ زیرا بصیرت و آگاهی خاص به دست میآید که خود نشان میدهد که چه حکمت و فلسفهای برای آن حکم تعبدی وجود داشته است.
خداوند با اشاره به عزت و حکمت خود میکوشد تا زمینه تسلیم در برابر خود و فرمانهایش را فراهم آورد. از این رو در آیات ۲۰۸ و ۲۰۹ سوره بقره بر عزیز و حکیم بودن خود تاکید میورزد تا پیروی و انقیاد از خود و فرمانهایش برای مردم آسان شود.
به هر حال انسان، با ایمان به خدا و شناخت درست از هستی و جایگاه خود و خدا به سادگی در برابر خدا و فرمانهایش تسلیم میشود و این مسالهای است که در آیاتی، چون آیه ۸۱ سوره نحل و ۲۸۵ بقره به آن اشاره شده است.
توجه انسان به بازگشت همه امور به خدا (بقره آیات ۲۰۸ تا ۲۱۰) توجه به نعمتهای او (نحل آیه ۸۱) عقیده به توحید محض (حج آیه ۳۴) و ربوبیت و پروردگاری خدا (بقره آیه ۱۳۱ و انعام آیه ۷۱) و داشتن تقوای الهی (آل عمران آیه ۱۰۲) بستری مناسب برای تسلیم در برابر خدا و فرمانهای اوست.
قرآن شیطان و پیروی از گامهایش (بقره آیه ۲۰۸ و انعام آیه ۷۱) و لجاجت و عناد با حق و حقیقت را دو عامل اصلی مخالفت از تسلیم در برابر خدا و حق برمیشمارد و به مردم هشدار میدهد که در دام شیطان و لجاجت نیفتند؛ زیرا این دو موجب میشود تا از حق و حقیقت دور شده و از نیکی و نیکوکاری به زشتی و زشتکاری و در نهایت از کمال به تباهی و نقص افتند.
بیگمان مهمترین نشانهای که میتوان برای اهل تسلیم برشمرد، اخلاص در مقام قلب و عمل است. (انعام آیه ۱۶۲ و ۱۶۳) که به شکل عمل به آموزههای عبادی، چون نماز (انعام آیه ۷۱ و ۷۲) و تقوا پیشگی (همان) و دوری از شرک و نشانههای آن (بقره آیه ۱۳۳ و نحل آیه ۱۲۰) خود را نشان میدهد.
تسلیم بودن چنانکه بیان شد به معنای عدم پرسشگری و، چون و چرا کردن نیست بلکه اهل تسلیم کسی است که پس از شناخت کامل از خود و هستی و خدا در برابر او و فرمانهایش تسلیم میشود.
این تسلیم از روی ترس و یا طمع نیست بلکه از روی شناخت و آگاهی و ایمان است.
از این روست که اسلام به معنای تسلیم عالمانه و خردمندانه و از روی شناخت و ایمان است نه تسلیم برخاسته از ترس و قدرت و یا تقلید کورکورانه.
این گونه است که اسلام با هر گونه تسلیم بدون بررسی و تحقیق در اصول دین و شناخت از خود و هستی و خدا مخالفت میکند و از تقلید و تسلیم کورکورانه باز میدارد.
انتهای پیام/