به گزارش «سدید»؛ تلویزیونهای سیاه و سفید قدیمی را یادتان هست؟ همانهایی که فقط چند تا شبکه بیشتر نداشت و ما مجبور به انتخاب یک گزینه از تعداد شبکههای محدود تلویزیون بودیم. یکی مدام اخبار گوش میداد و یکی طرفدار سریالها بود. بچهها هم که سر ساعت مشخصی کارتونشان پخش میشد. حالا این که این وسط کی به چی علاقه داشت خیلی مهم نبود. انتخاب محدود باعث میشد همه خانوادههای ایرانی همان سریالها، دیدنیها، مسابقه هفته و بقیه را با هم دنبال کنند، ولی کمکم شرایط عوض شد. تعداد شبکهها اضافه شد و دست مخاطب هم برای انتخاب علاقههایش بازتر. آنقدر این رشد صعودی سرعت داشت که حالا دهها شبکه اختصاصی در تلویزیون ملی داریم که به فراخور مخاطبان اختصاصیشان تولید محتوا میکنند. اخباریها میتوانند ۲۴ ساعت تمام پای شبکه خبر باشند و تمام ریز و درشت اتفاقات جهان را از خانه یا محل کارشان رصد کنند. ورزشیها میتوانند پیگیر تمام اخبار ورزشی باشند. اهل علم و دانش هم میتوانند شبکه خودشان را دنبال کنند. این وسط خوش به حال بچهها شد که برای خودشان صاحب شبکه مجزای پویا و نهال شدند و میتوانند بیدغدغه اوقاتشان را با برنامهها سپری کنند؛ و در این میان البته هستند شبکههایی که کارشان تکرار سریالهایی است که موفق نشدهاید آن را ببینید. حتی اگر آن را هم فرصت دیدن نداشتید میتوانید با اپلیکیشنهای مختلف فیلم مورد علاقه خود را دنبال کنید. همه حرفم این است که شما حق انتخاب دارید. کنترل دست شماست که روی کدام شبکه کلیک کنید و کدام سبک را دنبال کنید. این انتخاب به فهم علاقه و نیاز شما مربوط است. انتخابی کاملاً آگاهانه! حالا بیایید فرض کنید زندگی شما مانند یک تلویزیون است با شبکههای مختلف و کنترل این جعبه جادویی در دستان شماست. قرار است روی شبکه یا شبکههایی خاص تنظیمش کنید. جالب است بدانم کدام را انتخاب میکنید.
شبکه اندوه و موج اخبار منفی
شبکه غم و اندوه شبکهای با برنامههای مأیوسکننده است. کافی است یک ساعت پای برنامههایش بنشینید. کافی است تا با همان یک ساعت از زندگی کردن سیر شوید. عدهای از افراد سلولهای خاکستری مغزشان را به رنج دادن عادت دادهاند. مدام اخبار منفی را میخوانند. صفحات متأثرکننده و حوادث تلخ را دنبال میکنند. با آهنگی اشک میریزند. با خبر قتل و غارتی بههم میریزند و روزی شاید دهها بار از زنده بودنشان ابراز پشیمانی میکنند. متأسفانه تعداد این افراد با نگرش منفی در روزهای پاندمی کرونا به شدت افزایش یافته است و اگر اهل پیگیری اخبار کرونا باشید به شدت مأیوس خواهید شد. عدهای مدام مینالند. کمپین نه به واکسن راه میاندازند و بقیه را میترسانند که واکسن یک توطئه شیطانی است. عدهای از رازهای پشت پرده میگویند. عدهای از داروهای تقلبی و... اگر شما مخاطب این شبکه باشید خیلی زود ذهنتان از پا درمیآید. اگر اندوه و رنج تلخی اخبار شما را نکشد ضد و نقیض بودن دادهها حتماً دیوانهتان میکند.
این که شما پیگیر اخبار روز باشید و کرونا هم مهمترین مسئله امروز ایران و جهان است به تنهایی اشکال ندارد. ولی وقتی شما صفحه به صفحه دنبال اخبار کرونایی هستید و هر روز یک مطلب جدید را میخوانید، در واقع دارید خیلی نرم سیستم ایمنیتان را نابود میکنید و بدنتان را برای میزبانی از ویروس کرونا مهیاتر! پیشنهاد میکنم گاهی شبکه اخبار را ببندید. فرض کنید در دورههای زیستی قبل هستیم و شما هیچ دسترسی به منابع اطلاعاتی گسترده ندارید. چند روز بیخیال اخبار منطقه و جهان شوید. کمتر نگران آتشسوزی و آتشفشان و سیل و... شوید. اینها در طول تاریخ بارها و بارها تکرار شده و ما فقط کمتر یا دیرتر به اخبارش دست مییافتیم. زندگی بشر ناگزیر از حوادث طبیعی است. پس برای چیزی که خیلی در اتفاقش سهیم نیستید خود را مقصر ندانید. حتماً دیدهاید آدمهای منفی که تا آنها را میبینید کوهی از اندوه و ناامیدی به شما منتقل میکنند. این روزها مکالمه خیلیها اینگونه است:
- سلام خوبی؟ چه خبر؟
- هیچی. چه خبری. خدا لعنت کنه این کرونای کوفتی رو مگه زندگی واسمون گذاشته؟ من که دارم دیوونه میشم.
- وای آره آمار فوتیها هی داره زیاد میشه. خدا خودش به دادمون برسه.
- شما واکسن زدین؟ میزنین؟
- نه بابا. معلوم نیست چی باشه. واکسن که نیست؛ آب مقطره.
- آخ آخ گفتی. شنیدی واکسن تقلبی به مردم فروخته بودن؟
- بازم خدا کنه سلامتی باشه. آدم پاش به بیمارستان باز نشه. نمیدونی چه اوضاعیه! نه تخت گیر میاد نه دارو هست. چقدر باید تو صف سرم بمونی. حالا ول کن کرونا رو. خودت چطوری؟ بچههات خوبن؟
- نه بابا چه خوبی؟ دارن طفلیا افسردگی میگیرن. همش سرشون تو گوشی و تلویزیونه. خواب و بیداری شونم که معلوم نیست اصلاً.
این تنها بخشی از مکالمه دو خانم است که در روزهای پاندمی با یکدیگر گفتگو میکنند و میتوانند به راحتی این بحث و تبادل اطلاعات کرونایی خود را تا ساعتها ادامه دهند...
لطفاً به ذهنتان رحم کنید و آن را مرکز انباشت اتفاقات ناخوشایند نکنید. هنوز هم چیزهایی برای امید داشتن هست. هنوز هم زندگی ادامه دارد. ذهنتان را از شبکه اندوه پرت کنید و به اخبار پرنشاط گوش کنید. ورزش کنید. تغذیه خود را بهبود ببخشید و بیش از قبل مراقب دوست داشتنهای عزیزانتان باشید، چون زود دیر میشود. این مهمترین کاری است که باید انجام دهید.
یادتان باشد آدمهایی که اخبار منفی دنبال میکنند صرفاً آدمهای منطقی و دانایی نیستند. پس اگر در مورد فلان موضوع روز بیاطلاع باشید آب از آب تکان نمیخورد. قرار نیست، چون دایره اخبار جهان به واسطه تکنولوژی وسیعتر شده شما هم ذهنتان را برای پذیرش همه آنها متقاعد کنید.
شبکه ناامیدی و آدمهای مأیوس
مراقب دادههای ورودی ذهنتان باشید بسیاری از آنها مخرب و سمی هستند لطفاً از هر خبری که بوی ناامیدی میدهد یا از افرادی که ناامیدی در خونشان است و در همان نگاه یا کلام اول به شما منتقل میکنند جداً خودداری کنید. به این جملات دقت کنید: ... آخرش جنگ میشود معلوم است... آخرش ما همه از کرونا میمیریم... کسی فکر ما نیست... یک روز از قحطی میمیریم... گرانی همه را نابود خواهد کرد... خانه ما روی گسل است و آخرش زلزله ما را میکشد... اگر شانس من است که واکسن تقلبی نصیبم میشود... اگر شانس من است که تب و لرز میکنم... اگر شانس من است که بدترین نوع کرونا را میگیرم... همه علائمش را با هم دچار میشوم... اگر شانس من است که واحد صنفی ما را تعطیل نمیکنند... اگر شانس من است که از همکارانم ویروس را میگیرم...
این حرفها را آدمهایی میزنند که امید را از یاد بردهاند و ذهنشان روی بدبختی و بداقبالی تنظیم شده است. هرقدر که با آنها صحبت کنید بیفایده است و او دست برنخواهد داشت. پس در این روزهای سخت از افرادی که شما را ناامید میکنند و شور زندگی کردن را از شما میستانند به شدت دوری کنید. اگر بحث دوستانهتان به آه و ناله رسید پایان دهید. اگر کسی خواست شما را متقاعد کند دیگر مجالی برای خوب زیستن ندارید با یک عذرخواهی ساده ذهنتان را خوشحال کنید. مراقب ورودیهای ذهنتان باشید. بسیاری از اطلاعات فرامرزی هستند و با یک لحظه غفلت ذهن و عقلتان را درگیر میکنند.
شبکه شادی و آدمهایی پر از انرژی
بعضیها ذاتاً آدمهای شادی هستند. دلتان غنج میرود برای همکلام شدن با آنها. گاهی گوشی را برمیدارید یک موضوعی را بهانه میکنید تا کلی انرژی مثبت از کلامش دریافت کنید. بعضیها کارشان خوب کردن حال دیگران است. یک روز صبح با عصبانیت از خانه بیرون میروید. ولی دیدن یک چهره خندان میتواند روز شما را تغییر دهد. بعضیها در اوج درد هم که باشی برایت نسخه شادی میپیچند. معتقدند انسان تا زنده است باید زندگی کند و خوب هم زندگی کند. اگر تسلی میدهند واقعی است و آرام میشوی. اگر دلداری میدهند و از تو عیادت میکنند واقعاً به بهبود حالت امیدوار میشوی. بعضیها آنقدر جنسشان ناب است که با دیدن یا شنیدن صدایشان دلتان میخواهد زندگی را با قدرت تمام از سر بگیرید. تصمیم بگیرید مثل آنها ورزش کنید. امیدوار باشید و ذهنتان را روی موفقیت تنظیم کنید. آن وقت است که ان اتفاق خوب میافتد. شما درهای وجودتان را برای دریافت نسیم صبحگاهی باز بگذارید تا باد ملایم شادی در سهکنج قلبتان بوزد و جانی دوباره بگیرید.
یادتان باشد آدمهای شاد لزوماً آدمهای بیدغدغهای نیستند. آنها یاد گرفتهاند احساسات و هیجانات زندگی را به درستی کنترل کنند و به هر چیزی به اندازه ارزش واقعیاش بها بدهند. نه کمتر و نه بیشتر! آدمهای شاد زندگیتان را زیاد کنید و خودتان گل شادی و امید را در گلدان خانواده و اجتماع تکثیر کنید. روزی یک لبخند به یک شهروند میتواند شهری پر از خنده و تبسم بسازد. پس قدرت کار جمعی را فراموش نکنید و برای شاد شدن محیط زندگی قدمی بردارید. حتی با یک لبخند یا یک سلام محبت آمیز!
شبکه مهربانی و یک دنیا حال خوب
آدمهای مهربان از چشمهایشان پیداست. وقتی اسم کمک به دیگران میآید چشمانشان برق میزند. وقتی برای کسی قدمی برمیدارند اول از همه حال خودشان خوب میشود. این آدمها آمادهاند تا برای همنوع خود هر قدمی بردارند. گاهی کلامی، گاهی رفتاری و گاهی حتی مالی. مهربانیشان را به حساب حماقت نگذارید. هیچ کس از وقت و پول بدش نمیآید. پس اگر یک فرد مهربان برای شما وقت گذاشت یا حتی حرفهایتان را صبورانه شنید، به او احترام بگذارید. اگر فردی به جای پر کردن حسابهای بانکی و سرریز شدن سودهایش برای گرفتارها دل میسوزاند قدرش را بدانید. اگر کسی مهربانیاش در حد آموزش رایگان حرفهای است که میداند، اگر با دیدن غصه دیگران چشمانش نمناک میشود، اگر فهمید شما پول ندارید و به عزت نفستان احترام گذاشت و از دستمزدش گذشت، اگر طاقت غصه کودکان کار را خورد و شیشه خودرو را برای خرید گل یا فال پایین کشید، اگر در کار خودش شرایط شما را درک کرد و دهها اگر که هر روز در سطح شهر میبینید، اینها نشانه خوبی است، یعنی هنوز میشود به تغییر اوضاع جامعه امیدوار بود. برای مهربان بودن لازم نیست کار خاصی کنید. این غریزه انسانی در فطرت همه هست. کافی است آن را کشف کنید و از اعماق وجودتان بیرون بکشید.
شبکه روزمرگی و آدمهایی در دایره تکرار
عدهای هم عاشق تکرارند. انگار به روزمرگی و رخوت آن عادت دارند. هر روزشان عین دیروزشان است بیهیچ تغییری! و این خطرناکترین شبکه ذهنی است. پس مراقب باشید در دایره تکرار گرفتار نشوید. تکرار شما را تنبل میکند و خلاقیتهای شما یک جا تحلیل میرود. تکرار انگیزه زیستن را میگیرد و از آدمها یک مرده متحرک میسازد. پس مراقب باشید گرفتار تکرار نشوید. هر روز فرصتی نو برای زیستن است. آن را قدر بدانید و یک یافته جدید به آن بیفزایید. اگر روزی پنج دقیقه متفاوت باشید بعد از یک ماه و شاید یک سال انسانی متفاوت با نگرشهای جدید خواهید شد با سبک زندگی متفاوت! نگویید آدم عادتها را از شیر میآورد و به گور میبرد. این فقط ذهن شما را فرسوده کرده و در مقابل هر گونه تغییر و چالش جدید مقاومت میکند. هیچ وقت برای تغییر دیر نیست و ما زندهایم برای آزمون و خطاهای انسانی.
از امروز فردی متفاوت باشید و شبکههای مؤثر برای اصلاح عقاید و رفتار در سبکها را در وجودتان بازیابی کنید. روی علاقههایتان بیشتر تمرکز کنید و برای کمرنگ کردن ضعفهای وجودتان وقت بیشتری بگذارید. این تمام آن چیزی است که از انسان یعنی اشرف مخلوقات میشود انتطار داشت.
انتهای پیام/