به گزارش «سدید»؛ تابهحال شده به طبیعت بروید و دلتان بخواهد عکسی حرفهای از آن منظره داشته باشید؟ یا به سفر رفته و دوست داشته باشید در یک ویدیوی حرفهای لحظههایتان را ثبت کنید؟ برای فروش بهتر محصولاتتان در اینترنت نیازمند عکاس حرفهای بودهاید؟ بسیاری از ما در این مواقع نمیدانیم باید به چه کسی مراجعه کنیم تا با توجه به بودجهای که در نظر گرفتهایم اثری باکیفیت ارائه دهد. استارتاپ «پیکسمر» این نیاز را شناسایی و بررسی کرده و بستری را فراهم آورده است که در آن کاربران بتوانند در کمترین زمان به عکاس، فیلمبردار و تدوینگر حرفهای دسترسی داشته و اثری باکیفیت را دریافت کنند. «امیرحسین محمدزاده» بنیانگذار استارتاپ «پیکسمر»، جوانی ۲۵ ساله بوده که در دانشگاه نرمافزار خوانده است. او که از اوایل نوجوانی تجربیات مختلفی در زمینه فعالیتهای استارتاپی داشته، موفق شده ایده استارتاپ «پیکسمر» را اجرایی کرده و بستری برای دسترسی و تولید محتوای تصویری و ویدیویی باکیفیت فراهم آورد. در این مجال با «امیرحسین محمدزاده» گفتگو کردهایم و او از تجربیات مختلفش تا رسیدن به ایده استارتاپ «پیکسمر» چنین میگوید:
در ابتدا کمی بیشتر استارتاپ پیکسمر را برای مخاطبان «صبحنو» معرفی کنید.
استارتاپ پیکسمر، واسطهای است بین کسانی که تولید محتوای تصویری و ویدیویی میکنند و کسانی که به این محتوای تصویری یا ویدیویی نیاز دارند. بدین شکل که کاربر وارد سایت شده و با توجه به بودجهای که در نظر گرفته است، سایت به او عکاس یا فیلمبردار معرفی میکند؛ بهعنوان مثال، شما با هزینه یکمیلیون تومان به موشنگرافی نیاز دارید. پیدا کردن شخصی که بتواند با این هزینه برای شما کار را انجام دهد راحت نیست، اما سامانه پیکسمر این امکان را فراهم میآورد که شما با همین هزینه هم به خواسته مدنظرتان برسید. در بسیاری مواقع ضمانتی وجود ندارد که عکاس یا فیلمبردار، پروژه را بهموقع تحویل داده و کارفرما پول را بهموقع واریز کند که ضمانت این موضوع را نیز پیکسمر برعهده گرفته است.
شما چطور چنین اعتمادی را به وجود آورده و ضمانت میدهید که عکاس کارش را درست و بهموقع انجام داده و کارفرما پولش را بهموقع واریز کند؟
در پیکسمر پس از دیدن و تایید نمونهکارهای شخص، از او سفته و ضمانت گرفته میشود تا مجری کارش را حتما به نحو احسنت انجام دهد. اگر کارفرما از خروجی کار راضی نبود و بخش کنترل کیفی ما نیز این موضوع را تایید کرد یا کار را دوباره انجام میدهیم یا وجه را بازمیگردانیم. این اعتماد را به خودمان داریم که کاری را به کارفرما تحویل دهیم که از کیفیت لازم برخوردار است.
در این سامانه اصالت کار عکاس یا فیلمبردار مورد بررسی قرار میگیرد؟
صددرصد. یکی از مشکلاتی که امروز وجود دارد این است که زمانی که شما دنبال عکاس یا فیلمبردار هستید در ۸۰ درصد مواقع نمونهکارهایی که به شما نشان داده میشود از فرد دیگری است، اما در سامانه پیکسمر نمونهکارهای افراد و اصالت آنها مورد بررسی قرار گرفته و تایید میشود.
ایده این استارتاپ چطور شکل گرفت و چه شد که پیکسمر را راه انداختید؟
پیکسمر حاصل تجربیاتی است که از من دوران نوجوانی تا امروز کسب کردهام و راهی طولانی طی شد تا این استارتاپ شکل بگیرد.
کمی از اولین تجربیاتتان در این زمینه بگویید.
زمانی که من در دوره راهنمایی درس میخواندم، وبلاگنویسی بسیار رایج بود و من نیز بهواسطه یکی از اقوام با این موضوع آشنا شده و وبلاگی راه انداخته بودم. قصدم از راهاندازی وبلاگ این بود که پربازدید شود تا بتوانم تبلیغات بگیرم. وبلاگم در حوزه طنز بود و من مدام زیر وبلاگهای دیگران کامنت میگذاشتم تا به وبلاگ من سر بزنند. به یاد دارم از مدرسه که برمیگشتم ساعتها یک متن را کپی کرده و در هر وبلاگی کامنت میگذاشتم تا در نهایت این کپی کردنها منجر شد به اینکه سرویسی که وبلاگ ارائه میداد، وبلاگ مرا مسدود کرد؛ و بدین شکل زحمات شما از بین رفت.
دقیقا. بسیار ناراحت بودم و از روی غرور بچگی به خودم قول دادم سایتی راه بیندازم که خود آنها دوباره برای راهاندازی وبلاگ از من دعوت کنند. این قول در آن زمان انگیزهای شد تا برای خودم سایت درست کنم آن هم زمانی که حتی نمیدانستم سایت چیست. با صحبتی که با پدرم کردم، یک دامنه ir و یک هاست خریدم که رویهمرفته ۴۰ هزار تومان شد. با جستوجو کردن در اینترنت نیز به یک ویدیویی آموزشی رسیدم که صدا نداشت، اما از روی تصویر جلو رفتم و بالاخره با هزار دردسر سایتم را راه انداختم.
این سایت در چه زمینهای فعالیت میکرد؟
این سایت چیزی شبیه یک شبکه اجتماعی بود که مطالب طنز در آن قرار میگرفت. باز هم با همان استراتژی پیشین، متنی را کپی کرده و در سایتها و وبلاگهای مختلف کامنت میگذاشتم و میخواستم که به سایت من سر بزنند. بازدید سایت زیاد شد تا حدی که هاستی که گرفته بودم نمیتوانست پاسخگوی این تعداد بازدیدکننده باشد و سایت از دسترس خارج شد. وقتی به سرویس موردنظر پیام دادم و جویای مطلب شدم، گفتند، چون بازدید از سایت بالاست باید سرور بگیرم. آن زمان حتی نمیدانستم سرور چیست.
آیا موفق شدید سایت را نگه دارید؟
بله، با هزار چنگ و دندان سایت را نگه داشتم. هاست پرقدرتتری گرفتم و سایت به فعالیتش ادامه داد تا اینکه زمان کنکور رسید و دیگر وقتی برای رسیدگی به سایت نداشتم. در آن یک سالی که درگیر کنکور بودم سایت از رونق افتاد و بدین شکل آن را از دست دادم. بعد از ورود به دانشگاه نیز انگیزهای برای ادامه دادن فعالیت سایت نداشتم، زیرا وارد محیطی جدید شده بودم و در پی تجربههای تازه بودم. اولین چیزی که در دانشگاه برایم جذاب بود، تعداد آدمهای زیادی بود که در این محیط حضور داشتند. تصمیم گرفتم یک شبکهسازی بزرگ در دانشگاه انجام دهم. برایم جالب بود که این همه آدم را یکجا جمع کنم تا با هم کارهای جدید انجام دهیم. در گروههای مختلف دانشگاه عضو شدم و به همان روش کامنتگذاری قبلی، اینبار در PV برای دانشجویان کامنت میگذاشتم. یک متن طولانی نوشته بودم و در گروههای مختلف فوروارد میکردم.
هدفتان از این کار چه بود؟
همانطور که گفتم میخواستم یک شبکه از آدمها درست کنم تا با هم کارهای جدید انجام داده یا مشکلی را حل کنیم. بدین شکل یک تیم جمع کردم و اسمش را «ونتیوک» گذاشتم. این اسم را با جستوجوهای زیاد در اینترنت و گشتن میان کتابهای تاریخ پیدا کردم. ونتیوک خلاصهشده نام قدیمی شهری باستانی است که این روزها به نام جندیشاپور میشناسیم. با این اسم و برند در دانشگاه شروع به فعالیت کردیم. یکی از کارهایمان این بود که پلتفرمی راه بیندازیم و از کدنویسی چندباره راحت شویم. شما برای فعال کردن یک سایت یا اپلیکیشن اول باید کدنویسی سایت را انجام دهید، بعد کدنویسی اپلیکیشن برای اندروید و دوباره کدنویسی اپلیکیشن برای IOS را انجام دهید و کار سختی است. قصد ما این بود پتلفرمی راه بیندازیم که یک بار کد وارد کرده و برای همه چیز خروجی تحویل بگیریم. تا حدی هم جلو رفتیم و نسخه اولیهاش نیز در حال آمادهسازی بود که برنامههای دیگری روی کار آمدند؛ برنامه React فیسبوک را بهعنوان حامی پشتش داشت و فریم ورک Angular که گوگل حمایتش میکرد و ما به این نتیجه رسیدیم که هیچوقت توان رقابت با این غولهای تکنولوژی را نخواهیم داشت؛
و این ایده را کنار گذاشتید؟
بله. اما سراغ ایده دیگری رفتیم که ایجاد مسابقه بین کانالهای تلگرامی بود و منجر به تولید محتوای بهتر میشد. بدین شکل که با رأیگیری، رتبهبندی صورت میگرفت و به برندگان امکاناتی داده میشد تا بتوانند فعالیتهای بهتری داشته باشند. چند مسابقه با هزینه خودمان انجام دادیم، اما تلگرام فیلتر شد و به نظر رسید که آینده خوبی در انتظارش نباشد و این پروژه نیز تمام شد؛ و بالاخره نوبت به پیکسمر رسید؟
در آن زمان افراد زیادی به گروه اضافه شده یا از آن کم شده بودند و حدود ۵۰، ۶۰ نفر در گروه حضور داشتند. ایدههای زیادی را مطرح کردیم و از این بین دو ایده بیشتر مورد توجه قرار گرفت که یکی از آنها ایده پیکسمر بود. در دانشگاه متوجه شدم چند عکاس که از همرشتهایهای خودمان بودند، از دانشجوها عکس گرفته و در ازای آن هزینه دریافت میکردند و اتفاقا کار و بارشان هم گرفته بود. به این فکر کردم که چرا پلتفرمی نداشته باشیم که هر کس عکس برای شبکههای اجتماعی میخواهد بتواند براساس بودجهای که دارد عکاس پیدا کرده و عکس موردنظرش را بگیرد. جایی که همه عکاسها و فیلمبردارها در آن حضور داشته باشند. مثلا اگر شما به سفری رفته و دوست دارید از آن منظره عکسی حرفهای داشته باشید، بتوانید به عکاسی در همان منطقه دسترسی داشته و حتی عکس را چاپشده تحویل بگیرید. وقتی این ایده شکل گرفت با خانه نوآوری آشنا شدم و دوره شتابدهی شروع شد. در آن زمان اطلاعات کمی از عکاسی و فیلمبرداری داشتم، اما هر چه جلوتر رفتیم با فضای بزرگ محتوای تصویری و ویدیویی بیشتر آشنا شدم. این ایده به مرور زمان پختهتر شد و تجربیات زیادی کسب کردیم.
در این مدت با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
چالش اساسی و خیلی بزرگی در این راه نداشتیم. با چالشهای اصلی در فعالیتهای قبلیمان روبهرو شده بودیم و از این تجربیات در راهاندازی پیکسمر استفاده کردیم. با مشکلاتی مانند برنامهنویسی، ارتباط با مشتری و چالشهایی از این دست نیز روبهرو نبودیم. گاهی اتفاقاتی در جامعه میافتد که باعث ناامیدی میشود و قطعا بیتاثیر نیست. میتوانم بگویم چالش اصلی من همیشه با خودم است که میخواهم بهترین خودم باشم.
چطور توانستید پیکسمر را معرفی کرده و مشتری جذب کنید؟
با توجه به تجربیات قبلیمان منتظر نماندیم تا سایت را راهاندازی کرده و بعد بنشینیم تا مشتری سراغمان بیاید. از روز اول یک صفحه در اینستاگرام ساختیم، به خیابان رفتیم و از مردم عکس گرفتیم. میتوانم بگویم ما از روز اول مشتری داشتیم، با مشتریهایمان حرف میزدیم و دغدغههایشان را میشنیدیم. در پیکسمر ما سعی کردیم اشتباهات قبلیمان را تکرار نکنیم و از تجربیات آنها استفاده کنیم.
استقبال از پیکسمر در این یکسال چطور بود؟
در این یکسال سعی کردیم بیشتر بازارمان را تست کنیم و مشتریمان را بشناسیم. در این مدت زیاد تبلیغ نکردیم، اما با همین وجود استقبال و فروش خوبی داشتیم. سعی کردیم مشتریهایی که داریم را راضی نگه داریم تا منجر به خرید بیشتر آنها و معرفی ما به دوستانشان شود. از این بعد قصد داریم تبلیغ کنیم و بیشتر خودمان را معرفی کنیم.
درحالحاضر چند نفر برای شما کار میکنند؟ چه تعداد عکاس و فیلمبردار در سایت حضور دارند و تیم اجرایی شما چند نفر است؟
در این یک سالی که از شروع کار ما میگذرد، ۴۰۰ عکاس، فیلمبردار و تدوینگر در سایت ما ثبتنام کردهاند و از این بین ۱۶ نفر فعال هستند که به نظرم رقم خوبی است. قصد داریم تا سال آینده این رقم را ۱۰ برابر کنیم. درحالحاضر میزبان بیش از ۳۰۰ کارفرما بودهایم و حدود ۲۰۰ میلیون تومان فروش داشتیم. دو مرحله نیز جذب سرمایه داشتیم، پارسال و امسال. تیم اصلی ما سهنفره است. کارهای کدنویسی و فنی را خودم پیش میبرم. همسرم، خانم «فرزانه غفاری» که در دانشگاه با هم آشنا شده و ازدواج کردیم، از روز اول این پروژه با من همراه بودند و با هم کار را جلو بردیم. ایشان کارهای مرتبط با شبکههای اجتماعی، مدیریت داخلی و مدیریت مالی را انجام میدهند. در این پروژه با آقای «هادی رشیدی» نیز آشنا شدیم که خودشان سالها در بازار تولید محتوای تصویری و ویدیویی حضور داشته و این بازار را کاملا میشناسند. ایشان در بحث مدیریت پروژهها و ارتباط با مجریها فعال هستند. همچنین کارهای تولید محتوا برای خود استارتاپ را نیز برعهده دارند.
قیمت هر پروژه بر چه اساسی تعیین میشود؟
کار تجارت الکترونیک و برنامهنویسی یک کار گامبهگام است. اول باید در یک دوره سهماهه نسخهای از نرمافزار را درست کرده و درست یا غلط آن را به بازار فرستاد و بازخوردها را بررسی کرد. پس از آن ایراد کار را برطرف کرده و باز هم به بازار فرستاد و بازخورد گرفت. درحالحاضر چندین پکیج متنوع برای مشتریها داریم. در نسخه جدید سایت که بهزودی به بازار خواهد آمد نیز مشتری با هر بودجهای که داشته باشد و هر سلیقهای میتواند عکاس، فیلمبردار و تدوینگر انتخاب کرده و تولید محتوایش را با کمک پیکسمر انجام دهد.
ارائه خدمات در استارتاپ پیکسمر در بخشهای مختلفی انجام میشود، از هنری گرفته تا کودک، تبلیغات و حتی مجالس. کدام بخش تا امروز بیشتر مورد توجه و استقبال قرار گرفته است؟
کار تولید محتوا هر روز رشد بیشتری دارد. منهای بخشهای عکس پروفایل و کودک که بهخاطر کرونا کمرنگ شدند، باقی بخشها رشد خوبی را شاهد بودند، اما عکاسی و فیلمبرداری از محصول این روزها بسیار مورد توجه است. با توجه به شرایط کرونا، بسیاری از تولیدکنندگان و مغازهداران باید محصولات خود را بهصورت اینترنتی به فروش برسانند و در فضای اینترنت عکس و فیلم است که حرف اول را میزند. پس اگر عکس بهتری از محصول داشته باشید یا تیزر جذابتری بسازید، بیشک فروش بهتری هم خواهید داشت. به همین دلیل بازاری که با آن روبهرو هستیم یک بازار بزرگ است.
تمرکز شما در این بازار بزرگ بیشتر در کدام بخش است؟
تمرکز ما بیشتر روی بخش پوشاک است. بسیاری از مغازهدارها این روزها فروش آنلاین دارند و همانطورکه عرض کردم در فروش آنلاین محتوای تصویری و ویدیویی حرف اول را میزند. پس بازار پوشاک روزبهروز بزرگتر شده، نیاز بیشتری در آن از منظر تولید محتوای تصویری و ویدیویی حس میشود و ما نیز تمرکز خود را روی این قسمت گذاشتهایم.
برای آینده این استارتاپ چه برنامههایی دارید؟
در نسخه جدید سایت که دو ماه دیگر رونمایی خواهد شد از هوش مصنوعی استفاده کردهایم. بدین شکل که کل سایت و محتوای تصویری آن مورد تفسیر قرار میگیرد. در این مواقع سیستم خودش میتواند به درک جامعی از نیاز مشتری به لحاظ محتوایی برسد و زمان رسیدن به این نیاز را بهشدت کمتر کند. در آینده پیکسمر به محلی تبدیل خواهد شد که در آن مشتری در کمترین زمان، حتی کمتر از یک ساعت، بتواند به محتوای تصویری و ویدیویی موردنیازش برسد.
انتهای پیام/