به گزارش «سدید»؛ طی یک دهه گذشته، رسم نیکویی باب شد که برخی نمایشهای ارزشمند، پس از اجرا بهصورت فیلم -تئاتر ضبط و پخش میشدند تا علاوهبر ماندگاری در آرشیو تئاتر ایران، برای نسلهای بعد نیز در دسترس و قابلتماشا و ارزیابی باشند. از میان فیلم-تئاترهای موجود در بازار دو نمونه از بهترینها را برگزیدهایم و مروری بر آنها داشتهایم.
ماضی استمراری
نویسنده: مرضیه ازگلی کارگردان: ندا هنگامی بازیگران: صدیقه کیانفر/ خسرو شهراز/ مهسا ایرجپور/ ناهید مسلمی/ مهدی صباغی/ شیدا خلیق/ سعید زارعی
خلاصه داستان: قرار است خانهای در طرح ساخت بزرگراه تخریب بشود. همه با فروش خانه به شهرداری موافقاند، غیر از پدر خانواده!
درباره کارگردان: ندا هنگامی/ متولد ۱۳۵۶ آبادان/ دارای لیسانس ادبیات نمایشی و فوقلیسانس کارگردانی از دانشگاه هنر است. او که در نمایش «خانه برناردا آلبا» بازی داشته، بیش از صد نمایش رادیویی را کارگردانی کرده است. هنگامی کارگردانی مراسم اختتامیه پنجمین جشنواره تئاتر بانوان را برعهده داشت. برخی از مهمترین فعالیتهاش چنیناند: عضو کانون کارگردان تئاتر، حضور در مدرسه تئاتر ابرزویت (اسکاتلند) به دعوت مدرسه (۲۰۰۲)، برنده دیپلم افتخار بهترین سردبیر نمایشهای رادیویی از بیستوهشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر، برنده تندیس اول کارگردانی و دیپلم افتخار از بیستمین جشنواره بینالمللی تئاتر، کسب امتیاز استفاده از آییننامه استعدادهای درخشان.
نکات ویژه:
۱. «ماضی استمراری» کاندیدای بهترین متن و بازیگری زن در سیودومین جشنواره بینالمللی تئاتر و تقدیرشده در رشته بازیگری زن بود.
۲. در اجرای جشنوارهای نمایش، سه مورد از نقشها را ندا مقصودی، وحید آقاپور و رابعه مدنی بازی میکردند.
ارزیابی هنری «ماضی استمراری»
یکم. نمایشهای واقعگرایانه، نمایشهاییاند که بهدلیل برخورداری از فضای زندگی حقیقی، از سویی وظیفه کارگردان را دشوارتر - از آنچه هست - میکنند و از طرفی در نظر سهل و ممتنع میآیند، اما حقیقت آنکه کارگردان در کنار بازیگران باید بکوشد تا از یک جهان ساختگی ازسوی کلمه و ادبیات، دنیایی باورپذیر و مطابق با اصل زندگی بیافریند؛ اتفاقی که در اجرای نمایش «ماضی استمراری» به وضوح افتاده است. مخاطب از نخستین ثانیهها با تصویری از زندگی روبهرو است که اگر خود آن را تجربه نکرده باشد، بیشک به چشم دیده. در نخستین مواجهه تماشاگر با نمایش و پیگیری داستان، گمان بر این است که با نمایشی درباره پیامدهای شهرنشینی و حفاظت از خانه طرفیم، ولی زندگی شهری و احداث بزرگراه و تخریب و تعویض خانه، بهانهای است برای پرداختن به موضوع مهمتری با عنوان کیان خانواده. دردسرهای این خانواده پرتنش و نابسامان، جایی آغاز میشود که عادل (صباغی) نزد مادرجون (کیانفر) از بیکاری خود و بیفکری پدر گلایه میکند و در پاسخ به توصیه مادرجون مبنی بر صلواتفرستادن و توکل به خدا، میگوید: «با صلوات درست نمیشه این کارا»! ولی سپس در تقابل با روحیه دنیاطلبی و آسایشخواهی عادل، میبینیم مرتضی (شهراز) گرچه از رفیقی قدیمی رودست خورده و کار و سرمایهاش را باخته، با مقاومت و ایستادگی برابر چنین روحیهای خانه و خانواده را تا امروز حفظ کرده؛ خانهای که به گفته عادل، روی نقشه در مسیر طرح بزرگراه است و باید تخریب شود و این شاید راهی باشد برای رهایی از زندگی نکبتبارشان یا رسیدن به آرزوها و آرمانهایی که آزاده (خلیق) -کوچکترین، اما جسورترین عضو خانواده -در سر میپروراند. افسوس مشکلات این خانه جهنمی بزرگتر از آن است که با تعویض خانه از کهنه به نو حل بشود. با رفتن به خانه جدید پدر دقمرگ میشود، با رفتن به خانه جدید مادر از دست میرود و جز گذشته هیچ در خاطر نمیآورد؛ گذشتهای که گویا خیال گذشتن ندارد و همچنان -حتی تا آینده- بر سر این خانواده سایه افکنده، وگرنه چرا بچههایی که تا دیروز آنقدر با هم خوش و خرم بودند -آزاده به عادل میگوید بعد از آقامون عابدزاده، تو امید مایی! - امروز سال تا سال نه تنها سراغی از هم نمیگیرند که وظیفه نگهداری از مادرشان را هم نمیپذیرند؟!
دوم. هنگامی در آثاری که تا امروز به اجرا و داوری گذاشته، نشان داده خوب میداند چگونه تماشاگر را با نمایش همراه کند تا در طول اجرا، دلواپس شخصیتها باشد یا از تاثیر خوشایند اثر خرسند. آنهایی که نمایش «در خواب به سراغم آمد» را دیدهاند، هنوز از لذت داستان، طراحی و بازیهای خوب و جذاب آن سرخوشاند. در اجرای «ماضی استمراری»، کارگردانی از نقاط قوت کار است. ببینید فضای سنگین و جانفرسای نمایش را در صحنههای بگومگوی خانوادگی برای پاسداری یا واگذاری خانه و همینطور عیادت فرزندان از مادر در خانه جدید و چارهجویی برای نگهداری او. هنگامی با هدایت دقیق بازیگران و چیدمان درست آنها در هر صحنه، نفس تماشاگر را در سینه حبس میکند. هرچه در صحنه دعوا، ریتم کار متناسب با رویدادها، تند و پینگپنگی است، در خانه جدید کند و کشدار برگزار میشود. در مورد بازیها باید گفت صدیقه کیانفر حضوری کوتاه، اما دوستداشتنی بر صحنه دارد. شیدا خلیق نقش آزاده را با قدرت در نمایش پررنگ کرده است. ناهید مسلمی و خسرو شهراز به یک اندازه در نقشهای خود میدرخشند، ولی آیا میتوان دو بازی کمنظیر مهدی صباغی و مهسا ایرجپور را نادیده گرفت؟ آنها بازیگرانی خلاق در عرصه نمایشاند. صباغی تا امروز با خلق شخصیتهای نامتعارف، روی دیگری از هنر بازیگری ارائه کرده و بازیهای خوب ایرجپور در «تیم شنا» و «به مناسبت ورود اشکان» هنوز در یاد مانده است.
نمایش «هَمهَوایی»
نویسنده: مهین صدری/ کارگردان و تهیهکننده: افسانه ماهیان بازیگران: ستاره اسکندری، الهام کردا، سارا بهرامی.
خلاصه داستان: روایت حقیقی سه زن از زندگی دشوار و پرفرازونشیبشان؛ نرگسخاتون، همسر خلبان شهید عباس دوران/ شهلا جاهد، همسر موقت و دوم ناصر محمدخانی که همسر دائمی و قانونی او را به قتل رساند/ لیلا اسفندیاری، کوهنورد زن ایرانی که در فتح قله «گاشربروم۲» سقوط کرد و درگذشت.
درباره کارگردان: افسانه ماهیان/ او را بیشتر بهعنوان بازیگر میشناسند تا کارگردان نمایش. گرچه او تجربههای متعدد و موفقی در عرصه کارگردانی داشته که میتوان به «اتوبوسی بهنام هوس»، «دوزخ»، «سپید همچون ماه»، «پالتوی پشمی قرمز» و «سه جلسه تراپی و یک مهمانی» اشاره کرد. او در کارگردانی «همهوایی» به سراغ نمایشی مستند و دنیای زنان رفته است.
ویژگیهای نمایش:
۱. «همهوایی» نمایشی مستند است و نمایش مستند چنانکه از نامش پیداست، با تکیه بر اسناد، گزارشها، مدارک، پروندهها، خاطرات، شخصیتها، نشریات و خلاصه تمامی اطلاعات موجود در مورد یک واقعه به بازسازی نمایشی و صحنهای آن میپردازد. این گونه نمایشی در جهان سابقه بیشتری دارد، اما در کشور ما عمر آن از سه یا چهار سال فراتر نمیرود. هرچند پیش از این نمونههایی در تئاتر ایران که رگههای مستند داشته، به تولید و اجرا رسیده، اما نخستین تئاتر کاملا مستند در ایران، نمایش «ویران» به کارگردانی یوسف باپیری بود که با بهرهمندی از تمام حقایق به موضوع زلزله تهران و پیامدهای آن میپرداخت. «دکلره»، «همطناب»، «سه جلسه تراپی و یک مهمانی» و «همهوایی» نمونههای دیگری از این ژانر نمایشی هستند.
۲. محل روایت زندگی سه زن نمایش، یک آشپزخانه با تجهیزات کامل است و از آغاز تا پایان نمایش، مشغول آشپزی هستند. آنها در انتهای نمایش، یک کیک، یک سینی غذای گرم و یک سینی سالاد آماده میکنند، اما اگر خیال کردهاید یک لقمه از دستپخت بازیگران «همهوایی» را خواهید چشید، سخت در اشتباهاید، چون حتی حدس هم نمیتوانید بزنید چه بر سر غذاها خواهد آمد!
۳. در نمایش «همهوایی» از دیالوگ خبری نیست، بلکه با سه مونولوگ بلند روبهرو خواهید بود که به صورت موازی و درهمتنیده ادا میشوند. بااینحال، محال است از شنیدن آنهمه حرفهای جذاب و خاطرهانگیز خسته بشوید. همهوایی بیشک یکی از بهترین تجربههای تئاتری شما خواهد شد.
درباره نمایش
تماشای نمایشهای مستند برای تماشاگر ایرانی، تجربه متفاوت و غریبی است، اما در چند نمونه از تجربههای اخیر بهدلیل برخورداری از بازیگران شناختهشده، افزودن عناصر نمایشی و دراماتیک روایی، دیداری و شنیداری، مخاطب نه تنها آنها را پس نزده که با علاقه و هیجان کشف یک دنیای تازه، اثر را دنبال کرده است. «همهوایی» نیز از این قاعده مستثنا نیست. بازیهای خوب و یکدست بازیگران، کاربرد طراحی صحنه و انتخاب فضای آشپزخانه برای بازگویی و بازآفرینی داستانی زنانه (تنها مکانی که گویا در جامعه ما، زن ایرانی را در آن به رسمیت میشناسند)، استفاده از افکتهای شنیداری بسیار جذاب و نوستالژیک مثل تغییر در صدای بازیگران به کمک صدابرداری زنده یا پخش قطعاتی کوتاه از ترانههای خوانندههای پیش از انقلاب و سرودهای ماندگاری که در برنامههای کودک آن زمان پخش میشد و مواردی از این دست، همه و همه تماشاگر «همهوایی» را از آغاز تا پایان نمایش در تاریکی سالن، روی صندلیها میخکوب میکند. این نمایش اثر قابلتوجه و تحسینبرانگیزی است. در طول نمایش بهتدریج درمییابید کارگردان به شکلی ظریف و هنرمندانه، ردپای خود را از اثر نمایشی پاک کرده تا با اجرای هرچه حقیقیتر و نزدیک به اصل رویدادها، بر مستندبودن وقایع صحه بگذارد. گرچه در دستیابی به این مهم، نباید از تاثیر پژوهش و نوشتار حرفهای و بینقص نویسنده غافل شد. او با نوع نگارش و جملهبندیهای عالی خود، احساسات و عواطف مخاطب را به خدمت میگیرد، طوری که تماشاگر با یک چشم خنده و یک چشم گریه، روزگار سپریشده این سه نماینده منتخب از زنان ایرانزمین را دنبال میکند.
نمایشهای واقعگرایانه نمایشهاییاند که بهدلیل برخورداری از فضای زندگی حقیقی، از سویی وظیفه کارگردان را دشوارتر-از آنچه هست-میکنند.
انتهای پیام/