به گزارش «سدید»؛ تولید برنامههای رادیویی برای هر گروه از مخاطبان متفاوت، حساسیتهای ویژهای میطلبد، اما شاید هیچکدام از برنامههای تولیدی این رسانه، حساسیت بالا و خاص تولید برنامه برای کودکان و نوجوانان را نداشته باشد. یکی از موفقترین برنامههای تولیدی شبکه رادیوسلامت برای گروه سنی خردسال، برنامهای است با نام «سیبک و قصههای مادربزرگ» به تهیهکنندگی خانم «نازیلا نظمی»؛ تهیهکننده کاربلدی که ۲۵ سال است در سازمان صداوسیما به برنامهسازی مشغول است. نظمی که از ۱۰ سال پیش تاکنون در زمینه برنامههای مناسب کودک و نوجوان فعالیت دارد، این روزها در مقام تهیهکننده برنامه پرمخاطب و تاثیرگذار «سیبک و قصههای مادربزرگ» فعالیت میکند. با این تهیهکننده موفق رادیو به گفتگو نشستیم.
در آغاز بفرمایید برنامه «سیبک و قصههای مادربزرگ» با چه رویکرد و هدفی طراحی و آماده شد و چه کسانی در اجرای آن شما را همراهی میکنند؟
برنامه «سیبک و قصههای مادربزرگ» از مهمترین برنامههای شبکه رادیویی سلامت است که بهشکل علمی و با محوریت و هدف قصهدرمانی برای کودکان خردسال طراحی شده و به همراه یک تیم برنامهساز قوی شامل خانم فرشته قربانی (مجری و گوینده)، خانمها مریم باقری و سارا عربپوریان و آقای رضا شجاعی (بازیگران)، خانم لیلا میرکیانی (نویسنده) که فارغالتحصیل رشته روانشناسی کودک هستند و خانم پرتو (صدابردار)، این برنامه را آماده میکنیم. هدف از ساخت برنامه «سیبک...» این است که هم خودمان و هم پدر و مادرها دنیای بچهها را بیشتر بشناسیم و بتوانیم به دنیای آنها راه پیدا کنیم.
برنامه «سیبک و قصههای مادربزرگ» نسبتبه دیگر برنامههایی که پیشازاین با همین رویکرد و محتوا در رادیو ساخته شدهاند، چه تفاوت و ویژگیهای شاخصی دارد؟
قصهگویی در فرهنگ ما ایرانیان ریشه قدیمی و کهنی دارد و یکی از راههای اصلی تربیت بوده و از قدیم سینهبهسینه و نسلبهنسل، قصههای مختلف به نسل جدید منتقل میشد و در دل آن قصهها یک هدف و پیام تربیتی بود که به نوهها و گروه سنی شنوندههای قصه داده میشد. ما در رادیوسلامت، با توجه به اینکه یک شبکه تخصصی است، به بحث قصه و تاثیراتش در ذهن کودک علمی نگاه کردهایم و میخواستیم از طریق قصه هم پرسشهای ذهنی کودک را پاسخ بدهیم، هم بخشهایی را به کودک آموزش بدهیم. پیش از بحث کرونا که شیوه ضبط برنامههای ما خیلی فرق میکرد، بچهها را به استودیو دعوت میکردیم و قصهها را خود بچهها پیش میبردند؛ مثلا «سیبک» که نماد سیبکوچولوی رادیوسلامت است، با مادربزرگش درباره موضوعی صحبت میکرد و آنجا کودک وارد میشد و با خنده یا واکنشی نسبتبه گفتوگوی آن دو، اظهارنظر میکرد. بعد مادربزرگ میگفت حالا برایتان یک قصه تعریف میکنم و بازیگران ما در قالب کاراکترهای قصه، تیپهای مختلف میگرفتند و کودک در دل قصه قرار میگرفت. همذاتپنداری میکرد، شخصیتها را میدید و گاهی با ذهن خودش پاسخ میداد و قصه را جلو میبرد: مادربزرگ اینجا مداد اشتباه گفت، مادربزرگ من اگر جای یخچال آشپزخانه بودم این کار را میکردم، یا مادربزرگ چقدر بد است که این بچه خجالتی است. من وقتی جایی میروم، سلام میکنم! درواقع هدف ما این بود که دنیای بچهها را بشناسیم. از زمان شیوع کرونا حضور بچهها را بهصورت تلفنی در برنامه داریم و مدام از پدر و مادرها در صفحه برنامه میخواهیم که درباره دنیای بچههایشان پیام بگذارند، یعنی اگر برای بچه سوالی هست، تربیت خاصی باید بشود یا اصرار دارند کودکشان مورد خاصی را یاد بگیرد، این موارد را به قصه رادیویی تبدیل میکنیم و کودک با ما همراه میشود؛ هم در رادیو و هم در صفحه و به این شکل آموزش موردنیاز را در قالب قصهدرمانی انجام میدهیم.
با این توضیحات، مخاطب هدف برنامهای که روی آنتن میرود، کودکان هستند یا پدر و مادرها یا هر دو؟
مخاطب هدف برنامه صددرصد کودکاناند، ولی از آنجا که والدین گروه سنی خردسال همراه بچهها هستند، برای اینکه ابزاری مثل رادیو، تلفن و صفحه برنامه را در اختیارشان قرار بدهند، این همکاری و تعامل را با پدر و مادرها داریم و خدا را شکر آنها خیلی به این قضیه علاقه نشان میدهند. حتی عکس و تصاویر را برای ما ارسال میکنند. درمورد بچههایی که دچار بیماریهای خاص هستند و نیاز دارند با سیبکوچولو صحبت کنند و از زبان سیبکوچولو نکاتی را بشنوند تا آن دوره را راحتتر طی کنند، همه اینها بهشکل یک خانواده بزرگ در برنامه «سیبک...» اتفاق میافتد و خیلی خوشایند است. ما بازخوردهای خوبی ازسوی مخاطبان گرفتهایم.
خانم نظمی، من معتقدم بچههای نسل جدید، بهویژه از زمان شیوع کرونا، کمحوصلهتر شدهاند و چندان بهسمت کتاب و قصهخوانی نمیروند یا مثل نسلهای گذشته ارتباط زیادی با مادربزرگها و پدربزرگها ندارند و آنها را کمتر میبینند. شما این ارتباط و فرهنگسازی را در برنامهتان چگونه ایجاد میکنید تا بچههای نسل امروز پای این برنامه رادیویی بنشینند؟
من فقط با بخشی از نظرتان موافقم. الان در شرایط امروزی جامعه، بهدلیل مشغلهای که پدر و مادرها دارند، اکثرا بچهها را با پدربزرگها و مادربزرگها میبینیم. برای زمانهای طولانی بچهها را نزد پدربزرگها و مادربزرگها میگذارند، بهویژه با بروز شرایط کرونا و تعطیلی مهدها، این قضیه پررنگتر شد. یکسری از بچهها نیز بهخاطر مشکلاتی که پدران و مادرانشان دارند، کنار پدربزرگ و مادربزرگ هستند. فکر میکنم این قضیه درمورد بخشی از بچههای کشور صادق است که پدربزرگ و مادربزرگ را زیاد در کنار خودشان حس کنند. بخش دیگری از بچهها در کنار پدر و مادر خودشان بودند و با آنها ارتباط تصویری داشتیم. هدف ما، بهویژه در دوران کرونا از ساخت برنامه «سیبک...» در تمام قصههایی که طی این دو سال نوشته و پردازش رادیویی شده، آموزش نکات اخلاقی و بهداشتی دوران کرونا بود، یعنی نوع دیدوبازدیدها، رفتوآمدها، قرنطینهشدنها، سرگرمشدن، بازیهای بچهها و غیره. نویسنده، تیم برنامهساز و اتاق فکر ما به شکلی کار کردند که یک فرهنگ و سبک و شیوه جدید زندگی را به بچهها و خانوادهها یاد بدهیم یا بهشکل غیرمستقیم خیلی جاها بچهها را آموزش بدهیم که به خانوادهها فرهنگ کرونایی را یاد بدهند.
آیا در این مسیر موفق بودید؟
بله، موفق بودیم، چون اکثر خانوادهها در منزل بودند. رفتوآمدها، دورهمیها و مسافرتها کمتر بود. همچنین آمار و اطلاعات سازمان نشان میدهد مخاطب رادیو و تلویزیون در دوران کرونا به نسبت زمان پیش از آن تا حدودی افزایش داشته، چون رفتوآمدها، مهمانیها و سفرها کمتر شده و برنامه ما نیز شبها پخش میشود، مردم اوقات فراغت بیشتری دارند تا به رادیو و تلویزیون رجوع کنند. با توجه به اینکه برنامه «سیبک...» در ایرانصدا به شکل انیمیشن پخش میشود و خانوادهها میتوانند دسترسی اینترنتی داشته باشند و اینکه کودک هر خانوادهای که مهمان تلفنی برنامه بود، میتوانست مبلغ برنامه باشد و چند خانواده و کوچولوی دیگر را به برنامه معرفی کند، میتوانست از جهت مخاطبیابی و افزایش مخاطب که شنوندهها ساعت ۹:۱۰ شب رادیوسلامت را دنبال کنند و صدای فرزند کوچولویشان را بشنوند یا خانوادهها به یکدیگر منتقل کنند که صدای بچهشان پخش میشود، از این منظر خیلی موفق بودیم و انعکاس خوبی داشتیم.
بیشترین مخاطبان شما، بچهها و خانوادههای پایتخت بودهاند یا در شهرستان هم مخاطب دارید؟
ما در شهرستانها خیلی مخاطب داریم. بچههای زیادی از شهر و روستاهای مختلف با برنامه تماس و ارتباط گرفتهاند و این خیلی برای ما خوشایند است. خودم با مخاطبان کودکی که به برنامه پیامک میزنند یا در صفحه برنامه پیام میفرستند، صحبت میکنم تا ببینم در چه فضای خانوادگی هستند. بعضی از بچههای ما با توجه به شرایط استانی که دارند، طبیعتگردند، بعضیها باغدارند، برخی زندگیهای روستایی را تجربه کردند، بعضیها زندگیهای مدرن دارند، گروهی بیمارند و در فضای بیمارستانها شنونده برنامه ما هستند. کودکاند و خانواده برای اینکه بتواند بچه را در فضای بیمارستان سرگرم کند.
یک فایل صوتی قصه برای او پخش میکند. منظور اینکه ما سعی کردیم با تمام طیفهای کودک ارتباط برقرار کنیم. بچههایی که اهل ورزش هستند، اهل نمایش و خلاقیتهای خاص. دنیای این بچهها را میشناسیم و حتی ازشان الگوی قصه برمیداریم. خانم میرکیانی (نویسنده برنامه) بهشدت روی این حساساند که شخصیت بچهها را بشناسند و براساس شخصیتشان قصهنویسی شود. بعضی از بچهها گویشهای خیلی ضعیفی دارند، یعنی ازنظر تکلم به رشد نرسیدهاند.
با توجه به اینکه سبک زندگی در تهران با زندگی در شهرستانها بهلحاظ فرهنگی و امکاناتی که در دسترس دارند، متفاوت است، در قصههای سیبک به شرایط زندگی طیفهای گوناگون بچهها توجه میشود یا یک سبک زندگی را برای همه ترویج میکنید؟
نه. ما خیلی ریز و جزءبهجزء این مسائل را میبینیم. خصوصا به بهانه نامگذاریهای تقویمیمان خیلی به این مسائل میپردازیم. مثلا اگر روز عشایر باشد، یا روز کوچ یا روز کودکان فلسطین، به بهانههای مختلف سعی میکنیم کودکان متفاوت را پوشش بدهیم و سبک زندگیهای بچهها را مشخص کنیم. حتی تربیت آیینهای ملیمان را در قصهها داشته باشیم و همینطور تربیت مسائل و رویدادهای اجتماعی کشورمان را با زبان بسیار شیوا و کودکانه به بچهها بگوییم. اگر هفته وحدت است، بحث وحدت و همدلی را خیلی کودکانه آموزش میدهیم. اگر دهه مبارک فجر است، برای کودکانمان درمورد میهن، پرچم، دستاوردهایمان و موفقیت بچهها، درسخواندنشان و آینده کشور با زبان سلیس و کودکانه و تمام روزمرگیهایی که یک بچه میشناسد، قصهها را مینویسیم، تهیه میکنیم و آموزش میدهیم.
فرمودید خانم میرکیانی بهعنوان روانشناس کودک برای گردآوری و نگارش قصهها در تیم تولید برنامه هستند. غیراز ایشان، برای تعیین موضوع و نوشتن قصهها از چه منابع و پژوهشهای دیگری بهره میبرید؟
برنامه ما یک اتاق فکر دارد که شامل مدیر شبکه و مدیر گروه خانواده هستند. مدیر شبکه رادیوسلامت خوشبختانه متخصص اطفال هستند و با دنیای کودک در ارتباطاند. مدیر گروه خانواده نیز بهواسطه تحصیلات، ورکشاپها و آموزشهایی که برایشان گذاشته میشود، یک بخش بسیار قوی و غنی یاریرسان ایشان است. علاوه بر این، خودم سالها کار نویسندگی میکردم. پس از ۲۵ سال کار برنامهسازی و شناختی که از کارشناسان حوزههای مختلف در ارشاد و فرهنگسراها دارم و نویسندههایی که میشناسم و اینکه در جریان کار بهروزرسانی میشویم، سعی داریم این اتفاق بیشتر در برنامه بیفتد که محتواهای قابلاستفاده و بهروز برای کودک خردسال داشته باشیم. خودم خارج از کار خیلی با مربیان مهدکودکها در ارتباطم، چون برایم مهم است روحیه مربیان را بشناسم. وقتی با پدر و مادرها صحبت میکنم، سعی دارم نکات مهم برای آنها را نتبرداری کنم و بهشکل رادیویی کار کنیم؛ چه برای کودکان و چه درباره کودکان. نکته مهم دیگر اینکه پدر خانم میرکیانی از نویسندگان مطرح صداوسیما در حوزه کودک و سالها نویسنده برنامه «قصه ظهر جمعه» بودند. کسی که چنین آموزههایی دارد و با کار قصهگویی و نگارش رادیویی آشناست و تحصیلات این رشته را دارد، میتواند محتوا و ایدهای را که به او میدهند، کاملا پرورش بدهد و بهشکل یک قصه خوب دربیاورد.
هدف ما، بهویژه در دوران کرونا از ساخت برنامه «سیبک...» در تمام قصههایی که طی این دو سال نوشته و پردازش رادیویی شده، آموزش نکات اخلاقی و بهداشتی دوران کرونا بود.
انتهای پیام/