فیلم «تا 10 بشمار» فیلم متفاوتی است و به نظر کار دشواری میرسد. چه شد که سراغ این ایده برای ساختن فیلم رفتید؟
من دوستی نزدیکی با آقای شهرام مکری دارم و وقتی فیلم «ماهی و گربه» از او را دیدم متوجه شدم که با یک نخبه طرف هستیم. شکل و شمایل فیلم «ماهی و گربه»، نوع تصویربرداری و فضا را دوست داشتم و با خودم گفتم شاید بشود فیلم «تا 10 بشمار» را هم بهصورت یک پلان سکانس از ابتدا تا انتها ساخت اما وقتی وارد کار شدم متوجه شدم که متاسفانه این امکان وجود ندارد.
چرا چنین امکانی وجود نداشت؟
لوکیشن فیلمبرداری فیلم «ماهی و گربه» خارج از شهر و در یک جنگل بود. این لوکیشن به مدت 10 تا 15روز در اختیار گروه فیلمسازی بود و هیچ رفتوآمدی در آن انجام نمیشد اما لوکیشن فیلم ما بوستان نهجالبلاغه است. در ابتدا دوستان گفتند میتوانیم این پارک را در اختیار داشته باشیم اما با توجه به تعداد کارگرانی که در آن کار میکردند، بازسازیهایی که انجام میشد و مردمی که برای ورزش صبحگاهی به این پارک میآمدند ما نتوانستیم این پارک را بهشکل کامل در اختیار داشته باشیم. پس مجبور شدیم فیلم را بهشکل پلان سکانسهای بلند فیلمبرداری کنیم. برای اینکه نماها خیلی خستهکننده نباشد نیز از نماهای POV یا تکشات بازیگرها استفاده کردیم.
در این شکل فیلمبرداری با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
پلان سکانس گرفتن کار سختی است. در آن باید فاصله دوربین با بازیگرها حفظ شود، راکورد بازیگرها از یک پلان سکانس به پلان سکانس دیگر یک شکل باشد، انرژی بازیگرها برای بازی کردن یکی باشد و همه اینها، کار را سخت میکند. آقای حسین قلیپور، فیلمبردار ما فاصله زیادی حدود سه تا چهارکیلومتر را در روز روبهعقب حرکت میکرد و حتی پلههای پل عابرپیاده را بالا میرفت. بوستان نهجالبلاغه پلههای زیاد و سراشیبی و سربالایی بسیاری دارد. دستیار او در این کار برایش حکم چشم عقب را داشت؛ زیرا او نمیتوانست پشت سرش را ببیند و با راهنمایی دستیارش حرکت میکرد. این چالشی بود که خودش دوست داشت با آن روبهرو شود. حسین قلیپور همچنین تجربه فیلمبرداری سریالهای «پایتخت» و «نون خ» را نیز در کارنامه دارد.
با توجه به محدودیت فضای فیلمبرداری، آیا از لوکیشنهای تکراری هم استفاده کردید؟
در این فیلم لوکیشن تکراری نداریم و هیچوقت از یک مسیر دوبار نگذشتیم.
این بوستان فضایی طولانی دارد، ما از شهرک غرب شروع کردیم، بزرگراه همت را رد کردیم، به بزرگراه حکیم رسیدیم و دوباره دور زدیم. از پل عابرپیادهای که دو پارک را به هم وصل میکند نیز رد شدیم و از تونل اتصالدهنده دو پارک عبور کردیم.
طی کردن این مسیر کار سختی بود. در فصل پاییز، رنگ و لعاب روزها با هم فرق دارد. ما روزهای ابری و بارانی نیز داشتیم اما موفق شدیم با همت تصویربردار پلانها را ضبط کنیم، پلانهایی ساده و تجربی اما سخت. بازی خوب بازیگران که بدون برداشت اضافه بود به بهتر شدن کیفیت پلانها کمک زیادی کرد. ما ابتدا کار را تمرین و بعد فیلمبرداری کردیم.
ما این فیلم را در 13روز فیلمبرداری کردیم و 10جلسه نیز با دوستان دورخوانی داشتیم. از ساعت 6 و نیم صبح گروه را آفیش میکردیم و حدود ساعت سه بعدازظهر فیلمبرداری تعطیل میشد؛ زیرا نور تغییر میکرد و نقطههای طلایی نور از دست میرفت.
سراغ محتوای کار برویم. فیلم شما یک فیلم دیالوگمحور است و مسائلی را مطرح میکند که برای خیلی از زوجها جالب به نظر میرسد. چه شد که تصمیم سراغ چنین محتوایی بروید؟
ازآنجاییکه خودم بازیگر هستم دوستان زیادی نیز در عرصه بازیگری دارم و کارهای آنها را میبینم. اکثر فیلمهایی که میبینم معمولا کم دیالوگ و آپارتمانیاند و کارگردان سعی میکند سکانسها را طوری به هم بچسباند که به چشم مخاطب و منتقد بیاید. زمانی که فیلمنامه را خواندم حس کردم این فیلمنامه تابهحال تکرار نشده و در هیچ فیلمی پیش نیامده که دو نفر چنین دیالوگهای چالشبرانگیزی داشته باشند که حوصله مخاطب را هم سر نبرد. چنین محتوایی را در سینمای ایران و خارج از کشور ندیده بودم و به همین دلیل تصمیم گرفتم آن را بسازم. حس کردم کار جدیدی است و میتواند موثر باشد. زوجهای امروز جامعه ما بهخصوص زوجهایی که اختلاف سنی دارد، اکثرا با این دست مشکلات دستوپنجه نرم میکنند. این زوجها معمولا مشکلاتشان را از هم پنهان میکنند. بهصورت کلی فیلمهای روانشناسی و فلسفی را دوست دارم و به ساخت فیلمهایی در این ژانر علاقهمند هستم. فیلمنامهنویس کار آقای کیانوش اسلامی نیز از دوستان نزدیک من است و نوشتههایش را بسیار دوست دارم.
کل این فیلم وابسته دو بازیگر آن بود. کمی از انتخاب این بازیگران بگویید و اینکه در گزینش آنها چه ملاکهایی را مدنظر قرار دادید؟
خانم غزال نظر را از قبل میشناختم. در ساخته قبلیام، فیلم «آینه شیطان»، بهعنوان بازیگر حضور داشت و در چندین فیلم نیز همبازی بودیم. ویژگیهای بازی او را میشناختم و مطمئن بودم که میتواند این نقش را خوب بازی کند. آقای شهاب حسینی نیز بسیار برای بازی در نقش مرد این فیلم تمایل داشت اما بهدلیل حضور در آمریکا این امکان مهیا نشد. او چند بازیگر مرد ازجمله آقای منوچهر زندهدل را به ما معرفی کرد. ما به بازیگری نیاز داشتیم که خوب صحبت کند، دیالوگها را مال خود کند و صدای خوبی داشته باشد. آقای زندهدل با توجه به اینکه در زمینه گویندگی و دوبله تجربههای زیادی داشت و بیانش قوی بود برای بازی در این نقش انتخاب شد. این دو نفر قبلا در فیلم «هزارتو» با هم بازی کرده بودند و یکدیگر را میشناختند که این موضوع نیز به بازی آنها کمک میکرد.
این دو بازیگر بازیهای خوبی در این فیلم ارائه دادند و هر دو بهخصوص خانم نظر بسیار خوب در نقش خود ظاهر شدند!
شناختی که از خانم غزال نظر در همکاریهای قبلی داشتم این بود که معمولا سکانسهای او تکبرداشتی و بدون تکرار است. او شاید بازیگر خیلی شناختهشدهای نباشد اما بسیار تکنیکی است. اگر منشی صحنه و دوستان دیگری که سر صحنه هستند با اشتباه خود راکورد صحنه را به هم نریخته باشند، خانم نظر در تداوم و حفظ راکوردش بسیار قوی است.
آیا بازیگرها دیالوگی به فیلم بهصورت بداهه اضافه کرده بودند؟
95درصد دیالوگها را بازیگرها از روی فیلمنامه گفتهاند. پنج درصد دیالوگها را نیز عوض کردیم تا در زبان بازیگر خوب بچرخد. بداهه بازیگر در این کار خیلی کم و در حد یک یا دو دیالوگ بود که در دل کار نشست و از فیلم حذف نشد. کل فیلمنامه را دوستان با حس و حال خودشان و با دیالوگهای فیلمنامه جلو بردند.
آیا فیلم در جشنوارههای خارجی نیز شرکت کرده است؟
با توجه به زبان فارسی فیلم و پردیالوگ بودن آن، فیلم در جشنوارههای خارجی خیلی موفق ظاهر نشد. فیلمی که دیالوگمحور و با زبانی غیرانگلیسی باشد در جشنوارههای خارجی سخت پذیرفته میشود؛ زیرا جا انداختن اصطلاحات فارسی و زیرنویس کردنش برای مخاطب کار سختی است. اگر این فیلم با زبان انگلیسی ساخته میشد بیشک میتوانست جایزههای خوبی به دست بیاورد. من فیلم را برای جشنوارههای لوکارنو و ونیز فرستادم. جشنواره ونیز بسیار از این کار خوشش آمده بود و آن را پیگیری میکرد، حتی مدیر جشنواره برایم نامهای نوشت و فیلم را خوب ارزیابی کرد اما بهدلیل دیالوگمحور بودن آن انتخاب نشد.
زیرنویس فیلم گویای اتفاقات و دیالوگهای آن نیست؟
اگر بخواهیم اصطلاحات فارسی را انگلیسی کنیم نامفهوم میشود، نرمی زبان از بین میرود و فیلم نمیتواند مخاطب خارجی را جذب کند. اکثر فیلمهای ایران که جایزه میگیرند معمولا فیلمهای کمدیالوگ هستند یا فیلمهایی که یک مشکل را پیش میکشند و آن مشکل و گره در کشوری که جشنواره در آن برگزار میشود، آشناست.
بازخورد مخاطبانی که فیلم را دیدهاند به آن چطور بود؟
بسیار خوب بود. آقای بهمن فرمانآرا و دوستان دیگر روزی که فیلم را در سینما دیدند بسیار از فیلم تعریف کردند و دیالوگها و بازیها را دوست داشتند. بازخورد مردم هم نسبتبه فیلم خوب بود. در حالت کلی دو نفر بازیگر که مدام با هم حرف بزنند حوصله مخاطب را سر میبرند اما چالش این زوج و دیالوگهایشان به نظر مخاطبان جذاب بود. بسیاری از زوجها این فیلم را دوست داشتند. ما در «تا 10 بشمار» نشان دادیم که اختلاف سنی نمیتواند مانع عشق باشد. شاید زوجها در زمانهای مختلفی با هم هماهنگ نباشند اما در جایی و حتی با یک روز حرف زدن با هم این تعادل برقرار میشود.
پس از این چه کارهای دیگری را از شما خواهیم دید؟
من شرکت سینمایی دارم و هر اتفاقی برایم بیفتد استقبال میکنم، هر کاری ازجمله کارگردانی، تدوین و بازی؛ زیرا موسسه باید سرپا باشد. قبل از «تا 10 بشمار» فیلمی در ژانر وحشت ساختم به نام «آینه شیطان» که به نظرم فیلم خوبی است و این روزها در مرحله ساخت موسیقی و صداگذاری قرار دارد. در فیلمهای ژانر وحشت دو عنصر موسیقی و صداگذاری بسیار اساسی و تاثیرگذار است. فیلمنامه سینمایی «پلاسما» را که آقای کیانوش اسلامی نوشتهاند نیز برای پروانه ساخت فرستادهایم. من در این فیلم بهعنوان بازیگر و بازیگردان فعالیت میکنم و تهیهکننده کار نیز هستم. چندی پیش فیلم سینمایی داشتم به نام «وام عسل» که از طرف صداوسیما یک سریال 12قسمتی برای عید نوروز از روی این فیلم به ما پیشنهاد شده است. درحالحاضر بهدلیل شرایط کرونایی ساخت فیلم بسیار سخت شده است.
و به دنبال آن هزینههای ساخت نیز بالا رفته!
دقیقا. با توجه به شرایطی که ایجادشده زمان میبرد تا مردم با سینما آشتی کنند. شاید حتی سینما رفتن نیز از ذهنشان پاک شده باشد. اگر قرار باشد فیلمها از پلتفرمها پخش شوند، شرایط بسیار برای سینما رفتن پیچیدهتر هم میشود. به همین دلیل هزینههای ساخت فیلم بالا میرود. از سال گذشته میخواهم فیلم پلاسما را بسازم اما هنوز دوستان پروانه ساخت ندادهاند. سرمایه ما درحالحاضر جوابگوی ساختن یک فیلم سینمایی است، چند ماه دیگر این سرمایه هزینه ساخت یکسوم فیلم را میدهد. بهعنوان تهیهکننده باید عرض کنم سال گذشته یک پرس غذای باکیفیت که باید به عواملم میدادم 20هزار تومان بود، الان باید همان غذا را با قیمت 75هزار تومان تهیه کنم. پس مجبور میشویم برای ساخت فیلم تعداد عوامل را کم کنیم اما این موضوع بیشک روی سرعت و کیفیت کار اثر میگذارد. فعلا منتظریم این بیماری از بین برود تا مبادا در حین فیلمبرداری پروژه بخوابد. بسیاری از گروهها این اتفاق برایشان افتاد و بهدلیل کرونا گرفتن عوامل، پروژه در حین فیلمبرداری خوابید. پروژهای که خواب برود، سه یا چهار برابر پروژهای که ساخته نشود ضرر میزند. فعلا منتظر هستیم به ما پروانه ساخت بدهند و پیشتولید را شروع کنیم تا بتوانیم در نوروز سال آینده فیلم را کلید بزنیم. صف اکران نیز بسیار شلوغ است. امیدوارم روند به شکلی باشد که به فیلمها پروانه نمایش داده شود تا متضرر نشوند.
با توجه به زبان فارسی فیلم و پردیالوگ بودن آن، فیلم در جشنوارههای خارجی خیلی موفق ظاهر نشد.
/انتهای پیام/