به گزارش «سدید»؛ روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز رحلت زندهیاد آیتالله محمد واعظزاده خراسانی، دبیرکل فقید مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است. هم از این روی و در نکوداشت دهها سال تکاپوی آن بزرگ در راستای تحقق آرمان وحدت اسلامی، شمهای از دیدگاههای همفکران و همکاران وی را مورد خوانشی تحلیلی قرار دادهایم. امید آنکه علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
احمدرضا صدری
روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز رحلت زندهیاد آیتالله محمد واعظزاده خراسانی، دبیرکل فقید مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است. هم از این روی و در نکوداشت دهها سال تکاپوی آن بزرگ در راستای تحقق آرمان وحدت اسلامی، شمهای از دیدگاههای همفکران و همکاران وی را مورد خوانشی تحلیلی قرار دادهایم. امید آنکه علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
حضور در مدرسه آیتالله بروجردی به او روحیه تقریبی بخشیده بود
منشأ اندیشههای وحدتگرا و تقریب محور در مدرسه آیتالله بروجردی به او روحیه تقریبی بخشیده بود
منشأ اندیشههای وحدتگرا و تقریب محور زندهیاد آیتالله محمد واعظزادهخراسانی، از مدخلهای مهم به کارنامه اوست. به نظر بسا آشنایان زندهیاد آیتالله محمد واعظزادهخراسانی، از مدخلهای مهم به کارنامه اوست. به نظر بسا آشنایان با حیات علمی و عملی آن بزرگ، وی سررشته این رویکرد را از استادش زندهیاد آیتالله العظمی بروجردی ستانده بود. آیتالله محسن اراکی دبیرکل پیشین مجمع تقریب مذاهب اسلامی در این باره معتقد است:
«کسی که در جایگاه دبیرکلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی قرار میگیرد، علاوه بر مقام علمی، باید با افکار مذاهب مختلف اسلامی آشنا باشد. یکی از برجستگیهای علمی آیتالله واعظزاده خراسانی، اطلاعات کافی و گسترده از دیدگاههای مذاهب مختلف بود. گاهی کسی اطلاعات علمی خوبی هم دارد، اما روحیهاش روحیه تقریبی نیست. ایشان همواره برای گفتگو با اندیشمندان مذاهب مختلف اسلامی آمادگی داشت، از سعه صدر عجیبی برخوردار بود و هدفی جز همگرایی مذاهب مختلف نداشت. حضور در مدرسه آیتالله بروجردی، این روحیه را در ایشان تقویت کرده بود و لذا همواره در پی انسجام، گفتگو و همزیستی با دیگران بود. تجربهها و سوابق ایشان از دوران آیتالله بروجردی و ارتباطاتی که از همان زمان با دارالتقریب مصر داشت و قدرت علمی، از ایشان شخصیتی ساخته بود که رهبری را به انتصاب ایشان برای انجام این کار بزرگ متقاعد کرد. امروز مجمع تقریب به عنوان یک نهاد منسجم و تأثیرگذار در حوزه خویش، مشغول فعالیت است، به همین دلیل شاید برخی متوجه نباشند که این دستاورد عظیم، با چه تلاشها و زحمات طاقتفرسا و چه خون دل خوردنهایی بنا شده است و کسانی که بهویژه در آغاز راه، مسئولیت این نهاد را به عهده داشتند، چه مصائبی را متحمل شدند تا این کشتی به ساحل امن امروز رسیده است. مرحوم آیتالله واعظزاده انصافاً در تأسیس و استحکامبخشی به مجمع تقریب، سهم بالایی دارد و شایسته قدردانی و قدرشناسی است. سراسر زندگی آن مرحوم با دغدغه تقریب مذاهب درآمیخته بود و تمام آثار پژوهشی ایشان، در این راستا نوشته شدند. فعالیتهای اجتماعی ایشان هم در همین راستا بود. ایشان علاوه بر حضور مؤثر در شورای عالی مجمع، عضو هیئت امنای دانشگاه مذاهب هم بودند که وجودشان بسیار مغتنم بود. ایشان انصافاً یک عالم به تمام معنا، اهل تحقیق، متفکر و صاحبنظر بود و از رشتههای گوناگون فقه، رجال، تفسیر، حدیث و بسیاری از علوم اسلامی، اطلاعات دقیق داشت و فردی صاحبنظر و فوقالعاده مؤثر بود. تأثیرات گسترده ایشان در ارائه خدمات فکری به جامعه اسلامی و همچنین تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی و نزدیک کردن آرا و نظرها و تفکرات به یکدیگر و تشویق مسلمانان شیعه و سنی به ایجاد امت واحده اسلامی ــ که از اهداف مهم اسلام و انقلاب اسلامی و در نگاه کلان، رسالت محمدی (ص) است ــ شایان تقدیر فراوان است. امت واحده، یک اصل قرآنی است و بزرگترین بلایی که بر سر جامعه اسلامی آمده، تفرقه و پراکندگی است و تمام مصائب مسلمانان، از تفرقه سرچشمه میگیرد. عقبماندگی جوامع اسلامی در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، علمی و... ــ که موجب سلطه بیگانگان بر این جوامع شده است ــ ریشه در تفرقه و پراکندگی دارد که از آغاز خیزش اسلامی در جوامع اسلامی در اواخر قرن نوزدهم میلادی (سیزدهم هجری)، همزمان با تلاش مصلحان جان بر کف اسلامی، از سوی کشورهای استعمارگر شروع شد. مصلحان متفقالقول بودند که تنها راهحل مشکلات جوامع اسلامی، تشکیل امت واحده و وحدت کلمه است.»
دغدغه رهایی جهان اسلام از عقبماندگی
جای این پرسش است که تلاش بسا دانشوران معاصر از قبیل: سیدجمالالدین اسدآبادی، آیتالله العظمی بروجردی، امامخمینی و آیتالله واعظزاده خراسانی برای تحقق آرمان تقریب مذاهب اسلامی و جلوگیری از تشتت مسلمانان، از چه روی صورت میپذیرد؟ و در پس این رویکرد، چه هدفی تعقیب میشود؟ دکتر محمد علی آذرشب از همکاران آیتالله واعظزاده، به شرح ذیل آمده به این پرسش پاسخ گفته است:
«مهمترین ویژگیای که در طول دوران همکاری با آیتالله واعظزاده، در شخصیت ایشان برای من بسیار جالب مینمود، دغدغه ایشان درباره وحدت امت اسلامی و رهایی جهان اسلام از عقبماندگی است. به اعتقاد من یک تقریبی واقعی، نمیتواند فارغ از این دغدغهها باشد. ایشان حقیقتاً به ضرورت رهایی جهان اسلام از عقبماندگی اعتقاد داشتند و هرچند این موضوع را تحت عنوان تمدن اسلامی مطرح نمیکردند، اما دغدغه مهم ایشان، رفع عقبماندگی جهان اسلام از طریق نزدیکی مذاهب مختلف اسلامی بود. ایشان یک شخصیت تقریبی واقعی بودند که به هیچ وجه، به دنبال شهرت و منافع شخصی نبودند. ایشان عمیقاً بر این باور بودند که تقریب، از توصیههای اسلام و مکتب اهلبیت (ع) است و استدلالهای مفصلی از سیره ائمه اطهار (ع) میآوردند که اینها، تقریبیهای درجه یک بودند و هدف اصلیشان وحدت امت اسلامی بود، لذا هر مسئلهای که مخالف این هدف بزرگ باشد، باید کنار گذاشته شود. ایشان در این زمینه، قلمفرساییهای فراوان کردند و در هر فرصت مناسبی با سخنرانیهای تأثیرگذارشان سعی کردند تفکر تقریب را جا بیندازند. از ویژگیهای مهم ایشان، بهروز بودنشان بود. به همین دلیل وقتی از حوزههای علمیه پیامی صادر میشد که مناسب شرایط روز نبود، رنج میبردند! بسیار علاقهمند بودند که گفتمان حوزه علمیه، گفتمانی جهانی، اسلامی، انسانی و کارآمد باشد و گرهای از کار مسلمانان باز کند. هر وقت هم که از کسی حرف یا پیامی را میشنیدند که خلاف این هدف بود، بهشدت ناراحت میشدند و رنج میبردند. ایشان از دو ویژگی برجسته تواضع و اخلاص، به تمامی برخوردار بودند و لذا وقتی امری را بر عهده میگرفتند، کاملاً مخلصانه کار میکردند. فوقالعاده متواضع بودند و بههیچ وجه، به دنبال شهرت و ثروت و مقام نبودند. در تمام کارها میانهرو بودند و بهشدت از افراط و تفریط پرهیز میکردند. ویژگی دیگر، همت والای ایشان بود. من هر وقت در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی (ع) با ایشان ملاقات میکردم، واقعاً الهام میگرفتم! ایشان با وجود کهولت سن، تا آخر وقت کار میکردند و تحقیقات علمی عظیمی را در زمینه تفسیر انجام دادند که از میراثهای ماندگار ایشان است. به نظر من هر کسی که از این سه ویژگی همت، اخلاص و تواضع برخوردار باشد، در کارهایش موفق میشود و انسان تأثیرگذاری است و ایشان، جامع این سه ویژگی بودند.»
برداشت تقریبی از میراث روایی
یک مصلح تقریبی در وهله نخست، از متون بالادستی دینی، برداشتی متناسب با این هدف کلان دارد. آیتالله واعظزاده خراسانی نیز وحدتگرایی را با استناد به کتاب و سنت اثبات میکرد و در این زمینه، آثاری گران بر جای گذارد. او بر این باور بود که مشترکات مذاهب اسلامی، بدان سان فراوان است که جایی برای اندیشیدن به اختلافات باقی نمینهد. حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالکریم بیآزار شیرازی، در این فقره میگوید:
«حدود ۸۰ درصد از روایتهای شیعه و اهل سنت، مشترکند. در گذشته از کتابهای حدیث اهل سنت، برای نقل روایتهای اهلبیت (ع) استفاده زیادی میشد. آیتالله واعظزاده در کتابها و مقالههای خود، از احادیث مشترک زیاد استفاده میکردند و برای گردآوری آنها، زحمت زیادی کشیدند. یکی از کارهای مهم ایشان، تأسیس مؤسسه پژوهشهای تقریبی در قم است که در آنجا، روایتهای مشترک گردآوری و منتشر میشوند. رشته تخصصی مرحوم واعظزاده، قرآن و حدیث بود و ایشان پیشتر، از استادان برجسته قرآن و حدیث در دانشگاه فردوسی مشهد بودند و کارهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند، از جمله گردآوری معجم الفبایی بزرگی برای کلمات قرآن، از دیدگاه مفسران شیعه و سنی که کاری بسیار ابتکاری و ارزنده است و در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و زیر نظر ایشان، انجام شد. این کتاب برای کسانی که علوم قرآنی و تفسیر تدریس میکنند، بسیار مفید است. آیتالله واعظزاده در دانشگاه مذاهب اسلامی هم در زمینه آیات قرآن تدریس داشتند و از کتاب کنز العرفان درسهایی میدادند. یکی از الزامات تفسیر دقیق قرآن، آگاهی به علم حدیث است و ایشان با توجه به تسلطی که بر حدیث و علم رجال داشتند، در تفسیر قرآن از آنها استفاده میکردند و همین، کارشان را پرمایه کرده بود. ایشان در تمام مجامع و گردهمایی ها، روی حدیث ثقلین تأکید زیادی داشتند. یک بار در سمیناری در ترکیه ــ که در مورد امام صادق (ع) برگزار شده بود ــ با تسلط زیادی که بر علم حدیث داشتند، در پاسخ به این مطلب که در حدیث ثقلین کتاب الله و سنتی آمده، اثبات کردند که در اکثر روایتها، کتاب الله و عترتی آمده است. قدرت استدلال ایشان به قدری قوی بود که علمای بزرگ ترکیه آن را پذیرفتند! آیتالله بروجردی معتقد بودند که اختلافات ناشی از تعصب، باعث شده که جهان اسلام از علوم و معارف ارزشمند اهلبیت (ع) محروم بماند. ایشان به آیتالله وشنوهای قمی دستور دادند که تمام احادیث مربوط به کتاب الله و عترتی و کتاب الله و سنتی را از کتب حدیث اهل سنت استخراج کنند و مشخص شد که کتاب الله و عترتی، بسیار بیشتر و مستندتر است. نتیجه این پژوهش، به دارالتقریب مصر ارسال شد و شیخ ابوزهره از علمای برجسته الازهر اعلام کرد: این روایت، بهترین دلیل بر حجیت اقوال اهل بیت (ع) است و ما باید از روایتهای ایشان بیشتر استفاده کنیم. ازاینرو تصمیم گرفته شد که روایتهای مشترک شیعه و سنی گردآوری شود. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در مجموعهای ۲۰جلدی، آنها را منتشر کرده است. آیتالله واعظزاده کتاب آیتالله وشنوهای را نیز در سطح گستردهای منتشر کردند که تأثیر فراوانی در جهان اسلام داشت و به طور مشخص پس از آن، در فقه مقارن، از فقه اهل بیت (ع) نیز استفاده میشود.»
دانشگاه مذاهب اسلامی، یادگار اندیشمندی مصلح
تاسیس دانشگاه مذاهب اسلامی در زمره نخستین اقدامات آیتالله واعظزادهخراسانی در دوران دبیرکلی مجمع تقریب مذاهب اسلامی بود. از نظر وی ایده نزدیکی شیعه و سنی به یکدیگر، باید به سبکی نوین و به روز تئوریزه میشد و تأسیس این دانشگاه، محملی برای تحقق این مهم بود. مولوی اسحاق مدنی از همکاران آن عالم دانشور در تلاشهای تقریبی او، این رویداد را چنین روایت کرده است:
«نقش آیتالله واعظزاده در شکلگیری و تثبیت شرایط و همچنین تبیین آرمانهای این دانشگاه، فوقالعاده مهم و تأثیرگذار بود. هدف از ایجاد این دانشگاه، آشنایی با عقاید و اندیشههای مذاهب مختلف اسلامی و تقریب آنها به یکدیگر است. دانشجویان مذاهب گوناگون اسلامی با حضور در این محیط علمی، با مذاهب دیگر اسلامی آشنا و از معارف آنها برخوردار میشوند و طبعاً منظر وسیعتری پیدا میکنند. در نتیجه تلاشهای مستمر آیتالله واعظ زاده، دانشجویان مذاهب مختلف اسلامی در این دانشگاه، با زندگی مشترک دانشجویی، از طریق دروس یکسان و انجام گفتگو، عقاید و احکام و معارف دیگر مذاهب اسلامی را میخوانند و درک میکنند و با تفکر و تأمل و بدون تعصب، به تبادل آرا و افکار میپردازند. دشمنی و اختلاف انسانها، ناشی از جهل است. کسی که دیگر مذاهب اسلامی را نمیشناسد، تصور میکند که پیروان آنها کاملاً در جهل به سر میبرند! مرحوم واعظزاده با بسترسازی مناسب در فضای دانشگاه تقریب مذاهب اسلامی، شرایطی را فراهم آورد تا دانشجویان در فضایی سالم و آرام، آرا و عقاید یکدیگر را بشنوند، درباره آنها بررسی کنند و به استناد قرآن و احادیث با هم گفتگو کنند. این محیط مناسب و امکان تبادل آرا در فضایی آرام سبب میگردد که مذاهب کمتر یکدیگر را متهم کنند و در نتیجه، امکان نزدیکی افکار فراهم شود. ایشان وحدت را به معنای واقعی کلمه و به صورت حقیقی قبول داشت. وحدت از نظر ایشان، به این معنا نبود که همه مذاهب باید از بین بروند و فقط یک مذهب باقی بماند! بلکه نه ایشان، نه دیگر علمای اسلام و نه رهبر معظم انقلاب اسلامی، درباره وحدت چنین نگاهی ندارند. از نظر ایشان، وحدت به معنی تحمل عقاید دیگران و تلاش برای درک باورهای آنان بود. ایشان عمیقاً به این موضوع باور داشت. در عین حال بهشدت هم به مذهب خود پایبند بود و به آن اعتقاد راسخ داشت، اما آرزوی قلبیاش این بود که مسلمانها، از هر مذهب و قوم و نژادی، در صلح و صفا در کنار هم زندگی کنند و هرگز به یکدیگر تهمت نزنند و هتاکی نکنند! مرحوم آیتالله واعظزاده، اطلاعات جامعی از جهان اسلام داشت و از اوضاع جهان بیخبر نبود. وی به اکثر کشورهای اسلامی سفر و با علمای آنها صحبت کرده بود. بینش سیاسی عمیقی هم داشت، اما وارد عرصه سیاست نمیشد و وقت خود را بیشتر صرف کشف مسائل علمی و تحقیقاتی میکرد. سهم خاصی را به سیاست اختصاص نمیداد و به عنوان استاد دانشگاه و مؤلف مقالات و کتب مختلف در زمینه وحدت و تقریب اسلامی، تلاشی مستمر و همیشگی داشت. طبعاً این تلاشها، به التزام نتایج سیاسی متناسب با خویش را نیز به همراه میآورد.»
برای تقریب به اختلافات بیش از مشترکات بها ندهیم
با تمام آنچه بدان اشارت رفت، جای یک پرسش همچنان باقیست و آن، راهکارهای عملی زندهیاد آیتالله واعظزاده خراسانی، برای نیل به تقریب مذاهب اسلامی است. پیشتر اشارت رفت که از منظر آن دانشور فقید، تکیه بر مشترکات مذاهب، از کلانترین راهکارها در این باره به شمار میرود. مولوی علی احمد سلامی از علمای اهل سنت و دوستان مرحوم واعظ زاده، در بسط این تلقی آورده است:
«ایشان از نظریهپردازان و علمای برجسته ایران بودند. اقداماتی که ایشان در زمینه تقریب مذاهب اسلامی انجام دادهاند و مخصوصاً تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی بسیار ارزشمند هستند. همینطور سفرهایی که به کشورهای مختلف اسلامی میکردند و جلساتی که با علمای جهان اسلام داشتند و مذاکراتی که با مسئولان مراکز علمی جهان اسلام، درباره تقریب و اوضاع جوامع اسلامی میکردند. در مجموع ایشان اقداماتی را انجام میدادند، که از کمتر کسی برمیآمد! یکی از محسنات ایشان، این بود که میگفتند: اگر واقعاً قصد داریم به وحدت برسیم، باید دست از بحثهای اختلافی تاریخی برداریم یا دست کم به اختلافات، بیش از مشترکات بها ندهیم و ببینیم که امروز، چگونه میتوانیم در برابر هجوم بیوقفه جهان کفر، همه مذاهب اسلامی را زیر یک پرچم جمع و مقاومت کرد. ایشان حقیقتاً در زمینه وحدت، جدی بودند و تا آخرین نفس، در این زمینه کوشیدند. تا جایی که توانستند در گردهماییها شرکت و سخنرانی کردند و سخنانشان، همیشه درباره وحدت و همدلی مسلمانان بود. در عمل و تفکر ایشان درباره وحدت، اخلاصی وجود داشت که در دیگران کمتر دیده میشد! همه علمای اهل سنّت، موقعی که با ایشان صحبت میکردند، میگفتند: ایشان در زمینه وحدت، جدیتر از دیگران است! مبنا و محرک تلاش ایشان، اخلاص بود، نه مصلحت سیاسی. اعتقاد بنده هم این است که ایشان در امر وحدت مذاهب اسلامی، با تمام وجود فعالیت میکردند. ایشان همیشه دنبال موارد اشتراکی بودند و در صحبتهایشان، از ما هم میخواستند تا در این زمینه، کمکشان کنیم و اینگونه موارد را برجستهتر کنیم. میگفتند: موارد اختلافی را نمیشود از تاریخ حذف کرد، ولی میشود کمرنگ کرد! قطعاً این اختلافات وجود داشتهاند و حذف آنها، نه شدنی است و نه منطقی، اما میشود تا در مقام ایجاد وحدت، به آنها چندان بها نداد!... ایشان عمیقاً معتقد بودند که باید دست و بازوی همدیگر باشیم و موارد اختلافی را طوری مدیریت کنیم که به تفرقه ختم نشوند. ایشان نهایت سعی خود را میکردند که با تألیفات، مقالات، سخنرانیها و صحبت با صاحبنظران مذاهب دیگر، این فرهنگ را ترویج کنند، اما متأسفانه دانشگاهها، مراکز علمی و بهخصوص رسانهها، آنگونه که باید همراهی نکردند! به نظر من این کتب، مقالات و سخنرانیها، نه تنها در ایران که در سراسر کشورهای اسلامی، باید از طریق رسانهها منعکس شوند، تا کمکم در دیدگاه جامعه نسبت به دیگر مذاهب اسلامی، آگاهیهای مناسبی ایجاد شود. تنها با تکیه بر قرآن و آموزههای دینی است که میتوانیم در برابر دشمنان اسلام، تاب بیاوریم و آنها با اندک بهانهای، نتوانند در صفوف ما مسلمانان رخنه کنند. از ایشان خاطره جالبی هم دارم. یکبار بعد از جلسه کنفرانس وحدت اسلامی، ایشان برنامهای را ترتیب دادند که برای گردش، به لواسانات و چند جای دیگر برویم. در طول مسیر، بعضی از دوستان گلایه کردند: ما وقتی در جلسات کنفرانس وحدت شرکت میکنیم، بعضی از تندروها ما را به شیعه بودن متهم میکنند! ایشان لبخندی زدند و گفتند: زیاد ناراحت نباشید، خود من هم متهم به سنی بودن هستم! کسی که قصد ایراد و بهانهجویی داشته باشد، بالاخره بهانهاش را پیدا میکند! ما باید با نیّت خالص، به راهی که خدا و پیامبر (ص) پیش راهمان گذاشتهاند، برویم و از طعنه بدگویان، ترسی به دل راه ندهیم!... خدایش رحمت کند.»
انتهای پیام/