به گزارش «سدید»؛ «مرد میدان» جامعترین واژه برای سپهبد شهید قاسم سلیمانی است؛ بزرگمردی که نه تنها در عرصه نبرد و دفاع مقدس از آب و خاک و ناموس کشور و پس از آن در محور جهانی مقاومت خوش درخشید، بلکه پس از پایان جنگ، راه جهاد را از مسیری دیگر ادامه داد. از برقراری امنیت در مرزهای شرقی تا کمک به مردم در حوادث غیرمترقبه از زلزله بم و سیل خوزستان و لرستان گرفته تا حضور او در قامت فرمانده سپاه قدس در فرامرزهای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای سوریه و عراق.
حاج قاسم دغدغهمند بود و در قاموس او فرقی میان انسانها وجود نداشت. به مناسبت دومین سالگرد شهادت این مجاهد فی سبیل الله، پای صحبت سعدالله زارعی، مسؤول مؤسسه مطالعات منطقهای اندیشهسازان نور نشستیم. او که بیش از ۱۵ سال همکاری تنگاتنگ در حوزه پژوهش با سردار دلها داشت، پس از شهادت رفیق دیرینهاش کتابی را با عنوان «پا به پای قاسم» منتشر کرده است. او در این گفتگو با تأکید بر اینکه سردار سلیمانی مرد پیروز تمام میدانهای نبردی بوده که غربیها به وجود آوردند، ابراز داشت: این موضوع موجب شد تا سردار سلیمانی در محافل غربی به عنوان یک چهره استثنایی و ویژه در مواجهه با مسائل جهانی شناخته شود.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانیم:
حاج قاسم آغاز کارش را با شهدا شروع میکردسردار سلیمانی هنگام ورود به محل کار ابتدا به چه اموری مشغول میشد؟حاج قاسم وقتی در ساختمان ۲ طبقه فرماندهی حاضر میشد که محل استقرار او در طبقه دوم بود. در طول مسیر تصاویر شهدا در ۲ سمت قرار داشت. حتی اتاق او مزین به تصاویر شهدا بود. سردار تقریباً در برابر هر تمثالی مکث کوتاهی میکرد و فاتحه میخواند. گاهی اوقات با توجه به شناختی که از شهدا داشت، دستی روی آن تمثال میکشید و برخی تصاویر دیگر را میبوسید. او این کار را همیشه انجام میداد که گاهی ۲۰ دقیقه طول میکشید.
شهیدی که با شهادتش حاج قاسم را بیتاب کردآقای زارعی اشارهای به ارادت حاج قاسم به شهدا داشتید. سردار پس از شهادت کدام یک از دوستانش، بیصبرانه طلب شهادت میکرد؟سردار سلیمانی نسبت به شهید و شهادت، روحیه فعالی داشت. خودش هم دنبال شهادت بود. البته در عین حالی که شهادت را در مسیر انجام وظیفه طلب میکرد، غبطه میخورد که چرا دوستانش به شهادت رسیدهاند و هنوز او به شهادت نرسیده است. به خصوص شهدایی که سالیان متمادی با هم بودند؛ مثل شهید احمد کاظمی. حاج قاسم بعد از شهادت سردار کاظمی به شدت متأثر بود و احساس نوعی خسران میکرد و بسیار بیتاب بود. من بارها در این زمینه حالت تأثر او درباره شهادت سردار کاظمی را دیدم. غیر این، وقتی یکی از زیردستانش به شهادت میرسید، ولو چند صباحی هم با این شهید مراوده نداشته بود، به شدت متأثر میشد و هیچ چیزی به اندازه شهادت یک دوست و همکار او را ناراحت نمیکرد. وقتی هم بالای سر پیکر شهیدی حاضر میشد، به گونهای با جنازه شهید مواجه میشد که انگار میخواست در پیکر حل شود. گاهی یک شهید تا نیم ساعت در آغوش حاج قاسم بود. او برخورد خیلی عجیبی با پیکر شهدا داشت.
تا حالا این بُعد حاج قاسم را شنیده بودید؟با توجه به اینکه حوزه کاری شما مبتنی بر پژوهش است، حاج قاسم درباره نحوه به کارگیری کارهای پژوهشی در میدان چه دیدگاهی داشت؟سردار سلیمانی روحیه پژوهشی و علمی و روحیه ارتباط با اهل فن داشت. به همین دلیل جلسات بسیار زیادی با کسانی که اهل نظر بودند، میگذاشت. از کارشناسان وزارت امور خارجه گرفته تا اساتید دانشگاهها و عناصر فکری در خارج کشور. شاید با هزاران هزار نفر از اشخاصی که صاحب نظر بودند، ارتباط و مراوده داشت و تلاش میکرد اگر کسی فکر نویی دارد و میتواند کمکی برای پیشبرد مسائل جهان اسلام داشته باشد از آنها استفاده کند.
به طور مثال در جریان جنگ ۳۳ روزه وقتی مبارزه نیروهای حزبالله با رژیم صهیونیستی شروع شد، حالتی از ابهام در گروههای سیاسی حاکم بود. به گونهای که نمیشد تشخیص داد جنگ با کدام هدف شروع شده و چقدر طول خواهد کشید و چه حوادثی پیش خواهد آمد. از آنجایی که جنگهای رژیم صهیونیستی روال مشخص و معینی نداشت، گاهی جنگهای فرسایشی، گاهی جنگهای تهاجمی، گاهی جنگهای تدافعی، گاهی جنگهای چند روزه و یا جنگهایی که گاهی طولانیتر میشد؛ بنابراین وضعیت جنگ اصلاً معلوم نبود. در این میان حاج قاسم تیمهای پژوهشی را در ارتباط با این موضوع فعال کرده بود تا به اهداف اسرائیل پی ببرد که در نهایت هم موفق شد و در یک فرآیند دقیق جنگ را مهار کرد و سپس مانع آسیب جدی به مردم لبنان شد. در واقع، حاج قاسم با احاطه به مسائل داخلی، خارجی و بینالمللی توانست مسائل را مدیریت کند.
شیوه مدیریتی سردار سلیمانی در سوریه
این ویژگی حاج قاسم در حوزه پژوهش، چه مقدار در حل مسائل سوریه به او کمک کرد؟
سردار وقتی وارد یک موضوع میشد، تلاش میکرد ارتباطات این موضوع با سایر موضوعات دیگر را کشف کند. مثلاً در جنگ سوریه، در یک طرف جنگ، گروههای تروریستی تحت حمایت کشورهای مختلف در نقاط گوناگون سوریه فعال بودند. در جایی دیگر آمریکاییها با نام مبارزه با داعش حضور داشتند. یک موضوع دیگر، حضور کشور ترکیه بود که به نام مبارزه با کردها وارد سوریه شده بود. ارتباط میان اینها خیلی اهمیت داشت. اینکه تعداد پروژهها چقدر هستند؟ در کجا مستقر هستند؟ چقدر اهداف اینها با هم همپوشانی دارد؟ در کدام نقطه از هم جدا میشوند؟ کدام استراتژی آنها کوتاهمدت و کدام استراتژی آنها بلندمدت است؟ اینها موضوعاتی درباره سوریه بود که خیلی کار و تلاش میخواست که حاج قاسم توانست با اشراف در صحنه، فضای عملیاتی و فضای جنگ روانی سیاسی سوریه را مدیریت کند. در نهایت سردار این جریانها را که هر یک سهمی از مشکل سوریه داشتند، به شکلی خنثی کرد و توانست این کشور جنگزده را در وضعیت امن قرار دهد. در واقع فضا آرام آرام به سویی حرکت کرد که ملت سوریه توانست به کشورش احاطه پیدا کند و نظام سیاسی سوریه هم وارد کار شد. در یک کلام، مشکل ملت و دولت سوریه حل شود.
نگاه تیزبین حاج قاسم و ماجرای پیشبینی او درباره عراق
یکی از نکات قابل توجه، بینش سیاسی حاج قاسم، پیشبینی حضور داعش از ۶ ماه قبل از آن در عراق بود. در این رابطه توضیح بدهید.
داعش در ۲۰ خرداد ماه سال ۱۳۹۴ حرکتش را به شکل تهاجمی در عراق آغاز کرد، اما اولین گزارش، مبنی بر وجود چنین جریانی، ۶ ماه قبل یعنی در آذر ماه سال ۱۳۹۳ توسط سردار سلیمانی به دولت و ارتش عراق منتقل شد. این امر نشان از اشراف کامل حاج قاسم به موضوع بود. در جریان انتخابات عراق در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴، سردار به مقامات عراقی اعلام کرد که گروههای تکفیری بر استانهای غرب عراق مسلط شدهاند و فقط پرچمشان را بالا نبردهاند؛ بنابراین در یک لحظه میتوانند کل عراق را به آشوب بکشند. وقتی هم داعش در عراق جولان داد، سردار سلیمانی با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داشت، غافلگیر نشد و به سرعت وارد شد و مقامات عراقی را متقاعد کرد که امکان غلبه بر این جریان وجود دارد و میشود این کار را کرد. بعد هم با صدور فتوای به موقع حضرت آیتاللّه سیستانی، جریان حشدالشعبی خارج از ارتش شکل گرفت و با توجه به وسعت غائله در زمان نسبتاً کوتاهی داعش مهار شد. این گونه بود که در شهریور ماه همان سال عملیات البلد را سردار سلیمانی در اطراف شهر مقدس سامرا به اجرا گذاشت و بعد از آن سیر قهقرایی داعش در عراق با محوریت حاج قاسم شروع شد.
البته سردار در تحلیل مسائل عراق به این مورد توجه داشت که مبارزه با داعش و اشغالگران آمریکایی در این کشور، با ظرفیت خود عراق و تمایلات عراق انجام شود. این موضوع برای حاج قاسم بسیار مهم بود که بازتاب این مسأله در عراق چیست؟ به همین دلیل، گزارشی برای این مسأله تهیه شد. حاج قاسم با دقت بسیار آن را مطالعه کرد و بعد از آن هم نظر داد. این نشان میداد سردار سلیمانی بیمحابا وارد مسائل نمیشود، بلکه با یک بررسی دقیق به آن ورود پیدا میکرد.
سردار سلیمانی فرمانده اول مدیریت پرونده نظام سوریه بود
یکی از نقاط برجسته سیر زندگی جهادی حاج قاسم در سوریه رقم خورد. درباره این کشور سردار سلیمانی چگونه وارد عمل شد؟
با توجه به اینکه همزمان در سوریه، وضعیت در کشورهای عراق، یمن و فلسطین بحرانی بود، سردار سلیمانی، پیگیری به شدت پیوستهای داشت. البته همه این وضعیتها به گونهای بود که سردار را درگیر میکرد. او در عین حال درباره یک پرونده اولویتدار تمرکز میکرد. بنابراین، رفت و آمد او به سوریه بسیار زیاد بود. گاهی هفتهای ۲ سفر به سوریه داشت. گاهی چند هفته پی در پی در سوریه میماند و با نگاه عمیق به تحولات، جز به جز پیگیری میکرد، مستقیماً دستور میداد و خودش هم مشارکت میکرد.
گاهی حاج قاسم به مدت یک ماه در جبهه درگیری سوریه حضور پیدا میکرد و شخصاً در آنجا شب و روز میماند و در یک وضعیت فعال، مدیریت میکرد. در مواقعی گاهی در شبانهروز در ۱۷ ساعت در آن کشور کار میکرد تا بتواند این فتنه بسیار بزرگ سوریه را که زمانی ۸۵ درصد آن کشور را به دست گرفته بود و خاک این کشور دست تروریستها بود، بتواند آن فضا را برگرداند. البته با یک جدیت و تلاش پیوسته از نزدیک امکانپذیر بود و آن کار را با به خطر انداختن جان خودش پیش برد. به همین دلیل سردار سلیمانی بسیار مورد قبول ارتش روسیه و سوریه بود. ارتش روسیه در اواخر سال ۱۳۹۴ در سوریه حضور یافت، اما سردار سلیمانی به عنوان فرمانده اول در مدیریت پرونده نظام سوریه ایفای نقش میکرد.
حضوری که ربطی به نیروی قدس سپاه نداشت
در کنار مسائلی که در خارج از مرزها برای جبهه مقاومت ایجاد شده بود، میبینیم که حاج قاسم نگاهی هم به برخی مشکلات مردم کشور نظیر سیل خوزستان و لرستان داشت. در این باره توضیح میدهید؟
خب! مأموریت نیروی قدس خیلی کاری به سیل و سایر مسائل داخل ایران ندارد، اما وقتی حادثهای پیش آمد حاج قاسم وارد شد. در جریان سیل خوزستان، سردار دستور داد که مواکب امام حسین (ع) که حدود ۴۰۰ موکب بودند وارد عمل شوند. البته خودش هم پای کار آمد و در میان مردم حاضر شد. شکل حضور حاج قاسم در خوزستان یک حضور کامل و استثنایی بود. شاید آن تصویر را دیده باشید که حاج قاسم تا بالای زانو داخل گل و لای بود و در این گل و لای رفت آمد میکرد.
انتهای پیام/