به گزارش «سدید»؛ دیر و زود دارد، ولی سوختوسوز ندارد، به نوعی حکایت سیاوش چراغیپور است که باوجود سالها سابقه بازی در تئاتر، چند سالی است در تلویزیون و سینما هم نقشهای مهمتری بازی میکند و در حوالی ۶۰سالگی، این فرصت را یافته که تماشاگران بیشتری او را بشناسند و با هنر و استعدادش همراه شوند. اولین بار که چراغیپور را در نقش مهمی دیدیم، سال ۹۱ و موقع بازی در نمایش «آنتوان و مسافر کوچولو» (حسن باستانی) و در سالن چهارسو بود. او با صدایی ظریف و لحنی صمیمی و دلنشین، در نقش آنتوان دو سنتاگزوپری و با لباس خلبانی همراه دخترش باران (شازده کوچولو) روی صحنه میدرخشید و تماشاگران را با قصه همراه میکرد. سیاوش چراغیپور از همان موقع در ما و احتمالا مخاطبان دیگری نسبت به بازی خود علاقه ایجاد کرد. علاقهای که تا امروز با نقشهای خوب دیگری در آثاری، چون برپهنه دریا، ماهی و گربه، ملاقات و جهان با من برقص ادامه دارد و تقویت هم شده است. چراغیپور در فیلم «جنایت بیدقت» جدیدترین ساخته شهرام مکری نقش صاحب سینما را بازی میکند. شخصی که مابهازای بیرونی دارد و به سهم خود یکی از مقصران و متهمان فاجعه سینما رکس قلمداد شد. چراغیپور خیلی ظریف، ویژگی زیادهخواهی و چشمههای قصور این شخصیت را در جهان قصه مکری به تصویر میکشد.
بعد از فیلم «ماهی و گربه» که نقش پدر کامبیز را بازی کردید، جنایت بیدقت، دومین همکاری شما با شهرام مکری است. او بهعنوان کارگردان چه ویژگیهایی دارد و چقدر از فیلمسازان دیگری که با آنها کار کردید، متفاوت است؟
آقای مکری واقعا شیوه منحصربهفردی در کارگردانی دارد. یعنی فضا، موقعیت و شرایط را به اندازهای برای فرم و تکنیک مهیا میکند که تو بهعنوان بازیگر عملا در اتفاق غرق خواهی شد. یعنی وسط میدان قرار میگیری و آن کار و موقعیتی که باید را بازی میکنی و نه چیز اضافه یا کمی را. اینها بهدلیل تسلط بینهایتی است که او در کارگردانی دارد. مثلا یکی از تجربههای بسیار عجیب و متفاوتی که در ماهی و گربه داشتم، این بود که آقای مکری یک ماکت خیلی عجیب و غریب با جزئیات از همان لوکیشنی ساخته بود که قرار بود در آن بازی کنیم. قبل از اینکه من فیلمنامه را بخوانم، آقای مکری خود قصه را با ورود به آن ماکت به من توضیح داد، یعنی انگار داشتم تصویری از فیلم را میدیدم و عینا جزءبهجزء قصه را میفهمیدم. وقتی که فیلمنامه را خواندم، دیدم پیش از این همه اجزای آن را در ماکت دیده بودم و حتی بخشی هم جا نمانده بود. این خیلی به بازیگران کمک میکند، چون اینقدر همه چیز برای آنها باز و شکوفاست که دیگر فقط باید خلاقیت و حال و «آن» بازیگری خودشان را بروز دهند و مکمل شرایطی باشند که کارگردان برای آنها ایجاد کردهاست. در فیلم جنایت بیدقت هم همینطور بود البته نه با جزئیات ماهی و گربه، چون آن فیلم پلان ــ سکانس بود، ولی جنایت بیدقت فیلمی با پلانها و سکانسهای متفاوت است. باوجود اینکه کمی شرایط کار در این دو فیلم فرق میکرد، اما در تمرینات گروهی و کدهایی که برای هر کاراکتر درنظر گرفته شده بود، باز هم شیوه متفاوت کارگردانی آقای مکری به چشم میخورد.
یعنی آن کدها راهنمای شما برای بازی بود؟
بله، بهدلیل اینکه این کار به هرحال یک زمینه و پیشدرآمد مستند دارد و آقای مکری با نگاه خودش یک اتفاق واقعی را واکاوی کرد. این واکاوی نیاز به کدهایی دارد تا بازیگر را به کاراکترهای موردنظر ارجاع دهد، مثل مدیر سینما و کسانی که در آتش زدن سینما نقش دارند و... به هرحال این کدها و شرایط باید ایجاد میشد تا من بهعنوان بازیگر، بیشتر با حال و احوال شخصیت آشنا شوم.
یکی از ویژگیهای سینمای مکری، خوانش یک ماجرا و موقعیت از زوایای مختلف است و موتیف و عناصر تکرارشونده حضور پررنگی در کار دارند. در همین فیلم و درباره کاراکتر شما بهعنوان مدیرسینما هم این ویژگی دیده میشود و توصیههای شما به یکی دو شخصیت که «سرت به کار خودت باشه» و نوشیدن نوشابه را از چند زاویه میبینیم. این تکرار، چالش مهمی برای بازیگر است و ضمن اینکه نیاز به هدایت درست از سوی کارگردان و حواسجمعی از سمت منشی صحنه برای حفظ راکورد و موقعیت دارد، خود بازیگر هم باید مراقب وضعیت ثابت خودش در این تکرارها باشد. به نظر میرسد، چنین تکرارهایی بیشتر از عهده بازیگران تئاتر همچون شما برمیآید و آنها به دلیل تجربههای تکرار و تمرین زیاد در تئاتر، بهتر چنین نقشهایی را بازی میکنند.
تشخیص و تحلیل شما کاملا درست است. انتخاب این گروه از بازیگران، بهدلیل علاقهمندی آقای مکری به تئاتر و دیدن زیاد نمایشها میآید. روش تمرینات ما در فیلم ماهی و گربه و حتی در همین جنایت بیدقت، به نوعی شبیه تمریناتی بود که در تئاتر انجام میدهیم. در ماهی و گربه، جدا از دورخوانیهایی که در تهران و در دفتر و آن کار با ماکت داشتیم، یک ماه تمام هر روز سر لوکیشن میرفتیم و از صبح تا غروب، بخشها و پلانهایی از آن سکانس طولانی را تمرین میکردیم و به چیزهای جدیدی میرسیدیم. این تمرینات به نوعی مکالمه و گفت و شنود بین بازیگر و کارگردان در جهت کشف لحنها، راهها و رابطههای جدیدتر بود. شاید آقای مکری در آن تمرینات دنبال کشف میزانسنهای خودش بود، اما ما بهعنوان بازیگر دنبال کشف حسوحال و موقعیتهای بهتر بازی خودمان بودیم. این رابطه دوطرفه بازیگر و کارگردان خیلی نتایج مثبت و خوبی داشت. این اتفاق به نوعی در جنایت بیدقت هم تکرار شد. به همین دلیل این شیوه برای بازیگران تئاتر خیلی چالش و تجربه جذابی است و ما مراقب راکوردها و تداوم حسی نقش هستیم و حتی حواسمان به یک سانتیمتر حرکت به اینسو و آنسو هم هست. همه اینها موجب میشد اتفاقی که باید رخ دهد. احساس میکنم آقای مکری هم حال بهتری دارد وقتی با این گروه از بازیگران کار میکند.
در ماهی و گربه هم خط اصلی ماجرا، برگرفته از اتفاقی واقعی بود، اما در جنایت بیدقت با یک فاجعه واقعی و بسیار مشهور مواجهیم. با وجود این مکری بازهم پاگیر واقعیت نمیشود و خوانش خلاقانه خود را از آن ماجرا دارد. حتما خود مکری و نسیم احمدپور بهعنوان نویسندگان فیلمنامه، برای نوشتن، تحقیق و پژوهش زیادی انجام دادند تا از واقعیت به قصه موردنظر خود برسند.
شما بهعنوان بازیگر چه کردید؟آیا با توجه به کاراکتر شما علی (صاحب سینما) که برگرفته از کاراکتر واقعی علی نادری، مدیر سینما رکس آبادان هنگام فاجعه بود، برای تحقیق و پژوهش سراغ مستندات رفتید یا صرفا به فیلمنامه و توضیحات مکری اکتفا کردید؟
نهفقط در ارتباط با فیلم آقای مکری که اساسا در هر فیلم و سریال و تئاتر دیگری و قبل از تحلیل هر کاراکتر و بازی در آن نقش، قطعا این جزو نیازهای من است که به اطلاعاتی مراجعه کنم که بیشتر به من کمک کند. اگر آن شخصیت، مابهازای تاریخی داشته باشد، طبیعتا ضرورت بیشتری برای مراجعه به اطلاعات و مستندات حس میشود. ممکن است قیافه، اندام و صدا و لحنم مثل نمونه واقعی این کاراکتر قصه نباشد، اما سعی میکنم از حالوهوای آن شخصیت برای بازی الهام بگیرم. متاسفانه مدارک و اسناد چندان روشن و دقیقی در ارتباط با این فاجعه تاریخی در دسترس مردم نیست، مگراینکه بتوانید با استفاده از ابزارها و روابطی، موفق به پیدا کردن اطلاعات شوید که این هم مسؤولیت من نیست و اساسا ممکن است کسی پاسخگوی من در این زمینه نباشد. اما شاید آقای مکری با استفاده از مسؤولیت خود بهعنوان نویسنده و کارگردان، موفق شد این امکان را بهدستبیاورد. طبیعتا تحقیقاتی که خانم احمدپور و آقای مکری در این زمینه داشتند، خیلیخیلی بیشتر از اطلاعاتی است که من به آنها دسترسی داشتم، اما خودم تا حدی از طریق مراجعه به اسناد در دسترس موجود همچون عکسهای دادگاه، به نکتههایی درباره فضا و شخصیت رسیدم، ولی بیشترین تکیه من برای بازی در این نقش، رهنمودهای آقای مکری بود. چون همانطور که شما بهدرستی اشاره کردید، بخشی از آثار آقای مکری پرداختن به موقعیتهای مستند و واقعی است، اما واقعیت این است که همواره امضا و نگاه و بیان خودش را دارد. همین ویژگی هم کار آقای مکری را متفاوت میکند.
سالهاست در تئاتر فعالیت میکنید، اما چند سالی است که حضور پررنگتری در سینما و تلویزیون دارید و نقشهای مهمتری مثل حمید جهان با من برقص بازی کردهاید، نقشهایی که با حضور خوب شما دلنشینتر میشود. بااینحال به نظر میرسد هنوز نقشهای خوب زیادی بازی نکردهاید و باید منتظر باشیم. نظرتان چیست؟
اول ممنونم از لطف شما. دیگر اینکه خیلی دلم میخواست که سالها قبل فعالیتم را در تلویزیون و سینما شروع میکردم. با وجود اینکه من عاشق تئاتر هستم و خودم را فرزند و آموخته تئاتر میدانم و همیشه مدیون همه کارگردانهای تئاتر هستم، اما بااینحال خوشحالم که بعد از ۳۰ سال بازیگری در تئاتر، بالاخره در عرصه تصویر هم دیده شدم و نقشهای مهمتری به من واگذار میشود. همانطور که گفتید در انتظار نقشهایی هستم که برای من چالشبرانگیز باشد. دارم خودم را بهشدت وارد یک آزمون سخت میکنم و تجربههای جدید را میپذیرم. بیشتر هم این اتفاق در عرصه فیلم کوتاه برایم میافتد و نقشهای خیلی متفاوتتری به من پیشنهاد میشود که یک حال دیگری در بازیگری است. امیدوارم بتوانم در این مسیر، کارهای موفقی داشته باشم.
در کارنامه شما ضمن اینکه کار با کارگردانهای شناختهشدهای، چون شهرام مکری، سروش صحت، کمال تبریزی، بهمن فرمانآرا و ... دیده میشود، همکاری با کارگردانهای جوان و فیلماولی و همانطور که اشاره کردید، فیلمسازان فیلم کوتاه هم به چشم میخورد. احیانا آنچه باعث کار با این گروه دوم میشود، شور و انرژی و خلاقیت جوانهاست و اینکه از نظر شما، این ویژگی آنها بر تجربه کم یا نداشته آنها میچربد؟
دقیقا همین است. خود من هم زمانی جوان بودم و نیاز داشتم بزرگانی دست من را بگیرند و به من کمک کنند. این جوانان فیلمسازی که الان با آنها کار میکنم، مثل فرزندان من هستند و این وظیفه اخلاقی من است که اگر کار و کمکی از دستم برمیآید، در خدمتشان باشم. آن بخشی هم که به خود من برمیگردد، میتوانم از جسارت و خلاقیت و بهروزبودن نگاه این فیلمسازان جوان به هنر و سینما بهره بگیرم و وقتی در کنارشان هستم، احساس جوانی میکنم و شور و انرژی و نشاطشان به من برمیگردد. در چنین مواقعی دیگر فکر نمیکنم که یک مرد ۵۸ساله هستم و میتوانم خمودهتر از این باشم که متاسفانه خیلیها در این سن و سال هستند. بهجز اینکه حال خوبی را با این جوانها سپری میکنم و از آنها میآموزم، نقشهای بسیار متفاوتتر و جذابتری را هم به من پیشنهاد میدهند، برای اینکه اسیر گیشه و کلیشهها نیستند. آنها بهراحتی میتوانند ریسک کنند و این شجاعتشان برای تجربه کردن خیلی جذاب است و خیلی به من بازیگر کمک میکند. به همین دلیل همیشه و تا جایی که لطمهای به برنامهریزی فعالیتهایم در فیلم بلند و سریالهای تلویزیونی نخورد از کار با فیلمسازان جوان و حضور در عرصه فیلم کوتاه استقبال میکنم و در خدمت آنها هستم.
به نظرم بهجز این بخشی از این به روز بودن و شوق کار با جوانها به حضور و فعالیت فرزندان هنرمندتان (خورشید و باران) هم برمیگردد.
بله، من این برکت را دارم که دو دخترم اهل تئاتر و سینما هستند و از این جهت همیشه از نگاه و خلاقیت و به روزبودنشان بهره میگیرم. این اتفاق خیلی برایم خوشایند است.
طبق اخبار منتشرشده در سریال «جیران» (حسن فتحی) نقش شخصیتی به نام کوچول خان را بازی میکنید.
در کار آقای فتحی، نقش یکی از خواجههای جیران (سوگلی ناصرالدین شاه) را بازی میکنم؛ یک کاراکتر بسیار پرفرازونشیب که بازی در آن برایم چالشبرانگیز است. این شخصیت، موقعیتهای خیلی عجیب و غریب و دراماتیکی را در قصه رقم میزند و امیدوارم توانسته باشم به خوبی این اتفاقات را به تصویر بکشم.
در سریال تلویزیونی «خوشنام» (علیرضا نجفزاده) چه نقشی دارید؟
در این سریال که به گمانم برای ماه رمضان سال آینده آماده شود، جزو کاراکترهای اصلی نیستم، اما یکی از شخصیتهای مکمل خیلی پررنگی هستم که متفاوت و بانمک است و در اثر اتفاقی، شوکی به او وارد میشود و بعد از اینکه از شوک بیرون میآید، ماجرای اصلی قصه را رقم میزند. سعی کردم سربسته بگویم که قصه سریال لو نرود. (میخندد)
به جز اینها مثل اینکه امسال دو فیلم هم در جشنواره فیلم فجر دارید و جزو چهاربازیگر مرد پرکار این دوره هستید.
بله، یکی فیلم «ملاقات خصوصی» به کارگردانی آقای امید شمس است که یک نقش خیلی خوب و متفاوت در آن دارم. امیدوارم در جشنواره هم بازی من دیده شود و هم اتفاق خوبی برای این فیلم بیفتد که کار بسیار سخت و پرزحمتی بود. در این فیلم در کنار عزیزانی، چون هوتن شکیبا و خانمها پریناز ایزدیار و رویا تیموریان بازی میکردم.
گفتید هوتن شکیبا، یاد همکاری خوب شما در نمایش «برپهنه دریا» افتادم.
یادش بخیر. ملاقات خصوصی، چندمین همکاری من با هوتن بود که واقعا مایه خوشحالی من است. وقتی در کنار هوتن کار میکنم، بسیار حالم خوب است، چون درخشان و درجه یک است.
آن یکی فیلم دیگرتان در جشنواره امسال چیست؟
«بیرو» به کارگردانی آقای مرتضی علیعباس میرزایی که به نوعی زندگینامه دوره کودکی و نوجوانی تا شروع جوانی آقای علیرضا بیرانوند است. به نظرم این هم فیلم جذاب و باحالی است که امیدوارم موردتوجه قرار گیرد.
انتهای پیام/