طی ۵ سال اخیر اتفاق افتاد؛ 
وضعیت کتاب کودک در این سال‌ها خوب نبوده و حضور بیش از حد کتاب‌های ترجمه و بی‌کیفیت بودن کتاب‌های تالیفی همه و همه این بازار بی‌جان را کم‌رمق کرده است.

به گزارش «سدید»؛ کتاب را دستش گرفته است و ورق می‌زند و یک‌دفعه می‌گوید: «تمام شد بابا. یکی دیگه بخریم.» مرد که از سرعتش در خواندن کتاب تعجب کرده است، کتاب را از دستش می‌گیرد و نگاه می‌کند و به‌سمت کتابفروش می‌رود و می‌گوید: «این کتاب با این قیمت فقط همین چند صفحه را دارد؟» کتابفروش سری تکان می‌دهد و نمی‌تواند چیزی بگوید. وضعیت کتاب کودک در این سال‌ها خوب نبوده و حضور بیش از حد کتاب‌های ترجمه و بی‌کیفیت بودن کتاب‌های تالیفی همه و همه این بازار بی‌جان را کم‌رمق کرده است. حالا در گزارش امروز می‌خواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم که در سال 1400 و باوجود این بیماری که در این دوسال گریبان‌مان را گرفته، کتاب کودک در چه حالی است؟ و آیا ناشران در این دوسال سعی کرده‌اند برای آشنایی هرچه بهتر کودکان با این وضعیتی که داریم، کتاب‌هایی را در فرآیند آموزش و مفهوم‌سازی در دنیای امروز برایشان تدارک ببینند؟ همچنین از شورای نظارت کتاب کودک گفته‌ایم که سال‌ها است خبری از آن نیست و کتاب‌ها در یک خلأ و بدون نظارت منتشر می‌شوند. 

 

بازار کتاب کودک؛ آشفته و گران     

«کتاب‌ها گران است، از کجا بیاورم هرماه پول کتاب بدهم؟ سه کتاب خریده‌ام برای این بچه حدود 250 هزار تومان پول داده‌ام. بعد وقتی نگاه هم می‌کنی، سریع کتاب تمام می‌شود، یعنی تعداد صفحات زیادی هم ندارد که بگوییم قیمتش به‌خاطر صفحات زیاد است. قیمت‌ها هم که روزبه‌روز گران‌تر می‌شود، یعنی کتابی که دوماه پیش خریده‌ایم، الان با برچسب جدید قیمت، دوبرابر یا بیشتر می‌فروشند.» 

گاهی ناشر با همان محتوای کم می‌تواند مطلب را به کودک منتقل کند، اما گاهی فقط‌وفقط برای پر‌کردن صفحات و موضوعی که جذابیت ندارد، حوصله کودک با خواندن همان کتاب کم‌صفحه سرمی‌رود. شما فکر کنید برای یک کتاب، حدودا 30 تا 40 هزار تومان هزینه می‌کنید. باتوجه به کم‌بودن صفحات کتاب‌ها و از دست‌دادن جذابیت آن برای کودک، هزینه‌های خرید کتاب در این اوضاع گرانی، برای خانواده بالا می‌رود، چون مجبور است کتاب‌های بیشتری بخرد. حالا در این میان کتاب‌های نقاشی یا حتی پازل همین وضعیت را دارند؛ تقریبا کتاب‌های 10 صفحه‌ای که با چند رنگ‌آمیزی مختصر زود تمام می‌شود و کودک می‌خواهد سراغ کتاب بعدی برود. اما مشکل اصلی در این مورد خاص، هزینه این کتاب‌هاست که قیمت زیادی دارند، اما برای کودک شاید تنها چندساعت قابل استفاده باشند. ناشران حوزه کودک اما نظرشان چیز دیگری است، آنها معتقدند کتاب‌های طولانی و بلند، کودک را خسته می‌کند و برای همین باید متن یا شعری که در کتاب‌های زیر چهار سال منتشر می‌شود، کوتاه باشد تا کودک خسته و دلزده نشود. 

حالا از قیمت که بگذریم، موضوع دیگری که در این حوزه اذیت‌کننده است، کتاب‌های تالیفی بی‌کیفیت است؛ کتاب‌هایی که انگار نویسنده از روی بی‌حوصلگی تمام شروع به نوشتن کتاب کرده و حتی حوصله نداشته متنش را دوباره نگاه کند و از ابتدا بخواند شاید بخواهد تغییری بدهد. یک‌سری از کارشناسان این حوزه هم معتقدند به‌خاطر وجود آثار ترجمه در بازار کتاب کودک، تعدادی از نویسندگان این حوزه تصمیم گرفته‌اند به ترجمه روی بیاورند به‌جای اینکه کتاب بنویسند. 

هادی حکیمیان، نویسنده درمورد این روزهای کتاب کودک می‌گوید: «بازار کتاب کودک در چندسال اخیر رفته‌رفته رونق گذشته خود را از دست داده است.» حکیمیان این مساله را یکی از موضوعات اصلی حوزه نشر کودک‌ونوجوان دانست و گفت: «بخشی از افت بازار کتاب کودک مربوط به گرانی کاغذ و مشکلات تأمین مواد اولیه برای چاپ کتاب‌ها است. افزایش قیمت کاغذ بر قیمت کتاب نیز مسلما تأثیر گذاشته و ما شاهد افزایش چندبرابری قیمت کتاب‌ها طی یکی‌دو سال اخیر بوده‌ایم. مثلا یک رمان نوجوان که قبلا 15 هزار تومان قیمت خورده بود،‌ الان با قیمت 80 هزار تومان به‌دست مخاطب می‌رسد. طبیعتا پرداخت این مبالغ برای خانواده‌ها دشوار است.» 

او درمورد قیمت کتاب می‌گوید: «قیمت کتاب درمقایسه با اجناس دیگر چندان گران نیست. برخی از اقلام نوشت‌افزار که معمولا کم‌کاربرد هستند، با قیمت‌های آنچنانی عرضه می‌شوند و از کتاب هم گران‌تر هستند. خانواده‌ها این اقلام را تهیه می‌کنند، اما برای کتاب هزینه نمی‌کنند. هنوز هم کتاب از پیتزا ارزان‌تر است،‌ اما مردم نمی‌خرند. با این‌همه گرانی و کمبود کاغذ، هنوز هم کتاب نسبت‌به دو کیلو میوه ارزان‌تر است؛ این درحالی است که کتاب می‌ماند، اما دیگر اقلام مصرفی است و از بین می‌رود.» 

حکیمیان راهکار این موضوع را در آموزش‌وپرورش می‌داند و می‌گوید: «مسئولان برای هدایت خانواده‌ها و بچه‌ها برای خرید کتاب، باید برنامه‌ریزی کنند. آموزش‌وپرورش در این میان نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. درحال حاضر در میان کتاب‌های مقطع دبستان چقدر داستان گنجانده شده است؟ چقدر بچه‌ها با فضای داستان آشنا می‌شوند؟ خانواده‌ها برای بچه‌ها تبلت می‌خرند، اما کتاب نمی‌خرند. به همین دلیل معتقدم علت اصلی کتاب نخواندن بچه‌ها و رکود در خرید کتاب کودک، گرانی نیست، بلکه این فرهنگ در میان خانواده‌ها جانیفتاده است که برای فرزندان خود کتاب تهیه کنند. این درحالی است که کتاب در دسترس خانواده‌ها هست؛ اگر تمایلی به خرید کتاب ندارند می‌توانند این منابع را از کتابخانه‌های عمومی برای فرزندان خود تهیه کنند، اما همین گام را نیز برای آنها برنمی‌دارند. جامعه ما میل و رغبتی به‌سمت کتاب خواندن ندارد. مراکزی مانند آموزش‌وپرورش و آموزش‌عالی باید در این زمینه فرهنگ‌سازی کنند. بچه‌ها بیش از یک‌دهه از عمر خود را در مدارس صرف می‌کنند؛ به همین دلیل بخش عمده‌ای از بحث فرهنگ‌سازی در این زمینه و ترغیب بچه‌ها به خواندن کتاب، برعهده این مراکز است. باوجود این، در مدارس و دانشگاه‌ها کاری برای کتابخوان شدن بچه‌ها انجام نمی‌شود. در دانشگاه‌ها به‌جای اینکه تمرکز بر کتاب باشد، بر جزوه است. نتیجه این سیستم آموزشی این می‌شود که دانشجوی فارغ‌التحصیل مقطع دکتری، نویسندگان حوزه ادبیات را نمی‌شناسد و شناخت او به دایره کوچکی از نویسندگان سرشناس محدود می‌شود.» 

 

کودک امروز چه چیزی احتیاج دارد؟     

موضوعی که در این یکی‌دو سال اهمیت بیشتری یافته، تولید محتوا برای کودک‌ونوجوان امروزی است. اصلا کودکانی که درگیر فضای رسانه‌ای و محتوایی جدیدی هستند و از دل دنیای کرونازده به پیرامون خود نگاه می‌کنند، چه کتابی نیاز دارند. به‌نظر می‌رسد کودکان امروز نسبت‌به گرافیک و فرم کتاب‌ها سخت‌پسندتر شده‌اند. مهدی کاموس، نویسنده و پژوهشگر درمورد اینکه کودکان امروز چه چیزی احتیاج دارند، برایمان نوشته است: «کودکان امروز را دو عامل مهم جهانی شدن و فناوری‌های نو تحت‌تاثیر خود قرار داده است. این تاثیر تاحدی جدی است که باید بگویم وقتی از کودک امروز حرف می‌زنیم، نه با کودک سال 1400 که با کودک سال 2021 مواجه هستیم و این یعنی روبه‌رو شدن با کودکی که آینده و هویتی چندگانه و متغیر دارد. درحال تغییر مداوم است و به همین دلایل هم خلق اثری ادبی که بتواند او را جذب یا درگیر خود کند، کار بسیار دشواری است. آن‌هم برای ما که در انسان‌شناسی کودک امروز ضعف جدی در ارائه نظریه فرهنگی و آینده‌نگاری داشته و هیچ سناریویی برای نسلی که با این نظام جهانی رشد می‌کند، نداریم. نمی‌دانیم چگونه و با چه ویژگی‌هایی بتوانیم او را سازگار و همراه با فرهنگ ملی و مذهبی‌مان بار بیاوریم و متاسفانه فکری به حال این نیازها نکرده‌ایم که هیچ... حرفی هم از آنها نمی‌زنیم. وضعیت کلی کتاب کودک در ایران دو ملاحظه جدی دارد که ذهن و زبان کودکان را تحت‌تاثیر خود قرار داده است. هرکدام از این دو مبحث را هم باید جداگانه بررسی کرد تا از شرایطی که با آن مواجهیم، به تصویر درستی برسیم.» 

 

تخیل کودکان را باید جدی گرفت 

او در ادامه صحبت‌هایش در بررسی تغییراتی که ذهن کودک امروز در مواجهه با جهانی شدن و فناوری‌های نو به آن رسیده، سه نکته را مهم می‌داند و می‌گوید: «اول اینکه ظرفیت آرزو و تخیل کودکان بسیار بالا رفته است و دیگر نمی‌توان با نوشتن یک رمان فرانکشتاینی او را تحت‌تاثیر قرار داد. کودک امروز انواع داستان‌ها از ژانر وحشت گرفته تا فانتزی‌ها و جادوگری‌ها را در انیمیشن‌ها و فیلم‌ها می‌بیند، انواع بازی‌های رایانه‌ای و موبایلی را تجربه می‌کند و درکنار اینها سریال و فیلم‌های بزرگسالان را هم تماشا می‌کند. ذهن او داستانی و داستان‌زده شده است، ازاین‌رو پایان داستان را حدس می‌زند، گره‌افکنی‌ها و تغییرات شخصیت‌ها را می‌شناسد و غافلگیر نمی‌شود، پس نوشتن برای او بسیار دشوار است. نکته دوم این است که کلیشه‌های ذهنی او بسیار افزایش پیدا کرده‌اند، انواع و اقسام اسطوره‌ها را می‌بیند و برایشان تصویر ذهنی دارد، شجاعت مرد عنکبوتی، طنازی باب‌اسفنجی، قدرت هالک و... او را دارای ذهنی کرده که خلق شخصیت تازه برایش دشوار است. نویسنده و شاعر کودک باید بتواند شخصیتی قوی‌تر و خاص‌تر از کلیشه‌های ذهنی کودک بسازد که این‌هم کار بسیار دشواری است. نکته سوم و بسیار مهم هم این است که ذهن کودک امروز با زندگی آپارتمانی، عدم توجه به نیازهای دوران کودکی، نبود رتبه‌بندی برای گرفتن اطلاعات و مواجهه‌اش با محیط اطراف به ذهنی عامه‌پسند بدل شده که تحت‌تاثیر سبک زندگی و ادبیات عامه‌پسند است. برای مواجهه دوباره با کودکان این نسل در یک مدرسه ابتدایی درس دادم و برایم عجیب بود که بچه‌ها درباره گرانی، سیاست و اقتصاد حرف می‌زنند و دغدغه‌ها و صحبت‌هایشان مناسب سن آنها نیست. در مقوله زبان، کودکان امروز تحت‌تاثیر آموزش‌های رسمی و غیررسمی دچار تفاوت‌های بسیاری شده‌اند، همچنین مقوله‌های جهانی شدن و گسترش کتاب‌های ترجمه هم تاثیر زیادی بر نوع تفکر و طبعا زبان این نسل می‌گذارد. جملات رسمی را درک نمی‌کنند و همه‌چیز به‌سمت ساده‌سازی پیش می‌رود. این اتفاق هم منجربه نوعی تفکر مبتذل و سطح پایین در زبان کودک می‌شود. کپی‌-پیست، کراش کردن و خیلی موارد مشابه دیگر به زبان این کودکان راه یافته و این موضوع هم نوشتن را برایشان دشوار می‌کند.» 

 

شناخت کودک از نزدیک 

کاموس معتقد است ما در انسان‌شناسی کودک امروز مشکل داریم و می‌گوید: «ارتباط روزمره نویسنده با کودکان قطع شده و اغلب کتاب‌هایی که منتشر می‌شوند براساس فانتزی‌های نویسندگان پشت میزنشین یا براساس خاطرات کودکی و زندگینامه‌ای نوشته می‌شوند. این شرایط ما را به مسیر خوبی نمی‌رساند، پس باید راهکارهایی برای غلبه بر آن بیندیشیم. نوشتن و گفتن از این راهکارها مفصل است، اما در اینجا به دو مورد اشاره می‌کنم؛ اول اینکه در حوزه سیاستگذاری فرهنگی و اقتصادی در حوزه کودک و نوجوان توجه‌مان را به ادبیات تالیفی معطوف کنیم، نه‌فقط تالیف کتاب‌های شعر و داستان که تولیدات‌مان را در حوزه‌های بینارشته‌ای هم بالا ببریم تا مجموعه کتاب‌هایی داشته باشیم برای درک بهتر نویسنده و رفع ضعف‌هایش در مواجهه با کودک، از جامعه‌شناسی تا انسان‌شناسی و روانشناسی کودک را مدنظر قرار دهیم و حواس‌مان باشد که در حوزه مباحث دانشگاهی نسبت به کودکان خیلی ضعیف عمل کرده‌ایم. در این شرایط نویسنده ما هم ضعیف عمل خواهد کرد و اقتصاد نشر به سمت کتاب‌های ترجمه خواهد رفت، اتفاقی که این سال‌ها شاهدش بوده‌ایم. راهکار دوم را هم در ارتباط مستمر نویسندگان کودک و نوجوان با مخاطبان اصلی‌شان می‌دانم. اینکه از پشت‌میزها خارج شوند و با بچه‌ها باشند و از طریق شناخت درست و نزدیک برایشان بنویسند. از طرف دیگر این نکته هم مهم است که نویسنده کودک باید منزلت اجتماعی داشته باشد. در آموزش‌وپرورش و صداوسیما معرفی شود و مردم اهمیت وجود او را درک کنند. متولی ادبیات کودک و نوجوان باید آموزش‌وپرورش باشد که بیشترین مواجهه را با بچه‌ها دارد و اتفاقا در بسیاری از کشورها هم چنین روندی در جریان است. در این شرایط نویسنده‌ها دیگر ویترینی و بافاصله بچه‌ها را نمی‌بینند و یاد می‌گیرند با این نسل که در مواجهه با جهانی شدن و فناوری‌های نو قرار گرفته، چگونه بنویسند و عمل کنند و آموزش‌وپرورش هم می‌تواند شرایط را چه از لحاظ فرهنگی و چه اقتصادی به سمت بهتر شدن سوق دهد.» 

 

کتاب صوتی کودک کم است 

یک بخش دیگر در حوزه کتاب کودک که باید مورد توجه قرار بگیرد، بحث کتاب صوتی در این حوزه است، اینکه چقدر توانسته‌ایم کتاب‌های صوتی تولید کنیم. براساس آمار چند اپلیکیشنی که کتاب صوتی تولید می‌کنند، تعداد کتاب‌های کودک به نسبت کتاب‌های دیگر بسیار کم است و در مقایسه با ژانرهای دیگر، درصد کمی دارند و البته می‌دانیم که استفاده از این مدل کتاب‌ها یا پادکست و کتاب‌های الکترونیک باتوجه به اینکه موبایل در دست بچه‌ها به وفور وجود دارد می‌تواند کمک‌کننده باشد. 

 

افزایش 150 درصدی کتاب کودک در فاصله پنج‌سال     

سال 95: تعداد کل کتاب‌های کودک، 12881عنوان است و تعداد کتاب‌های تالیفی، 8124عنوان و تعداد کتاب‌های ترجمه، 4757عنوان بوده است. درست است که کتاب‌های ترجمه تعداد کمتری دارند، اما بازهم به‌نسبت کل کتاب‌های منتشرشده در این حوزه، تعداد زیادی کتاب ترجمه داریم. 

سال 96: تعداد کل کتاب‌ها، 14958عنوان است که از این تعداد سهم کتاب‌های تالیفی، 8283عنوان است که در مقایسه با سال95، حدود 159عنوان کتاب رشد داشته است؛ اما در کتاب‌های ترجمه تعداد عناوین، رشد عجیب‌وغریبی پیدا کرده و تقریبا دوهزار عنوان کتاب به تعداد کتاب‌های ترجمه اضافه شده است. 

سال 97: آمار تقریبا مانند سال96 است و تعداد کل کتاب‌های کودک 13305عنوان بوده، اما نکته سال97 این است که تعداد کتاب‌های ترجمه از تالیفی پیشی گرفته و به 7994عنوان رسیده و تعداد کتاب‌های تالیفی نیز به 5311عنوان رسیده است. 

سال 98: 8980عنوان کتاب کودک‌ونوجوان در سال98 منتشر شده است که از این میان 5330عنوان کتاب ترجمه و 3650عنوان کتاب تالیفی داشته‌ایم و با این احتساب در انتهای سال98، 11‌درصد افزایش کتاب در حوزه ترجمه و 55درصد کاهش چاپ کتاب‌های تالیفی در حوزه کودک را داشته‌ایم که این مساله خودش می‌تواند زنگ خطری برای حوزه کودک باشد که ما در عرصه نشر، آن را جدی نمی‌گیریم. 

سال 99: 13875عنوان کتاب کودک‌ونوجوان در سال99 منتشرشده که از این میان، 7694عنوان تالیف و 6163عنوان ترجمه هستند. شمار کتاب‌های چاپ اول کودک‌ونوجوان در این سال 6هزار و 73عنوان و شمار تجدید چاپی‌ها 7هزار و 784عنوان است و البته بخشی از این روند را می‌توان به‌پای تاثیرات کرونا بر نشر گذاشت. 

سال1400 تا آذرماه: 13485عنوان کتاب منتشرشده که از این میان 3826عنوان کتاب در حوزه تالیف و 9659عنوان کتاب در حوزه ترجمه منتشر شده است. 

 

ترجمه‌های بی‌امان و بازاری که نویسندگان ایرانی در آن جا ندارند     

در صفحه فرهنگی «فرهیختگان» بارها گفتیم که کتاب‌های ترجمه به یک موضوع مهم در بازار نشر کودک تبدیل شده‌اند و تقریبا توانسته‌اند سهم زیادی در کتاب‌های این حوزه داشته باشند. ممکن است برخی کتاب‌های ترجمه خوب باشد، اما گاهی می‌بینیم که کتاب‌هایی بی‌کیفیت در محتوا، به بازار آمده‌اند و تقریبا بدون اینکه نظارتی باشد، همین‌طور جلو می‌روند و ترجمه‌ها را در بازار پخش می‌کنند. 

 

تولیداتی که برای ما نیست 

محمدرضا شرفی‌خبوشان، نویسنده افزایش بی‌سابقه ترجمه‌ها در بازار کتاب کودک و نوجوان را یک دغدغه بسیار مهم می‌داند و می‌گوید: «نباید بگوییم که رشد ترجمه‌ها چه تاثیری می‌گذارد، بلکه باید بگوییم چه تاثیری گذاشته است. نسل نوجوان ما به واسطه خواندن رمان‌های ترجمه شده و دیگر محصولات خارجی مانند سریال‌ها، فیلم‌ها و... در معرض تولیداتی قرار می‌گیرد که دست‌پرورده نویسنده و هنرمند ایرانی نیست. این پدیده به حد بحران رسیده و باید چاره‌اندیشی کنیم. وقتی می‌بینید که بیشتر اوقات نوجوان ما صرف استفاده از محصولاتی می‌شود که دیگران تولید کرده‌اند، یعنی انتشار این دست از آثار تاثیر خود را گذاشته است؛ آثار دیگرانی که در برخی از مواقع خیلی از نظریات، رفتارها، مواضع فرهنگی و فکری آنها را قبول نداریم. در سیستم آموزشی ما فرهنگ و نگرش دیگری وجود دارد، اما در بحث تولیدات، از محصولات افرادی استفاده می‌کنیم که نگرش آنها را نقد می‌کنیم.» 

 

سوددهی جایگزین همه چیز 

شرفی‌خبوشان این موضوع را برآمده از نگاه سودمحوری می‌داند که ما اتخاذ کرده‌ایم و می‌گوید: «یک فیلم یا یک کتاب آماده را صرفا ترجمه و عرضه می‌کنیم. ناشر و بنگاهی که کتاب یا سریالی را منتشر می‌کند، سراغ محصول آماده شده می‌رود. قرار نیست به نویسنده و تولیدکنندگان این محصولات مبلغی پرداخت کند. ناشر به جای اینکه صرف هزینه کند که بخواهد حق‌التالیف به نویسنده ایرانی بدهد، صرفش در این است که به سراغ محصول حاضر و آماده برود تا سودش را ببرد؛ بنابراین نگاه سودمحور این آسیب را به ما وارد کرده است. اگر بخواهیم وارد نگاه سودمحور شویم، باید وارد چرخه صنعت و تجارت شویم. این چرخه از جهتی به نفع ماست، از این جهت که بتوانیم این سود را متوجه مولف و تولیدکننده کنیم، نه متوجه واسطه‌ها. باید چاره‌ای برای این امر اندیشید. باید با کسانی که در این حوزه حضور دارند، صحبت کرد که چه باید کرد تا از این وضعیت خارج شد؟ بحث‌هایی همچون اینکه آیا باید وارد حوزه کپی‌رایت شویم یا نه؟ جلوی واردات و ترجمه‌ها را همانند دیگر محصولات بگیریم یا نه؟ برای انتشار این دست از آثار مالیات درنظر بگیریم یا خیر؟... اینها سوالاتی است که باید به آن پرداخت و به تعریف روشنی رسید.» 

 

جایگاه واقعی نوشتن برای کودکان 

این نویسنده با بیان اینکه این حوزه رها شده است و حتما باید بحران خاصی رخ دهد تا به فکر آن باشیم، افزود: «تا وقتی قضیه به شکل حادی بحرانی نشده این گفت‌وگوها باید بین افرادی در حوزه فرهنگ و تجارت حضور دارند، مطرح شود تا بتوانیم با برنامه روشن از این حیطه به سلامت عبور کنیم و ما هم به افرادی تبدیل شویم که با تولیدات فرهنگی خودشان می‌توانند سود را نصیب تولیدکننده کنند، آن موقع است که اطمینان پیدا می‌کنیم که یک محصول فرهنگی و هنری ایرانی داریم و هم این سود متوجه تولیدکنندگان راستین آن می‌شود. به این شکل است که می‌توان به سلامت از وضعیت پیش‌آمده عبور کرد.» 

شرفی‌خبوشان با بیان اینکه هیچ‌کس با ترجمه مخالف نیست، می‌گوید: «اما باید توجه ما به سمت حمایت از نویسنده ایرانی باشد. اگر همپای محصولاتی که از بیرون وارد می‌شود، به تولیدکنندگان محصولات ادبی هم بها دهیم و به کیفیت آثار آنان کمک کنیم، چه بسا خواننده ایرانی بیاید سراغ کتاب‌هایی که هم‌وطن و هم‌زبانش نوشته، چرا که محیط اثرش محیط خواننده است و دغدغه او را دارد. اما ما در این سال‌ها این شرایط را مهیا نکردیم، کاری نکردیم که نوشتن تبدیل به حرفه و شغل ارزشمند شود. وقتی نوشتن جایگاه خوبی نداشته باشد، چگونه انتظار دارید که خواننده ایرانی محصولات او را نیز بخواند. ما به سمت کسی می‌رویم که او را قبول داریم، برایش ارزش قائلیم، اما اکنون به جایی رسیده‌ایم که در انظار می‌گوییم که نویسندگی شغل نیست. این نظر یکی دو نفر نیست، برآمده از فرهنگ ماست. وقتی کسی این را عنوان می‌کند، نشان از این دارد که عمومیت این را می‌داند و به این باور دارد. نویسندگی شغل حساب نمی‌شود، چون درآمد کافی ندارد. چرا؟ چون در سازوکارهای نظام اقتصادی وارد نکردیم و برایش جایگاهی درنظر نگرفته‌ایم. اندیشه نکردیم که چطور بستری ایجاد کنیم که نوشتن درآمدزا شود، سازوکار آن را تعریف نکردیم. مجموع اینها سبب می‌شود که میدان خالی شود و به دست کسانی بیفتد که از نشر تولیدات ترجمه سود می‌برند. وضعیت به این‌گونه می‌شود که قلم نویسنده ایرانی یا ضعیف است یا اصلا وجود ندارد.» 

 

شورای نظارتی که نیست      

شورای نظارت بر کتاب کودک از آن دست شوراهایی است که می‌تواند ظرفیت مهمی در حوزه حمایت از آثار کودک ایجاد کند تا کمی حال‌واوضاع این حوزه بهتر شود؛ اول کمی در مورد تاریخچه این شورا بگوییم و بعد هم از اینکه چرا حدود سه‌سال است تشکیل نمی‌شود. 

تشکیل هیات نظارت بر کتاب کودک و نوجوان طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال 1367 ضروری بوده است اما اطلاعات رسمی از تشکیل شدن یا نشدن این شورا و ترکیب اعضای احتمالی آن در دست نیست. صدور مجوز کتاب‌های کودکان در وزارت ارشاد در دهه‌های 60 و‌ 70 در اداره کتاب کودک صورت می‌گرفت که مهم‌ترین مدیران آن در دهه 60 مهدی حجوانی و محمدرضا بهمن‌پور و در دهه 70 بهمن دری، رفیعی و علی‌اصغر سیدآبادی بودند. 

در سال 1381 با به وزارت رسیدن احمد مسجدجامعی برای نخستین‌بار هیات نظارت بر کتاب کودک و نوجوان به‌طور رسمی تشکیل شد. بنابر اعلام سایت رسمی دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، اسامی اعضای این هیات در فاصله سال‌های 1382 تا 1384 به این شرح بوده است: حسین ابراهیمی الوند، محمدرضا بایرامی، مهدی حجوانی، محمدرضا دادگر، حسین فتاحی، سیدعلی کاشفی‌خوانساری و مهنوش مشیری. همان منبع از مظفر سالاری، محمدعلی شعاعی و مهدی ارگانی به‌عنوان اعضای تکمیلی هیات نام می‌برد. هرچند شنیده‌ها حاکی از عضویت مصطفی رحماندوست، زهرا احمدی، محسن چینی‌فروشان و محمدرضا حشمتی هم در هیات نظارت بر کتاب کودک و نوجوان در آن دوره است. 

در سال‌های بعد و در دوره وزارت محمدحسین صفارهرندی،هیات نظارت بر کتاب کودک تقریبا با همان ترکیب قبلی به‌کار پرداخت. با حذف چندنفر چون شعاعی، دادگر، ابراهیمی، حجوانی، مشیری، سالاری، ارگانی، احمدی‌ و حشمتی، ادامه حضور رحماندوست، کاشفی، چینی‌فروشان و فتاحی و با اضافه شدن محسن پرویز، مجید حمیدزاده، محمدرضا سرشار، احمد عربلو، بابک نیک‌طلب، جعفر ابراهیمی‌شاهد، محمدحسن راستگو و امیرحسین فردی این هیات در دولت نهم به‌کار خود ادامه داد. هرچند در این سال‌ها هیات جلسات بسیار کمتری داشت. 

در دوره وزارت سیدمحمد حسینی اعضای هیات نظارت بر کتاب کودک عبارت بودند از محسن چینی‌فروشان، محمد میرکیانی، بهمن دری، امیرحسین فردی و جواد محقق. گرچه گفته می‌شود چینی‌فروشان و میرکیانی هیچ‌گاه در جلسات این دوره حضور نیافتند و آخرین جلسات هیات با حضور دری، صادق رضایی (مدیرعامل وقت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) و جواد محقق برپا شد و در دوره سرپرستی علی اسماعیلی بر معاونت فرهنگی هم هیات نظارت هیچ‌جلسه‌ای نداشته است. 

بنابر شنیده‌ها در هیات نظارت بر کتاب کودک در دوره وزارت علی جنتی از افرادی چون مصطفی رحماندوست، علیرضا حاجیان‌زاده، سیدعلی کاشفی‌خوانساری، محمدرضا وصفی، ابراهیم حسن‌بیگی، سیدمهدی شجاعی، مهدی حجوانی، سپیده خلیلی، علی‌اصغر سیدآبادی، مهدی ارگانی، محسن چینی‌فروشان، محسن مومنی، افشین علاء، سیدصادق موسوی، محمدحسن راستگو، محمدرضا حشمتی، محمدعلی بنی‌اسدی، محسن پرویز، زهرا زواریان، زهرا احمدی، علی‌اکبر اشعری، منوچهر اکبرلو، عبدالله حسن‌زاده، سیدعلی‌محمد رفیعی و حمیدرضا شاه‌آبادی دعوت شد. 

در دوره سیدعباس صالحی اما از این هیات نظارت تقریبا هیچ‌حرفی نیست و نه معلوم است که جلسه‌ای داشته‌اند و نه اعضای آن مشخص هستند. 

مظفر سالاری، نویسنده در مورد اینکه این شورا چه نقشی می‌تواند در این مسیر ایفا کند، می‌گوید: «این شورا نقش اصلی را برعهده دارد. به نظر من همین که آیین‌نامه نظارت بر کار کودک و نوجوان را طی سال‌ها تدوین کرده‌اند و بارها مورد ارزیابی قرار داده‌اند، کار مهمی است که این بخش انجام داده، البته مهم‌تر از داشتن این آیین‌نامه، این است که به تصویب برسد و به شکل قانون دربیاید و ابلاغ شود و تمام ناشرین مکلف به اجرای آن شوند، این کار حتما باید انجام شود. البته من نمی‌دانم این آیین‌نامه الان کجاست و چه سیری را گذرانده است ولی به هرحال زمانی که ما آیین‌نامه و قانون موثری برای کنترل جریان نشر کودک و نوجوان به‌خصوص در قسمت ترجمه داشته باشیم، خیلی از مشکلات حل می‌شود، یعنی به‌تدریج ناشران را می‌شود ملزم به اجرای آن کرد. بنابراین اولا شورای کتاب کودک و نوجوان باید قوانین موثری را در اختیار داشته باشد و بعد هم باجدیت و بدون‌اغماض آن را اجرا کند. اگر این کار را انجام دهند نقش بی‌بدیلی خواهد داشت اما فکر می‌کنم این مساله باید یک بررسی کامل شود که الان اینها چه می‌کنند و براساس چه قوانینی کار می‌کنند. باید بررسی شود که کار این آیین‌نامه به کجا رسیده و بررسی شود زمانی که این مسائل اینقدر مهم است، چرا هیات نظارت بر کتاب کودک و نوجوان الان تعطیل است؟ چرا از بزرگانی که دعوت شد، اینها رها شدند؟ حتی با یک نامه‌ای از اینها تشکر نشد. پایان کارشان اعلام نشد که الان کار شما تمام شده است و اگر لازم باشد با گروه بعدی کار را پیگیری می‌کنیم! به‌نظر من جالب نیست و حتی به هیات نظارتی که انتخاب شده‌اند، حکمی داده نشد. اینها بدون داشتن حکم دعوت می‌شدند و کارشان را انجام می‌دادند که همین نیز بدون اطلاع دادن به آنها تعطیل شده و دیگر هم از آنها دعوت به عمل نیامده است. اگر این باشد، من فکر می‌کنم شورای کتاب کودک و نوجوان با توجه به نقش بسیار مهمی که دارد مورد بی‌مهری قرار گرفته است. حداقلش این است که معاون فرهنگی ارشاد باید در این‌باره توضیح کامل و درستی بدهد.»

این نویسنده در مورد فعالیت این شورا درحال‌حاضر می‌گوید: «اگر منظورتان همان هیات نظارت باشد که به‌نظرم تعطیل است، مگر اینکه هیات نظارت جدیدی مشغول به‌کار شده باشند که من اطلاعی ندارم، منتها پایان کار ما به‌ما اعلام نشده است. اگر بدون اینکه به‌ما اطلاع نداده باشند هیات نظارت دیگری مشغول به‌کار شده باشد، اطلاع ندارم ولی به نظر می‌رسد وجود چنین هیات نظارتی را ضروری احساس نکردند و این خیلی عجیب است اما کمیته‌های بررسی و ارزیابی و ممیزی هستند و کارشان را انجام می‌دهند. اطلاعات دقیقی ندارم که درحال‌حاضر در قسمت ترجمه با چه سازوکارهایی کار می‌کنند. آیا این سازوکارها متناسب با همان آیین‌نامه‌ای است که در هیات نظارت تدوین شده یا چیزی به‌عنوان یک قانون درون گروهی برای خودشان دارند که به آن عمل ‌کنند؟ به یاد دارم زمانی که در جلسات هیات نظارت شرکت می‌کردم، کاربرگ‌هایی برای هریک از بخش‌های کتاب وجود داشت که براساس آن پارامترها، کتاب‌ها ارزیابی می‌شدند. یقینا الان هم آن کاربرگ‌ها وجود دارد و به‌ آن عمل می‌شود اما اینکه چه مقدار این کاربرگ‌ها تحت‌تاثیر آیین‌نامه تدوین شده، اطلاع ندارم.»

سالاری در مورد عملکرد این شورا می‌گوید: «در مجموع نسبت به وسعت کاری مورد انتظار، عملکرد شورا چندان درخشان نیست اما به‌نظر من الان بیش از اینکه  درباره عملکرد این شورا حرف بزنیم باید راجع به جایگاه آن بگوییم که جایگاه فوق‌العاده موثری است و بعد باید اعضایی که برای نظارت بر کتاب کودک و نوجوان انتخاب می‌شوند، افراد کاملا موثری باشند، از همه گروه‌هاباشند؛ ناشران، نویسندگان، شعرا، مترجمان و تصویرگران باید در این شورا نماینده‌ای داشته باشند.»

 

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha

چگونه رژیم‌صهیونیستی نابود می‌شود؟

طرحی که با طوفان الاقصی به کما رفت

آیا فقاهت شیعی اجازه حمله نظامی به مناطق مسکونی اسرائیل را می‌دهد؟

مشروعیّت مقاومت؛ از احکام اسلامی تا قوانین جهانی

افزایش صد برابری آثار دفاع مقدس عزم ملی می‌طلبد

دیالوگ‌های فرهنگی مبتنی بر سوءتفاهم شده است

ایده هویت‌گرایی؛ پاسخ به چرایی دین‌ستیزی در عصر حاضر

آیا موفقیت نظامی تل‌آویو به شکست سیاسی اسرائیل می‌انجامد؟

راهبرد رسانه‌ای؛ رمز موفقیت حزب‌الله

از بمب‌گذاری تا ترور

نویسنده‌ای که از قلمش لطافت و عشق می‌بارید

نصرت الهی حتمی است ولی جای کم‌کاری را نمی‌گیرد

امت و نقطه عطف تاریخ ایرانی

سند موسیقی راهگشا است

رتبه ۸۸ در قابلیت‌های سالمندی، شایسته ایران نیست

اطلاعات فروشی تلگرام برای از ما بهتران

زوال رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت

سنجشی که به کمک آموزش نیاید، مفت گران است!

عبرت جبهه عربی دیروز، درس جبهه مقاومت امروز

اتحاد، اراده، مبارزه و توجه به تروریسم رسانه‌ای