گروه راهبرد «سدید»؛ مهدی متولیان: امروزه پیچیدگیهای دنیای سیاست، به آن هیبتی داده است که میتواند هر کسی را به انفعال بکشد و امکان واکنش و یا قضاوت درخور را نسبت به تدابیر غیر انسانی و وارونگیهای جهان سیاست از او سلب کند.
اما هر پدیدهای در این عالم یک ظاهری دارد و یک باطنی؛ و همچنین یک حیث جزئی دارد و حیث کلّی. اگر ناظر منصف بتواند از درون جزئیات متکثر و پیچ در پیچ پدیدهها بیرون بجهد و پدیده را از بالا، از حیث کلی آن بررسی کند، آن وقت با واقعیات حقارتآمیز و تأسفباری مواجه میشود. بیایید یک بار مهمترین مؤلفههای رفتار سیاسی قدرتهای استکباری را در قبال ایران و اساساً کشورهای ضعیف، به زبان ساده، مرور کنیم:
اگر مسافر کوچولو[1] در سفر پرماجرایش به سیارهی زمین، وصف این رفتارها را میشنید، حتماً فکر میکرد که تعدادی کودک در بازیهای کودکانهشان و به اقتضای خودخواهیهای عالم کودکی چنین رفتارهایی کردهاند. قهراً او تاب باور آن را نداشت که این رفتارهای کودکانه از خرد سیاسی حکومتها و نخبگان و دانشمندان کهنسال سیاست صادر میشود؛ و حتی مفاد این اصول در آکادمیهای علوم سیاسی جهان، به عنوان علم! و دستآورد بشری تعلیم داده میشود. و نتیجه همین میشود که دانشگاهیان کشورهای در حال توسعه، عموماً به برتری آمریکا و حق آن برای بهرهکشی از منابع کشور خود اذعان دارند و آن را بهعنوان یک اصل پذیرفتهاند. بی آن که در شایستگیهای اخلاقی حاکمیت ایالات متحده، کمترین تأملی انجام دهند. مصداق زندهی این مطلب، بسیاری از نیروهای انقلابی ما هستند که پس از طی مدارج تحصیلی در دانشکدههای علوم سیاسی، به ضرورت ارتباط و تعامل ایران با آمریکا ایمان آوردند و یا تسخیر لانهی جاسوسی را اشتباهی بزرگ میدانستند. قطعاً مسافر کوچولو تجربهی رنجآوری را در این مواجهه از سر میگذراند، اما شکر خدا که ما انسانها چنین رنجی را درک نکردهایم و از سالها و شاید قرنها پیش آموختهایم که چهگونه با این واقعیت بیرحمانه و ضد بشری کنار بیاییم! بله، انسان از این رنج معاف است، اما رنج فجایع، جنگها، کشتارهای و بیعدالتیهایی را درک میکند که از نتیجهی کودکیهای صاحبان سیاست دامنگیر جهان شده است.
مصداقی از مصادیق بسیار "جاهلیت مدرن" همین است. حاکمیت عقل کودک را مصداق "جاهلیت"، و بزک علمی و اندیشمندانهی این مضحکه را مصداق "مدرنیت" آن بگیرید.
معمولاً رسانهها برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی و یا تبلیغ و تبیین دستآوردهای انقلاب اسلامی، فهرستی از پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی و بهداشتی و... را ردیف میکنند. و البته تا حدی هم به دستآوردهای انسانی، فکری و سیاسی عنایت نشان میدهند. اما واقعش را بخواهیم، ارزشمندترین دستآوردهای انقلاب اسلامی را اگر در این دو بند خلاصه کنیم، برای همهی تاریخ انقلاب کافی است:
اول آنکه در نظریهی سیاسی انقلاب، حق حاکمیت که از آنِ آفریدگار متعال است، نیابتاً به علما و حکمایی تفویض میشود که نفس مهذّبشان، بیش از سایر نفوس صلاحیتهای اخلاقی و انسانی را تحصیل کرده است. در این نظریه، حکومتداری به هر سیاستورز تازهپایی که از آکادمیهای سیاسی برخاسته باشد، سپرده نمیشود. به عبارتی مغز پیشبرندهی نظام ما، خرد عالی پیر فرزانهی الهی است که قرنها پیشرفتهتر و مترقیتر از عقل مدرن میاندیشد.
و دوم آنکه بر اثر همین بند اول، نظام جمهوری اسلامی توانسته است در تاریخ سیاسی خود از چنبرهی عقل کودکصفت سیاست مدرن خارج شده و مشی سیاسی خود را بر اساس تعالیم الهی و اصول اخلاقی طرحریزی نماید.
اما در این میان نباید تنازعی را که میان احکام «سیاست مدرن» و «سیاست فقها» در جریان است نادیده گرفت. این تنازع، به نوعی خاستگاه شکلگیری تمام دستهجات سیاسی درون کشور و انواع کشمکشهای سیاسی آنان است.
[1] شخصیت یکی از قصههای "آنتوان دو سنت اگزوپری" که از سیارهای دیگر به زمین میآید و با انسانها آشنا میشود.
/انتهای پیام/