به گزارش «سدید»؛ انتشارات سوره مهر در سی و سومین دوره نمایشگاه کتاب تهران با یک کتاب جذاب و مستند از صادق امامی حضور دارد. «یک زمستان با کولبرها» حاصل سفر امامی، خبرنگار روزنامه فرهیختگان، در سال 98 به منطقه مریوان و همراه شدن با کولبرها برای تهیه گزارشی درباره علت درگذشت دو نوجوان کولبر به نامهای فرهاد و آزاد خسروی است. امامی برای تهیه این گزارش به نقطه صفر مرزی در مریوان رفت و حدود 17 کیلومتر با کولبرها همراه شد.
«یک زمستان با کولبرها» روایتی است صادقانه از پدیده کولبری. رسانهها طی سالهای اخیر عموماً با رویکردی تراژیک به پدیده کولبری پرداختهاند؛ رویکری که سبب میشود تا واقعیتها در پس روایتهای غمبار یا یکسویه پنهان شود. روایت امامی اما در کتابش متفاوت است، او تلاش کرده در این سفر ضمن همراه شدن با کولبرها، این پدیده را از وجوه مختلف بررسی کند؛ اینکه کولبرها در کجای چرخه کولبری قرار دارند؟ دخل و خرجشان از این راه چقدر است؟ چرا پدیده کولبری در مناطق غربی کشور در حال گسترش است؟ سود اصلی از این کار طاقتفرسا نصیب چه کسانی میشود؟ و ... از جمله پرسشهایی است که میتوان در روایت امامی برای آنها به دنبال پاسخ بود.
به مناسبت انتشار این اثر و توزیع آن برای اولینبار در سی و سومین دوره نمایشگاه کتاب تهران، به گفتوگو با امامی پرداختیم. نویسنده کتاب «یک زمستان با کولبرها» معتقد است که پدیده کولبری در سالهای اخیر زیر سایه غفلت دولتها برای حل و فصل آن، به یک شبکه تبدیل شده است؛ شبکهای که ساختار خاص خود را دارد و تاجرانی را در شهرهای بزرگ از این راه تأمین میکند؛ این در حالی است که کمترین سود از این داد و ستد نصیب کولبرها میشود. آنها عمدتاً پس از پنج شش سال با دردهای مختلفی در ناحیه زانو و گردن مواجه میشوند و همین امر سبب میشود تا به مصرف مواد مخدر روی بیاورند. امامی در این گفتوگو به نظر فعالان اجتماعی جامعه کردها نیز اشاره کرد و گفت: آنها از مخالفان جدی پدیده کولبری هستند و معتقدند که کولبری، کار انسان نیست. مشروح گفتوگوی تسنیم با نویسنده کتاب «یک زمستان با کولبرها» را میتوانید در ادامه بخوانید:
آقای امامی، کتاب «یک زمستان با کولبرها» با چه هدف و نگاهی نوشته شد؟
انتشار خبر درگذشت دو نوجوان کولبر در سال 98 سبب شد تا به پیشنهاد سردبیر روزنامه فرهیختگان به مریوان برای تهیه گزارش سفر کنم. سعی داشتیم که در حداقل زمان ممکن به مریوان بروم، اما اولین پرواز دو روز بعد انجام میشد؛ به همین دلیل با اتوبوس به سمت سنندج و از آنجا به مریوان رفتم. کتاب «یک زمستان با کولبرها» در واقع حاصل تجربه من از این سفر است.
صبح روز بعد به نقطه صفر مرزی و جایی رفتم که کولبرها به سمت مرز حرکت میکنند. با برخی از کولبرها درباره حادثهای که برای آزاد و فرهاد خسروی رخ داده بود، صحبت کردم. عدهای از کولبری شاکی بودند، عدهای دیگر از رد مرز شدن و ضبط بارشان میگفتند و دغدغه داشتند، برخی دیگر نیز کولبری را شغل نامناسبی میدانستند اما تأکید میکردند که مجبورند که این کار را انجام دهند؛ چون در شهرشان صنعت و کارخانهای وجود ندارد که بتوانند جایگزین کولبری کنند.
در خلال صحبت با کولبرها متوجه شدم که حرکت کولبرها صبح زود انجام میشود؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم تا روز بعد با آنها همراه شوم. هدف من از این سفر، تهیه گزارش از درگذشت دو نوجوان کولبر بود؛ به همین دلیل به نقطهای رفتم که آن حادثه رخ داده بود و در این مسیر، با سختیهایی که کولبران با آن مواجهند، آشنا شدم. از نوجوان تا پیرمرد در این مسیر فعالیت میکنند. البته این نکته را هم باید ذکر کنم که شرایط کولبری در مرزهای مختلف با یکدیگر متفاوت است؛ مثلاً در مریوان بیشتر سیگار، کفش، تلویزیون، پوشاک و ... وارد میشود و در مرزهای دیگر، ممکن است اقلام دیگری از جمله مشروبات الکلی و ... وارد شود.
ما در بحث کولبری، تنها کولبر را میبینیم. من تلاش کردم در این گزارش، به حلقههای دیگر این ماجرا نیز نگاهی داشته باشم؛ افرادی که بیشترین سود را از این راه به دست میآورند، صاحبان اصلی که میتوانند تاجرانی در بازار تهران باشند. آنها کالا را سفارش میدهند و بدون اینکه هزینهای برای گمرک پرداخت کنند، کالای خود را وارد بازار میکنند. برای این دسته از افراد، قاچاق بهترین روش برای واردات کالا بود؛ البته من از واژه «قاچاق» فقط برای کولبری استفاده نمیکنم، بلکه منظورم فرایند واردات از این طریق است؛ چون ما در اوج تحریمها، با واردات حدود 24 میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور مواجه بودیم که شاید تنها سه یا چهار میلیارد از این رقم، مختص به کالایی بود که از طریق کولبری وارد خاک کشور میشد. در گزارشم به شبکهها اشاره کردم که سود اصلی را میبرند و کولبر، حداقل دستمزد را از این راه دارد.
شما چندین ساعت با کولبرها همقدم شدهاید، کمی از عوارض این کار بگویید. کولبری و حرکت در آن شرایط سخت چه تأثیری بر سلامت این افراد داشته است؟
من چند 10 متری یکی از این اقلام را حمل کردم و متوجه شدم که چه فشاری به زانوهای کولبران وارد میشود. این کار در درازمدت و طی پنج- شش سال منجر به آسیب ستون فقرات یا عوارض دیگری چون آرتروز در کولبران میشود؛ به همین دلیل کولبر مجبور است برای اینکه این درد را تحمل کند، به مصرف مواد مخدر روی بیاورد.
البته استفاده از مواد مخدر دو حالت دارد، نخست افرادی هستند که براساس دردهای ناشی از کولبری به سمت مصرف این موارد روی میآورند. دیگری، افرادی هستند که برای اینکه از دست نیروهای مرزبانی فرار کنند یا بتوانند بار بیشتری وارد خاک کشور کنند، به پیشنهاد دلالها، مشروبات الکلی استفاده میکنند؛ چرا که اگر بار از بین برود یا آسیبی ببیند، سود دلال در این میان از دست میرود؛ بنابراین دلالها برای اینکه سودشان از بین نرود یا کم نشود، کولبرها را تهییج میکنند تا برای تحمل بیشتر به مصرف این مواد روی بیاورند.
پدیده کولبری اصلاً چرا شکل گرفته است؟
مبادلات مرزی در گذشته در این مناطق وجود داشت، اما به صورت غیر رسمی فعال بود و از سر ناچاری نبود. متأسفانه باید گفت بخشی از فرایند شکلگیری پدیده کولبری ناشی از عملکرد دولتها به ویژه در دوران پس از جنگ تحمیلی است؛ به این معنی که دولتها برای اینکه کاری در شهرهای مرزی انجام نداده و خدماتی ارائه نکرده بودند، برای مدیریت این فضا و با این دید که کسب و کاری در جریان باشد، به کولبری به عنوان یک اقدام تسکینی نگاه کردند.
متأسفانه به مرور دولتها نتوانستند در مناطق مرزی کار خاصی انجام دهند و با محصور ماندن صنعت کشور در استانهای مرکزی؛ کولبری ادامهدار و در نهایت به تشکیل یک شبکه در دل آن ختم شد. در حوزهای که سود وجود دارد و نظارتی نیز از سوی دولتها بر آن اعمال نمیشود، زمینه برای فعالیت کسانی که بخواهند این فضا را شبکهای اداره و سازماندهی کنند، ایجاد میشود.
دولتها در زمان مناسب کاری انجام ندادند و از سوی دیگر، مردم نیز به این سمت گرایش پیدا کردند و کولبری را به عنوان یک شغل انتخاب کردند. جوانی که تحصیلات خود را ادامه نداده و حرفهای را نیاموخته، ناچار است که به کولبری روی بیاورد. در گذشته مرز باز و بازارچههای مرزی فعال بود و قوانین خاص خود را داشت، اما وقتی مرزها بسته شد، عبور و مرور به صورت غیر قانونی انجام میشود؛ از همینجا حوادث نیز بیشتر شد.
در گزارشتان اشاره کرده بودید که نگرانی کولبرها بیشتر از سمت عراق است و حتی یکی از کولبرها گفته بود که نیروهای ایرانی در حق آنها جوانمردی میکنند. این روایت، برخلاف گزارشهایی است که ما عموماً از رسانههای غربی میشنویم. کمی درباره این تفاوت روایتها توضیح دهید.
اول باید نکتهای را به عنوان مقدمه بگویم. شرایط مرزها با یکدیگر متفاوت است؛ یعنی شما در مرز مریوان با شرایط راحتتری برای کولبری مواجه هستید تا پیرانشهر و سردشت. این امر علل مختلفی دارد.
روزانه شاید از یک مرز، بیش از دو هزار نفر تردد کند، باید در نظر داشت که این عبور غیرقانونی است. مرزبانی در مرز مستقر است تا از ورود و خروج غیرقانونی به کشور جلوگیری کند. هیچ دروازهای نیز وجود ندارد تا بفهمیم کسی که از این نقطه خارج یا وارد میشود، کولبر است یا خیر. در همین خروجها و ورودهای غیر قانونی ممکن است یک متهم نیز از مرز رد شود. میخواهم بگویم مرزبانی شلیک میکند اما اینطور نیست که هر فردی را که رد میشود، مورد هدف قرار دهد. مرزبانی نیز متوجه شرایط هست.
از سوی دیگر، طبق قانون، مرزبانی باید در مواجهه با خروج یا ورود غیر قانونی ایست دهد، اگر فرد توجه نکرد، با شلیک هوایی به او اخطار دهد، اگر باز هم فرد متوقف نشد بنا بر قانون میتواند از کمر به پایین فرد را مورد هدف قرار دهد و در نهایت اگر باز هم به نتیجه نرسید، مجاز است که از کمر به بالای فرد خاطی را مورد هدف قرار دهد.
اما در مورد برخوردها باید بگویم که مثلاً در پاسگاه ژالانه میبینیم که پاسگاه با محل تحویل بار، حدود دو کیلومتر فاصله دارد و اگر مرزبانی بخواهد، میتواند شدید برخورد کند. البته این به معنای عدم برخورد مرزبانی نیست. گاه مرزبانی بار کولبر را ضبط میکند و در صورت داشتن کالای غیر قانونی فرد خاطی نیز مجازات میشود. این نکته لازم به ذکر است که در سالهای اخیر حجم کولبرها بالا رفته و به تبع آن، اخبار حوادث آن نیز بیشتر شنیده میشود. بنا به گفته کولبرها، روستایی هست که قبلاً 20 نفر کولبر داشت، اما همان روستا الآن 400 کولبر دارد.
در مرز سردشت و پیرانشهر شرایط متفاوت است. به گفته کولبرها، در آن سوی مرز گروهکها مستقرند و عوارض دریافت میکنند؛ چون مسئول برقرار امنیت در بارخانهها هستند. علاوه بر این، گروهکها شمارههای گوشی کولبرها و تصاویر آنها را در شبکههای اجتماعی نیز چک میکنند تا مطمئن شوند که کولبرها وابسته به جایی نیستند. از طریق این مرزها گاه مشروبات الکلی و پودرهای مورد نیاز برای تولید شیشه(یک نوع ماده مخدر) به کشور وارد میشود.
کولبری به یک پدیده در شهرهای غربی تبدیل شده است که محصول نابرابری اقتصادی است. با وجود اهمیت این موضوع، ما کمتر شاهد روایت داخلی از این موضوع هستیم. دلیل آن چیست؟
یکی از مشکلاتی که ما متأسفانه در ایران داریم، این است که سعی میکنیم از این دست از وقایع یک تراژدی بسازیم؛ بدون اینکه به جوانب آن توجه داشته باشیم. سر قضیه کشته شدن فرهاد و آزاد، دو نوجوان کولبرِ، نیز این نوع نگاه دیده شد. همین نگاه سبب میشود که بگوییم چه اشکالی دارد؟ بگذاریم کولبرها به کار خود ادامه دهند، این هم یک منبع درآمد است.
در کوتاهمدت با توجه به اینکه زیرساختی در این مناطق فراهم نشده است، ناچاریم که به کولبری روی بیاوریم، اما این نکته را نباید فراموش کرد که دولتها به هر حال باید کاری برای این مناطق انجام دهند. ادامه این روند در نهایت منجر به بروز آسیبهای دیگری میشود. مثلاً با یک پیکموتوری در همان منطقه صحبت میکردم که کولبر شده بود. میگفت من ماهی 800 هزار تومان در مریوان درآمد دارم، این مبلغ را با دوبار کولبری به دست میآورم. البته این ارقام مربوط به سال 98 است؛ میخواهم بگویم که ما بعضی از شغلها را هم با تداوم کولبری از دست میدهیم و نسل جوان را به این سمت میرانیم؛ نسلی که میتواند نقشی سازنده در کشور داشته باشد. از سوی دیگر، کولبری قبلاً فقط در شهرهای مرزی رخ میداد، اما الآن هستند افرادی که از شهرهایی مانند سنندج به این مناطق میآیند تا کولبری کنند. از این منظر است که فعالان اجتماعی کرد این مناطق به شدت با کولبری مخالف هستند و معتقدند که کولبری اصلاً کار انسان نیست.
اشاره کردید که پدیده کولبری توسط شبکهها مدیریت میشود. این شبکهها را چه کسانی مدیریت میکنند؟
فعالیت آنها به صورت غیر رسمی است. خریدار محصول که صاحب اصلی بار است، در شهرهای دیگر مانند تهران یا شیراز زندگی میکند. او رابطهایی در کردستان عراق، چین یا کره دارد و به آنها کالا را سفارش میدهد. در این میان دلالها نقش مدیریت کولبرها را برعهده دارند. این فرایند، بازرسهایی هم دارد. یک بازرس در نقطه صفر مرزی مستقر است که بار را تحویل میدهد، یک نفر در بخشی از مسیر نظارت میکند و یک نفر مسئول این است که جلوتر بیاید و مراقب باشد که پاسگاه کمین نزده باشد. یک نفر نیز در انتهای مسیر ایستاده تا بار به درستی تحویل داده شود. این شبکهها با توجه به اینکه نظارتی بر سر آنها نیست، هر کاری که بخواهند با کولبرها انجام میدهند.
عده زیادی از مرزبانها هستند که حاضر نیستند چشم خود را به روی این نوع مسائل ببندند؛ چون مطمئن نیستند که بار چیست؟ ممکن است بار سلاح باشد. به همین خاطر این شبکهها دو نفر را به صورت مسلح به جلو میفرستند تا در صورت دیدن مأمور به آنها شلیک کنند. سروان علی هاشمی از جمله این افراد بود که به دست این مسلحین به شهادت رسید. وقتی سود بسیار بالا و قابل توجه است، کشتن آدمها سخت نیست. حتی شنیده بودم که میخواستند یکی از نیروهای مرزبانی را در شهر ترور کنند.
دخل و خرج کولبرها به چه شکل است؟ چه درآمدی از باری که با این مشقت حمل میکنند، عاید آنها میشود؟
من قیمت سال 98 را مطلع هستم. درآمدها در روزهای هفته متفاوت است. در روزهایی که هوا خوب است، کولبر به ازای هر کیلو 10-11 تومان درآمد داشت. اگر هوا برفی و طوفانی باشد، این رقم بالاتر است. برخی از کالاها مانند تلویزیون را نیز به صورت دانهای حساب میکنند. پوشاک و سیگار قیمت متفاوتی دارد. اما کالاهایی که غیرقانونی است مانند مشروبات الکلی یا مواد اولیه تهیه شیشه درآمد بالاتری دارد؛ شاید حدود یک میلیون تومان در روز که البته همه راضی به این کار نیستند، چون حرام میدانند.
/انتهای پیام/