به گزارش «سدید»؛ در نشست رونمایی از آخرین مجموعه سرودههای میلاد عرفانپور که با نام «شمعدانیها» منتشر شدهاست؛ یوسفعلی میرشکاک، شاعر پیشکسوت معاصر کشورمان درباره قالب رباعی اظهارات قابلتوجهی داشتهاست. وی در این مراسم گفتهاست به دلیل اصیل بودن قالب شعری رباعی در ادبیات ایران، این قالب تنها مختص به ادبیات خودمان ماندهاست. او پیشبینی کرده اگر تمدن بشری مجالی برای ادامه داشتهباشد، قالب اشعار در روزگار آینده رباعی خواهدبود، زیرا دیگر انسان امروزی مجال مصراع طولانی ندارد. رباعیات برای جامعه جاذبهدار شدهاند و به زودی پرطرفدارترین قالب شعری میان شاعران و مخاطبان میشود. البته صحبتهای میرشکاک درباره رباعی به اینجا ختم نمیشود و علاوه بر ستودن رباعیات عرفانپور در کتاب شمعدانیها، در عین حال معتقد است رباعی در روزگار ما از ساحت رباعی خارج شده و هایکو و تقلبی شدهاست.
ابراهیم اسماعیلی اراضی در این باره، اما معتقد است نمیتواند برای آینده رباعی، موضعی قاطعانه بگیرد. او در گفتگو میگوید: «در اینکه رباعی چنین ظرفیتی دارد، هیچ شکی در آن نیست. از آنجا که در روزگار ما همه چیز به سمت مینیمالیستی شدن درحال حرکت است، رباعی یکی از پیکرههای کلاسیک ماست که چنین ظرفیتی دارد.
همچنین ظرفیت دیگر قالب رباعی که میشود آن را به دوبیتی و قالبهای مشابه دیگر ترجیح داد، امکانات موسیقیایی آن است؛ چرا که اگر بخواهیم قدری فنی به موضوع نگاه کنیم، زحافاتی که در رباعی به کار گرفته شود باعث میشود رباعی تا حد زیادی به موسیقی زبان روزمره نزدیک بشود. از این رو با توجه به همان ظرفیت مینیمالیست بودنش، وقتی این دو ویژگی کنار همدیگر قرار بگیرند، یک ارزش افزوده قابل توجهی است برای پیکره دوستداشتنی رباعی.» اسماعیلی اراضی در ادامه درباره اینکه چرا امروز نمیتوان به صورت متقن و صریح درباره آینده گفت، تصریح میکند: «در همین سالهای اخیر با توجه به اینکه فضای مجازی نقشی قابلتوجه در تخاطب شعر و علاقهمندان شعر ایفا میکند، ما با اقبال مخاطب به رباعی مواجه نیستیم.
مثلا در همین استوریها و پستهای اینستاگرامی بیشتر علاقه مخاطب را به تک بیت میبینیم تا رباعی. همچنین در سالهای اخیر فراگیری غزل نوهندی را میان شاعران شاهدیم، مصرفکننده شعر از این قالب خوشش آمد و سراغش رفت و همین امر باعث تقویت دوباره جریان غزل هندی شد. در غزل هندی نیز اساسا انتظار مصرفکننده شعر از تک بیت تامین میشود و برای همین میان مخاطبان محبوبتر است. در هرحال بدون تردید رباعی، چنین ظرفیتی دارد، اما اگر بخواهیم مخاطبسنجی کنیم و بسامدگیری؛ آنچه اکنون در واکنش مخاطب نسبت به رباعی میبینیم، چنین اصلی را اثبات نمیکند که رباعی قرار است به قالب اصلی شعر آینده تبدیل شود.»
جایگاه همیشگی قالب محبوبِ رباعی
این شاعر و منتقد ادبی در پاسخ به جامجم عنوان میکند: «مخاطب به دنبال یکسری جملات قصار میگردد که ظاهرا این جملات عاطفی یا محمل اندیشیدگی هستند، اما اتفاقا هیچکدامشان جدی نیستند و از هر دو سو نیز شعار هستند و تنها به موسیقی و زبانی که متفاوت است، آغشته شدهاند. رباعی به مخاطب باحوصلهتر و آگاهتری نیاز دارد؛ بهخاطر همین شاید مصرفکننده شعر ترجیح دهد سراغ همان تکبیتها یا سطرهایی که با عنوان شعر سپید به خوردش داده میشود، برود. همه اینها مستلزم این است مخاطب نسبت به رباعی آگاهی پیدا کند و متولیان فرهنگ عمومی باید به مخاطبان آموزش دهند که هرچیزی را به عنوان شعر نپذیرد. این اتفاق در ترانه ما نیز درحال وقوع است. مخاطب امروز آنی نیست که دیگر با کل تلفیق توای پری کجایی یا شد خزان ارتباط بگیرد یا آن را از بر کند. در اینجا نیز تنها با بیت ترجیع ترانه ارتباط برقرار میکند و فقط یک بیت آن را از بر است.
درحالی که این تنها یک بخشی از متن پیکرهمند است و یک شاعر خوب نیز آن را سراییده، اما به هرحال مخاطب هم وقتش را ندارد و هم آن قدر آگاه نیست تا علاقهمندی کافی به وجود بیاید. فکر میکنم رباعی جدی بیشتر از حوصله مخاطب است. هرچند درباره ظرفیت رباعی که در همه دورهها بوده هیچ تردیدی نیست و رباعی در هر دورهای به حیات خودش ادامه دادهاست. اگر بخواهیم بررسی کنیم، میبینیم رباعی جزو کم نوسانترین قالبها نسبت به قصیده یا مثنوی است و، اما در کنار غزل، همیشه جایگاهش را حفظ کردهاست. همچنین اگر رباعیسرایان ما با وجوه رباعی به طور کامل آشنا شوند، ظرفیتهای این قالب بیشتر خواهدبود. غزلسرایان بزرگ ما مانند حافظ و سعدی نیز در این قالب شعری سرودهاند و این نشان میدهد متوجه ظرفیت رباعی بودهاند.»
غزل امروز یا مجموعه تک بیتها؟
اسماعیلی اراضی درباره علاقه مخاطب امروز به جملات شعاری میافزاید: چیزی که به نام غزل امروز معروف شده، غزل نیست بلکه مجموعهای از ابیات هموزن و هم قافیهاند؛ چرا که ما با یک پیکره واحدی مواجه نیستیم. در روزگار پس از نیما، نوشتن چنین غزلهایی هیچ توجیهی ندارد، مگر اینکه بگوییم مثلا شاعری ابیاتی هم وزن و هم قافیه نوشته که در طول آن هیچ رابطه دیده نمیشود و براساس امکاناتی که موسیقی شعر به او داده، مضمونی برای تراشیدن پیدا کردهاست. تفاوت شعر اصیل کلاسیک با اشعار تصنعی نیز در همین است که ما در آثار بزرگان با مضمون پردازی مواجه هستیم و مضمون از خود بطن شعر است، به همین دلیل ما با یکپارچگی رو به رو هستیم، اما در شعر تصنعی اساسا مضمون را میتراشد و نگاه میکند قافیه چه چیزی است و مضمون را براساس آنها میتراشد. وجوه سخیف سبک هندی نیز ناشی از همین رفتار است. در دوران اخیر نیز با توجه به انتظار مصرفی که مخاطب از کلام موزون دارد، عدهای به این سمت و سو میل پیدا کردند و به این امر منجر شد که ما با یکسری سروده مواجه شویم که در ظاهر غزل هستند، اما به دلیل نداشتن یکپارچگی و وحدت فرمی و ساختاری، در بهترین حالت میتوانیم بگوییم این ابیات مجموعه از تک بیت هستند.
انتهای پیام/