به گزارش «سدید»؛ درباره لزوم شناسایی منافقان همین اندازه بس است که خطر آنان از کافران و مشرکان برای جامعه اسلامی و دین و ایمان مردمان بیشتر است؛ زیرا منافقان، مردمان دوچهرهای هستند که برخلاف باطن و اعتقاد خود، ظاهر دیگری دارند و همین دورویی و دوچهره بودن امکان شناسایی آنان را کم میکند و قدرت تشخیص و موضعگیری درست انسان و جامعه را نسبت به آنان کاهش میدهد.
نویسنده در این مطلب شخصیت منافقان را براساس آیات قرآن تبیین کرده است.
شخصیت مشترک منافقان
هنگامی که ما از شخصیت سخن میگوییم معانی متعددی به ذهن خطور میکند؛ زیرا شخصیت یک مفهوم انتزاعی است و چیز خارجی و قابل مشاهده نیست. از این رو همانند بسیاری از اصطلاحات در علوم انسانی از پیچیدگی برخوردار میباشد و تعریف واحدی از آن ارائه نشده است.
همچنین شناسایی شخصیت افراد نیز به سادگی ممکن نیست؛ زیرا نمیتوان به باطن افراد نفوذ کرد و چهره واقعی آنان را مشاهده کرد. البته برای شناخت حقیقت شخصیت هر فردی، افزون بر راههای غیرمتعارفی، چون شهود و چشم برزخی، راههای متعارفی نیز وجود دارد؛ زیرا میتوان شخصیت هر فردی را از طریق ترکیبی افکار، رفتار، انگیزش، هیجان و مانند آن به دست آورد؛ از این رو خداوند در آیات قرآن به تبیین شخصیت منافقان از طریق تحلیل و تبیین افکار و رفتارهای آنان (محمد، آیه ۳۰) میپردازد.
شخصیتشناسی افراد از آنجا مهم است که شخصیت هر فردی با فرد دیگری متفاوت است و تفاوتهای افراد براساس شخصیت آنان است. خداوند به صراحت در آیه ۸۴ سوره اسراء میفرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هرکسی براساس شاکله وجودی و شخصیت خود عمل میکند. البته این تفاوتهای میان افراد انسانی تنها در خصوصیات است و اینگونه نیست که تفاوت کلی و تمام داشته باشند. در حقیقت شاکله و شخصیت هرکسی بیانگر تفاوتهای هر فردی با دیگری است؛ بنابراین شخصیت را میتوان از این جهت که «چگونه مردم باهم متفاوت هستند؟» و از جهت اینکه «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطلعه قرار داد.
به سخن دیگر، همه انسانها در اموری شبیه هم هستند و دارای یک ماهیت مشترک میباشند، ولی شخصیت هر انسانی با انسان دیگری متفاوت است. از این رو هویت افراد و شاکله وجودی هرکسی با انسان دیگری متفاوت میشود. این تفاوت را میتوان به سادگی در رفتار و اعمال شخص مشاهده کرد، چنانکه خداوند بر این نکته در آیه ۸۴ سوره اسراء تاکید کرده است.
نکته قابل توجه دیگر آنکه شخصیت و شاکله وجودی هر فردی هرچند که با دیگری متفاوت است، ولی گروههای انسانی در یک فرهنگ و محیط زیست خاصی رشد میکند. فرهنگها و محیط زیست همانند وراثت تاثیر شگرفی در شخصیت انسانها بهجا میگذارد و گاه گروههای همسان از نظر شخصیتی را شکل میدهد. این گروههای شخصیتی هرچند که دارای تفاوت جزیی با یکدیگر هستند و موجب تمایز هر فردی از افراد دیگر است، ولی مشترکات هویتی آنان مانند مشترکات ماهیتیشان به شدت افزایش مییابد. خداوند از این تشابه هویتی افراد یک گروه یا امت به عنوان (تشابه قلوب) یاد میکند: قالالذین من قبلهم مثل قولهم تشابهت قلوبهم؛ کسانی که پیش از آنان بودند مثل آنها سخن گفتند؛ چرا که قلوبشان همانند و مشابه است. (بقره، آیه ۱۱۸)
در حقیقت قول که نوعی عمل و رفتار است، بیانگر و شخصیت باطنی و همسانی شخصیت ایشان است و میتوان این همسانی و مشابهت در افکار و اندیشهها و باورها را در رفتارهای عملی، چون گفتار مشاهده کرد. بنابراین، گروههای همسان رفتاری در حقیقت از همسانی افکار و اعتقاد برخوردار میباشند. پس اگر ما از شخصیت منافقان به عنوان یک گروه اجتماعی یا جریان اجتماعی یاد میکنیم، سخن گزافی نگفتهایم؛ زیرا میتوان شخصیت گروهها را به یک معنا همانند ماهیت انسانی یکسان و همانند شمرد، هرچند که تفاوتهای خرد و دقیقی وجود دارد که هویت هر فرد و شخصی را از شخص دیگر جدا میکند.
باید توجه داشت که شخصیت چیزی جز الگوهای رفتار و شیوههای تفکر آدمی نیست که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند. این الگوهای رفتاری و شیوههای تفکری در حقیقت ویژگیهای «پایدار فرد» است که به سادگی تغییر نمیکند و میتوان براساس آن مجموعه ویژگیهایی که از ثبات و پایداری برخوردار هستند، رفتار فرد را پیشبینی کرد.
واژه شخصیت در فرهنگ غربی (Personality) از ریشه لاتین (Persona) گرفته شده که به معنی «نقاب و ماسک» است. این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد.»
منافق کسی است دو وجه و چهره و شخصیت متمایز دارد؛ یعنی آنچه بر چهره ظاهری نهاده غیر از آن چیزی است که بر چهره باطنی و قلب خویش نهاده است؛ اما مومن کسی است که چهره قلب و ظاهرش یکی و یکسان است.
تبیین رفتارشناسی منافقان برای تحلیل شخصیت آنان
منافقان یک جریان اجتماعی در جامعه اسلامی هستند که تحت فشار گفتمان غالب اسلام به رفتاری متظاهر رو آوردهاند تا حقیقت افکار و اندیشهها یعنی شخصیت خویش را نهان سازند تا بتوانند ضمن حفظ اصول و ارزشهای خود، از فواید جامعه اسلامی نیز بهرهمند شود. تلاش منافقان برای تظاهر به همسانی با مومنان، هرچند که گاه موفقیتآمیز است، ولی از آنجا که ثبات و پایداری شخصیت، رفتار انسانی را متاثر میسازد، اینان حتی اگر بازیگرانی ماهر و توانا در نقشپذیری باشند، نمیتوانند همیشه خود را پشت ماسک متظاهر اسلامی نهان سازند.
رفتارهای آنها هر از گاهی پرده از شخصیت باطنی آنان برمیدارد و رسوایشان میکند. از طریق رفتارشناسی میتوان حقیقت باطنیشان را همانند هر فرد دیگری دانست. از این رو خداوند به پیامبر (ص) یادآور میشود که نمیتوان سیمای باطنی و شخصیت حقیقی مناققان را به سادگی شناخت، ولی میتوان از طریق رفتارشناسی، حقیقت آنان را شناسایی و معرفی کرد. (محمد، آیه ۳۰)
بیگمان با تحلیل رفتارهای منافقان میتوان به سادگی تحلیل و تبیینی درست از شخصیت آنها و جریان نفاق به دست داد؛ زیرا رفتار هر انسانی، آینه تمامنمای شخصیت آن فرد است.
رفتار اجتماعی را میتوان به دو نوع رفتار جامعهپسند و رفتار جامعهستیز دستهبندی کرد. رفتار جامعهپسند آن دسته از رفتارهایی را شامل میشود که مورد قبول جامعه بوده، با قوانین و هنجارهای جامعه مطابقت دارد. این نوع از رفتارها سازنده و در جهت پیشبرد اهداف یک گروه یا اجتماع هستند. مثل نوعدوستی.
رفتار جامعهستیز، رفتارهایی منفی هستند که با قوانین و معیارهای جامعه مطابقت ندارد و مورد قبول افراد جامعه نیستند و اغلب پیامدهای منفی اجتماعی را برای فردی که مرتکب این رفتارها میشود به همراه دارند.
این دسته از رفتارها مخرب بوده و مانع پیشبرد اهداف گروه یا اجتماعی هستند که فرد در آن قرار دارد.
با مطالعه رفتارهای اشخاص میتوان شخصیت واقعی و حقیقی آنان را شناسایی و تحلیل و تبیین کرد.
خداوند با اشاره به برخی از رفتارهای نابهنجار منافقان به مومنان میآموزد که چگونه میتوان شخصیت واقعی و باطنی افراد را به دست آورد و آن را تحلیل و تبیین کرد. در آیات قرآنی در بین شخصیت منافقان، ویژگیهای زیر برای آنان بیان شده است. این ویژگیهای شخصیتی براساس رفتارهای منافقان تحلیل و تبیین شده است.
از تحلیل رفتار منافقان میتوان به عقاید و افکار و انگیزههای واقعی آنان پی برد و دریافت که اینان تا چه اندازه انسانهای متعادل، خوشبین و یا بدبین، مثبت یا منفی، مفید یا مخرب و مانند آن هستند. تا چه اندازه میتوان به آنان تکیه کرد و یا برنامه و اهداف را با آنان پیگیری نمود؟
از جمله ویژگیهای شخصیتی که قرآن برای منافقان برشمرده است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- فقدان احساسات و عواطف: با توجه به قطع رحم در میان منافقان، قرآن در تبیین شخصیت عاطفی آنان میفرماید که ایشان مردمانی فاقد عواطف انسانی و خویشاوندی هستند؛ زیرا اگر انسانی دارای عواطف باشد، بیشترین تلاش را دارد تا روابط خود را با دیگران بهبود بخشد و توجه خاصی بهویژه به ارتباطگیری با خویشاوندان نسبی داشته باشد. اما شما در رفتارشناسی منافقان به سادگی میتوانید دریابید که فاقد عواطف انسانی و احساسات هستند و نسبت به دیگران رحم و رأفت و مهرورزی ندارد؛ زیرا برخلاف گرایش طبیعی انسانی، اینان به جای صله رحم به قطع رحم میپردازند.
همین فقدان احساسات و عواطف انسانی و مهرورزی را میتوان از طریق ردگیری برخی دیگر از رفتارهای منافقان به دست آورد. خداوند در آیه ۲۰۵ بقره بازتاب این بیعاطفگی و فقدان احساسات را در نسلکشی منافقان نشان میدهد. به این معنا که فقدان عاطفه و احساسات در منافقان موجب میشود تا نه تنها قطع رحم کنند، بلکه اقدام به نسلکشی کرده و اشکال گوناگون رفتار نابهنجار را در این زمینه در پیش گیرند. از جمله مصادیق نسل کشی، آموزش رفتارهای نابهنجار به نسل آینده، سقط جنین و قتل کودکان بیگناه است. همه این رفتارهای ضد اخلاقی و انسانی، ریشه در فقدان عواطف منافقان دارد. بر این اساس میتوان گفت که رفتارهای منافقان نشان از شخصیت ضد عاطفی آنان دارد.
۲. تکبر و خودبزرگ بینی: از دیگر صفات و ویژگیهای شخصیتی منافقان است. این معنا را میتوان در رفتارهای استکباری آنان ردگیری کرد. (منافقون، آیات ۱ و ۵)
۳. انعطافناپذیری: از دیگر صفات شخصیتی منافقان میتوان به جمود و انعطافناپذیری آنان اشاره کرد. اینان نسبت به حق واکنش منفی نشان میدهند مانند چوب خشک تکیه داده شده بر دیوار هستند. از این رو قابلیت رشد و نمو و انعطاف ندارند و دلهایشان نسبت به حق نرم نمیشود. در حقیقت شخصیتشان به نوعی شکل گرفته است که دیگر قابل تغییر نیست. (منافقون، آیات ۱ و ۲)
۴. حرص و طمع: حرص و طمعورزی از ویژگیهای شخصیتی منافقان است. از اینرو مردمانی بخیل هستند و هیچ کمکی به دیگران نمیکنند (توبه، آیات ۶۷، ۷۳ تا ۷۶) و با آنکه استحقاق دریافت صدقات ندارند، ولی همیشه چشمشان درپی این است که صدقاتی را دریافت کنند. (توبه، آیات ۵۸ تا ۶۰)
۵. خدعه و نیرنگ: اینان هیچ باوری نسبت به حق و راه حق و راست ندارند، صداقت در آنها مرده است. از اینرو اهل دغل، دروغ و فریب هستند. (بقره، آیات ۸ و ۹)
۶. بد ذاتی: ذات منافقان از حالت طبیعی و اعتدال بیرون رفته است؛ لذا به هر چیزی که بیانگر زیبایی، خوبی، خیر و نیکی است پشت میکنند. خداوند به این بدذاتی آنها در آیات چندی اشاره دارد. منافقان نه تنها انسانهای بدی هستند، بلکه به زشتیها و بدیها گرایش داشته و دیگران را به آن تشویق میکنند و ترویجدهنده زشتیها هستند. (توبه، آیه ۶۷) آنان بر همین اساس از تحقق نیکیها و خوبیها در جامعه گریزان هستند و ممانعت ایجاد میکنند و به جای امر به معروف و نهی از منکر به منکر امر و از معروف باز میدارند. (همان) اهل فسق و فجور هستند و در هر مجلس و محفلی که به فسق و فجور پرداخته میشود حاضر میشوند و در این زمینه پیشگام هستند. (توبه، آیات ۶۷ و ۶۸)
۷. سفاهت و بیخردی: سفاهت و بیخردی امری باطنی است که نمود آن را میتوان در رفتارها جستجو کرد. انسانهای سفیه و بیخرد، برخلاف حکمت عمل میکنند و دوراندیش نیستند و تنها به زندگی پست و مادی و دنیوی بسنده میکنند. بهموجب همین سفاهت و بیخردی، اندیشهورزی در آنان دیده نمیشود و بر خلاف ادعای گزاف و بزرگ روشنفکری مردمانی فاقد اندیشه هستند و به حق و آخرت ایمان نمیآورند. (بقره، آیات ۸ و ۱۳؛ توبه، آیات ۸۶ و ۸۷)
۸. خشونت طلب و فاسد و مفسد: منافقان برخلاف چهره مظلوم و مقبولی که نشان میدهند، انسانهای خشونتطلب، فاسد و مفسدی هستند که با کتمانکاری (آل عمران، آیه ۱۶۷) و سخنان زیبا و شیوا و شیرین (محمد، آیات ۲۹ و ۳۰) و حتی غلو در ایمان (مجادله، آیه ۸) میکوشند تا خشونتطلبی، قانونگریزی، ستمگری، فسادگری و افسادگرایی خود را نهان سازند. خداوند با اشاره به رفتارهای منافقان تاکید میکند که آنان برخلاف ظاهر حق به جانبی که میگیرند انسانهای بسیار خطرناکی هستند. پس با نگاهی به نمازخوانی همراه با کسالت آنها (نساء، آیه ۱۴۲ و توبه، آیه ۵۴) میتوان دریافت که اهل ایمان و اعتقاد نیستند، با نسلکشی و از میان بردن کشاورزی و اقتصاد سالم میتوان دریافت که اهل فساد در زمین هستند و با تجاوزگری میتوان پی برد که اهل ظلم و ستمگری هستند و اهل صلح و صفا نمیباشند. (نور، آیات ۴۷ و تا ۵۰) از طریق خیانتگری میتوان دریافت که اهل صداقت و امانت نمیباشند. از بدزبانی آنان میتوان فهمید که اهل اخلاق نیستند. (احزاب، آیات ۱۸ و ۱۹؛ توبه، آیات ۷۳ و ۷۴؛ محمد، آیات ۲۹ و ۳۰) اینان با مراجعه به طاغوت نشان میدهند که پیرو شیطان و فسق و فجور هستند، نه آنکه پیرو رهبری و قانون و عدالت و صلح و نیکی باشند. (نساء، آیات ۶۰ و ۶۱).
میتوان در آیات دیگر قرآن ابعاد دیگری از شخصیت منافقان را شناسایی کرد، ولی در این مقاله به همین مقدار بسنده میشود؛ زیرا با نگاهی به همین مقدار میتوان شخصیت واقعی منافقان را در جامعه شناخت و با آنان با هوشیاری و بیداری مقابله کرد و توطئههای شوم آنان را نقش بر آب کرد.
انتهای پیام/