حجاب و چگونگی رعایت آن؛
اگر منظور از اجبار در رعایت «حجاب»، در حوزه قوانین اجتماعی باشد، چند پرسش اساسی پیش می‌آید. پرسش نخست، آن است که آیا «حجاب» مسئله‌ای در حوزه حریم خصوصی است یا در حوزه حریم عمومی؟ دوم آنکه آیا در جامعه اسلامی، الزام به رعایت «حجاب» باید به صورت «قانون» وضع گردد یا خیر؟

به گزارش «سدید»؛ «جرجی زیدان» در کتاب «تاریخ تمدن اسلام» می‌نویسد: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن بدن زن است، که این وضع در پیش از ظهور اسلام و حتی پیش از ظهور دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییر در آن نداده است و تا آخر قرون وسطی در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است.» (۱)
در طول تاریخ اسلام نیز تمامی مسلمانان، چه شیعه و چه سنی و پیروان مذاهب مختلف به صورت اجماع، حجاب را واجب و رعایت آن را بر هر زن مسلمان الزام‌آور می‌شمردند و رعایت نکردن آن را توسط زنان مسلمان، مخالفت آشکار با حکم واجب الهی تلقی می‌کردند. اهل ایمان معتقدند که قوانین الهی برخاسته از قرآن و سنت، کامل‌ترین قوانین نسبت به سایر قوانین بشری است. با رجوع به همین منبع وحی، می‌توان وجوب حجاب و الزام آن را برای زن مسلمان به روشنی دریافت کرد. در قرآن آمده، «و به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه‌های هوس‌آلود) فرو گیرند و دامان خویش را (از بی‌عفتی) حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار از آن که نمایان است آشکار نکنند و (کناره‌های) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای محارمشان.» (۲)
در آیه دیگر می‌فرماید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنه بگو: جلباب‌های (۳) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آن‌ها سرزده، توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.» (۴)
با توجه به آیات بالا و آیات مشابه در خصوص «حجاب» باید گفت که این مسئله یکی از اوامر الهی است و ترک آن عقوبت پروردگار را در پی دارد، اما پذیرفتن و یا نپذیرفتن آن از سوی مسلمانان، مانند سایر احکام الهی، امیری است که اجبار و اصرار در پذیرش آن جایی ندارد. آن هنگام که می‌خواهیم «حجاب» را به عنوان امری ایمانی یا عقلایی و به عنوان یک فرد و اندیشه به فردی معرفی کنیم، استفاده از ابزار اجبار امری نادرست و بی‌اساس است؛ بنابراین خواه حکومت «اسلامی» باشد یا نباشد، زنان مسلمان باید حدود الهی را رعایت کنند و اگر اهل رعایت نیز نیستند، سرپیچی خود را آشکار نکرده و نافرمانی از خداوند را ترویج ننمایند، چنان‌که روزه‌خواری علنی، ترک علنی نماز، شراب‌خواری علنی و علنی نمودن هر معصیت دیگر، گناه بزرگ‌تر و مضاعفی است. دین اسلام هرگونه اجبار در پذیرفتن قوانین الهی را مردود می‌شمارد و بشر را برای پذیرش آن‌ها به تفکر و تعقل سفارش می‌کند. سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهل بیت (ع) ایشان گواه این مدعا است. برای اجباری نبودن انتخاب دین، می‌توان چند دلیل بیان کرد:
نخست آنکه حقیقت دین متشکل از یک سلسله معارف علمی است که معارفی عملی را به دنبال دارد و جامع همه آن معارف، یک کلمه و آن «اعتقادات» است. اعتقاد و ایمان هم از امور قلبی است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد؛ زیرا کاربرد اکراه و اجبار مربوط به اعمال ظاهری است، مثل اینکه بچه را مجبور کنند تا دارو بخورد، ولی نمی‌توان با اجبار به کسی گفت که به فلان چیز اعتقاد پیدا کن، به عنوان مثال شخصی که خورشید را می‌بیند، نمی‌توان او را وادار کرد تا معتقد شود که شب است. (۵)


دوم آنکه با توجه به آیه شریفه «قد تبین الرشد من الغی...» راه حق از باطل آشکار است و خداوند به وسیله فرستادن پیامبران و معجزات آشکار راه حق را نمایانده است و برای قبولاندن دین نیازی به اجبار نیست، زیرا کسانی که فاقد دلایل بین برای اثبات مدعای خود هستند، به ابزار زور متوسل می‌شوند. (۶)
سوم آنکه ایمان ارزشمند، آن ایمانی است که بر اساس اراده و اختیار باشد، نه براساس زور و اجبار و داشتن «اختیار» از مهم‌ترین تفاوت‌های انسان با سایر موجودات است.
از نظر قرآن، نه تنها اجبار در پذیرش دین هرگز جایز نیست، بلکه «اکراه» که در مرتبه‌ای پایین‌تر و ضعیف‌تر از «اجبار» قرار دارد نیز، مردود و غیرقابل قبول است و در سنت (روایات) نیز مسئولیت رفتار و گفتاری که در شرایط اکراه انجام پذیرد، متوجه انسان نیست. گرچه اجبار هم نشده باشد. آنچه از نظر قرآن دارای ارزش است، ایمان برآمده از اراده و اختیار کامل است. به همین دلیل ایمان آوردن در جهان آخرت هیچ سودی برای انسان ندارد. (۷)


اجبار در حوزه قوانین اجتماعی اسلام
اگر منظور از اجبار در رعایت «حجاب»، در حوزه قوانین اجتماعی باشد، چند پرسش اساسی پیش می‌آید. پرسش نخست، آن است که آیا «حجاب» مسئله‌ای در حوزه حریم خصوصی است یا در حوزه حریم عمومی؟ دوم آنکه آیا در جامعه اسلامی، الزام به رعایت «حجاب» باید به صورت «قانون» وضع گردد یا خیر؟
زمانی که بحث از الزام رعایت حجاب، به عنوان یکی از قوانین اجتماعی در جامعه مطرح می‌شود، کلمه «اجبار» به عنوان یکی از ضمانت‌های اجرای آن، مشابه هر قانون دیگر به شمار رفته و بار منفی خود را از دست می‌دهد؛ و سوم آنکه بر فرض قانون‌پذیر بودن مسئله حجاب، این قانون باید چه معیار‌ها و ضوابطی داشته باشد؟


«حجاب» مسئله خصوصی یا عمومی؟
برخی بر این باورند که «حجاب» و چگونگی رعایت آن، در محدوده حریم خصوصی است و فرد می‌تواند آزادانه نوع پوشش خود را انتخاب کند. بنابراین، مسئله حجاب، یک تکلیف شخصی محض است نه یک مسئله اجتماعی و لذا دیگر قانونگذار نمی‌تواند برای آن قانون وضع کند. این عده بر این باورند که خداوند حجاب را به جهت اظهار عبودیت زن واجب فرموده و اگر زن مسلمان این حکم الهی را نادیده انگارد، فقط ترک واجب الهی کرده و عمل او کیفر اخروی در پی دارد. چنین زنی در برابر جامعه هیچ مسئولیتی ندارد و جامعه اسلامی نیز در قبال ترک عمل واجب او، حق ندارد بر ضد او اعلام جرم کرده و یا او را مواخذه کند.


در نقطه مقابل، گروهی دیگر پوشش زنان را در جامعه، جزو حریم خصوصی تلقی نکرده، بلکه آن را بخشی از هویت و فرهنگ اجتماعی می‌شناسند. همان‌گونه که سایر رفتار‌ها در زندگی اجتماعی مشمول قواعد و قوانین اجتماعی است، پوشش در جامعه نیز باید تابع قوانین بوده و آن را با معیار‌ها و مصالح اجتماعی سنجید و قوانین متناسب با آن را وضع و اجرا کرد. در حقیقت برخلاف نظر گروه نخست، این گروه معتقدند؛ پوشش زن تنها تکلیف شخصی نیست، بلکه یک مسئله اجتماعی است که حتی می‌توان به وسیله آن سایر رفتار‌های اجتماعی، چون امنیت اجتماعی و هویت دینی را بر مبنای اجرای درست یا نادرست آن تنظیم کرد.


با نگاهی جامعه‌شناختی، در واقع «حجاب» به مفهوم پوشش به مثابه رسانه‌ای هویتی و ارتباطی است که نقش نمادینی در عرصه ارتباطات میان فردی دارد. از این رو مسئله حجاب، نه تنها مسئله‌ای شخصی و خصوصی نیست، بلکه دارای ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌باشد و دارای مولفه‌های مذهبی، معنوی، منزلتی، شخصیتی و رفتاری است.
نگرش عمیق و بی‌غرضانه به آیه‌های حجاب و سوره‌هایی که این آیه‌ها در آنجا آمده است نیز، به روشنی نشان می‌دهد که حجاب، افزون بر اینکه تکلیف شخصی بانوان مسلمان است، حق جامعه دینی نیز می‌باشد.
آیت‌الله جوادی آملی در این خصوص می‌فرماید: «حجاب زن، تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید: من از حق خودم صرف‌نظر کردم، مربوط به مرد هم نیست تا مرد بگوید: راضی‌ام... حجاب زن حقی است الهی، حرمت و حقیقت زن، به عنوان «حق‌الله» مطرح است...» (۸)
پوشش بیرونی زنان و مردان در محیط اجتماعی، در حیطه امنیت اجتماعی نیز تاثیرات محسوسی برجای می‌گذارد. چه بسیار پوشش‌های نادرست و تحریک‌آمیز که بسیاری از مخاطرات و ناهنجاری‌های اجتماعی را پدید آورده است. «حجاب» مقوله‌ای است که می‌تواند در زمینه اقتصاد جامعه هم مثمر ثمر باشد. برهنگی؛ عامل کشیده شدن تمتعات جنسی، از محیط خانه به اجتماع شده و قهرا نیرو و بازدهی کار در اجتماعی را ضعیف می‌کند. رعایت نکردن «حجاب» بسیاری از نیاز‌ها و مصارف ناخواسته و نادرست را رواج می‌دهد. از سوی دیگر پوشش نادرست در محیط‌های کار و تولید، به سبب پیش آمدن «تحریک شهوت»، سبب کاهش بازدهی و افت رشد اقتصادی در جامعه می‌شود.
پوشش‌های نادرست افراد جامعه، می‌تواند مفاهیم «عفت»، «حیا»، «خانواده» و... را که در چارچوب «اخلاق اجتماعی» می‌گنجد، دچار تغییرات جدی کرده و جامعه را به سراشیبی سقوط اخلاقی بکشاند. تک‌تک افراد جامعه می‌بایست برای رشد «عقلانیت اجتماعی» و «کمال اخلاق» براساس خردورزی و با تکیه بر مفاهیم عمیق دینی، همت گمارند. این نکات که به اختصار ذکر شد، نشان می‌دهد که مسئله پوشش، حق شخصی نیست که بتوان آن را در حوزه حریم خصوصی جای داد، بلکه «حق‌الناس» است و رعایت نکردن آن، تجاوز به حقوق دیگران محسوب می‌گردد.
آیا حجاب زنان و مردان، یک امر خصوصی استیا مسئله عمومی؟


مسائلی در حوزه حریم خصوصی جای می‌گیرند که با منافع اجتماعی ارتباط نداشته و قبول یا رد آن مسئله، به منافع و مضار دیگر افراد جامعه آسیب نرساند؛ بنابراین هر رفتاری که به منافع دیگران خدشه وارد کند، می‌تواند مشمول مقررات اجتماعی شود. حال با توجه به نتیجه بحث، به سوال دوم مبنی بر اینکه آیا در جامعه اسلامی الزام به رعایت «حجاب» باید به صورت «قانون» وضع گردد یا خیر؟ می‌توان به آسانی پاسخ داد. در حقیقت قانونگذار جامعه اسلامی با توجه به نکات ذکر شده، برای اثبات عمومی بودن موضوع «حجاب» و بسیاری دیگر از نکاتی که مجال طرح آن در این نوشتار نیست، اقدام به وضع قانون برای رعایت آن در جامعه کرده است. اما بحث بر سر آن است که حال که «حجاب و پوشش» قانون‌پذیر شد، «قانون خوب» در مورد «حجاب» چگونه قانونی است و با چه معیار‌ها و ضوابطی بایستی نوشته شود؟ پرواضح است که وضع «قانون خوب»، تنها یک قسمت از اصلاح جامعه است و بخش مهم آن شیوه اجرای آن قانون می‌باشد. شاید بسیاری از مخالفان، لزوما با موضوع «حجاب» مخالف نباشند، بلکه با نوع اجرای «قانون حجاب» مخالف هستند.


مسلم است که هر قانونی نوع و شیوه اجرای منحصر به خود را می‌طلبد؛ مثلا شیوه‌ای که برای رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی استفاده شود، اگر در خصوص رعایت نکردن قانون حجاب نیز اعمال شود، مناسب و قابل تحقق نیست. همان‌طور که مطرح شد، موضوع «حجاب» تنها یک موضوع اعتقادی محض نیست، بلکه موضوعی چندبعدی است و می‌تواند بر موضوعات دیگر در جامعه، همچون سیاست، اقتصاد، اخلاق و... تاثیرگذار باشد. «حجاب»؛ نماد عفت و عزت زنان و از شاخص‌های مهم فرهنگ دینی و از عناصر اصلی هویت دینی و ملی ما است. هویتی که در پرتو آن، سلامت جامعه حفظ می‌شود و در پرتو چنین جامعه‌ای، رشد و بالندگی همه انسان‌ها اعم از زن و مرد فراهم می‌شود. حجاب، پرچم اسلام و در حقیقت لباس عقل عملی زنان مسلمان است؛ بنابراین لازمه وضع قانون برای چنین موضوع مهمی، تحقیق و پژوهش کافی به همراه استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان در تمامی زمینه‌ها می‌باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- جرجی زیدان، ۱۳۸۴، ص ۹۴۲، ر. ک.
۲- سوره نور، آیه ۳۱.
۳- روسری‌های بلند.
۴- سوره احزاب، آیه ۵۹.
۵- رک. تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۳۴۲ و ۳۴۳، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۰۵.
۶- رک. تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۰۵،
۷- سوره انعام، آیه ۱۵۸.
۸- آیت‌الله جوادی آملی، عبدالله، «زن در آیینه جمال و جلال»، ص ۴۲۳.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha