گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ عاشورای سال ۳۵۳ بود. دستور تعطیلی بازار داده و از مردم خواسته شد لباس سیاه بر تن کنند که شهر عزادار شهادت امام حسین خواهد بود. عالمین و عرفای شهرها خاک بر سر و صورت خود میریختند و نوحه خوانی و قاتلین امام را لعن میکردند. آن سالها هنوز واژه روضه به میدان نیامده بود و آن عزاداری را «النیاحه» یا «الرثا» مینامیدند. آن سال، سال حکومت معزالدوله بود و برای اولین بار ایران عزادار شهادت امام حسین (ع) در ماه محرم شد.
فراز و نشیب آئین محرم در ایران
محرم در ایران با فراز و نشیبهای مختلفی هرسال به طرقی برگزار میشد. تاریخ تمام این سالها شاهد است که محرم راه خود را در زمان و مکانهای مختلف پیش گرفته و هیچ گاه نه وقفهای در راه اتفاق افتاده، نه از حرکت باز ایستاده. یک سال محرم و عزاداری سیدالشهدا سبب نزاع بین شیعیان و اهل سنت میشود و شیعیان با پافشاری آن را برگزار میکنند، سالی دیگر به دلیل همزمانی با جشن مهرگان، جشن را به تاخیر میاندازند و اقامه عزا میکنند. روزگاری برگزاری روضه و عزاداری تاوانش مرگ بود و در روزگاری دیگر مردم با خیال آسوده به تماشای تعزیه میرفتند و بدون ترس از شنیده شدن صدایشان به شیون و زاری میپرداختند. با تمام این فراز و نشیبها برگزاری مراسم عزاداری حضرت در هر برههای به وقوع پیوست و اگرچه در اجرای آن با فرمها و مدلهای جدید و متفاوتی روبرو هستیم، اما به گفته پژوهشگران دین هیچ واقعهای به اندازه عزاداری محرم مردم جامعه ایران را در هر طبقه اجتماعی و با هر اعتقادی نتوانسته چنین در کنار هم و شبیه به یکدیگر قرار دهد.
تعزیه
«روز عاشورا ناصرالدین شاه از سفیر و اعضای سفارت دعوت کرد تا در مراسم تعزیه که در کاخ نیاوران (صاحبقرانیه) برپا میشد شرکت کنیم. آن روز صبح پس از صرف صبحانه با اسب از رستمآباد به طرف نیاوران حرکت کردیم. ما را به چادری هدایت کردند که در وسط باغ و نزدیک اطاقی که شاه برای تماشای تعزیه در آن مینشست، برپا شده بود. جلوی ساختمان یک دسته از افراد ایل قاجار که از اقوام و خویشان شاه بودند پای برهنه ایستاده بودند و سینه میزدند. ریش سفیدی از قاجار که در وسط ایستاده بود برای آنها نوحه میخواند و دیگران گفتههای او را به طور دستهجمعی تکرار میکردند و به سینه خود میکوبیدند. در وسط میدان قسمتی را به وسیله نرده از دیگر قسمتها مجزا کرده بودند و آنجا را به صورت صحرای کربلا در نظر تماشاچیان مجسم میکردند و در وسط این قسمت دو خیمه سبز رنگ به عنوان حضرت سیدالشهدا و خاندان او برپا کرده بودند و همین قسمت سکوی وسیع و مرتفعی قرار داشت که تعزیهخوانها از روی آن تعزیه میخواندند.» [۱] تعزیه از آن دسته مناسکی بود که در دوره ناصری همواره توجه مسافران و جهانگردان اروپایی را به خود جلب میکرد به طوری که حتی سفیر آلمان در دوره ناصرالدین شاه دست به قلم شد و در کتاب خاطراتش، شرحی بر آن روزها نوشت. با ساخت تکیه دولت در روزگار سلطنت ناصرالدین شاه، عزاداریهای محرم به اوج خود رسید و دیگر در تهران صدای ساز و سروری شنیده نمیشد و یک سر، شهر ماتمکده بود. حداقل ۲۰۰ مجلس سوگواری در مناطق مختلف شهر برگزار میشد و دستههای عزاداری شبانه روز به سینهزنی میپرداختند.
مورخان معتقدند اولین دستههای عزاداری بهصورت رسمی که به شکل مرثیهخوانی و مقتل خوانی در خیابانها به راه افتاد، به دوره آل بویه بازمیگردد. دورانی که شیعیان بهواسطه حکومت این خاندان قدرت گرفتند و حتی بهواسطه دستور معزالدوله دیلمی مؤسس این سلسله در نواحی جنوبی ایران بازارها در روز عاشورا تعطیل شد و مردم به عزاداری پرداختند
محرم و نقش آن در وحدت مردمی
مورخان معتقدند اولین دستههای عزاداری به صورت رسمی که به شکل مرثیه خوانی و مقتل خوانی در خیابانها به راه افتاد، به دوره آل بویه بازمیگردد. دورانی که شیعیان به واسطه حکومت این خاندان قدرت گرفتند و حتی به واسطه دستور معزالدوله دیلمی موسس این سلسله در نواحی جنوبی ایران بازارها در روز عاشورا تعطیل شد و مردم به عزاداری پرداختند.
نصرالله حدادی، پژوهشگر تاریخ شروع عزاداری را از دوره دیالمه میداند و میگوید: «عزاداری امام حسین (ع) از دوره دیالمه شروع شده است. نوع عزاداری مردم به این گونه بود که در خانه عزاداری را برپا میکردند. حکومت هم در این زمینه به مردم کمک میکرد. اما کمک به برگزاری عزاداری تا قبل از صفویه توسط حکومت با این نیت نبود که چیزی را از ملت بکاهند یا زیاد کنند. اما در دوره صفویه با اعلان اینکه میخواهند جلوی قوم تاتار و عثمانی باایستند به تقویت عزاداری میپردازند. زیرا بحث وحدت ملی پیش میآید و اینکه لازمه این وحدت یک ایدئولوژی بوده و آن هم تشییع.»
نگاهی به شروع دستههای سینه زنی
اگرچه عزاداری امام حسین (ع) از همان فردای واقعه کربلا آغاز شد، اما در ایران این مهم تا پیش از آل بویه در قالب عزاداری علنی، گزارش نشده است. بعد از آمدن سلجوقیان و به حاشیه رفتن آل بویه، عزاداریها از رونق افتادند و تا برآمدن صفویان، اوضاع بر همین منوال بود. اما با رسمی شدن مذهب تشیع در دولت شاه اسماعیل، قزلباشان به عنوان نیروی نظامی این حکومت، با به دست گرفتن طبل و سنج و کتل و شمشیر، به عزاداری حسینی رنگ و بویی حماسی بخشیدند و بعدها زنجیرزنی هم به این عزاداری ها اضافه شد. بعضی میگفتند این سنت تحفهای از هند و پاکستان بوده و برخی دیگر گمان به اعراب میبردند، اما آنچه مسلم بوده اینکه، دستههای سینه زنی از دوره صفویان رواج یافت و مرثیه خوانی، مقتل خوانی، روضه خوانی و زنجیرزنی، پای ثابت عزاداریهای محرم شدند. افشاریه و زندیه هم بر سیاق صفویان، عزای حسین (ع) را گرامی میداشتند و به مانند شاهان صفوی، مقید به برپایی عزاداری در ایام محرم و صفر بودند. دوره قجرها، اما سبک و شیوه عزاداریها نوین شد و شبیه خوانی به مناسک پیشین اضافه شد. این مراسم خصوصا در دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در تکایایی که برای تعزیه خوانی عموما ساخته شده بدند، رواج بیشتری پیدا کرد. ساخت تکیه دولت به دستور ناصرالدین شاه با ظرفیت ۲۰ هزار تماشاگر ماحصل رواج همین شبیه خوانیها بود. بعضی معتقدند از همین دوران بوده که برپا کردن سقاخانه و تشت گذاری و مراسمی برای دفن شهدای کربلا بین مردم باب شد و اقبال عمومی یافت.
ناصرالدین شاه و نقش او در تحمیق سازی مردم
نصرالله حدادی معتقد است مساله خرافات در دین علیالخصوص نوع عزاداریها و روضه خوانیها از حکومت صفویه مجال ورود در دین کرده و بروز پیدا میکنند. «مساله حقانیت شیعه در دوره صفویه بعضا حکومتی میشود. خرافههایی نیز وارد دین میشود. مثلا ما حق نداریم به بدن آسیب بزنیم. این فرم برای کاتولیکهای متعصب اروپایی است که آن دوره با ورودشان به ایران آن را ترویج دادند. در دوره نادرشاه کاری به مذهب نداشتند، اما در دوره کریمخان مساله تعزیه بال و پر میگیرد، ولی عمده مطلب تعزیه در زمان قاجار بخصوص ناصرالدین شاه شکل میگیرد. اصولا شاهان قاجار از مذهب حلقهای ساخته بودند تا مردم را تحمیق کنند. فتحعلی شاه که انحرافات اخلاقی زیادی داشته بعد از شکستهای پی در پی از روس به تهران میآید و به عزای مولا مینشیند و علما هم به دست بوسی او میآیند. ناصرالدین شاه هم براساس همین سواستفاده از احساسات مردم تکیه دولت را میسازد. کوچکترین اعتقادی او به مذهب نداشت. همه این کارها برای تحمیق و ظاهرسازی بود.. من معتقدم چه شاهان صفوی چه قاجار از احساسات مردم سواستفاده میکردند و چنین حجمی از خرافات وارد دین ما و عزاداری هایمان کردند. ضمن اینکه این از گذشتههای دور به وجود آمده. کتاب روضهالشهدا را شهید مطهری کاملا رد میکنند و معتقدند ملا کاشفی نویسنده کتاب سنی بوده و کلاهبردار است. اما مردم تمایل داشتند اینها را بشنوند یک جور همزاد پنداری با آن داشتند.»
روز عاشورا ناصرالدینشاه از سفیر و اعضای سفارت دعوت کرد تا در مراسم تعزیه که در کاخ نیاوران (صاحبقرانیه) برپا میشد شرکت کنیم. آن روز صبح پس از صرف صبحانه با اسب از رستمآباد بهطرف نیاوران حرکت کردیم. ما را به چادری هدایت کردند که در وسط باغ و نزدیک اطاقی که شاه برای تماشای تعزیه در آن مینشست، برپاشده بود. جلوی ساختمان یک دسته از افراد ایل قاجار که از اقوام و خویشان شاه بودند پایبرهنه ایستاده بودند و سینه میزدند
پهلوی دوم؛ آغاز جنبه سیاسی محرم
پس از کودتای ۱۲۹۹ که رضاشاه پهلوی قدرت گرفت و به سردار سپه تبدیل شد، هیات بزرگی در پایگاه نظامی قزاقها برپا کرد و به عزاداری پرداخت. حاضران در احوالات رضا ماکسیم نقل کردهاند که در روز عاشورا سر و صورت خود را گل میمالید و پا برهنه برای سیدالشهدا عزاداری میکرد. رضاخان دسته قزاقها را برای عزاداری محرم طوری نظم و ترتیب میداد که حتی احمدشاه قاجار هم برای دیدن آن به قزاقخانه میآمد. دسته قزاقها به سردستگی رضاخان بر سر و سینه خود میزدند و میخواندند: «اگر در کربلا قزاق بودی/ حسین بییاور و تنها نبودی!»، اما همین رضاخان بعد از نشستن بر اریکه سلطنت، بنای مقابله با عزاداری محرم گذاشت و دستههای عزاداری و هیئتهای مذهبی با ممنوعیت مواجه شدند و با اینکه درب تکایا به دستور حکومت بسته شد، اما هیئتها و روضههای خانگی قوام پیدا کردند و اغلب دور از چشم پاسبانها و امنیه چیها، خانهها مکانی برای برپایی عزاداریها شد. نصرالله حدادی با بیان اینکه از سال ۱۳۲۰ دین و عزاداری در محرم جنبه سیاسی به خود گرفت میگوید: «در ۱۱ سال اول حکومت رضاخان، او به عزاداریها کاری نداشت. از سال ۱۳۱۴ شروع به ممنوعیت عزاداریها کرد.
در ایران تا سال ۱۳۲۰ هیچ مسجدی وجود نداشت که اسم ائمه رویش باشد و هر مسجدی تنها اسم فرد وقف کننده بر رویش بود. درآن زمان مردم میخواستند باقیات و صالحاتی از خود به جا بگذارند. پس به مسجد سازی روی آورده بودند. خواجههای دربار و اعیان و اشراف مسجد میساختند. ما در تهران مسجدی داشتیم مسجد دزدها و مطربها. مسجد امام حسن در چهارراه سیروس مال دزدها بود که توبه کرده بودند. بعد از سال ۱۳۲۰ دین حالت حکومتی به خود میگیرد و مساجد هم به نام ائمه تغییر پیدا میکنند.»
نقش هیاتهای مذهبی در وقوع انقلاب اسلامی
در دهههای ۴۰ و ۵۰ که محمدرضا پهلوی بر مسند قدرت بود، عزاداریهای محرم، وجه سیاسی به خود گرفتند خصوصاً بعد از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، این مناسک، فضایی برای تظلم خواهی از حکومت شد. اگرچه محمدرضا سعی میکرد برای حفظ وجهه خود و حکومتش، حرمت روزهای سوگواری را نگاه دارد و در اعلامیههای شهربانی، خواستار تعطیلی سینماها و مغازههای الکل فروشی و... شود، اما سیاسی شدن عزاداریها را برنمیتابید و بهوسیله ساواک، اقدام به دستگیری و تعطیلی هیئتهایی میکرد که به گمان حکومت سعی در ملتهب کردن شرایط جامعه و زیر سوال بردن مشروعیت سلطنت داشتند؛ لذا در این دوران بیشتر هیئتهایی به صورت علنی و بدون مزاحمت حکومت، برپا بودند که فارغ از وجه سیاسی واقعه کربلا، به عزاداری و اشک و ماتم بر این مصیبت میپرداختند. این وضعیت تا پیروی انقلاب اسلامی ادامه داشت و در نهایت این هیئتها به عنوان یکی از شبکههای سازماندهی و بسیج مردم در روند شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی نقش و کارکردهای مهمی داشتند.
رضاخان دسته قزاقها را برای عزاداری محرم طوری نظم و ترتیب میداد که حتی احمدشاه قاجار هم برای دیدن آن به قزاقخانه میآمد. دسته قزاقها به سردستگی رضاخان بر سر و سینه خود میزدند و میخواندند: «اگر در کربلا قزاق بودی/ حسین بییاور و تنها نبودی!»، اما همین رضاخان بعد از نشستن بر اریکه سلطنت، بنای مقابله با عزاداری محرم گذاشت و دستههای عزاداری و هیئتهای مذهبی با ممنوعیت مواجه شدند و با اینکه درب تکایا به دستور حکومت بسته شد اما هیئتها و روضههای خانگی قوام پیدا کردند
نصرالله حدادی برخی از هیاتها را در پایهریزی انقلاب و آگاهی مردم نسبت به ظلمی که در جامعه در حال اتفاق بود بسیار مؤثر میداند «بیداری و تغییر نگاه به دین از پهلوی دوم شروع میشود. مردم برای رهایی از حس دیکتاتوری یک همزادپنداری با آن روضهها میکردند. در قاجار مردم سواد نداشتند. از پهلوی دوم به بعد است که افرادی مانند شریعتی مطهری بازرگان روی کار میآیند و از دین چیزی دیگر ارائه میدهند. هیات هایی، چون هیات سیاسی بنی فاطمه یا فاطمیون یا هیات فتحیه، حاج ابوالفتح در ماجرای ۱۵ خرداد خیلی تأثیرگذار بودند و دخالت داشتند.»
درخشش قیام امام حسین
نصرالله حدادی معتقد است به رغم تغییرات دنیا در تمام ۱۴۰۰ سال گذشته، اما در اصل اتفاق و ماهیت عزاداری به دلیل جوهره ذاتی انسانیت تغییری نداشته و مردم در تمامی شرایط و موقعیتها با آن همراهی کردهاند.
اما در شیوه اجرا به دلیل تغییر نوع زندگی، نوع عزاداری هم تغییر کرده است. این تغییرات ظاهری است. درعینحال برخی از تغییرات بد نیست. مثل اطعام، نذری دادن و... در این موقعیتها و مناسک، جامعه یکدست و یکجور میشود. مردم وقتی میدیدند شاهزاده فرمانفرما در مجالس روضهاش دم در مینشیند و کفشها را جفت میکند یا در عزاداریها گردنکشان در دستگاه حضرت چنین متواضعاند، متوجه میشدند که یک چیز مشترک به نام امام حسین همه را در یک دسته قرار میدهد. یک جور همبستگی و وحدت برایشان میآورد. ذات قیام امام حسین(ع) بهگونهای است که دیگر برای مردم ملاک تنها حق است و ایستادگی حضرت با همه تعلقاتش در برابر ظلم.. به همین دلیل درخشش قیام امام حسین در زندگی مردم وجود دارد و جاری است. قیام حضرت قبل از اینکه قیام برای خدا باشد قیام برای مردم است.
[۱]. سفری به دربار سلطان صاحبقران. کتر هینریش بروگش، سفیر پروس (آلمان) در ایران، ترجمه کردبچه، ج اول، انتشارات اطلاعات. ۱۳۶۷.