به گزارش «سدید»؛ ۱۴ شهریور سالروز شهادت آیتالله علی قدوسی و سرتیپ علی دستگردی است. شهید قدوسی متولد مرداد ۱۳۰۶ بود که در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ به دست منافقان در دادستانی انقلاب اسلامی به شهادت رسید و در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد. به همین مناسبت گفتوگویی با محمدحسین قدوسی، فرزند این شهید انجام دادیم تا روایت خود را از پدرش بیان کند. محمدحسین قدوسی، پژوهشگر فلسفه و جامعهشناسی دین و استاد حوزه علمیه قم است.
۴۱ سال از شهادت پدر شما میگذرد؛ برای آغاز بحث لطفا کمی از ویژگیهای ایشان بگویید.
شهید قدوسی به مبانی دینی و ارزشها پایبند بودند و از آنها کوتاه نمیآمدند. درگیریهایی هم که در آن زمان ایجاد شد به همین علت بود؛ تا جایی که عدهای اعتصاب کردند و در روزنامهها مطالبی با عنوان آقای قدوسی جلوی مصادرهها و برخی تندرویهای را میگیرد، نوشته شد. ایشان هم به تلویزیون آمد و گفت اگر مرا مسلسل هم ببندید از مبانی دینی کوتاه نمیآیم.
پدرم به تربیت دینی و تواضع روحانیت باور داشتند. اینکه روحانیت سبب بیدینی مردم نشوند و نسبت به رفتارهایی که باعث مشکلدار شدن مردم عادی میشد معترض بودند. انسان منظمی بودند و زندگی هدفمندی داشتند. در کل اخلاق نقشی کلیدی در زندگیشان بازی میکرد.
آیا اندیشه و منش ایشان ادامه پیدا کرد؟
همین که اکنون همه جناحها و گروهها به گونهای معترض هستند نشان از این دارد که نه تنها منش ایشان بلکه کمتر از آن هم نتوانستیم اجرا کنیم. همه جریانهای سیاسی، فرقی ندارد که کدام جناح باشد و چه تفکراتی داشته باشد؛ چه چپ و چه راست، همه به شرایط معترض هستند. منتها هرکسی میگوید که جناح مقابل مقصر است، اما در اعتراض اجماع وجود دارد.
برای ماندگاری نام و یاد شهید قدوسی چه کارهایی میتوان انجام داد؟
رفتار افراد متناسب با مشی و سلوک شهدا باشد؛ برگزاری بزرگداشت، تهیه برنامههای تلویزیونی، پلاکارد و بنر زدن تأثیر روشنی ندارد و حتی ممکن است نتیجه منفی هم داشته باشد. مهم حضور افرادی با این منش و اخلاق است؛ «به عمل کار برآید به سخندانی نیست».
برای مثال من مدام بگویم ایشان در اصول دینی بسیار محکم بودند و از این اصول کوتاه نمیآمدند، اما خلاف این موضوع رفتار کنم؛ این بنری را هم که میزنم نتیجه منفی هم دارد، زیرا فکر میکنند ایشان هم مثل من اهل تبلیغات بودند و فقط سروصدا داشتند.
اگر منِ گوینده تناسبی با شخصیت شهید داشته باشم، بالاترین تبلیغ است به قولی «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ» با زبان، شعار و تبلیغ راه به جایی نمیرود. به اندازه کافی از این سروصداهای تبلیغاتی انجام شده است، باید مقداری آنها را متوقف کنیم و به سمت واقعیت عمل خودمان برویم.
لطفا خاطرای از ایشان برای ما نقل کنید.
به یاد دارم بعد از عزل بنیصدر عزل او تحت تعقیب بود همسرش نیز تحت نظر بود. هدف این بود تا از طریق همسر بنیصدر به او دست پیدا کنند، اما این خانم فرار کرد و نتوانستند که او را بگیرند. من به پدرم گفتم که چرا او را نگرفتید؟ ایشان گفتند که او فرار نکرد و ما میتوانستیم او را بگیریم، اما اسلام دست ما را بسته است و ما حق نداریم برای اینکه فردی را دستگیر کنیم نزدیکان او را تحت فشار قرار دهیم.
بیشتر خاطرات پس از انقلاب در رابطه با همین موضوعات است. مثلاً وقتی خانواده یک زندانی یا متهم طاغوتی را تحت فشار قرار میدادند تا به اطلاعاتی دست پیدا کنند؛ هنگام اطلاع شهید قدوسی از این موضوع، برخورد قاطعی میکردند و جلوی این فشارها میایستادند.
به نظر شما اگر آیتالله قدوسی به شهادت نمیرسیدند اکنون چه جایگاهی داشتند؟
شهید قدوسی در زمان حیاتشان با فضای انقلابی رایج و افرادی که آن زمان مطرح بودند خیلی هماهنگ نبود. فضای رایج آن زمان مقداری اهل این بود که بنا به مصالح در مسائل از اصول و قواعد شرعی و قضایی کوتاه بیاید و ایشان اهل چنین مسائلی نبودند. اگر هم به شهادت نمیرسیدند قطعاً در ادامه حیات نیز قید راحتی نداشتند.
انتهای پیام/
منبع:ایکنا