به گزارش «سدید»؛ روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز هجرت رهبر کبیر انقلاب اسلامی به پاریس و متعاقب آن، استقرار در دهکده نوفللوشاتوست. این رویداد تاریخساز، انقلاب اسلامی را وارد مرحلهای جدی کرد و آن را تسریع نمود. اینک در سالروز این واقعه شگرف، پارهای روایات و تحلیلها را در این خصوص بازخواندهایم. امید آنکه تاریخ پژوهان و عموم علاقمندان را مفید و مقبولآید.
یک انتخاب غیرمنتظره
برای بسا شاهدان تاریخ، عجیب مینمود که یک مرجع تقلید و در مقام رهبری انقلاب اسلامی، کشور فرانسه را برای اقامت انتخاب کرده است. این اقدام بدیع، تحلیلهای فراوان و متفاوت برانگیخت که در آثار برخی از یاران امام خمینی و تحلیلگران انقلاب اسلامی انعکاس یافته است. آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی، در این باره معتقد است:
«دلیل اینکه حضرت امام فرانسه را براى اقامت انتخاب کردند، روشن است. حضور در کشورهاى اسلامى، موجب دردسر براى امام مىشد. امام در اروپا و در کشورى که در آن آزادى بیشترى وجود داشت، راحتتر مىتوانستند اهداف انقلابى خود را پیگیرى کنند. اگر قرار بود که امام در جایى مستقر شوند که نتوانند اهداف خودشان را تعقیب کنند، در همان عراق مىماندند، دیگر لزومى نداشت به کشور دیگرى سفر کنند، چون عراقىها نمىگفتند که امام در عراق نباشد، بلکه مىگفتند که سکوت کنند. حتى در فرانسه هم مىخواستند جلوى اقدامات امام را بگیرند و گرفتند، ولى حرکتى که در ایران انجام گرفت، باعث شد که فرانسوىها هم نتوانند از فعالیت امام ممانعت کنند. روى هم رفته در آن فرصت اندک، امام فکر کردند که اگر به فرانسه بروند، به دلیل وجود آزادى عمل بیشتر، بهتر است، تا اینکه در فرصتى مناسب تصمیم نهایى را بگیرند. امام در زمانى که در فرانسه قصد داشتند از فعالیتهاى ایشان جلوگیرى کنند، فرمودند: اگر من در کشتى هم بنشینم و مرتب به بنادر کشورها و جاهاى مختلف بروم و هیچ جا راهم ندهند، باز هدفم را دنبال مىکنم! به این دلیل باید کشور فرانسه را به صورت اقامتگاه موقت انتخاب مىکردند. فرانسه نسبت به کشورهاى دیگر در اولویت بود، چون آزادى بیشترى در آنجا وجود داشت. تفاوت بین عراق و فرانسه بسیار زیاد بود، در عراق روزنامه لوموند مصاحبهاى با حضرت امام انجام داد، ولى خبرنگاران لوموند را بازداشت کرده، فیلمهایشان را گرفتند، اما در فرانسه این گونه نبود. سیل خبرنگارها از نقاط مختلف دنیا به آنجا سرازیر شده بود تا هم امام را ببینند و با افکار او آشنا شوند و هم گزارش و عکس و فیلم تهیه کنند. با توجه به این وضعیت، کسانى که بینش جهانى داشتند، از این انتخاب شگفتزده شدند. زیرا که اگر امام هر کدام از کشورهاى اسلامى را انتخاب مىکردند، گرچه ممکن بود از بعضى از نقاط خوب باشد، هرگز آن آزادى که در کشور فرانسه وجود داشت، در آن کشورها وجود نداشت. کشور فرانسه حتى با سایر کشورهاى اروپایى هم فرق داشت، زیرا ایران به انگلستان و امریکا وابستگى داشت، اما این وابستگى در آن زمان، بین ایران و فرانسه وجود نداشت. یکى از مزایایى که فرانسه داشت، امکان ارتباط ساده و آسان با حضرت امام بود. رفت و آمد به عراق، بسیار محدود بود و با سختى و مشقت فراوان انجام مىشد، به خصوص در اواخر حضور امام در نجف، رفت وآمدها بسیار کم شده بود و بیشتر کنترل مىگردید. ارتباط تلفنى هم بسیار مشکل بود و کنترل مىشد، اما در فرانسه رفت و آمدها راحت و عادى بود. افرادى که سالها امام را ندیده بودند، مىتوانستند به فرانسه بروند و با ایشان ملاقات کنند. اگر هم کسى کارى با امام داشت و مىخواست مسئلههایى را مطرح کند، مىتوانست به فرانسه سفر کند و امام را ببیند. افرادى همانند شهید مطهرى، شهید بهشتى، مهندس بازرگان و افرادى از ملىگراها که بیشتر در صحنه مبارزه بودند به فرانسه رفتند و با امام دیدار کردند. ارتباط تلفنى هم بسیار عادى شده بود. اعلامیههایى که حضرت امام صادر مىکردند، به وسیله تلفن، در کمترین زمان در ایران منتشر مىشد، یعنى اعلامیه امام را از طریق تلفن قرائت مىکردند و در ایران پس از ضبط و پیادهسازى، تکثیر مىنمودند...».
چهره استثنائی مردی روحانی که در زیر درختی در حومه پاریس نشسته بود
انتخاب پاریس و سپس نوفل لوشاتو از سوی امام خمینی، علاوه بر نمایان ساختن هوش سیاسی رهبر انقلاب، اعجاب پارهای از عناصر و جریانات سیاسی و حتی دولتهای جهان و نمایندگان آنان را در پیداشت. در یکی از اسناد لانه جاسوسی امریکا، ماجرا اینگونه روایت شده است:
«با تصمیم و درخواست شریف امامی، عراقیها آیتالله خمینی را از کشورشان اخراج کردند که نتایج عکس انتظارات حکومت ایران را داشت. آیتالله خمینی که با گذرنامه ایرانی مسافرت میکرد. او مانند سایر اتباع ایرانی که بدون ویزای ورود به فرانسه وارد آن کشور میشدند، بدون برخورد با مشکلی وارد فرانسه شد و در ویلای کوچکی در حومه پاریس اقامت گزید. علاوه بر شاگردان و مشاوران آیتالله که از عراق آمده بودند، گروهی از مخالفان شاه که در امریکا و نقاط دیگر جهان فعالیت میکردند، به دور او جمع شدند و از ایران هم گروه گروه برای دیدار وی رهسپار پاریس شدند. برعکس تصورات شریف امامی که میگفت آیتالله خمینی در پاریس به کلی فراموش خواهد شد، آیتالله در مرکز توجه مطبوعات و محافل سیاسی جهان و در دسترس تلویزیونهای دنیا قرار گرفت. چهره عجیب و استثنایی این مرد روحانی که در زیر درختی در حومه پاریس نشسته و از هزاران کیلومتر دورتر با سخنان آتشین خود بر ضد شاه انقلابی را رهبری میکرد، توجه همه جهانیان را به خود جلب کرده بود...».
بازتاب دیدار رمزی کلارک با امام خمینی
همانگونه که اشارت رفت، حضور امام خمینی در نوفل لوشاتو و سخنرانیها، مصاحبهها و دیدارهای ایشان در آن دوره، تأثیر فراوانی در شناخت ماهیت انقلاب اسلامی داشت. این بازتابها در ایران، به عامل مهمی جهت سایش روحیه و توان مقاومت حکمرانان وقت، به ویژه سران ارتش مبدل شده بود. به عنوان نمونه رابرت هایزر، ذیل خاطرات روز ۴ بهمن ۱۳۵۷، با اشاره به انتشار گفتوگویی از رمزی کلارک - دادستان اسبق امریکا - مینویسد:
«در صفحه اول کیهان، عکسی از رمزی کلارک چاپ شده و به نقل از وی گفته شده بود: [امام]خمینی از حمایت ۹۹ درصد مردم برخوردار است. وی ادعا کرده بود که در مدت دیدار هشت روزهاش از ایران، هر کسی میتوانست ببیند که ۹۹ درصد مردم پشتیبان آیتالله بودند. این گزارش پس از ملاقات یک ساعت و نیمه کلارک با [امام]خمینی، در خانهاش در نوفل لوشاتو منتشر شده بود. او گفته بود آیتالله درباره خطرات آنی پیشروی ایران، به وی هشدار داده است. کلارک به سیا حمله نموده و اظهار امیدواری کرده بود که سیا و مشاوران امریکایی، خود را در مقابل پیامد انقلاب ملی قرار ندهند. واشینگتن با حمایت از بختیار که منصوب شاه است و پایگاه سیاسی و مردمی ندارد، اصول آزادی و حق تعیین سرنوشت خویش را نقض کرده است. وی اظهار کرده بود: اگر جنبش [امام]خمینی پیروز شود، امید زیادی وجود دارد که عدالت اجتماعی برقرار گردد. هایزر ادامه میدهد: در دفتر قرهباغی از دیدن این مقاله که بهطور قابل ملاحظهای در وسط میز به نمایش گذاشته شده بود تعجب نکردم. اما انتظار غرور زیادی را که گروه بهخاطر دیدن تصویر نیروها از خود نشان میداد، نداشتم. شور و شوق آنها مسرتبخش بود، زیرا همین که به اخبار خوب توجه داشتند، تغییر و تحولی برای آنها بهشمار میآمد. حتی وقتی قرهباغی تیترهای مربوط به [امام]خمینی را از قلم میانداخت و به اظهارات رمزی کلارک توجه میکرد، احساس خوبی داشتم. وی میگفت اظهارات کلارک و سناتور چرچ، تأثیر مخربی دارد. کلارک قدرت یک مقام رسمی را دارد، زیرا قبلاً یک مقام رسمی بوده است و در ایران، مردم یک مقام رسمی را حتی پس از کنارهگیری آن شخص معتبر میدانند. از جمله مسائلی که گروه نگران آن بود، تأثیر این اظهارات روی دانشجویان ایرانی در امریکا و بستگان خودشان در آنجا بود. بسیاری از افسران در سطوح مختلف ارتش، همسران خود را بهدلایل امنیتی به آنجا فرستاده بودند. در چند روز اخیر، این افراد نتوانسته بودند از طریق تلفن با بستگانشان ارتباط برقرار کنند، بنابراین تنها منبع اطلاعات آنها رسانهها بودند...».
من هنوز به مردم نگفتم که تکلیف امریکاییهای مستقر در ایران را معین نمایند!
در دوران حضور امام خمینی در نوفل لوشاتو، سران رژیم پهلوی و حامیان فرامنطقهای آن، برای ایجاد تزلزل و تردید در اراده رهبر انقلاب، به اقدامات متنوعی دست زدند. دیدار نمایندگان جیمی کارتر و ژیسکاردستن، روسای جمهور امریکا و فرانسه در ایران با ایشان، در زمره این اقدامات قلمداد میشود که البته با واکنش قاطع امام مواجه و آنان را وادار به عقبنشینی و انفعال نمود. محمد هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، در فقره این دیدار میگوید:
«ساعت ده ونیم شب اوایل بهمن ماه، نمایندگان ژیسکاردستن رئیسجمهور فرانسه و جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا، در نوفللوشاتو به دیدار امام آمدند. نماینده کارتر با لحن کمی تند، بیادبانه و تهدیدآمیز، با امام صحبت کرد. امام پس از شنیدن صحبت او فرمودند: من هنوز به مردم نگفتم که تکلیف امریکاییهای مستقر در ایران را معین نمایند، اگر لازم باشد میگویم. در نهایت امریکا را از دخالت در امور ایران برحذر داشتند. نماینده آقای ژیسکاردستن با لحنی مؤدب و دلسوزانه با امام صحبت کرد و در صحبتهای خود از اینکه فضای زندگی و محل اقامت امام کوچک و نامناسب است، عذرخواهی کرده بود و اظهار داشت: اگر امام اجازه میدهند، ایشان به محل دیگر منتقل شوند از جمله کاخ ورسای که در نزدیکی نوفل لوشاتو بود و پیشنهاد داده بود: بهتر است فعلاً شما به ایران نروید، چون برای شما در ایران خطر وجود دارد. امام در پاسخ از ملت فرانسه تشکر کردند و فرمودند: محل اقامت فعلی مناسب است. به محض اینکه این دو نفر منزل امام را ترک کردند، امام فرمودند: اعلام کنید خمینی روز جمعه به تهران میرود و این خبر را ساعت ۱۲ شب، رادیو فرانسه در اخبار خود پخش کرد. بعدها که علت این تصمیم سریع و صریح از امام سؤال شد، ایشان در پاسخ فرمودند: دولت امریکا که دوست ملت ایران یا من نیست که از خطر برای من نگران باشد، من تشخیص دادم اینها توطئههایی دارند که اگر من در ایران باشم، مانع از انجام آنها خواهم بود و اگر نباشم، توطئه خود را انجام میدهند؛ لذا پس از دیدار، بلافاصله اعلام کردم جمعه به ایران میروم. امام قضایا را اینگونه تحلیل میکردند و بر مبنای تحلیل تصمیم میگرفتند. گفتنی است در آن ایام، دوستانی که در فرانسه دور و بر امام بودند و تعدادی از ایرانیان داخل کشور، شرایط را برای بازگشت امام مناسب نمیدانستند و توصیه به توقف بیشتر در فرانسه میکردند. امام خمینی از اظهار علاقه نمایندگان کارتر و ژیسکاردستن درباره رفع خطر از جانشان، نتایج دیگری گرفتند و به آن عمل کردند...».
عزیمت از پاریس به نوفل لوشاتو
عزیمت امام خمینی پس از اقامت اولیه در پاریس به دهکده نوفل لوشاتو در ۴۰ کیلومتری این شهر، عوامل و موجباتی داشت که بهجاست تا در این مجال، مورد توجه قرار گیرد. حجتالاسلام دکترحسن روحانی که در زمره ملاقات کنندگان رهبر انقلاب در آن نقطه بوده، در خاطرات خویش اشاراتی به ترتیب پی آمده دارد:
«در روز یکشنبه (۱۶ مهر)، با یکی از دوستان عازم پاریس شدیم. از لندن با قطار به بندر دوور (Dover) رفتیم و از آنجا با کشتی به بندر کاله (Calais) فرانسه و از آنجا با قطار، عازم پاریس شدیم. در پاریس هم با مترو، به محله کشان رفتیم. تقریباً حدود ساعت پنج بعدازظهر بود که به آنجا رسیدیم. میدانستیم که امام، در منزل آقای غضنفرپور است. آپارتمان آقای غضنفرپور، در طبقه چهارم یک ساختمان در این محله بود. به محل آپارتمان رفتیم. تعدادی از دانشجویان هم برای دیدن امام آمده بودند. به ما گفتند: امام ساعتی پیش، از این محل به محل جدیدی به نام نوفللوشاتو که بیرون پاریس است، رفتهاند. گفتند: به دلیل تردد زیاد افراد برای دیدن امام - که تقریباً در این چند روز، مسیر راه پلهها تا طبقه چهارم و حتی در کوچه برای زیارت امام صف بسته بودند- همسایهها مستأصل شده بودند و ظاهراً یکی از آنها به پلیس شکایت کرده بود! گفتند:، چون امام احساس کرده بود که همسایگان در زحمت هستند، فرموده بودند: باید از این محل برویم؛ لذا به ۴۰ کیلومتری پاریس، در محلی به نام نوفللوشاتو و به ساختمانی که متعلق به یکی از ایرانیها بود، رفته بودند. در نوفل لوشاتو، امام در خانهای که متعلق به یک ایرانی به نام آقای عسگری بود، مستقر شده بودند. در واقع خانه آقای عسگری، فضایی شبیه به یک باغ داشت که در وسط آن، ساختمان کوچکی قرار داشت. این ساختمان زیرزمینی داشت که یک طبقه ساختمان روی آن ساخته شده بود که با چند پله به آن دسترسی بود. بنای مزبور سه باب اتاق داشت که یکی از آنها محل رفتوآمد مراجعین بود و دیگری برای فعالیت دفتر اختصاص داشت و اتاق سوم نیز، برای استراحت امام در نظر گرفته شده بود...».
حرف ما این است که استقلال خود را میخواهیم
از راهبردهای دائمی رهبر انقلاب در دوران اقامت در نوفللوشاتو، تأکید بر دوری نهضت اسلامی از به کارگیری تقابل نظامی و ایضاً خشونت پرهیز بودن آن است. امام پیام نهضت اسلامی را همه فهم و خردپذیر قلمداد و نیازی به استفاده از اسلحه در آن احساس نمیکرد. زنده یاد آیتالله سیدجواد علم الهدی در این زمینه آورده است:
«در دهکده نوفل لوشاتو، خدمت امام رسیدم. آنجا باغی بود که در مواقع نماز، آقا کنار درختان و داخل باغ، نماز جماعت میخواندند. مردم هم میآمدند پشت دیوار و نگاه میکردند و عکس میگرفتند. بعضی از آنها میگفتند: ما مسیحی هستیم و ایشان (امام) نماینده مسیح است که آمده و از طریق ایشان بر ما برکات نازل میشود. وجود امام در آنجا را خیلی برای خود برکت و نعمت میدانستند. طی ۱۰ روزی که من محضر مبارک ایشان بودم، خبری [به نقل]از ارتشبد ازهاری از تهران آمد که: حضرت آیتاللهالعظمی، الان ایران در امن و امان است و مملکت خودتان است، تشریف بیاورید به مملکت خودتان!... امام وقتی این را شنیدند، همانطور که سر مبارکشان پایین بود، فرمودند: آمدن یا نیامدن من به ایران، به اختیار خودم است!... در پاریس، روزی یک خبرنگار از امام پرسید: آیا شما اجازه میدهید کسانی که طرفدار شما هستند، مسلح شوند؟ حضرت امام با دست اشاره فرمودند: نه، ما با اسلحه کاری نداریم، ما قصد حرکت مسلحانه نداریم و این تکلیفی است که اجانب ممکن است به دستپروردههایشان تحمیل کنند، ما اهل این حرفها نیستیم، ما اهل استدلال و مباحثه هستیم و حرفمان را به دنیا میزنیم و زدهایم. حرف ما این است که استقلال خود را میخواهیم...».
این اموال را خرجِ اعتصابیون کنید!
و واپسین نکتهای که برای ذکر در این نوشتار برگزیدهایم، آن است که امام خمینی حتی در دوران اوجگیری مبارزات در نوفللوشاتو نیز از شرایط اقتصادی اعتصابیون و نیازمندان در ایران غفلت نکرده و درصدد اصلاح آن بودهاند. خاطره زنده یاد حبیبالله عسکراولادی شاهدی بر این مدعاست:
«پس از تبعید حضرت امام به فرانسه در مهر ماه ۱۳۵۷، حدوداً اوایل آبان ماه همان سال، من برای زیارت ایشان به پاریس و نوفل لوشاتو رفتم. در خیمهای منتظر بودم، تا امام تشریف بیاورند... من و همه کسانی که در آنجا حضور داشتند، در طرفین ایستادیم و دالانی ایجاد کردیم که امام از این دالان عبور کرد. من که سلام کردم، ایشان عنایتی کردند و فرمودند: اینجایید؟ من شما را بعد ببینم. عرض کردم: به روی چشم. نماز به جماعت برگزار شد و بعد از نماز، هنگامی که ایشان داشتند تشریف میبردند، به بنده فرمودند: بیایید. من به همراه امام داخل خانه رفتیم و بعد از مدتی که خدمت ایشان بودم، ایشان بغچهها و دستمالهایی را آوردند، باز کرده و فرمودند: اگر میخواهید بروید، این چیزها را ببرید. خانمها و دختران زیادی انگشتر و النگو، گردنبند و زیورآلات خود را برای ایشان آورده بودند. مقداری پول ایرانی و مقداری ارز خارجی هم بود، فرمودند: اینها را ببرید. من عرض کردم که شما در اینجا بیشتر به اینها نیاز دارید، مردم اینها را دادهاند که شما اینجا مصرف بفرمایید. امام فرمودند: من که خرجی ندارم، اما شنیدهام که وضع اعتصابیها در کشور بد است، اینها را ببرید و بفروشید و مصرف اعتصابیون کنید...».
انتهای پیام/