به گزارش «سدید»؛ بشر در چند قرن اخیر و با فرایند صنعتیشدن جهان، انقلابی در زندگی خود ایجاد کرده است، این انقلاب صنعتی از یکسو زندگی بسیار راحتتری را به جهات جسمی و مادی برای نوع انسانها فراهم کرده است، ولی از سوی دیگر هر قدر تکنولوژی پیشرفت بیشتری دارد درد و رنج بشر و احساس بیعدالتی او هم بیشتر شده است. خبرنگار ایکنا در گفتوگو با ابراهیم آزادگان، استاد دانشگاه صنعتی شریف و مدیر گروه فلسفه علم این دانشگاه به بحث و بررسی بیشتر این موضوع پرداخته است.
خدمت فلسفه علم به انسان معاصر چیست؟
فلسفه علم در سه عرصه میتواند برای انسان معاصر مفید باشد؛ یکی اینکه انسان مدرن به شدت درگیر طبیعتگرایی و مادیگرایی شده است و رشد نظامهای سیاسی کاپیتالیستی در جهان سبب شده تا انسانها به این سمت سوق پیدا کنند و از طرفی خود علم مدرن بر مبنای توجه بیش از حد به طبیعت پدید آمده است. بنابر این انسان مدرن اعم از اروپایی و آمریکایی و ایرانی و ... با توجه بیش از حد به بعد مادی جهان مواجه است و کاری که فلسفه علم میکند این است که بگوید علم تجربی همه ارکان و ابعاد وجودی انسان و حتی خود دانش را نمیتواند پوشش دهد.
علوم تجربی مبانی و مبادی دارد که نمیتوان آن را با تجربه توضیح دهیم و لاجرم باید نگاههای متافیزیکی و فوق بشری داشته باشیم و از جمله اینها خود عقلانیت و هوشمندی انسان و قوانین ثابت در جهان است. بنابر این فلسفه علم به ما یاد میدهد که برای توضیح دادن وجود خودش، پایش را فراتر از علم قرار دهد.
وقتی ابن سینا از دانشمند حرف میزند از دانشمندی سخن گفته که اخلاقی است و به ارزشها معتقد است. امروز فیزیک و شیمی و زیستشناسی چون از مبانی خود جدا شده است، دانشمند اخلاقی و ارزشی تولید نمیکند و کار فلسفه علم این است که این دو را به هم پیوند زند. قصد داریم بگوییم ساختن یک انسان عالم، مبتنی بر دریافتهای اخلاقی هم هست. امروز انسان مدرن با این درد مواجه است
نکته دیگر اینکه جامعه مدرن با بحران اخلاقی روبروست، البته منظور صرفا انسان اروپایی و آمریکایی نیست و همه جوامع با این بحران روبرو هستند. انسان مدرن دوست دارد همه چیز را براساس عقلانیت خودش توضیح دهد و وقتی پایه اخلاق را بر اساس عقلانیت بگذاریم آن وقت وارد مباحث مختلف عقلانیت خواهیم شد. از هیوم به این طرف، عنصر ارزش را از واقعیات خالی کرده و گفتهاند علم تجربی معطوف به فکت و واقعیت است و ارزش را باید براساس فلسفه اخلاق توضیح دهیم ولی ارسطو و ابن سینا به طبیعت مینگریستند، همه عناصر ارزشی و الهیاتی و واقعیات درهم تنیده بوده است و در جهان مدرن، همه اینها تفکیک شده و علم مدرن به ما دانشمندی میدهد که هیچ بهرهای از فضیلت ندارد.
در حالی که وقتی ابن سینا از دانشمند حرف میزند از دانشمندی سخن گفته که اخلاقی است و به ارزشها معتقد است. امروز فیزیک و شیمی و زیستشناسی چون از مبانی خود جدا شده است، دانشمند اخلاقی و ارزشی تولید نمیکند و کار فلسفه علم این است که این دو را به هم پیوند زند. قصد داریم بگوییم ساختن یک انسان عالم، مبتنی بر دریافتهای اخلاقی هم هست. امروز انسان مدرن با این درد مواجه است.
نکته دیگر اینکه دانشمندان به صورت طبیعی دنبال این هستند که علم را به نحوی کاربردی کنند. متاسفانه کاربردگرایی، بیماری است که همه گرفتار آن شدهایم، در حالی که علم برای دانشمندان به صورت سنتی مخصوصا در جهان اسلام برای کشف حقیقت بوده است، یعنی دانشمند دنبال کشف حقیقت عالم بوده است، ولی علم مدرن ما را دچار کاربردگرایی کرده است. بنابر این تاکید بنده این است که بهترین پژوهشهای دنیا باید بر مبنای کشف حقیقت باشد نه بر مبنای پولی که از یک علم به دست میآید و هزینههایی که صرف یک آکادمی میشود.
امروزه مشکل بشر رنج زندگی است که منجر به خشونت و تنهایی شده است، چه راهکاری برای خروج از این بنبست وجود دارد؟
مسئله رنج از بزرگترین مسائلی است که بشر با آن درگیر بودهاند و فلاسفه در مورد اینکه چرا رنج وجود دارد بحث کردهاند. مسئله رنج جزء موضوعات فلسفه علم نیست، ولی در فلسفه دین به آن پرداخته میشود. ما که جامعه دینی داریم به عنوان یک انسان باید تلاش کنیم درد و رنج دیگران را کاهش دهیم، ولی لاجرم این دردها در زندگی بشریت وجود دارد. برای انسان دیندار همیشه این پرسش وجود دارد که با وجود باور به خدای متعال چگونه میتوان از خدا برای کاهش آلام کمک گرفت. باید بدانیم رنجها نقاطی است که رابطه ما با خدا در آنجا تنظیم شده و میتوانیم رابطه صمیمانهتری با خدا داشته باشیم و او را به عنوان همدرد خودمان و همراه خودمان تلقی کنیم و او را کسی بدانیم که درد ما را درک میکند و میتواند آن را از بین ببرد و ما به واسطه این رنجها میتوانیم وارد زیست اخلاقی شویم.
وقتی در رفاه هستیم و مشکلی نداریم، خیلی اوقات افراد دیگری را که رنج میکشند فراموش میکنیم و این رنجها کمک میکند که ما به زیست اخلاقی بهتری برسیم. بنابراین همراهی کردن با دیگران، ایجاد نظام آموزشی برای زیست اخلاقی بهتر و ایجاد رابطه صمیمانهتر با خدا میتواند در کاهش رنجها به ما کمک کند و امیدوارم بهتر بتوانیم از رنجها برای ایجاد جامعه بهتر بهره ببریم.
ارتباط دین به عنوان راهنما را در مسیر توسعه علمی چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی از توسعه علمی سخن میگوییم بعدی از توسعه علمی، ایجاد دانشگاهها و خروجی آن یعنی سودآوری مالی و نظامی و ... است، تفکرات دینی هم میتواند انگیزه جدی برای توسعه برخی از علوم باشد که اینها جامعه انسانی را به سمت عدالت پیش ببرند و جامعه عادلانه ایجاد کنند و اینکه خیلی اوقات توسعه بیش از حد تکنولوژیهای میتوانند جامعه را به سمت بیعدالتی سوق دهند. مثلا مهندسین دنبال تکنولوژی بهتر در ساخت یک اتومبیل هستند، ولی همین میتواند به فاصله طبقاتی دامن بزند و افراد زیادی را در رنج قرار دهد و احساس خوبی از زندگی نداشته باشند. بنابراین تفکر دینی میتواند به ما کمک کند که جامعه را به سمت عدالت ببریم و به خصوص این مسئله در علوم انسانی خیلی مهم است. نظامهایی که در علوم انسانی اعم از فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی و ... ساخته میشود میتواند جامعه اخلاقی تولید کند.
الان مسئله زیستمحیطی در دنیا بسیار مهم است ولی چرا این اتفاق افتاده زیرا ما نگاه سلطهجویانه به زمین داریم و به صورت بیرویه زمین را میخوریم و این نگاه سلطهجو مبتنی بر نگاه فلسفی حاکم بر انسان مدرن است، ولی فلسفه دین و دین این اجازه را به ما نمیدهد. دین به ما اجازه نمیدهد وقتی محرم و وارد حریم حرم امن الهی شدیم حتی یک پشه را بکشیم یعنی تمام جهان به یک معنا، آیه خدا و مقدس میشود و ما حق نداریم از جهان صرفا به عنوان یک ابزار استفاده کنیم و از جهان تا جایی که میشود، استفاده کنیم.
توقع ما از علم این است که بستری برای رشد انسانی باشد و اینکه انسانها فضیلتمند و اخلاقمدار شوند و بتوانند قابلیتهای درونی خود را بروز و ظهور بدهند، مهمترین قابلیتی که باید در انسان رشد کند درک او نسبت به جایگاهش در جهان است یعنی وقتی به مطالعه یک علم میپردازیم علاوه بر شناخت جهان، نباید این نکته را فراموش کنیم که ما جهان را به عنوان یک انسان مرتبط با جهان میشناسیم
به نظر شما مسئله علم یا علمآموزی که علم او منجر به توسعه صلح در جهان نمیشود چیست؟
در جهانی زندگی میکنیم که انسان همواره در حال جنگ هستند و این به خاطر روحیه سلطهجوی بشر است و در قرن بیستم جنگهای بزرگی داشتیم و الان هم هست و اینها سبب میشود تا بودجههای زیادی در دنیا صرف هزینههای نظامی شود و حتی دانشگاهها را هم به تسخیر خود در میآورند و علمی تولید میشود که محصول سرمایهگذاری نظامیان و تولید ابزارهای خشونت بیشتر است. باید کلا نظام جهانبینی انسانها در رابطه با خودشان باید تغییر کند و بشر به جای اینکه دائماً بخواهد تفنگ روی تفنگ بگذارد باید مسیرش را عوض کند و این هزینهها صرف نظام آموزش و پرورش و زیست اخلاقی بهتر شود.
میتوانم چهار مشخصه برای علمی که باعث پیشرفت میشود، بگویم؛ توقع ما از علم این است که بستری برای رشد انسانی باشد و اینکه انسانها فضیلتمند و اخلاقمدار شوند و بتوانند قابلیتهای درونی خود را بروز و ظهور بدهند، مهمترین قابلیتی که باید در انسان رشد کند درک او نسبت به جایگاهش در جهان است یعنی وقتی به مطالعه یک علم میپردازیم علاوه بر شناخت جهان، نباید این نکته را فراموش کنیم که ما جهان را به عنوان یک انسان مرتبط با جهان میشناسیم یعنی گویی رابطه ما با جهان دوطرفه است و نباید نگاه برتریطلبانه نسبت به جهان داشته باشیم و خود را از جهانی که مورد مطالعه قرار میدهیم جدا ندانیم.
همچنین مطالعه جهان، امری لایهلایه است و هر مرحله و لایهای لایه قبل را تبیین میکند لذا نباید یک مرحله و یا تبیینی را نهایی بدانیم زیرا باز میتواند عمیقتر شده و پیش برود. نکته مهم این است که این عمقبخشی بینهایت در کشف حقیقت میتواند ما را به این نقطه برساند که گویی جهان دارای عمق بینهایت است و گویی هر لایه را که کنار بزنیم وارد لایه جدیدی میشویم و امیدوارم در پرتو کشف حقیقت آن علم، نوری در وجود ما شود.
مهم این است که ما از توسعه علمی که به دنبال آن هستیم به دنبال رفاه عمومی باشیم و درد و رنج انسانها برای ما مهم باشد و وقتی این علم را به تکنولوژی تبدیل میکنیم نگران وضع دیگر انسانها باشیم و اینکه بتوانیم زندگی همه انسانها را بهتر کنیم و در مبادی کار علمی هم سعی کنیم به این بنگریم که انسان دارای نقش خاصی در جهان است و باید جهان را برای رشد اخلاقی خود و جامعه آماده کنیم.
نکته آخر اینکه علم باید بستری برای روابط اجتماعی بهتر فراهم کند یعنی علوم تجربی و اجتماعی باید در ارتباط با هم قرار بگیرند و اینکه بین علوم انسانی و علوم تجربی تفکیک قائل شویم در دنیای مدرن یک اشتباه بزرگ بوده است، زیرا حرکت علمی در درون جامعه رخ میدهد و باید بتواند از درون جامعه ایدهها را بگیرد و برای حل مشکلات جامعه تلاش کنیم و به کاهش درد و رنج بشر بیاندیشیم.
/انتهای پیام/
منبع: ایکنا