به گزارش «سدید»؛ گفتوگو یکی از مهمترین خطوط ارتباطی میان مردم است که به دلیل آموزش ندیدن و مهارت نداشتن، در بسیاری اوقات به توهین و تحقیر و جدل کشیده میشود. کارشناسان معتقدند که اگر باب گفتوگوی صحیح باز شود، بسیاری از مشکلات حل میشوند و بحرانها و تنشهای اجتماعی پدید نمیآیند.
برای بررسی بیشتر موضوع «آداب گفتوگو» با اعظم نژادی، مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شهید رجایی و مدرس دانشگاه سوره، به گفتوگو نشستیم که در ادامه آن را میخوانید.
به نظر شما گفتوگوی صحیح و به دور از توهین و خشونت چگونه شکل میگیرد؟
بسیار جالب است که وقتی از گفتوگو صحبت میکنیم برخی افراد فکر میکنند گفتوگو مسئلهای بسیار ابتدایی است و نیازی به آموزش و مهارت ندارد اما سؤال این است که اگر اینگونه است پس چرا اینهمه ناراحتی، کشمکش، دعوا و فغان از این گفتوگوها بیرون میآید بنابراین یقیناً حتی نشست و برخاست، خندیدن و حتی راه رفتن نیاز به آن دارد که ما آداب یا فن آن را یاد بگیریم. پس گفتوگو نیاز به مهارت خاصی دارد و نمیتوانیم بگوییم امری معمولی است و هرکسی میتواند از عهده این موضوع بر بیاید.
در بسیاری از مواقع در جمع خانواده نشستهایم و حرف میزنیم اما در انتهای حرفهای ما چیزی بیرون نمیآید و در نهایت هرکسی حرف خود را میزند و اگر هم نتیجهای بیرون بیاید شامل ناراحتی یا سوء تفاهم است بنابراین ما صرفاً گمان میکنیم گفتوگو میکنیم.
پس منظور از گفتوگو چیست؟
گفتوگوی صحیح این است که قواعد را رعایت کنیم اما الان در بیشتر مواقع فقط حرف میزنیم. موقع گفتوگو باید بدانیم که طرف مقابل با ما مسئله مشترک دارد اما اگر موضوع مشترک نداشته باشیم آنگاه هرکسی از هر دری حرف میزند. مسئله دیگر این است که وقتی کسی میخواهد گفتوگو کند باید بتواند با اطرافیان خود تعامل برقرار کند؛ بدین معنی که اجازه دهیم طرف مقابل هم حرف بزند و زمانی هم که من حرف میزنم مخاطب مقابل با ایما و اشاره، نشان دهد که به سخن من توجه دارد و من هم همین کار را در حین صحبتهای ایشان انجام دهم.
مسئله دیگر این است که گفتوگو مبتنی بر یک ساحت زبانی است بنابراین یک آدم دانشگاهی با زبان آکادمیک نمیتواند با یک شخص عامی گفتوگو کند لذا موقعیت، ساختار، فضای تشکیل شده و شرایط حاکم بر گفتوگو مهم است اما عموماً این موارد را رعایت نمیکنیم. به همین دلیل است که وقتی در یک جمع صحبت میکنیم در انتها نتیجهای عاید ما نمیشود. باید در گفتوگو هدفی را دنبال و در نهایت به یک نتیجهگیری و راهکار در ارتباط با موضوع مطرح شده دست پیدا کنیم.
بنابراین گفتوگو دارای اخلاق، آداب و فنون خاص است و این گفتوگو بخشی از شخصیت فرد را نیز نشان میدهد. در این گفتوگو فرد باید اجازه دهد مخاطب هم حرف بزند، زبان بدن را رعایت کند، اطرافیان احساس نکنند که وی خود را متمایز میداند و از سمت بالا به بقیه نگاه میکند، در این صورت است که تعامل شکل میگیرد.
گفتید ما بیشتر از آنکه اهل گفتوگو باشیم، حرف میزنیم. علت این موضوع را چه میدانید که حرف زدن به هر نحو مثلا سخنرانی یکطرفه را با گفتوگو اشتباه میگیریم؟
سخنرانی بدین معنی است که ما مطلبی آماده و سپس شروع به حرف زدن میکنیم و دیگر آمادگی سؤال و جواب را نداریم و دیگران باید به صحبتهای ما گوش کنند اما در گفتوگو، من صحبت میکنم و دیگران فکر کرده و سؤال میکنند و در نهایت موظفم پاسخ دهم. شخصی که اهل گفتوگو باشد خودشیفته نیست بلکه منعطف است و دنبال تحکُم نیست. ممکن است از سخنرانی، تحکم بیرون بیاید اما وقتی میخواهیم گفتوگو کنیم نباید اینگونه باشد.
در بسیاری از مواقع گفتوگو را معادل حرف زدن در نظر میگیرند و به همین دلیل است که گاهی اوقات در رفتارمان نسبت به دیگران میگوییم این همه حرف زدیم اما چرا طرف متوجه صحبتهای ما نشد؟ علت این است که اساساً گفتوگویی اتفاق نیفتاده بلکه خواستهایم صرفاً تجربه شخصی خودمان را به دیگران تحمیل کنیم. در سخنرانی نیز همین گونه است و اگر هم کسی سؤالی بپرسد در آنجا موظف به پاسخگویی به اندازه گفتوگو نیستیم چراکه تعاملی شکل نگرفته و در اینجا مونولوگ حاکم است اما در گفتوگو، رابطه یکسویه نیست. آنچه از گفتوگو بیرون میآید کینه نیست بلکه اخلاق است چراکه گفتوگو پدیدهای اجتماعی و فرهنگی است.
تمایل و اصرار ما به سخن گفتن یکطرفه و پرهیز از تعامل با دیگران چه تبعاتی را در جامعه در پی دارد؟
اگر اکثر مواقع دوست داریم یکطرفه حرف بزنیم به این علت است که حرف زدن راحت است و در آن آدابی را رعایت نکرده و موضوعی را پیگیری نمیکنیم. گاهی درست است که در یک جمع نشسته و هرکدام حرفی را بیان میکنیم اما آیا واقعاً موقع اتمام صحبتها نتیجهای میگیریم؟ تبعات این وضعیت است که افراد از صحبت کردن رضایتی ندارند چراکه گفتوگو باید رضایتمندی، خوشنودی، حس لذت و احساس سبکی را در پی داشته باشد چراکه با توجه به شرایط آدمها، گفتوگو را شروع کردهایم نه با توجه به شرایط خودمان. در این شرایط طرف ما احساس ارزشمندی میکند چون ما آن شخص را پذیرفتهایم و در این صورت، وی با همه خصوصیات اخلاقی که دارد به عنوان یک انسان جلوی من نشسته و من میخواهم با وی ارتباط برقرار کنم.
در این ارتباط، دیگری شکل نمیگیرد بلکه وقتی فرد احساس ارزشمندی میکند و میداند که من به حرف وی گوش میدهم و سؤال و جوابی بین ما شکل گرفته و ما از سؤالات همدیگر برانگیخته نمیشویم در این صورت گفتوگوی صحیح شکل میگیرد بنابراین طرف ما خشمگین نمیشود و جلسه را ترک نخواهد کرد که بگوید وقت من از این صحبتها هدر رفته است.
اما اگر گفتوگو شکل نگیرد ممکن است شخص جلوی شما نشسته و شما را تایید کند اما وقتی بیرون برود بگوید که این سخنران اصلاً متوجه نبود که چه چیزی را بیان میکند. بنابراین گفتوگو میتواند تبعات مثبت و هم منفی داشته باشد. اگر مثبت باشد از آن لذت، رضایت، سبکی و حس ارزشمندی و انسان بودن بیرون میآید اما اگر از آن نارضایتی بیرون بیاید آنگاه در این جلسه، خشمی از برخی از افراد شکل میگیرد و در نتیجه ممکن است حتی جلوی صحبتهای دیگران را هم بگیریم چون ما نقد دیگران را نمیپذیریم در نتیجه فرد ممکن است ناراحتی خود را در جای دیگر همانند منزل یا خیابان تخلیه کند.
انسانها وقتی در گفتوگو احساس ارزشمند بودن پیدا کنند دیگر فریاد نمیکشند اما برای اینکه حس ارزشمند بودن داشته باشند ابتدا باید آن فرد را با همه مشخصات وی بپذیریم و وقتی هم پذیرفتیم و شخص احساس کرد امنیت دارد و دیگر مورد تمسخر ما واقع نمیشود و اگر حرفی بزند ما به هم نمیریزیم بنابراین تعاملی جدی برقرار و مسائل به اشتراک گذاشته میشود و اگر هم مشکلی وجود داشته باشد در حین گفتوگو حل خواهد شد در غیر اینصورت آنچه باقی میماند دعوا و ناراحتی است.
مشکل این است که بسیاری از گفتوگوها به توهین و تخریب کشیده میشود. چه باید کرد که این اتفاق رخ ندهد؟
گفتوگو پدیدهای اجتماعی و فرهنگی است. لذا باید جنبه اخلاقی هم داشته باشد؛ بدین معنی که شخصی که میخواهد گفتوگو را شروع کند باید فردی اخلاقی باشد و مثلاً صدایش را بالا نبرد، اگر کسی وی را نقد کرد ناراحت نشود، اگر برای کسی سؤالی پیش آمد به وی نگوید سؤال شما مردود است. وقتی آدمها را بپذیریم کار به توهین کشیده نمیشود. صحبت کردن با بسیاری از آدمها که شبیه ما هستند منجر به گفتوگو نمیشود و صحبت با افرادِ معارض هم منجر به دعوا میشود اما صحبت با افرادی که با ما متفاوت هستند منجر به گفتوگو میشود.
نباید گفتوگو را مسئلهای بیمقدار و بیارزش بدانیم. همچنین باید موقعیت را شناسایی و ساختار را مورد بررسی قرار دهیم تا کار به توهین و تخریب کشیده نشود. همچنین اگر میخواهیم از گفتوگو، اخلاق بیرون بیاید ابتدا باید خودمان اخلاقی باشیم و دیگران را بپذیریم. در این صورت به دیگران حس مثبت و انرژی خوب میدهیم. چرا گاهی در درون خانواده، افرادی صدایشان را بالا میبرند و به همدیگر توهین میکنند؟ یکی از علتهای اصلی این است که درباره مسائل درون خانواده، گفتوگو صورت نمیگیرد بلکه صرفاً حرف زدهاند. پس اگر شخص مقابل را بپذیریم و بدانیم به لحاظ فکری و اعتقادی میان ما تفاوت وجود دارد همچنین از موضوع اصلی خارج نشده و منعطف و سازگار و دارای نقاط اشتراک باشیم، آنگاه مشکلات با گفتوگو حل میشود و به توهین هم کشیده نمیشود.
انسان موجودی اجتماعی است لذا باید در جمع تأثیرگذار باشد چراکه تمام انتقال مفاهیم به واسطه گفتوگو صورت میگیرد. وقتی قرآن را میخوانیم متوجه میشویم انتقال مفاهیم به واسطه گفتوگوی ما با خداست لذا گفتوگو در اسلام در جایگاه والایی قرار گرفته اما باید از درون این گفتوگو، اخلاق بیرون بیاید. آیا در کتابی خواندهایم که پیامبر اسلام(ص) با فلان قوم با صدای بلند و با قومی دیگر با صدای پایین صحبت کرده است؟ واقعیت این است که چنین چیزی وجود ندارد بلکه پیامبر با همه به یک زبان و یک صدا صحبت کرده و همه را به یک چشم میبیند و با همه به یک شکل گفتوگو میکند اما برخی هدایت میشوند و برخی به سمت ظلمت و گمراهی میروند. لذا چنین رویکردی باید برای همه ما که در جامعه اسلامی زندگی میکنیم در اولویت باشد.
/انتهای پیام/
منبع: ایکنا