به گزارش «سدید»؛ طی نشستی درباره تحلیل ناآرامی های کشور با عنوان «تبیین مولفههای تحولات اخیر در جامعه و آینده آن» با ارائه دکتر یعقوب توکلی دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. مباحث این نشست در چهار محور ارائه شد که عبارتند از: نخست، تبارشناسی خصومت و دشمنی علیه ایران در ۵۰۰ سال اخیر؛ دوم، آسیب شناسی مدیریتی و برخی از ناکارآمدیها در عرصه اجرایی و بینشی؛ سوم، پیوند عناصر و زمینههای اثرگذار داخلی و خارجی بر شکل گیری شورش های اخیر؛ و در نهایت ویژگی های شورش اخیر در ایران.
توکلی به تبارشناسی خصومت و دشمنی علیه ایران در ۵۰۰ سال اخیر پرداخت و با طرح این پرسشها که چه چیزی در حال وقوع است و عرصه دشمنی کجاست؟آیا ما با خطر سوریه سازی روبه رو هستیم و یا با بحرانی به مراتب وحشتانک تر از حمله مغول مواجهیم؟
گفت: مجموعه ی عظیمی از دشمنیها و روشهایی علیه ایران شکل گرفته است که خودش را از طریق این شورش به عرصه ی ظهور و بروز رسانده است. ریشه دشمنی در این مسئله است که، انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در دنیای معاصر یک سخن و حرف متفاوتی را بیان کرد که منافع بسیاری، چه در داخل و چه در بیرون، را تحت الشعاع قرار داد و به خطر انداخت؛ همانند آنچه که پیامبران ما، چون «حضرت عیسی مسیح» در فضای بت پرستانه و حاکمیت ظالمانه عده ای، برخلاف منافع عده ای خاص بیان کردند که باعث شد گروه های زیادی علیه او موضع بگیرند و اقداماتی را جهت محدود کردن و حذف ایشان انجام دهند. درخصوص انقلاب اسلامی نیز وضعیت همین گونه است. زیرا انقلاب چیزی را گفت و به دنبال اشاعه آن بود که هم در نظام بین الملل و هم در داخل با منافع بسیاری در تضاد و تعارض بود.
وی اظهار داشت: به عبارتی انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف به ویژه نظام فکری حرف متفاوتی را عرضه کرد و در برابر انواع کفر مانند، کفر ماتریالیستی، کفر سرمایه داری، کفر کیهان شناسی، کفر جامعه شناسی و کفر تاریخی ایستاد. همچنین در بعد دینی- اسلامی، در برابر تسنن عباسی، تسنن اموی و تسنن وهابی حرف متفاوتی زد و محتوا و چارچوب جدید برای اقدام و عمل به جامعه اسلامی عرضه کرد که مهمترین آنها بحث اسلام سیاسی بود. جریانات سنی برای آنکه عقب ماندگیشان را جبران کنند به سمت موج جدید اسلام سیاسی و سوار شدن بر آن برآمدند تا توانایی خود را بازتولید کنند.
از نظر توکلی ما با یک اشتباه روبه رو هستیم که از طریق دل بستن به دو سری از مطالعات حاصل شده است: نخست مطالعات انجام شده توسط مرحوم عنایت و دوم مطالعات صورت گرفته توسط آقای خسروشاهی. بخاطر علاقهای که این دو نویسنده به تفسیر اسلام اخوانی داشتند، سالها فکر می کردند تفسیر اخوان چیزی شبیه تفسیر ما از اسلام است؛ در صورتی که اگر تبار فکری اخوانیها را بررسی کنیم، متوجه میشویم که تفکر اخوانیها به " ابن عبدالوهاب" و " ابن تیمه" باز میگردد که حتی برخی از اخوانیهای غیر متعصب، چون ایمن الظواهری معتقدند که هم ابن عبدالوهاب و هم ابن تیمیه برای ما مهم است؛ لذا باید این را بپذیریم که جریان اسلام سیاسی سنی- چه اخوانیها و چه جهادی ها- با تفسیر شیعی ما مخالف هستند. به همین دلیل است که بنده از گذشته معتقد بوده ام، خطر جدی بعدی علیه ما نه رژیم اسرائیل، که نیروهای وهابیت و نیروهای با تفسیر جهادی از اسلام هستند؛ زیرا تنها این نیروها هستند که در جهت گسترش ایده های خود و حذف و تضعیف دشمنانشان، تن به فدارکاری و کشتن خود می دهند. امروز نیز داعش و سایر نیروهای جهادی حاصل همین تفکر و حاصل حجم عظیم نفرتی است که علیه ما در مدارس و آموزشگاه هایشان شکل گرفته و به بهره برداری رسیده است.
وی ادامه داد: ویژگیهایی، چون موقعیت جغرافیایی، وضعیت ما را دچار دگرگونی و دشمنیها می کند. از آنجایی که اعتقاد بر این بوده که تسلط بر مناطق هند، ایران، خلیج فارس و غرب آسیا نیازمند کنترل بر تنگه هرمز، بابالمندب و ... است و چنین امری ممکن نمیشود مگر اینکه دارای نیروی دریایی بود. از این زاویه، خارجیها به ویژه انگلیسیها در هیچ دورهای اجازه ندادند ما دارای نیروی دریایی بشویم. هرچند در دروه رضاخان یک نیروی دریایی نیمه بند ایجاد شد، اما در جنگ دوم جهانی اولین اقدامی که نیروی انگلیس انجام داد، زدن کشتیهای ایرانی بود که توان دریایی نداشته باشیم. این همان آستانه دشمنی است که باید بشناسیم. از نظر توکلی ما به عنوان جمهوری اسلامی، تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه اسلام، در حوزه تشیع، در حوزه ی ایران این دشمنان را پیش روی خود داشته ایم و این دشمنیها منحصر به دوره جدید هم نیستند.
وی به تعارضات طیف های ملی گرا و روشنفکران با نیروهای مذهبی اشاره کرد و گفت: این نیروها همیشه به دنبال مدیریت جامعه بوده اند و سررشته آن نیز به اشتباه تاریخی بزرگان ما در جنبش مشروطه و ملی کردن صنعت نفت باز می گردد که بعد از پیروزی ها، مدیریت را به ملی گراها دادند و این باعث شد همه، حتی گروه های داخلی و حامیان خارجیشان، چون آمریکا- توقع داشته باشند سرکار آمدن ملی گرایان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بار دیگر تکرار شود. اما نسلی با رهبری حضرت امام خمینی (ره) بر سر کار آمد که هم خودآگاهی تاریخی داشت، هم خودآگاهی عقیدتی و هم خودآگاهی فلسفی و می دانست که کشور را نباید دچار بحرانهایی، چون بحران جانشینی و شاه مرده سالی، انحلال کامل ارتش و در عین حال حفظ کامل ساختار قبل ارتش، واگذاری سازمان نظامی به گروه خاصی، چون کمونیستها و ... کند.
وی گفت: بر این اساس، این مجموعه عوامل با مشارکت رقبا و دشمنان ما، چون رژیم صهیونیستی، جهان سرمایه داری و کمونیستی، مسائل مختلفی، چون جنگ تحمیلی، تجزیه طلبی گروههای کرد، ظهور جنبشهای متعدد با همراه پهلوی ها، چپ ها، نظامیها و ... را علیه ایران شکل دادند. اما یک واقعیت مهم در این چالشهای مختلف وجود دارد و آن این است که این دسته از مخالفتها و مخالفین راهبری کننده آنها، افراد و گروههای صاحب اصولی بودند؛ یعنی اگر مخالفین مارکسیسم بودند، به قواعد خودشون پایبند بودند و این باعث می شد ما بتوانید فکر آنها را بخوانیم و با آنها مقابله کنیم، در صورتی که شورشهای جدید چنین نیست.
توکلی در محور دوم سخنان خود به آسیب شناسی مدیریتی و برخی از ناکارآمدیهای در عرصه اجرایی و فکری پرداخت و گفت: در ایران بعد از انقلاب، یک اتفاقی افتاد و آن این بود که علاوه بر اینکه نیروها و جریاناتی که با انقلاب مشکل داشتند (ملی گراها، چپ ها، لیبرالها و ...) رهبران فکری ما را به شهادت رساندند، ما نتوانستیم رهبران فکری جدیدی تولید کنیم. عدم حمایت و توانایی ما در تولید و تکثیر رهبران و لیدرهای فکری باعث شد که دچار ضعف های بسیاری در زمینه فکری و فرهنگی بشویم. به همین دلیل است که روسای برخی سازمانها در حد لیدر فکری نبوده اند و به اندازه خطر و عمق دشمنی هایی که در پیش رو بوده، کار نکردند و بار مسائل را بر دوش رهبر انقلاب انداختیم.
وی اظهار داشت: نتیجهی چنین غفلتی این شد که در عرصه فرهنگ جامعه کاستی بوجود آمد و به مرور، یک جریان تحول فکری در جامعه ایجاد شد که در اواخر دولت هاشمی و با شروع دولت دوم خرداد، بسیاری از این عناصر تحولی فرصت ظهور و گسترش پیدا کردند. این عناصر در زمینههای مختلف، چون انتشار کتب جدید، ترویج موسیقی، تهیه فیلم های ساختار شکنانه و سایر تولیدات فرهنگی قد علم کردند و توانستند جریان فکری متفاوتی را بسط دهند که در مرکز آن مخالفت با مظاهر دین و اسلام نهفته بود که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنم.
توکلی گفت: در زمینه کتب تاریخی، الف) کتابهای پهلوی محور منتشر شد، اما کتابهای انقلاب اسلامی نبود؛ ب) فضای تولیدات فرهنگی طیفی عمده اش دست عناصر چپ بود؛ پ) به اضافه اینکه بازار فکر رمان و داستان عمدتا تحت تاثیر بازار فکر رمان در فرانسه است.
وی اضافه کرد: در زمینه تولیدات سینمایی و سریالی فیلم هایی که تولید شد، میزان اندکی از آنها به فضای انقلاب اسلامی می پرداخت و حجم عظیمی از تولیدات به تولید فیلمهای متضاد با فضای انقلاب اختصاص داده شد و این باعث شد فضا آرام آرام عوض شود. یا در زمینه موسیقی نهادهای ترویج موسیقی آن هم در حجم و تعداد بسیار بالایی ایجاد شد. در نتیجه، انفعال ما در این زمینهها باعث شد که طرف مقابل ما به این نتیجه برسد که ما یکسری کارها را می توانیم انجام دهیم (مثل تولید سلاح و تامین امنیت و ...) و یکسری کارهایی هست که ما توان انجام آنها را نداریم (چون تولید لباس، چادر و ...) یا قصد انجام دادن آنها را نداریم.
توکلی با طرح این پرسش که موافقان وضع موجود، انقلابیون و مدیران ما جهت حفظ مسیر فکری امام و انقلاب چه کاری کردند؟ آیا توانستند زمینههایی را فراهم آورند که بتوانیم تولیدات برآمده از اندیشه انقلاب را تکثیر کنیم و گسترش دهیم؟ آیا به فعالان عرصه فرهنگی انقلاب اسلامی کمکی شد؟ آیا به دنبال آمدن ابزارهای جدید رسانه ای، چون موبایل، اینترنت و ... در عرصه رسانه و مطبوعات، توانستیم در عرصه مطبوعات و رسانههای برتر و در تراز انقلاب اسلامی کاری کنیم؟ بیان کرد: اینها سوالاتی است که پاسخ های قانع کننده برای آن وجود ندارد. ما تولیدات فرهنگی- فکری و هنریای که بتواند جامعه را در مسیر انقلاب نگه دارد، کمتر داریم. در نتیجه جامعه آرام آرام گرفتار جریانهای طیفهای فکری مختلف شد و باعث جدایی برخیها از فکر اسلامی و دینی گردید.
وی گفت: لذا جامعه مسیر انقلاب را نرفت و نتوانست افراد جایگزین را تولید کند و حمایتی صورت نگرفت. البته بوده و هستند افراد، گروه یا گروه هایی که با توجه به مسئولیت شیعه بودن اقداماتی را جهادی و بدون امر و نهی سازمانی انجام دهند و در راه تعالی جامعه حرکت کنند، اما کفایت نکرده است. ذکر این نکته در اینجا لازم است که هرچند این نقاط ضعف را داشتیم، هرچند در بسیاری از جاها ناتوان ظاهر شدهایم؛ اما در بسیاری از موارد، چون ترویج مردم سالاری، تولید امنیت و سلاح و ... پیشرفت داشته ایم و این کاستیها به معنای نبود و نفی نقاط قوت نیست.
توکلی با بیان این که باید توجه داشته باشیم که عواملی، چون تحریم ها هم بر جامعه فشار آورده است، ادامه داد: تحریمهای اقتصادی که مجازات پیشرفت ما از سمت دشمنان بوده است بر بدنه جامعه فشار آورد. اما مهمتر از آن، تصمیمات اقتصادی غلط و اجباری است که زندگی مردم را سخت کرده است.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان این که، بنا و قلعه ای خیلی خوب ایجاد کردیم که دشمن خارجی نمی تواند در آن نفوذ کند؛ اما شرایط به گونهای شد که بچه های ما از درون شروع به یخ زدن کردند و یخ زدند، گفت: ما به عنوان حاکمیت نمی توانیم بگوییم، چون از بیرون کسی نمی تواند ما را بکشد، اگر از درون کسی یخ زد به ما ربطی ندارد. خیر، به ما ربط دارد و این بخش را باید مسئولانه جواب دهیم.
وی ادامه داد:در این فضای حاصل از پیوند عناصر داخلی و خارجی، نظام فکری برخیها در جامعه دچار سفسطه شده است. از عصر فلسفی و عرفانی دوره انقلاب که جوانان ما به دنبال مطهری شدن و علامه طباطبایی شدن و خواندن شذرات المعارف آیت الله شاه آبادی و ... بودند، الان به نقطهای رسیده که سفسطه بر فکر آنها حاکم است. این چیزی است که ما فرماندهی نکردیم. زیرا بخشی از کار مشترک و مهم به دوستان شاعر و مداحی واگذار شد که آنها توان انجام بخش عقلایی- بر خلاف بخش شور- آن را نداشتند. برای رفع این کاستی میبایست در کنار این عزیزان، از عقلا و صالحیان اندیشه نیز استفاده می کردیم و این دو را گام به گام و هماهنگ با هم پیش می بردیم. در نتیجه ذهن جامعه به سمت تفکر سفسطی رفت.
توکلی در محور چهارم سخنانش به ویژگی های شورش اخیر پرداخت و اظهار داشت: این فکر سفسطی، با آن فشار اقتصادی و با سایر کاستیها، به یک ظهور و بروزی در روش شورش رسید. قبل از پرداختن به شورش اخیر، لازم است نکاتی در خصوص روش ها و تیپ های شورش در ایران بعد از انقلاب داشته باشیم. در واقع بعد از انقلاب ما چند روش شورش داریم:
۱- شورشهای چپ که عموماً در دهه ۶۰ شکل گرفت و جامعه را به سمت بی تعادلی سوق داد.
۲- شورش دانشجویی ۱۳۷۸ دانشجویی که در شیوه و عمل شبیه شورش در چین بود.
۳-شورش های اقتصادی که خواستگاهشان مشخصاً اقتصادی بود.
۴- شورشهای شهرستانی
۵- شورشهای تجزیه طلب
در این موارد درون مایه ها، مفاهیم، اهداف، روشها و اصول تا حدودی زیادی مشخص بودند و مقابله با آنها و کنترلشان را راحت تر می کرد؛ برعکس شورش های جدید شورش هایی با ویژگیهای زیر هستند که امکان کنترل و مقابله با آنها را بسیار سخت و دشوار کرده است.
وی گفت: شورش جدید تجمیعی بین همه جریانات گذشته بوده است و نیروهای مختلفی متاثر از عوامل گوناگون به میدان آمدند. دشمنان خارجی و داخلی ما در یک فضای عمومی به هم پیوستند و با هم متحد شدند. بر این اساس باید خودمان را برای این سطح از مقاومت و ناآرامی ها آماده کنیم و این خاطر جمعی در میان برخی از افراد خیلی خطرناک است و نباید در این فضا مرتکب خطای استراتژیک شد.
توکلی ویژگیهای شورش اخیر را چنین برشمرد:
- اول اینکه ما نمیدانیم دقیقا با چه کس یا کسانی روبه رو هستیم و میتوان آن را از قسم جنبش های بی سر دانست.
- اگر هم کسانی را پیدا کنیم، نمی دانیم چه در سر دارند و چه رویای را می پرورانند.
- جریانی است بی هویت
- اتحاد با دشمنان خارجی در ابعاد مختلف دارد
- و در نهایت عدم پایبندی به هیچ اخلاقی در میان آنها.
از نظر توکلی، امروز ما در یک فضای پر غباری گرفتاریم که شدت اتحاد، وحدت و ورود ما باید به مراتب بیشتر از این باشد و این را باید بدانیم که این روند در حال، توقف- پیشروی- توقف- پیشروی است. در این مواجهه باید بیش از پیش برای بقای اسلام، تشیع و کشور وارد عرصه جدی شویم. آستانه دشمنی آستانه بسیار متفاوتی است، صرفا قدرت نظامی کارا نیست، به اضافه اینکه یک تجربه تاریخی هم داریم و آن تجریه شاه مرده سالی (بحران جانشینی) است. یعنی بعد از فوت پادشاه – به ویژه پادشاه نیرومند و توانمند- کشور دچار هرج و مرج شده است. چیزی که در اتفاقات اخیر عدهای نیز با طرح آن و پیش بینی آن به دنبال آنند که بتوانند از این طریق تحرکی کنند و به دنبال مسیری برای خودشان باشند.
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی