به گزارش «سدید»؛ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از سال ۱۳۷۹ خورشیدی به منظور ترویج فرهنگ پژوهش چهارمین هفته از آذر ماه را به نام هفته پژوهش نامگذاری کرد. در اسناد بالادستی کشور هم مدام بر بحث ارتقای حوزه پژوهش تاکید شده است، اما بسیاری بر این عقیدهاند که امر «پژوهش» در ایران پرابلماتیزه نشده است و پژوهش صرفاً یک «ژست» و نمایش فرهیختگی برای دستگاههای اجرایی است و حوزههای مختلف از جمله «صنعت» رابطهای با امر پژوهش و مراکز پژوهشی و آکادمیک ندارند و به عبارتی هنوز «فرهنگ پژوهش» به عنوان یکی از مهمترین زیرساختهایی که همه ابعاد و جنبههای گوناگون پژوهش را از خود متأثر میکند، هنوز در جامعه ما درونی نشده است و به همین دلیل نیز پژوهشها سودمند نیستند.
رضا داور اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم ایران در یکی از سخنرانیهای خود چنین گفته است: «با توجه به رشد چشمگیر پژوهش در کشور در عین عدم اثربخشی و دیدگاه صاحبنظران در این خصوص مشخص میشود که اکثریت دستاندرکاران نظام پژوهشی ایران (شامل سیاستگذاران، برنامهریزان، مدیران و پژوهشگران) نسبت به «اثربخشی» اقدامات خود بیتفاوت (لااقل کمتوجه) بوده و هستند که مسئلهای بسیار تأملبرانگیز است. بهعبارتدیگر، علیرغم آنکه «علم اگر سود نداشته باشد علم نیست.»
با این اوصاف، اما برخی بر این عقیدهاند که متولیان امر پژوهش در ایران نه تنها با مشاهده «عدم اثربخشی پژوهشها» از سرعت رشد آنها نکاسته و بر «شناسایی علل این بی اثری» متمرکز نشدهاند، بلکه اصولاً نسبت به این مهم بیتفاوت بوده و رشد کمّی علم و پژوهشی را که از طبیعت خود خارج شده است به شکلی تصاعدی افزایش دادهاند! داوری اردکانی در یکی از متون خود درباره این امر چنین گفته است: «… گویی طبیبانی هستیم که برای بیمار دارو تجویز میکنیم، اما وقتی بیمار دارو را مصرف کرد و اثری از بهبود در او پیدا نشد، بی اعتنا به حال بیمار باز هم همان دارو را درمان درد میدانیم؛ یعنی بیمار و بیماری و درمان برایمان مهم نیست بلکه نسخه و دارو اهمیت دارد. بههرحال اکنون مسئله علم و پژوهش که حل بسیاری مسائل دیگر به آن بسته است یک معضل بزرگ اجتماعی است… نکته قابل تأمل این است که هرچند بهره ما از مشارکت در تولید علم جهانی معلوم نیست، در افزایش سهم خود اصرار و اهتمام کرده و چندان نگران سود و بهره برداری نبودهایم.» (به نقل از مقاله «وزن یافتههای پژوهش در ایران» نوشته وحید احسانی)
یکی از منتقدان امر پژوهش در کشور مهدی گلشنی است. گلشنی متفکری نام آشنا برای دانشجویان و اهالی علم در ایران است. او دانشنامه دکتری خود در رشته فیزیک با گرایش ذرات بنیادی را به سال ۱۳۴۸ از دانشگاه برکلی آمریکا اخذ کرد. انتخاب به عنوان چهره ماندگار فیزیک در سال ۱۳۸۱، پایهگذاری گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و ریاست دانشکده فیزیک این دانشگاه، عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در انجمن اروپایی علم و الهیات، عضویت در مرکز الهیات و علوم طبیعی برکلی آمریکا، تنها بخشی از سوابق این دانشمند برجسته و بینالمللی ایرانی است.
مقاصد بسیاری از مراکز پژوهشی آنچنان که باید حساب شده نیست و بر اساس اولویتهای روز عمل نمیکنند و حتی متأسفانه از پژوهشگران شایسته هم، همیشه استفاده نمیکنند
گلشنی یکی از مدافعان سر سخت و مفسران نظریه علم دینی است. به نظر او علم هم در مرحله نظر و هم در مرحله عمل تحت تأثیر پیش فرضهای دینی و متافیزیکی است. او از ایده علم مقدس یا علم اسلامی دفاع میکند. در راستای پیشبرد این نظریه او کتابهایی، چون «از علم سکولار تا علمی دینی»، «علم و دین در افق جهانبینی توحیدی»، «قرآن و علوم طبیعت»، «Can Science Dispense With Religion» (آیا علم میتواند دین را نادیده بگیرد؟)، «رابطه علم و دین از منظر چهار حکیم مسلمان معاصر» و «علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیست و یکم» را به رشته تألیف درآورد.
از جمله دیگر تالیفات منتشر شده گلشنی نیز میتوان به این عناوین اشاره کرد: مجموعه مقالات «الموتمر الدولی للامام علی (ع) و العداله و الوحده و الامن»، «خداباوری و دانشمندان معاصر غربی: چالشها و تبیینها»، «توسعه پایدار در پرتو جهانبینی اسلامی»، «فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری» و «جستارهایی در فیزیک معاصر».
همچنین درباره این متفکر و اندیشمند اثرگذار معاصر و یا در گفتگو با او نیز این کتابها منتشر شده است: «علم دینی: واکاوی آرا و اندیشههای فلسفی دکتر مهدی گلشنی و دکتر خسرو باقری» نوشته احسان خانهآباد، «علم، دین و فلسفه: گفتگو با دکتر مهدی گلشنی»، «چهرههای ماندگار: دکتر مهدی گلشنی»، «فرهنگ و پیشرفت مطلوب: مجموعه گفتگوها با دکتر مهدی گلشنی» و...
در ایام هفته پژوهش و فناوری جمهوری اسلامی ایران در گفتگو با این متفکر و پژوهشگر برجسته کشور به آسیب شناسی عرصه تحقیق و پژوهش در ایران پرداختهایم که حاصل آن در ادامه میآید.
* توجه به پژوهشهای مساله محور و مأموریت گرا در مجموعههای پژوهشی، نشانگر حیات علمی این مجموعههاست؛ با این توضیح کوتاه، سطح این دو عنوان را در مجموعههای پژوهشی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
ممکن است برخی ارگانهای پژوهشی ما این طور باشند که بیان کردید، اما واقعاً مقاصد بسیاری از مراکز پژوهشی آنچنان که باید حساب شده نیست و بر اساس اولویتهای روز عمل نمیکنند و حتی متأسفانه از پژوهشگران شایسته هم، همیشه استفاده نمیکنند.
* عدهای از کارشناسان و منتقدان معتقدند که فعالیتهای پژوهشی باید تقاضا محور باشد، به عبارتی در کنار فعالیتهای تخصصی در دانشگاه یا مؤسسات، باید تقاضای پژوهش از سطح جامعه هم به ارگانهای پژوهشی واصل شود؛ دیدگاه شما در این باره چیست؟
حتماً لازم نیست که این روند تقاضا محور باشد. چون همه جامعه نمیتوانند تشخیص درستی از برخی نیازها داشته باشند یا آیندهنگری درستی داشته باشند! البته حتماً باید به تقاضاها رسیدگی شود، اما نه لزوماً و صرفاً تقاضا؛ چرا که گاهی اوقات نخبگان تشخیصهایی میدهند که جامعه آن مسائل را تشخیص نمیدهد. به عنوان نمونه انیشتین حوزهای را گشود که اصلاً جامعه دنبال آن نبود. وقتی نظریه نسبیت عام را مطرح کرد؛ اصلاً جامعه دنبال این مطلب نبود. در این زمینه خیلی مطالب در فیزیک قابل مثال زدن است؛ چون خیلی از افراد دنبال آن نبودند. مثلاً فرض کنید «ابن هیثم» در تمدن اسلامی به دنبال رفع ایرادات «بطلمیوس» بود که خیلی از افراد جامعه از آن اطلاع نداشتند. معمولاً نخبگان خیلی چیزها را تشخیص میدهند زودتر از اینکه حتی ضرورت آن احساس شود. ولی مهم این است که به تشخیص آنها حتماً و لزوماً توجه شود.
* به گفته استادان اخلاق حرفهای، میان «پژوهش» و «اخلاق» رابطهای دوسویه برقرار است. البته در یک گفتوگوی کوتاه شاید امکان واکاوی کامل این ارتباط وجود نداشته باشد؛ اما اگر اجازه دهید به این امر بپردازیم که از نظر شما، مراکز و نهادهای پژوهشی چه مسئولیتهای اخلاقی نسبت به پژوهشگران دارند که رعایت آنها الزامی است!
ابتدا باید تأکید کنم، آنچنان که باید «اخلاق» در جامعه ما حاکم نیست. بنده یک مقاله مفصلی دارم که حاصل سخنرانی در دانشگاهی در کرمانشاه است. در آن مقاله اشاره کردهام که «اخلاق پژوهشی» مفهومی عام و با شمول گسترده است. چیزهایی هست که در علم مطرح است، اما در جامعه آنچنان که باید مطرح نیست. البته اینکه تقلب یا بی نظمی نباید در علم و پژوهش وجود داشته باشد مورد وفاق همه است، اما یک سری از خصوصیات هست که وقتی عالم یا محقق میخواهد نظریهای را بسازد آنها را ذکر میکند که لزوماً معمول در جامعه نیست. مثلاً انیشتین و برخی دیگر از بزرگان دنبال ساده سازی نظریات بودند و حداقل مفروضات را در نظر میگرفتند.
این حداقل بودن، درجای خود، نوعی ارزش است؛ اما ارزش معمول در جامعه نیست. بنده اخلاق پژوهش را خیلی عام میدانم؛ اما متأسفانه اصولاً اخلاق در جامعه ما حاکم نیست و این یکی از نقاط ضعف است که بسیاری از بزرگان مثل مرحوم آیت الله مصباح یزدی هم به این امر تذکر میدادند. خصوصاً در دهه اخیر «اخلاق» به خصوص در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی تحتالشعاع بسیاری از مسائل قرار گرفته است. به عنوان مثال استادان برخورد درستی با دانشجویان ندارند، یا مدیران با کارمندان اخلاق محور رفتار نمیکنند. متأسفانه مراکز پژوهشی و دانشگاهی ما آنچنان که باید اخلاق محور نیستند!
مسئله این است که ما در جامعه اسلامیمان تعلیم و تربیت داشتهایم. «شهید ثانی» در این باره کتاب نوشت، یا کتاب «آداب المتعلمین» را داشتیم؛ چرا که رابطه بین استاد و شاگرد بسیار مهم بوده است. متأسفانه «فرهنگ» هم در جامعه ما ضعیف شده است و این فرهنگ، فرهنگ اسلامی نیست. متأسفانه بسیاری به برخی از خصوصیات زشت فرهنگ غربی پایبند شدهاند. البته میتوان از خصوصیات خوب فرهنگ غربی استفاده کرد، اما مهم این است که اخلاقیات در سطح بالاتری در فرهنگ اسلامی وجود دارد، اما مورد توجه و عمل قرار نمیگیرد. مثلاً در اندیشه اسلامی ما مواردی، چون نظم و ترتیب، وفای به عهد و آینده نگری بسیار مهماند که نوعی امور اخلاقی دخیل در پژوهش هم هستند؛ اما متأسفانه توجه به آنها کم رنگ شده است. مثلاً بسیاری از مسئولان و حتی استادان ما در ورود به جلسات تأخیر میکنند و سر وقت در نشستها و جلسات علمی حاضر نمیشوند؛ این امر در جای خود کاملاً غیر اخلاقی است.
* برخی افراد مسئول در نهادهای پژوهشی تأکید دارند که تمام تلاش پژوهشگران در عرصههای مختلف باید به سمت تولید ثروت باشد در غیر این صورت آن پژوهش و کار تحقیقاتی ابتر مانده است! آیا این نظر صحیح است یا میتوان آن را مورد نقادی قرار داد؟
بنده کاملاً با این نظر مخالف هستم. بسیاری حتی در غرب هم انتقاد کردهاند که چرا تمرکز بر سر ثروت اندوزی و قدرت افروزی از طریق پژوهش است! یکی از متفکرین بزرگ فلسفهِ علم در انگلیس به نام «نیکلاس مکس ولد» میگوید که چرا باید پنجاه درصدِ بودجه آمریکا در توسعه و تحقیق، صرف کار نظامی شود! آمریکا که نیاز زیادی به این کار ندارد! اما اسلحه میسازد و تحویل بسیاری از کشورهای دیگر میدهد یا انسانها را نابود میکند؛ یا اینکه چرا سی درصدِ بودجه تحقیق و توسعه انگلیس صرف کار نظامی میشود! یک فیزیکدان تراز اول به نام «دیسون» میگوید: «تولید علم بیشتر در جهت ساختن وسایل برای اغنیاء بوده است و به فکر فقراء نبودهاند.» این جمله، بسیار زیبا و مهم و قابل توجه است. به این حرفها معمولاً توجه نمیشود.
بنده اخلاق پژوهش را خیلی عام میدانم؛ اما متأسفانه اصولاً اخلاق در جامعه ما حاکم نیست و این یکی از نقاط ضعف است که بسیاری از بزرگان مثل مرحوم آیت الله مصباح یزدی هم به این امر تذکر میدادند. خصوصاً در دهه اخیر «اخلاق» به خصوص در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی تحتالشعاع بسیاری از مسائل قرار گرفته است
با این حال دو چیز است که معمولاً مقام معظم رهبری به آن تأکید کردهاند و بنده هم از سالیان قبل بر آنها اصرار دارم. اینکه «علم» باید در جهت رفع نیازهای جامعه و از سوی دیگر باید در جهت نوآوری و شکستن مرزهای دانش باشد. یعنی مشخص باشد که به عنوان مثال فلان اختراع یا پژوهش کاربردی، این مسائل را توانسته است حل کند.
یکی از استادان بزرگ من که برنده جایزه نوبل نیز بود تأکید داشت که اکثر فعالیتهای پژوهشی اخلاق محور و در راستای حل مسائل جوامع نبودهاند بلکه متأسفانه در خدمت فعالیتهای نظامی و قدرت اندوزی بوده و موجب تخریب محیط زیست و کشتن انسانها شدهاند.
* آینده پژوهش در کشور را چهطور میبینید؟
به نظر من با این خط فکری که امروز وجود دارد من زیاد نمیتوانم به آینده فعالیتهای پژوهشی در کشور خوشبین باشم مگر اینکه «اخلاق» و «فرهنگ» در جامعه تغییر کند. اینکه مقام معظم رهبری دائم تأکید میکنند که پژوهشها باید در جهت رفع نیازها باشد، بسیار مهم است. در این صورت است که نیاز به این همه واردات نخواهیم داشت تا از آسیب تحریمها در امان باشیم. اگر پژوهشهای ما جنبه رفع مسائل و نوآوری داشته باشند بسیاری از آنچه را که وارد میکنیم، در داخل کشور تولید خواهیم کرد.
استاد من که برنده جایزه نوبل بود بیان میکرد که: «در چهل سال گذشته من از جهان اسلام حتی یک مقاله دقیق و ارزشمند در حوزه ذرات و کیهان شناسی دریافت نکردهام! البته از مسلمانان مقیم غرب چرا» این مسئله برای جهان اسلام بسیار بد است. پژوهشهای ما باید دارای نوآوری باشند و موجب شکست مرزهای دانش شوند همانطور که ابن سینا، زکریای رازی، ابن هیثم و دیگر بزرگان در عالم اسلامی مرزشکن بودند. در این راستا متأسفانه برخی برنامههای پژوهشیِ دانشگاههای ما با درایت نیست و به این نکات ظریفی که عرض کردم توجه نمیکنند و بیشتر به مشق نویسی از آنچه که غرب گفته است میپردازند. ما نباید به دنبال سرمشق نویسی که باید به دنبال رفع نیازهای جامعه باشیم. حتی اگر از آنچه که غرب گفته هم سر مشق نویسی شود باز باید در راستای رفع مسائل جامعهمان باشد.
انتهای پیام/