به گزارش «سدید»؛ جایزه شهید آوینی تا چند سال قبل در قالب رویدادی مجزا برگزار میشد، اما عمدتا این اتفاق از تماشاگر لازم بهرهمند نبود. ادغام این جایزه با جشنواره سینماحقیقت این موقعیتی را به وجود آورد تا آثار این بخش بیشتر دیده شوند. در این راستا با برخی از سینماگران این بخش گفتگو کردهایم. این مصاحبه با محمد فریدونی مستندساز انجام شده که با تهیه مستند «عملیات دماوند» در جشنواره حضور داشت. این فیلم به نقش ایران در نبرد ظفار میپردازد. این فیلم برنده جایزه شهید آوینی شده است.
جنگ ظفار به نبرد چپگرایان کمونیست تحت حمایت شوروی و چین با حکومت سلطنتی عمان در استان ظفار در شرق این کشور گفته میشود. این نبرد با تأسیس «جبهه آزادیبخش ظفار» در سال ۱۹۶۲ میلادی آغاز شد و با شکست کمونیستها در سال ۱۹۷۵ پایان یافت. هدف اصلی آنان سرنگونی سلطان عمان بود. شورشیان به هدف خود نرسیدند، ولی حکومت عمان وادار به انجام اصلاحات گستردهای در کشور شد. محمدرضا پهلوی برای جلوگیری از گسترش کمونیسم و نفوذ شوروی در ایران به خواست انگلیس و آمریکا در ۱۹۷۳ اقدام به اعزام نیروهای ارتش برای حمایت از سلطان قابوس کرد. در این عملیات به گفته برخی منابع، ارتش شاهنشاهی تا ۷۰۰ نفر کشته داد، اما به دستور شاه این آمار به بیرون درز نکرد.
«عملیات دماوند» توانست در جایزه شهید آوینی جز برگزیدهها باشد پیرامون ساخت و طرح ایده این مستند توضیح دهید؟
از مدتها قبل در در موسسه سفیر فیلم، در پی ساخت کارهایی درباره ارتش زمان پهلوی بودیم که بنا به دلایلی این خواست ممکن نشد. در این میان موضوع جنگ «ظفار» یکی از اتفاقات ویژهای بود که روی آن تاکید ویژه داشتیم. خوشبختانه این موقعیت با شکلگیری طرح «عملیات دماوند» پیش آمد تا بتوانیم به این اتفاق نگاهی دقیق داشته باشیم. جنگ ظفار از آن دست اتفاقاتی است که نیاز بود به آن جدی پرداخته شود. این جنگ از سوی خاندان پهلوی به عنوان یک نقطه افتخار معرفی میشود درصورتیکه در واقع چنین نبود.
برای نقد این موضوع چه رویکردی را مد نظر داشتید؟ آیا میخواستید صرفا نگاه واقعگرا به موضوع داشته باشد یا در پی راضی کردن نهاد یا سازمانی خاص بودید؟
برای اینکه مستند ما کاری وابسته یا حکومتی خوانده نشود تلاش کردیم با شاهدان عینی ماجرا گفتگو داشته باشیم. برای همین بدون هیچ پیشفرضی وارد مرحله ساخت شدیم البته پرواضح است به عنوان یک مستندساز ما باید تحلیل خودمان را از ماجرا داشته باشیم. این جنگ برای حفظ منافع ملی صورت نگرفته بود بلکه اساس آن جنگ سرد و دکترین نیکسون بود. در این مستند گفته میشود ارتشی که از آن به عنوان ژاندارم منطقه نام برده میشد از خود اختیاری نداشته و مطیع اوامر آمریکا بوده است. نمونه دیگر در این رابطه جنگ ویتنام است که به ما ربطی نداشت، اما ما در آن حضور داشتیم. کمکاری پیرامون جنگ ظفار تنها به آثار داخلی مختص نمیشود بلکه شبکههایی نظیر بیبیسی نیز تا به حال به این موضوع نظر نپرداختهاند.
چرا مستندهایی که عموما در داخل ساخته میشود جریانسازی لازم را ندارد درحالیکه برخی آثار خارجی میتواند مخاطب گسترده داشته باشد؟
البته در بیبیسی هم آثار مستند آنگونه که باید دیده نمیشود، ولی به هر حال مخاطب آثار مستند در کشورمان تا اندازهای خاص است، زیرا کمتر تماشاگران عام حاضر میشوند ۹۰ دقیقه وقت خود را صرف دیدن کارهای مستند کنند. دلیل دیگر به عدم استقبال فیلمسازان نسبت به مستندهای تاریخی مربوط میشود. برای این کار هم دلایل خودشان را دارند. برای مثال معتقدند ساختن مستند تاریخی در ایران سخت است و برخی ممانعتها در این میان وجود دارد. همچنین برخی از افراد حاضر نمیشوند جلوی دوربین مستندهای تاریخی بروند. برای مثال در «عملیات دماوند» برخی از شاهدان عینی به دلیل ملاحظات خودشان جلوی دوربین حاضر نمیشدند!
مسئله دیگر به سنگاندازیهایی مربوط میشود که در این راستا وجود دارد. در مستند «عملیات دماوند» وقتی میخواستیم به آرشیوهایی در این رابطه دست پیدا کنیم نامهنگاریهایی انجام میشد تا جلوی کار گرفته شود! نکته بعد، بستر نامناسب پخش است که مستند را در کشورمان به حاشیه برده است. برای نمونه فیلمهای خوبی که در جشنواره حقیقت وجود داشت نتوانست در معرض دید عام مردم قرار بگیرد. در این میان بیمیلی خود فیلمسازان نیز به این مهجور ماندن کمک کرده است! نکته دیگری که میتوانم عنوان کنم به عدم حمایتهای دولتی از کارهای مستند تاریخی مربوط میشود. «عملیات دماوند» در جشنواره فیلمهای مستند تلویزیون شرکت داشت، اما موفقیتی کسب نکرد درحالیکه همین اثر در سینما حقیقت توانست از منتخبان باشد!
فیلم «عملیات دماوند» در جایزه شهید آوینی توانست جز برگزیدهها باشد. ارزیابیتان از کیفیت مستندهای حاضر در این جایزه را توضیح دهید؟
متاسفانه به دلیل مشغلهای که بابت تولید داشتم، نتوانستم کارهای جشنواره را نگاه کنم؛ بنابراین پیرامون کیفیت آثار هم نظری ندارم، اما به صورت کلی نقدی به جایزه شهید آوینی دارم. در این جایزه، متر و معیار مشخصی برای حضور آثار وجود ندارد. برای نمونه چرا مستند «عملیات دماوند» که درباره دوران پهلوی است باید برای حضور در این بخش انتخاب شود؟ درضمن برخی فیلمهایی که در آنها ملاحظات سیاسی مدنظر قرار گرفته، وقتی نمیتوانستند در بخشهای دیگر حضور باشند در جایزه شهید آوینی به نمایش در میآمدند! این امر در حقیقت پایین آوردن کیفیت این بخش است. پس پیشنهاد میکنم برای این جایزه استانداردهای مشخصی درنظر گرفته شود تا فیلمساز بداند از ابتدا کاری که تولید میکند قرار است در قسمتی تحت عنوان جایزه شهید آوینی حضور داشته باشد.
نقدی که مطرح کردم تنها نظر من نیست بلکه محسن اسلامزاده کارگردان «پاییز پنجاه سالگی» هم در شب اهدای جوایز به این موضوع اشاره کرد. اسلامزاده بیان کرد که در این بخش انگار برخی فیلمها را صرفا برای نمایش به این بخش راه میدهند درصورتیکه کارهای خوب این حوزه قادرند در بخش ملی مورد ارزیابی قرار گیرد.
انتهای پیام/
منبع:ایکنا