به گزارش «سدید»؛ نرگس آبیار، نویسنده و فیلمسازی است که باید او را یکی از پدیدههای دهه ۹۰ سینمای ایران به حساب آورد. وقتی به حضور کم زنان مخصوصا در قامت کارگردان در سینمای ایران توجه کنیم، حضور و رشد آبیار در دهه ۹۰ ارزش دو چندانی خواهد داشت. آبیار از نویسندگی قدم در عالم تصویر و روایتگری گذاشت. بدون تردید «شبی که ماه کامل شد» شاخصترین اثر این بانوی کارگردان است که به نوعی پختگی آبیار را نشان میدهد؛ اما فیلمی که نام آبیار را بر سرزبانها انداخت و او را به سینمای ایران معرفی کرد، فیلم «شیار ۱۴۳» است که روایت رنج و چشمانتظاری مادری بود که فرزند او در دفاع مقدس مفقود شده است که با بازی درخشان مریلا زارعی در نقش مادر شهید، بر دل و قلب مخاطب نشست.
خانم ادیب در راه سینما
نرگس آبیار دانشآموخته رشته ادبیات فارسی است. همین سابقه تحصیلی باعث شده که آبیار، ابتدا قدم در راه نویسندگی بگذارد. او داستاننویسی را از سال ۱۳۷۶ آغاز کرد. آثاری برای نوجوانان پدید آورده و مجموعه داستانهای دو خط (سال ۱۳۷۸) و قصه زنی که همهاش یأسهای فلسفی داشت (سال ۱۳۸۱) و رمانهای عروس آسمان (سال ۱۳۷۹) - درباره زندگی رابعه عدویه - و کوه روی شانههای درخت (سال ۱۳۸۲) را برای بزرگسالان نوشت؛ رمان اخیر که مضمونی درباره جنگ ایران و عراق دارد، برنده جایزه هشتمین «جشنواره کتاب دفاع مقدس» شده است.
«ابلق» در ذیل جریان اصلی سینمای ایران ساخته شده است. از این حیث که نمیتوان این فیلم را ساختارشکنانه یا روایت جدیدی دانست. روایت اصلی و البته نادرست سینمای ایران این است که زنان در ایران تحت ظلم، ستم و حقوق نابرابر هستند که در اکثر اوقات هم به دلایل مختلف و مصلحتهای گوناگون، مجبور هستند در مقابل این ظلمها سکوت پیشه کنند
این پیشینه باعث شد که در اکثر کارهای آبیار، او در مقام نویسنده علاوه بر کارگردان هم ظاهر شود. آبیار در دهه ۸۰ ساخت فیلمهای کوتاه و مستند را تجربه کرد. بنبست مهربان (داستانی ۱۳۸۵)، روایت یک داستان باورکردنی (داستانی ۱۳۸۶)، یک روز پس از دهمین روز (مستند ۱۳۸۶) و ناسور (داستانی ۱۳۸۸) (دریافت جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره دفاع مقدس)، بخشی از ساختههای کوتاه و مستند آبیار در دهه ۸۰ است.
این نویسنده بعد از طی یک مسیر حرفهای که از نویسندگی تا ساخت فیلم کوتاه و مستند در آن به چشم میخورد، وارد ساخت فیلمهای بلند سینمایی میشود. او تا به امروز پنج فیلم بلند در دهه ۹۰ ساخته که تقریبا اکثر این آثار دیده شدهاند و اثرهای قابل توجهی بودهاند. آبیار در سال ۱۳۹۱ فیلم «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» را ساخت که این فیلم در کارنامه حرفهای آبیار کمتر مورد توجه قرار گرفته است. او در سال ۱۳۹۲ دومین فیلم بلند خود را ساخت که «شیار ۱۴۳» بود و مورد توجه منتقدین و مخاطبان قرار گرفت. «نفس» ساخته بعدی آبیار در سال ۱۳۹۴ است و در نهایت، سال ۹۷ که آبیار فیلم درخشان و تحسین شده «شبی که ماه کامل شد» را بر اساس داستان زندگی عبدالمالک ریگی، سرکرده یک گروهک تروریستی ساخت. این فیلم قابلیتهای کارگردانی و نویسندگی آبیار را در مدیوم سینما بیش از گذشته به نمایش گذاشت و انتظارات از او برای ساخت فیلمهای با کیفیت را افزایش داد. این اثر برای نخستینبار در سیوهفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در ۱۳ رشته این جشنواره، توانست ۶ سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهرهپردازی را به خود اختصاص دهد. «ابلق» ساخته سال ۹۹ و آخرین فیلم آبیار در سینمای ایران است. این اثر، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره شد. «ابلق» یک فاصله، شکاف و تمایز در کارنامه حرفهای آبیار است.
ابلق و ماجرای یک عقبگرد
«ابلق» دوباره با زوج «هوتن شکیبا» و «الناز شاکردوست» ساخته شده که در فیلم «شبی که ماه کامل شد» امتحان خود را پس داده بودند. در این فیلم، «بهرام رادان» هم به عنوان یکی از نقشهای اصلی حضور دارد. این فیلم در سیونهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به دست آورد.
راحله «الناز شاکردوست» به همراه همسرش علی «هوتن شکیبا» و دختر کوچکاش در یک از محلههای حاشیهای تهران که انگار ناکجاآباد است، زندگی میکنند. شوهر خواهر علی «بهرام رادان»، فردی است که یک کسب و کار خانگی را برای خانمهای محله ایجاد کرده است. او فردی هیز است و نگاه ناصوابی نسبت به راحله دارد. رفتارهای او و مزاحمتهایش برای راحله، باعث میشود حرفهایی پشتسر او در محل ایجاد شود. در نهایت مشخص میشود که بهرام رادان به تمامی زنهای محل، نظر نادرست داشته و تصمیم میگیرند نسبت به رفتارهای او اعتراض کنند.
«ابلق» در ذیل جریان اصلی سینمای ایران ساخته شده است. از این حیث که نمیتوان این فیلم را ساختارشکنانه یا روایت جدیدی دانست. روایت اصلی و البته نادرست سینمای ایران این است که زنان در ایران تحت ظلم، ستم و حقوق نابرابر هستند که در اکثر اوقات هم به دلایل مختلف و مصلحتهای گوناگون، مجبور هستند در مقابل این ظلمها سکوت پیشه کنند.
در «ابلق» هم در نهایت راحله مجبور میشود بگوید هر آنچه در مورد شوهر خواهر علی گفته، دروغ بوده و به خاطر حسادت به زندگی او، این حرفها را گفته است. یعنی مجبور به سکوت در مقابل ظلم یک مرد میشود.
میتوان «ابلق» را هم نشانگر تغییر در سینمای آبیار از توجه و پررنگ بودن موضوعات ارزشی و ملی به موضوعات مورد علاقه طبقه متوسط، روشنفکری و فمینیستی دانست که باید منتظر ماند و دید در سریال جدید آبیار که با الهام از رمان «سووشون» سیمین دانشور ساخته میشود، این دغدغهها بازنمایی میشود یا آبیار به سینمای خود بازخواهد گشت
اینکه باید سازوکارهای قانونی و عرفی حامی حقوق زنان وجود داشته باشد، همانطور که حقوق مردان هم باید مورد احترام باشد، حرف نادرستی نیست، بلکه ماجرا در اغراق و تعمیق این مسائل ناچیز در مناطق محدود شهری و روستایی به کلیت جامعه ایران است؛ یعنی تعمیم یک امر جزئی و محدود به کلیت جامعه ایران و ساختن یک تصویر مشخص که سالهاست سینمای ایران در حال تلاش برای ارائه از ایران و مورد پسند قرار گرفتن در جشنوارههای خارجی است. اتفاق جالب توجه اینکه در سالهای اخیر، ساخت این نوع فیلمها با مسأله زنان یا قهرمانی زن در سینمای ایران، شدت گرفته است. فیلم «برادران لیلا»، «سه کام حبس» و حتی آثار قبلی سعید روستایی هم به نوعی بازنمایی همین تصویر است. احتمالا باید رد پای این نوع تصویرسازی را در تحولات جامعه و برخی جهتدهیها و خط دهیهای جشنوارههای خارجی دید.
نکته دیگر اینکه فیلم «ابلق» از جهاتی در کارنامه کاری آبیار پیشرفت محسوب میشود. بالأخره «ابلق» فیلم شلوغی است و در ژانرهای جدیدی نسبت به دیگر ساختههای آبیار قرار دارد و این کارگردان توانسته از عهده مدیریت این شلوغی و تفاوت به خوبی برآید؛ اما مهمترین ضعف «ابلق» این است که قصه و روایت متعلق به سینمای آبیار نیست. در واقع آبیار از سینمای مؤلف خود فاصله گرفته و در این فیلم، در دام تقلید و پیروی از یک جریان خاص در سینمای ایران افتاده است. در واقع میتوان «ابلق» را هم نشانگر تغییر در سینمای آبیار از توجه و پررنگ بودن موضوعات ارزشی و ملی به موضوعات مورد علاقه طبقه متوسط، روشنفکری و فمینیستی دانست که باید منتظر ماند و دید در سریال جدید آبیار که با الهام از رمان «سووشون» سیمین دانشور ساخته میشود، این دغدغهها بازنمایی میشود یا آبیار به سینمای خود بازخواهد گشت.
البته متأسفانه بررسی سیر برخی از کارگردانان ارزشیساز کشور نشان میدهد که این تغییر جهت، پررنگ است و نمیتوان آن را تنها منحصر به افراد خاصی دانست. «محمد حسین مهدویان» هم بعد از مدتی از سینمای خود فاصله گرفته و دست به ساخت کمدی زده است. اینکه چرا این اتفاق میافتد، دلایل مختلفی دارد و فرصت طرح آن در این مجال اندک نیست؛ اما این نکته مهم نباید از نظر این کارگردانان دور باشد که مردم کپی را به اصل ترجیح نمیدهند و تقلید، باعث تضعیف و کاهش کیفیت آثار این کارگردانان خواهد شد و بهتر است سینمای مؤلف و اصلی خود را دنبال کنند؛ چراکه حرفههای روشنفکری در سینمای ایران، سخنگویان بسیاری دارد و آن بخش که نماینده و سخنگو ندارد، سینمای ارزشی، اخلاقمدار، خانوادهمحور و در یک کلام، سینمای ملی ایران است که تنها معدود کارگردانهایی در آن به ساخت اثر دست میزنند و آبیار هم در این مسیر، آثار درخشانی ساخته، ولی دارد از این مسیر خارج میشود.
/انتهای پیام/