به گزارش «سدید»؛ بخش بزرگی از تاریخ بشر را مهاجرتهای اختیاری و اجباری تشکیل میدهد و در اغلب موارد هم این مهاجرتها، تاریخ، فرهنگ و تمدنهای بشری را از خود متاثر کرده و بعضا تغییر داده است.
مهاجرت همیشه همراه و همدم آدمیان بوده و از سپیدهدم تاریخ بشری تا به امروز به شیوهها و چهرههای گوناگون جریان داشته و دارد. نمیتوان فصل و مقطعی از تاریخ و سرگذشت آدمیان را یافت که عاری و تهی از هجرت و نقلمکان افراد و گروههای بشری باشد.
مهاجرت یکی از عوامل اصلی تغییر و تحول جمعیت بوده و به دلیل ماهیت خود میتواند علاوه بر تغییرات درازمدت و طولانی، آثار سریع و کوتاهمدتی را نیز در تعداد و ساختار جمعیت ایجاد کند و تعادل یا عدم تعادلهایی را در جمعیتهای تحتتأثیر خود به وجود بیاورد.
آیا مهاجران تهدیدند یا فرصت؟ آیا اگر از ظرفیت نخبگانی مهاجران استفاده نشود، ضرر کردهایم یا خیر؟ آیا باید به مسئله مهاجرت به مثابه یک فرصت پرداخت یا آن را تهدید تلقی کنیم؟ و بیشمار سؤالهایی از این دست که شاید ذهن هر شهروندی را در ایران به خود مشغول کرده است؛ این سؤالها در بطن همه جوامع بشری به شکل آزاردهنده و تردیدآمیزی نمود دارد
آیا مهاجران تهدیدند یا فرصت؟ آیا اگر از ظرفیت نخبگانی مهاجران استفاده نشود، ضرر کردهایم یا خیر؟ آیا باید به مسئله مهاجرت به مثابه یک فرصت پرداخت یا آن را تهدید تلقی کنیم؟ و بیشمار سؤالهایی از این دست که شاید ذهن هر شهروندی را در ایران به خود مشغول کرده است؛ این سؤالها در بطن همه جوامع بشری به شکل آزاردهنده و تردیدآمیزی نمود دارد.
نگاه مدیریتی به پدیده مهاجرت
مهاجرت مانند پدیدههای طبیعی و غیرطبیعی، دارای جنبههای مثبت و منفی است؛ هم فرصت است و هم تهدید و اینکه در نهایت به نفع جامعه میزبان باشد یا برایش بحرانسازی کند، مقولهای مدیریتی بوده و ارتباط مستقیم به نگاه مسئولان آن جامعه به امر مهاجرت دارد.
در منطقه ما (غرب آسیا) کشورهای متعددی به دلایل جغرافیایی، امنیتی و وسعت سرزمینی و فقدان فرصتهای کافی کار و تولید ثروت، هم مهاجرفرست هستند و هم چنددهه است که میزبان پناهندگان و مهاجرانی از سایر کشورها هستند.
این کشورها اگرچه از محل مهاجرفرستی درآمد ارزی قابل توجهی دارند، اما در بهرهگیری از جمعیت مهاجر ساکن در سرزمین خود چندان موفق نبودهاند.
کشورهای پیشرفته همچون ایالات متحده و کانادا برای جذب و بهره گیری از ظرفیت نخبگانی مهاجران، سیاستگذاریهای بلندمدت و برنامهریزیهای دقیق کردهاند و امروزه مهاجران یکی از منابع اصلی ثروت این کشورها به حساب میآیند.
در کشورهای توسعه یافته، جذب نخبگان و فعالان فرهنگی و علمی، علاوه بر جذب نخبگان اقتصادی و افراد موفق در حوزههای صنعت، تجارت و پزشکی صورت گرفته است.
مهاجرت پدیدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. به همین دلیل این پدیده در علوم مختلف انسانی و اجتماعی به عنوان مسئلهای مهم مطرح است. مهاجران با محیطهایی مواجه میشوند که از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با محیط زندگی قبلی آنان تفاوت دارد، به طوری که آنها مجبور به پذیرش تغییرات زیادی در رفتار، کردار و گفتار خود برای حفظ سازگاری هستند.
این موضوع یک طرفه نبوده و مهاجران نیز بر فرهنگ کلی جامعه جدید تأثیرگذار هستند. از این رو، بحث آسیبهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی و نحوه تأثیرپذیری مهاجران از فرهنگ مقصد یا تأثیرگذاری آنها بر فرهنگ مقصد، مطرح است.
اگرچه کنترل کامل و صددرصد بر پدیده مهاجرت، امکانپذیر به نظر نمیرسد، اما مدیریت صحیح بر این پدیده از اهمیت بسزایی برخوردار است.
مدیریت مهاجرت، نیازمند شناخت جامعه هدف، شناسایی و احصاء جمعیت نخبه و استعدادهای درخشان، هدفمندی، سیاستگذاری و برنامهریزی برای جذب نخبگان مهاجر، بالندهسازی و در نهایت بهرهگیری از این ظرفیتها و فرصتهای طلایی، در حوزههای مختلف علمی، پژوهشی و بویژه فرهنگی است.
مهاجرت پدیدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. به همین دلیل این پدیده در علوم مختلف انسانی و اجتماعی به عنوان مسئلهای مهم مطرح است. مهاجران با محیطهایی مواجه میشوند که از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با محیط زندگی قبلی آنان تفاوت دارد، به طوری که آنها مجبور به پذیرش تغییرات زیادی در رفتار، کردار و گفتار خود برای حفظ سازگاری هستند
موافقان و مخالفان مهاجران خارجی
مهاجرت نقش اساسی در فعل و انفعالات مختلف اجتماعی و جمعیتی دارد و عقاید جدید درباره مهاجرت به توسعه و پیشرفت مربوط میشود. قانون مهاجرت در سایر کشورها، مهاجرت را یک مورد سیاسی یا اجتماعی، با تعریف وطن و تابعیت اصلی یک ملت به عنوان میراث شراکت نژادی یا فرهنگی بهشمار میآورد.
در بیشتر موارد مهاجرت شرایط نژادی و فرهنگی مختلفی پیدا میکند. این مسئله باعث تنشهای اجتماعی، ترس و واهمه از خارجی و برخورد و مقابله با هویت ملی و بومی، در بسیاری از کشورهای توسعه یافته به حساب میآید.
موضوع مهاجران خارجی در ایران بعد از گذشت چنددهه حضور افغانستانیها و عراقیها و دیگر ملیتها همچنان یک چالش است و موافقان و مخالفان خود را دارد، اما یک نکته در ارتباط با مهاجران را نمیتوان نادیده گرفت و آن اینکه در ایران همواره برنامهها حول محور ساماندهی مهاجران بوده است. به نظر میرسد از ظرفیت نخبگان بسیاری که در میان انبوه جمعیت مهاجر هرز میروند، استفاده چندانی صورت نگرفته است.
در دولت سیزدهم این مقوله محقق شدد و متولی اصلی آن سازمان ملی مهاجرت است که زیرساختهای مهمی را برای ساماندهی مهاجران در حوزههای گوناگون خاصه فرهنگی مهیا کرده است.
رهاشدگی و آسیبهای مهاجرت
رهاشدگی و آسیبهای ناشی از آن یکی از چالشهای جدی پدیده مهاجرت است. یکی از پیامدهای قطعی آن آسیبهای فرهنگی و اجتماعی است که خواهناخواه به هر دو جامعه مهاجر و میزبان صدمه میزند؛ این رهاشدگی صرفا در مجموعه کلان مهاجران خلاصه نمیشود و به لایههای عمیقتر یعنی استعدادها و نخبگان هم میرسد.
به دلیل پدیده رهاشدگی در کشورهای کمترتوسعه یافته، مهاجران جذب ابرشرکتها و موسسات غربی در آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی میشوند چرا که در ایران با خلاء نظام جذب و بهرهگیری روبهرو هستیم، اما کشورهای توسعهیافته، نخبگان مهاجر را بهصورت یک محصول آماده بهرهبرداری نگاه میکنند.
این کشورهای صنعتی برای گردش اقتصاد خود به سرمایه، دانش، توانایی و نیروی کار ارزان مهاجران نیاز دارند و مهاجران بهویژه در بخشهای علمی، صنعتی، کشاورزی، توسعه و ... بکارگیری میشوند.
پیوندهای فرهنگی و تمدنی
از دیدگاه فرهنگی، نکته مورد اهمیت در پدیده مهاجرت، یکسان نبودن فرهنگ مبدأ و مقصد است. تفاوتهای فرهنگی میان مبدأ و مقصد مهاجرت میتواند منشأ مسائل و مشکلاتی برای مهاجران و میزبانان باشد.
فراوانی میزان ناهنجاریهای اجتماعی و افت تحصیلی و همچنین پدیده حاشیهنشینی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن نمونههای بارز مهاجرت است. بر خلاف کشورهای غربی که با مهاجران سراسر دنیا کمترین پیوندهای فرهنگی، خونی و مذهبی و تاریخی دارند، مهاجرانی که در ایران ساکن هستند، عمدتا خاستگاهشان حوزه فرهنگی ـ تمدنی ایران است.
فراوانی میزان ناهنجاریهای اجتماعی و افت تحصیلی و همچنین پدیده حاشیهنشینی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن نمونههای بارز مهاجرت است. بر خلاف کشورهای غربی که با مهاجران سراسر دنیا کمترین پیوندهای فرهنگی، خونی و مذهبی و تاریخی دارند، مهاجرانی که در ایران ساکن هستند، عمدتا خاستگاهشان حوزه فرهنگی ـ تمدنی ایران است
ذهن و تفکر اکثر آنان، ریشه در میراث فرهنگی ایرانی دارد؛ از شعر و ادبیات گرفته تا دیگر الگوهای فرهنگی ـ هنری و حتی رفتاری. مهاجران ساکن ایران کشور میزبان خود را وطن دوم در نظر میگیرند چرا که بخشی از خاطراتشان در همین دوره مهاجرت شکل گرفته است؛ علقه به فرهنگ و سنتهایی که سالها با آن خوگرفته و شخصیت آنها را شکل داده است، به سادگی از بین نمیرود.
این مهاجران حتی زمانی که قصد بازگشت به کشور خود را داشته باشند، با کولهباری از داشتههای خود با تجربیات ایرانی شده، به کشورشان باز میگردند؛ آنها مردمانی هستند که کسی نمیتواند هویت شکل گرفتهشان را در سرزمین ایران نادیده بگیرد.
مهاجران خارجی در هر کشوری به مثابه یک سرمایه بالقوه محسوب میشوند. هر کدام از آنها زمینهای دارد؛ یکی استعداد فرهنگی، یکی تجارتی و اقتصادی، دیگری علمی و ... و برخی نیز با خود سرمایه به کشور میآورند و کارآفرینهای قابلی هستند و برخی دیگر چهرههای شاخص فرهنگی ـ تمدنی ـ زبانی هستند و عامل تقویت و یگانگی هر دو جامعه مهاجر و میزبان هستند.
ساماندهی مهاجران و بهرهمندی از ظرفیتهای آنها در حوزه فرهنگی میتواند تا میزان زیادی به روند جامعهپذیری و همیاری آنها کمک شایانی کند. میتوان از مهاجران در رفع موانع و مشکلات و چالشهای موجود برای هر دو جامعه مهاجرفرست و مهاجرپذیر استفاده کرد.
/انتهای پیام/