به گزارش «سدید»؛ نام بهرنگ توفیقی از همان سالهای نه چندان دور ایام ماه رمضان در سریالهای رسانه ملی به چشم میخورد، توفیقی با سریال «مدینه» به اوج سریالسازی خود رسید و ضربه نهایی را با سریال «آقازاده» که از شبکه نمایش خانگی پخش شد، به مخاطب وارد کرد. این سریال جزو سریالهایی است که میتوانیم به عنوان رنسانس کاری توفیقی نام ببریم، همیشه در عرصه سریالسازی این کارگردان، نام «سعید نعمتالله» به عنوان نویسنده دیده میشد که دیالوگهای سنگین سریالهایش باعث میشد این کارگردان در پشت این دیالوگها پنهان شود و از سیر نقدها درباره نحوه پردازش آثارش در امان بماند، توفیقی در سریال جدیدش، نام نعمتالله را کم دارد و همین امر باعث شده ضعف کاری او به چشم بخورد، توفیقی هنوز به امضا و چارچوب خاص و منحصربهفردی در کارگردانی نرسیده و تمام کارش بر فیلمنامه استوار است، البته که تجربه زیادش در کارگردانی، قاببندیها و تصویرهای قابل قبول و کم نقصی را در اختیار مخاطب میگذارد.
توفیقی بعد از «آقازاده» دچار «سرگیجه» شد
«سرگیجه» یکی از جدیدترین عناوین شبکه نمایش خانگی است که به کارگردانی بهرنگ توفیقی ساخته شده است و از ۲۶ دیماه ۱۴۰۱ در حال پخش است؛ سریالی که فیلمنامه آن توسط دو نویسنده جوان «محمد منعم» و «همایون حجازی» نوشته شده است که این اتفاق پس از موفقیت «آقازاده»، برای توفیقی فرصت خوبی بود تا شانس خود را یکبار دیگر در این رسانه امتحان کند.
در این سریال، بازیگران بهنام سینمای ایران از جمله حامد بهداد، رعنا آزادیور، هومن سیدی و هادی حجازیفر ایفای نقش کردهاند.
یک جین بازیگر، نصف بازی
در این سریال نام بازیگران مطرح به چشم میخورد که هر مخاطبی را وارد چالشی بزرگ میکند که این سریال را ببیند یا خیر، ترکیب بازیگران این سریال مانند ترکیب تیم ملی در برابر رونالدو است و هر لحظه با این ترکیب، دیوار دفاعی را در برابر مخاطبان محکمتر میکند. بازیگران این سریال علیرغم نام بزرگشان، بازی نه چندان خوبی را از خود نشان دادند و توفیقی در این موضوع نیز خوب عمل نکرد، البته که این نامها گاهی کافی هستند تا یک مجموعه دیده شود. «سرگیجه» سریال متوسطی است؛ اما نمیشود این واقعیت را منکر شد که درصد زیادی از توجه و موفقیتش در جذب مخاطب، مدیون گروه بازیگران و نامهایی است که در کنار این سریال هستند.
روایتی کُند و تبلیغی مازاد
این سریال یک درام اجتماعی است که همه بازیگران آن معروف و مطرح هستند و یکی از قویترین ترکیبهای بازیگری را در سریالهای نمایش خانگی امسال دارد؛ اما نکته بسیار مهم این است که «سرگیجه» یکی از کُندترین روایتها در میان سریالهای شبکه نمایش خانگی را دارا است و آن چیزی که مخاطب را هر هفته وادار میکند این سریال را دنبال کند، تعلیقهایی است که در آن ایجاد شده و این کارِ زیرکانه توفیقی بوده است که با این ترفند، کسلکنندگی این مجموعه نمایشی را در حدی کنترل کند. سریال سعی میکند تعلیق بسازد، ولی تقریبا میتوان گفت تمام تعلیقهای سریال، از همان ابتدا ناکارآمد هستند. «سرگیجه» بازیگران توانایی دارد؛ اما از آنها، بازیهای معمولی را شاهد هستیم که بیشتر به دلیل شخصیتپردازی ضعیفشان است. از دیگر نکاتی که در این سریال بسیار به چشم میخورد، حضور پررنگ و پرطمطراق حامی مالی کار است و اگر جا داشت، توفیقی میانبرنامهای برای این کار در جایجای این سریال در نظر میگرفت. علاقه عجیب کارگردان برای به تصویر کشیدن سکانسهای زائد مانند رانندگی، در نوع خودش جالب است!
سریالی برای نشان دادن زرقوبرق
کیفیت بصری سریال هم از نقاط قوت دیگر آن است؛ مکانهای سریال اغلب بسیار شیک و چشمنواز هستند و رنگبندیها، صحنهپردازیهای مناسب و حتی چهره جذاب بازیگران بزرگسال و نوجوان باعث میشود که فرد از تماشا کردن هر چیزی که در قاب تصویر میبیند، لذت ببرد؛ اما سوال این است که فقط مخاطب به سکانسهای پر زرقوبرق توجه دارد و محتوا را در پشت درهای این سریال جا بگذارد؟ مخاطبان سینما در برخی از سکانسهای این سریال با همذاتپنداری با فیلم «چه کسی امیر را کشت» این سریال را تماشا کردهاند. کمی که جلوتر برویم، مخاطب باهوش، این روزها این سریال را با تمام عیار بازیگریاش، با سریال «پوست شیر»، ساخته برادران محمودی قیاس میکند و همین امر کار توفیقی را کمی از قبل سختتر میکند؛ چراکه مخاطب این روزها بسیار آگاه است.
مخاطبان سینما در برخی از سکانسهای این سریال با همذاتپنداری با فیلم «چه کسی امیر را کشت» این سریال را تماشا کردهاند. کمی که جلوتر برویم، مخاطب باهوش، این روزها این سریال را با تمام عیار بازیگریاش، با سریال «پوست شیر»، ساخته برادران محمودی قیاس میکند و همین امر کار توفیقی را کمی از قبل سختتر میکند؛ چراکه مخاطب این روزها بسیار آگاه است
بفرمایید کمی سریال ترکیهای
در خلاصه این سریال آمده است؛ پیمان بعد از یک سوء تفاهم خانوادگی با کامران درگیر میشود. گمانها به این سمت میرود که پیمان، کامران را کشته است. ماجرایی که شاید به قیمت زندگی پیمان تمام شود؛ اما از حق نگذریم این موضوع که مخاطب در پایان هر قسمت دچار شگفتی شده و نمیتواند اتفاقات قسمت بعدی را پیشبینی کند، باعث شده تا این سریال از سبد فیلمهای هفتگی مخاطبان کم نشود. گروه سازنده این سریال در این امر درست عمل کردهاند.
«سرگیجه» با به تصویر کشیدن یک ماجرای پیچیده جنایی در دل یک مثلث عشقی که به خیانت آلوده شده، سعی دارد شکل تازهای از داستانهای پلیسی را وارد سریالسازی شبکه نمایش خانگی کند؛ اما ضعفهای آشکاری در قصهپردازی و روند سریال وجود دارد که این اثر را بیشتر از یک اثر پیشرو، شبیه سریالهای ترکیه آی کرده که در شبکههای ماهوارهای پخش میشود، همچنین نداشتن هویت زمانی و مکانی هم از دیگر نقصهای آشکار این سریال است، از این جهت تمام سکانسهای «سرگیجه» را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ سکانسهای داخلی که در سه یا چهار لوکیشن ثابت فیلمبرداری شده و سکانسهای بیش از اندازه و زائدی که در ماشین گرفته شده است. شاید در نگاه اول در راه پیشبرد داستان، چندان این تقسیمبندی سکانسها اهمیت نداشته باشد؛ اما زمانی که بیش از اندازه بر این شکل فیلمبرداری اصرار وجود دارد، حتی فهم قصه را هم با مشکل روبهرو میکند و در مجموع تمام این موضوعات، این نوید را به مخاطب میدهد که شاهد سریالی متوسط رو به ضعیف خواهد بود.
/انتهای پیام/