به گزارش «سدید»؛ «تد لاسو» سریالی تلویزیونی است که نامش را از نام شخصیت اصلیاش وام میگیرد. تا به حال سه فصل از این سریال بیرون آمده و درمورد تولید فصل چهارم تردیدهای جدی وجود دارد. داستان این مجموعه به یک مربی فوتبال آمریکایی برمیگردد که از کانزانسسیتی برای هدایت یک تیم فوتبال انگلیسی یا همان فوتبال مشهورتری که همه میشناسیم، به جزیره میرود. میدانیم که فوتبال آمریکایی یک بازی مخصوص به جغرافیا و فرهنگ ایالات متحده است؛ حال آنکه فوتبال بریتانیایی یک بازی بینالمللی است و شاید مشهورترین ورزش در جهان باشد. از همینرو سریال تد لاسو با همجواری کنایهآمیز این دو مفهوم از فوتبال، در مدار همان کنایههای قدیمی که اروپا و آمریکا همیشه نثار هم میکردند قرار میگیرد. البته اینجا میتوان دوگانه آمریکا و اروپا را به دوگانه آمریکا و جهان هم تعمیم داد. این دفاع طنازانه از فرهنگ آمریکایی در شرایط ازهمگسیختگی آن جامعه و از بین رفتن اعتمادبهنفس آمریکاییها طراحی شد.
به عبارتی این سریال یک تاکید عمدی روی جذابیتهای آمریکایی بودن بود تا مجددا بتواند انسجام آن جامعه را برگرداند. در این خصوص، نویسنده اثر که خالق اولیه این ایده هم هست در مصاحبهای عنوان کرد وقتی ترامپ رئیسجمهور بود جامعه آمریکا وضعیتی شدیدا دوقطبی داشت و مردمش نمیتوانستند با هم گفتوگو کنند. این نویسنده چنانکه خودش گفته است میخواست در چنین شرایطی تصویری بسازد که این شکافها در آن نباشد. بعد از ساخته شدن سریال و به میدان آمدن فصل اولش در دوران قرنطینه کرونایی، کمکم مشخص شد که از جهات دیگری هم میشود به این مجموعه نگاه کرد. مثلا یک فرانشیز پولساز ورزشی. ترامپ بالاخره از اتاق بیضیشکل کاخ سفید رفت و جوزف بایدن رئیسجمهور شد. در دولت بایدن با فصلهای بعدی این سریال تحت عنوان اثری که میتواند به سلامت روانی جامعه کمک کند، برخوردهای مهربانانهای شد. در ادامه راجعبه مراحل پدید آمدن ایده تد لاسو از تبلیغ یک برنامه ورزشی تلویزیون تا سریالی پرمخاطب گفتهایم و فرآیند تکامل این ایده بررسی شده است. در بخش دیگری از پرونده پیشرو به آن شیوه تجاری که در عرضه چنین اثری به کار بسته شد پرداخته شده و مشارکت صاحبان اثر با صاحبان نشانهای معروف تجاری مورد اشاره قرار گرفته است. تحلیلی هم بر لایههای محتوایی اثر در پی اینها آمده که به مفهوم باور یا ایمان تاکید دارد و دوگانه فرهنگی آمریکا و اروپا یا آمریکا و جهان را برای تحلیل به همین بستر میآورد. یادداشت جداگانهای هم این سریال را با لحنی که همزبان مخاطبان عمومی باشد بررسی کرده است.
آیا داستان لزوما باید یک نتیجهگیری اخلاقی داشته باشد؟ از زمان باستان که فن داستاننویسی در یونان چهارچوبمند شد، نتیجهگیری اخلاقی را بهعنوان یکی از اجزای اصلی پیکره داستان در محاسبه قرار دادند. یعنی انگار چیزی است مثل پیرنگ و تعلیق و پردهبندی و امثال آن. در قرون وسطای غرب هم چنین بود. میگفتند پند اخلاقی مثل دارویی تلخ است و زیبایی و شیرینی داستان، به عسلی میماند که لبههای ظرف دارو را به آن آغشته کردهاند تا کودک بهانهگیر بتواند دارو را بخورد. در جوامع شرقی هم نتیجهگیری را فایده و کاربرد اصلی داستان میدانستند. اما به دوران هنر مدرن که رسیدیم، این قضیه مقداری محل مناقشه قرار گرفت. یکی از ویژگیهای سینمای آمریکا که آن را واجد یک زبان جهانی کرده، همین نتیجهگیریهای قابل رویت در داستانگوییشان است که عموما به شکلی نرم و دوستانه مطرح میشود. اصولا آنها قصهگو هستند و همان شیوههای جوابپسداده داستاننویسی را که از چند هزار سال پیش باب بودهاند، بهروزرسانی کردهاند. یکی از مولفههای اصلی قصهگویی همین است که مخاطب احساس کند پس از مطالعه اثر یا تماشای نمایش، به یک باور رسیده، یک چیزی فهمیده و به درک و دانش و احساسش چیزی اضافه شده است.
در قرون وسطای غرب هم چنین بود. میگفتند پند اخلاقی مثل دارویی تلخ است و زیبایی و شیرینی داستان، به عسلی میماند که لبههای ظرف دارو را به آن آغشته کردهاند تا کودک بهانهگیر بتواند دارو را بخورد. در جوامع شرقی هم نتیجهگیری را فایده و کاربرد اصلی داستان میدانستند. اما به دوران هنر مدرن که رسیدیم، این قضیه مقداری محل مناقشه قرار گرفت. یکی از ویژگیهای سینمای آمریکا که آن را واجد یک زبان جهانی کرده، همین نتیجهگیریهای قابل رویت در داستانگوییشان است که عموما به شکلی نرم و دوستانه مطرح میشود. اصولا آنها قصهگو هستند و همان شیوههای جوابپسداده داستاننویسی را که از چند هزار سال پیش باب بودهاند، بهروزرسانی کردهاند.
در سریال «تد لاسو»، این نتیجهگیری «باور» یا «ایمان» Believe است. خودت را باور کن، تو میتوانی، هیچچیز غیرممکن نیست... این جملات را بهطورکلی میتواند هرکسی را یاد جملات انگیزشی در ادبیات سوداگران بورس و رمزارز و امثال آن بیندازد یا روانشناسی زرد و بازاری را به یاد بیاورد. البته مفهوم و باور یا ایمان در ذات خودش شبیه به هیچکدام از اینها نیست، اما وقتی در بستر چنین داستانی قرار میگیرد، چنین حال و هوایی را تداعی میکند. باور وقتی در بافت گفتمان سرمایهداری قرار بگیرد میشود حباب توهم. چیزی که برای خنثی کردن اعتراض به بیعدالتیها تلقین میشود. آن را مرتب تکرار میکنند و جا میاندازند تا اگر در حق کسی بیعدالتی شد، همهچیز را به پای بیعرضگی خودش بگذارد نه اینکه حقش را خوردهاند و البته به درد این هم میخورد که عدهای آدم خوشباور را بسیج کنند تا سرمایههایشان را به یک قمار ازپیشباخته بیاورند. چه سرمایههای مادی و چه سرمایه عمر و کوشش و امید را. اما همین مفهوم باور وقتی در گفتمان عدالتخواهانه قرار گیرد، تبدیل به عنصری خواهد شد به نام مقاومت. باور در این بستر مفهومی، دیگر شبیه به توهم نیست، زیرا نتیجهگیری مادی را غایت خودش نمیداند و برای احقاق حق پدید میآید. باور یا ایمان چنانکه در سریال تد لاسو مطرح میشود، از جنس عدالتخواهانه نیست و تم شانسباوری را که در تبلیغات جریان سرمایهداری بسیار پربسامد است، در درون خودش دارد. از خود بپرسیم که چرا ما باید باور کنیم یک مربی شکستخورده فوتبال آمریکایی اگر به لیگ فوتبال بریتانیا که از برترینهای دنیاست بیاید و مربیگری یک تیم مهم را بهعهده بگیرد، بتواند آن تیم را به اوج برساند. برای دقیقتر شدن بحث باید لحظهای از موضوع سرگرمی عبور کنیم و صرفا روی چیزی تمرکز داشته باشیم که این مجموعه میخواهد بهعنوان نتیجهگیری اخلاقی جا بیندازد. این شانسباوری غولآسا در عالم واقع چه کسی را و چه ملتی را به موفقیت میرساند؟ در عالم واقع چقدر محتمل است که چنین اتفاقی حتی با غلظت بسیار پایینتر رخ بدهد؟ ما چطور میخواهیم آن باور را که در سریال رویش تاکید میشود باور کنیم؛ درحالیکه نهتنها خود موقعیت پیشآمده بسیار غلو شده است، بلکه مسیر این غلو هم غلط است. فقط یک دلیل میتواند مخاطبان را وابدارد که چشم بر این همه ناترازی داستان با منطق واقعی ببندند و آن دلیل سرگرمی است. هیچکس باور نمیکند که یک مربی شکستخورده فوتبال آمریکایی به انگلستان برود و مربی بسیار موفقی در لیگ برتر آنجا شود، اما این را در داستان سریال میپذیرد، چون رویای شیرینی است.
ما در تد لاسو با یک داستان که در دستهبندی «ماهی خارج از آب» قرار میگیرد طرف هستیم. ماهی خارج از آب (Fish Out of Water) به شخصیتی گفته میشود که که از زندگی روزمره خود حذف شده و ناچار است به دنیایی جدید و دیدگاهی جدید وارد شود. در این سریال تد چنین وضعیتی دارد، اما بهواقع اوست که روی موقعیت جدید، یعنی فضای فوتبال انگلستان تاثیر میگذارد. حالا به شکل عمیقتر بپرسیم آیا ایمان و باور، نتیجهگیری اخلاقی سریال تد لاسو است؟ بهنظر نمیرسد کاملا چنین باشد. چیزی که آنها از مفهوم باور مدنظر دارند، بهنوعی ترویج سبک زندگی و جهانبینی آمریکایی است. بهعبارتی مفهوم کلی و عام باور در اینجا مدنظر نیست؛ بلکه یک جهانبینی و سبک زندگی بهخصوص مدنظر است که برای عمومیت یافتن، در جلد مفهوم عمومی باور رفته است. آمریکاییهایی که ساده میگیرند و هیچچیز را بیخود پیچیده نمیکنند و اتفاقا به همین دلیل از بقیه موفقتر هستند، یک تم تکرارشونده در داستانگویی خود آمریکاییهاست. در مقابل اگر فیلمها و سریالها و داستانهای اروپایی را رصد کنیم، به موارد متعددی بر خواهیم خورد که خصوصیات آمریکاییها را زیر ضرب کنایه یا تمسخر گرفتهاند. تد لاسو دقیقا در همین گسل فرهنگی بین اروپا و آمریکا ایستاده که بهنوعی قابل تعمیم به دوگانه آمریکا و جهان هم است. بهعبارتی آنها قصه گفتند تا از فرهنگ و سبک زندگی و جهانبینی خودشان حمایت کنند که این در تمام دنیا باب است و هرکس یا هر کشوری بتواند، همین کار را میکند. اما مخاطبان در دیگر کشورها باید ببینند آیا با بخشی از فرهنگ یک کشور که تبلیغ میشود موافق هستند یا نه؟ و آیا آن نتیجهگیری با فرهنگ یا منافعشان همخوانی دارد یا ندارد؟
تد لاسو چگونه خلق شد؟
جیسون سودیکیس در ابتدا یک تایتل کاراکتر title character را در سال ۲۰۱۳ بهعنوان بخشی از یکسری تبلیغات تلویزیونی برای برنامه NBC Sports به تصویر کشید. این شخصیت برساخته، قرار بود پوشش برنامه آنبیسی اسپورت از لیگ برتر را تبلیغ کند که در آن لاسو بهعنوان سرمربی جدید تاتنهام هاتسپر F.C به تصویر کشیده شد. در حدود سال ۲۰۱۵، اولیویا وایلد، نامزد سودکیس در آن زمان به او پیشنهاد کرد که این شخصیت را بازبینی کند تا شاید در داستانی جدید، لاسو متوجه شود که باید مسیر شغلی خود را تغییر دهد. درحالیکه لاسو اصلی بهطور گستردهتری کمیک بود و در ضمن سودیکیس او را «جنگگرا» توصیف میکرد، با این حال تصمیم گرفت او را برای قرار گرفتن درقالب سریالهای تلویزیونی دلسوزتر کند و دلیل خود را برای انجام این کار در مصاحبهای با گاردین در می ۲۰۲۳ توضیح داد: «این فرهنگی بود که ما در آن زندگی میکردیم. من خیلی فعال آنلاین نیستم اما این فضا حتی روی من هم تاثیر گذاشت. سپس شما (در این فروشگاه فرهنگی) دونالد ترامپ را دارید که از پلهبرقی پایین میآید. من آن زمان با خودم میگفتم، این احمقانه است. بعد دیدیم ترامپ، باب چه چیزی را بین مردم ما باز کرد... از اینکه مردم ما نمیتوانند به حرف یکدیگر گوش دهند متنفر بودم. همهچیز در جامعه خیلی قطبی و دوگانه شد و فکر نمیکنم کار دنیا اینطوری پیش برود. من بهعنوان کسی که تازه پدر شده بود، نمیخواستم به این شکاف اجتماعی چیزی اضافه کنم. من نمیخواستم این شکاف را به تصویر بکشم.»
سرانجام بیل لارنس، تهیهکننده تلویزیون و خالق Scrubs، در سال ۲۰۱۷ برای کار روی یک سریال تلویزیونی براساس شخصیت استخدام شد. این سریال به کمپانی برادران وارنر تعلق دارد و شرکت تولیدی لارنس هم در آنجا مستقر است و حقوق پخش خطی سریال را کنترل میکند. تلویزیون یونیورسال، بهعنوان یکی از زیرمجموعههای NBC هم بهعنوان شریک غیرعامل در پروژه حضور دارد.
در ۱۹ آگوست ۲۰۲۰ بود که Apple TV+ سریال را برای فصل دوم 10 قسمتی تمدید کرد. بعدا تایید شد که فصل دوم به ۱۲ قسمت افزایش یافته است. در ۲۸ اکتبر ۲۰۲۰، این سریال برای فصل سوم تمدید شد. در قسمتی از بازبینی پادکست «پزشکان جعلی، دوستان واقعی با زک و دونالد»، لارنس نشان داد بهدلیل محدود بودن زمان سودیکیس پس از فصل سوم، تد لاسو احتمالا یک «نمایش سه فصلی» خواهد بود. در ژوئن ۲۰۲۲ برت گلدشتاین، همکار سودیکیس در فیلمنامه اظهار داشت که ما همچنان در حال نوشتن هستیم اما سریال پس از سه فصل به پایان میرسد. در مارس ۲۰۲۳، سودیکیس گفت فصل سوم پایان داستانی است که میخواستیم بگوییم و البته اضافه کرد احتمالاتی برای اسپینآف وجود دارد.
دیدار به وقت کاخ سفید
بازیگران این سریال، پیش از انتشار فصل سوم هم به کاخسفید رفتند. یکی از تصاویری که در فضای مجازی بسیار دیده شده، مربوط به توییتی از جو بایدن بود که روی دیوار اتاق بیضیشکل کلمه «believe» چسبانده شده بود. بازیگران تیم خیالی ریچموند روز بعد از انتشار این توییت به کاخسفید رفتند و با جو بایدن و همسرش دیدار کردند. رئیسجمهور ایالاتمتحدهآمریکا درحالیکه پیراهن ریچموند را در دست دارد و همسرش جیل بایدن هم در کنار اوست، از بازیگران «تد لاسو» در اتاق بیضیشکل استقبال کردند. بنا به خبری که از این دیدار منتشر شده، بازیگران تد لاسو درباره اهمیت سلامت روان صحبت کردند. بایدن در این دیدار گفت نزدیک به 500 میلیون دلار به ایالتها کمک کرده است تا در زمینه سلامت روان اقدام کنند و از برنامه پیشگیری از خودکشی حمایت شود.
چند حاشیه از این تیم فوتبال خیالی
در اکتبر ۲۰۲۱، Apple TV+ به قراردادی با لیگ برتر انگستان به ارزش 500 هزار پوند (حدود 682 هزار دلار) بست تا این سریال دارای آرمها، کیتها و جایزه لیگ از فصل سوم شود. در 6 مارس 2022، یک روز قبل از شروع فیلمبرداری فصل 3، شرکت نایک در حساب رسمی توییتر خود عکسی از لوگوی علامت تجاری Swoosh خود را که روی کیت AFC Richmond گنجانده شده بود منتشر کرد، به این معنی که تولید سریال با این برند به توافق رسیده است تا این شرکت بهعنوان سازنده کیت رسمی باشگاه خیالی ریچموند در قسمتهای آینده باشد. برخی از منابع به شباهتهای زیادی بین شخصیت تد لاسو و تری اسمیت، سرمربی فوتبال آمریکایی اشاره کردهاند. او اولین آمریکایی است که مدیر و سرمربی یک باشگاه حرفهای فوتبال انگلیسی شد. AppleMagazine (که ربطی به شرکت اپل ندارد) مینویسد که این سریال درواقع از داستان تری اسمیت، یک مربی فوتبال آمریکایی گریدرون الهام گرفته شده است که مالکیت تیم فوتبال اتحادیه انگلیس چسترسیتی را برعهده گرفت و متعاقبا خود را بهعنوان اولین نفر در مربیگری تیم معرفی کرد.
در مارس 2021، بیل لارنس اعلام کرد کالاهای رسمی تد لاسو قبل از پخش فصل دوم، عرضه خواهند شد. این کالاها ازجمله پیراهنهای فوتبال، در ژوئن 2021 در دسترس قرار گرفتند. در سال 2023، همزمان با انتشار فصل 3، نایک طیف کاملی از کالاهای AFC Richmond ازجمله پیراهن، هودی، لباس ورزشی و پیراهن تمرینی را عرضه کرد.
FA Cup انگلستان یکی از قدیمیترین و درعینحال یکی از مهمترین مسابقات فوتبالی این کشور بهشمار میرود و مسابقه فینال آن که در ورزشگاه ومبلی لندن برگزار میشود، مهمترین بازی فصل انگلستان است. در مسابقه فینال این جام در سال گذشته تعداد زیادی از بازیگران سریال Ted Lasso برای تماشای این مسابقه دعوت شدند و در قالب نقشهای خودشان در این مسابقه حضور پیدا کردند. پس از پایان بازی گزارشگری قصد تهیه گزارشی از حضور آنها را داشت و بههیچوجه تعدادی از آنها را نمیشناخت. بازیکنان تیم ایافسی ریچموند توانستند گزارشگر را قانع کنند که دنی روخاس یک شخصیت واقعی بهشمار میرود که از مکزیک برای تماشای این بازی مهم به پایتخت انگلستان آمده است و گزارشگر این شبکه تلویزیونی هم تحتتاثیر این حرکت قرار گرفت. آنها همچنین آهنگ مخصوص شخصیت دنی روخاس را همخوانی کردند.
/انتهای پیام/