نگاهی به کتاب غرب زدگی جلال؛
 کتاب «غرب‌زدگی جلال» یکی از مشهورترین و معروف‌ترین کتاب‌های «جلال آل‌احمد» است، بسیاری آل‌احمد را با این اثر می‌شناسند. او درباره شتاب‌زدگی نسبت به آداب و رسوم غرب صحبت می‌کند و غرب‌زدگی را نقد کرده است.

به گزارش«سدید»؛ کتاب «غرب‌زدگی جلال» یکی از مشهورترین و معروف‌ترین کتاب‌های «جلال آل‌احمد» است، بسیاری آل‌احمد را با این اثر می‌شناسند. او درباره شتاب‌زدگی نسبت به آداب و رسوم غرب صحبت می‌کند و غرب‌زدگی را نقد کرده است، فصل‌های مختلف این کتاب، غرب را از دیدگاه‌های مختلف به چالش کشیده است؛ اما نکته مهم این است که تمام اهالی فرهنگ و هنر یک بار هم که شده ممکن است گذرشان به این کتاب نخورده باشد، ولی جایی را که دلشان بخواهد، از این اثر و در کل، از وجوه زیست غربی برداشت و مصادره به مطلوب می‌کنند.

غرب را بشناس و بگو

اگر جلال آل‌احمد را به‌عنوان یک نویسنده اجتماعی‌نویس قبول داشته باشیم، او در برخی از فصل‌های این کتاب، غرب و تفکراتش را با بینش و جهان‌بینی درست تعریف کرده و غرب‌زدگی را نوعی بیماری می‌داند؛ اما نکته مهم این سال‌ها این است که قشر فرهنگ و هنر، طبقه الیت، نخبگان، دانشگاهیان و جامعه روشنفکران ایران، این نوع نگاه را عمدتا نقض می‌کنند و بدون جهان‌بینی درست، تریبون دفاع از غرب و نگاهش به زندگی اجتماعی را در دست می‌گیرند. آن‌ها معتقدند در آن طرف آب‌ها، همه چیز درست و اصولی در جای خود قرار گرفته و خوانشی که از زیست غربی دارند، غالبا مثبت بوده و مخاطبان‌شان را به همان سمت و برداشتی که می‌خواهند می‌برند و می‌کشانند.

آزادی زن؛ شعار یا واقعیت؟

اتفاقی که در شهریور سال ۱۴۰۱ و به مدت چند ماه در کشور رخ داد و جامعه را ملتهب و برخی را به جوش و خروش وادار کرد، یک بُعد سطحی و تقلیل‌یافته از خواست و خوانش آزادی به سبک غربی بود که در این میان عده‌ای از طیف‌های مختلف جامعه و نیز فرهنگ و هنر را علیه حکمرانی سیاسی و فرهنگی کشور شوراند و در پی آن، ادعا کردند در غرب آزادی و عدالتی هست که در اینجا نیست؛ اما جلال آل‌احمد از واجبات غرب‌زدگی یا مستلزمات آن، به آزادی زنان اشاره می‌کند و آن را شعاری برای به بند کشیدن زن شرقی در مقام یک کارگر ارزان‌قیمت می‌داند؛ چراکه در واقع در تمام امور به آن‌ها برابری و آزادی عطا نشده و فقط روی مسأله کشف حجاب، اصرار شده است و نه حق رأی یا حق طلاق و حق دیگری. در واقع به زن فقط حق تظاهر و خودنمایی داده شده است. زنی که حافظ سنت، خانواده، نسل و خون بوده است را به ولنگاری کشیده‌ایم و در واقع به او مقام، مسئولیت و شخصیتی نداده‌ایم، بلکه مصرف‌کننده جدیدی ساخته‌ایم برای لوازم آرایشی، پوششی و هر چیزی که به تظاهر و خودنمایی مربوط شود.

از خانه جلال تا برج‌های الهیه

زندگی لوکس و گران قیمت یکی از اتفاقاتی است که امروزه گریبان‌گیر جامعه به اصطلاح فرهیخته سیاسی، فرهنگی و هنری شده که سعی می‌کنند ژست تمایز در آگاهی و تفاوت در تعقل با پیوست بر ایرانی‌محوری داشته باشند؛ اما هر آنچه در پیرامون افکار، مواضع و زیست خصوصی و حرفه‌ای آن‌ها رخ می‌دهد، تماما تسلیم سبک و مدل غرب‌گرایی بوده که تجمل، مصرف‌گرایی و پز‌های روشنفکری و از همه مهم‌تر عطش تلاقی زندگی ایرانی با زیست فرهنگ غربی، در آن بیداد می‌کند. در چند هفته گذشته خبر عروسی گران قیمت محمدرضا گلزار در کانون توجهات قرار گرفت و تیتر بسیاری از رسانه‌ها شده بود، همان بازیگر بار‌ها مردم را به خرید آپارتمانی در یکی از کشور‌های حوزه خلیج فارس تشویق کرده بود یا رفتار و مواضع برخی سیاستمداران و اهالی سینما، ورزش و فرهنگ که بر اساس سبک زندگی غربی است؛ اما آنچه جلال آل‌احمد در کتاب خود برای قشر آگاه این جامعه بر جا گذاشته، چیز دیگری است، او بنای شهرنشینی و نگاه اجتماعی که اتفاق افتاده را نگاه سست می‌داند و این نگاه را که هر چیز که برای آن‌هاست، درست است را نقض می‌خواند.

سیاستمدارانی که در جایگاه سیاست‌گذاری تمام تلاش خود را می‌کنند که کشور معطل توافق و رضایت دولتمردان غربی باشد و به تضعیف تمام‌عیار نگاه داخلی پرداخته و سلبریتی‌های همفکر را نیز همسو کرده و هر جایی که آن روی سکه ظاهر فریبنده مدرنیته قرار است رو شود، با شدت بسیار آن را با رسانه‌های‌شان، ماسکه و توجیه می‌کنند. نمونه بارز و فعلی آن، ماجرای سرکوب شدید مردم در مهد آزادی اروپایی، یعنی فرانسه و سکوت و توجیه غرب‌گرایان اهل سیاست، فرهنگ و هنر. نکته جالب ماجرا این است که روشنفکران غرب‌زده ایرانی عمدتا و غالبا نظر و دفاعیه‌ای از غرب دارند که پشت این اظهارات هیچ مطالعه، تحقیق، پژوهش، علم، سواد لازم و تخصصی وجود ندارد و اگر با هر کدام از این افراد یک مناظره تخصصی صورت پذیرد، در انتها چیزی جز هوچی‌گری، فرافکنی و ظاهربینی تعصبی از غرب‌گرایی، عاید مخاطب نخواهد شد


دو روی سکه سیاستمداران

در اهالی سیاست و مراتب قدرت در بدنه، جناح‌ها و احزاب از هر طیف نیز این درد و گرفتاری با شدت بیشتر و خطرناک‌تری وجود دارد؛ چراکه لزوما یک سیاستمدار که نیل به زیست غربی دارد، اگر در مقطعی در قدرت تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری قرار گیرد، رویکرد‌ها و عملکرد‌هایی را پیش خواهد برد که جامعه و کشور به سمت و سوی امیال او پیش برود و ایران از هر آنچه نگاه و رویه گفتمانی انقلاب اسلامی است، دورتر گردد.

سیاستمدارانی که در جایگاه سیاست‌گذاری تمام تلاش خود را می‌کنند که کشور معطل توافق و رضایت دولتمردان غربی باشد و به تضعیف تمام‌عیار نگاه داخلی پرداخته و سلبریتی‌های همفکر را نیز همسو کرده و هر جایی که آن روی سکه ظاهر فریبنده مدرنیته قرار است رو شود، با شدت بسیار آن را با رسانه‌های‌شان، ماسکه و توجیه می‌کنند. نمونه بارز و فعلی آن، ماجرای سرکوب شدید مردم در مهد آزادی اروپایی، یعنی فرانسه و سکوت و توجیه غرب‌گرایان اهل سیاست، فرهنگ و هنر. نکته جالب ماجرا این است که روشنفکران غرب‌زده ایرانی عمدتا و غالبا نظر و دفاعیه‌ای از غرب دارند که پشت این اظهارات هیچ مطالعه، تحقیق، پژوهش، علم، سواد لازم و تخصصی وجود ندارد و اگر با هر کدام از این افراد یک مناظره تخصصی صورت پذیرد، در انتها چیزی جز هوچی‌گری، فرافکنی و ظاهربینی تعصبی از غرب‌گرایی، عاید مخاطب نخواهد شد. افرادی که در کسوت‌های مهم، تصمیماتی را اتخاذ کرده‌اند و اعمال نظر راهبردی داشته‌اند که کشور را به ورطه بحران کشانده‌اند و از همین بحران‌ها، علیه اقتدار و امتیاز‌های داخلی استفاده و ظاهر فریبنده اروپایی و آمریکایی را به اسم آزادی و رفاه بر مردم تحمیل کرده‌اند.

سکوت شمار زیادی از جامعه‌شناسان که در وقایع پاییز ۱۴۰۱ ایران صبح تا شب تحلیل ارائه می‌دادند در مقابل ماجرا‌های فرانسه نمونه‌ای از هژمونی «غرب‌زدگی» در میان روشنفکران و برخی دانشگاهیان است که عمدتا گرایش‌های اصلاح‌طلبانه دارند. سکوت در مقابل بحران لیبرال دموکراسی و نظام سرمایه‌داری در فرانسه واقعیت تلخ جریان روشنفکری کشور است.

کتابی برای تلنگر در زمان

جلال آل‌احمد در «غرب‌زدگی» سعی دارد به ما بفهماند که چرا باید با این تاریخ چند هزار ساله و تمام فراز و نشیب‌هایی که طی کرده‌ا‌یم، اکنون خود را در مقابل دنیای غرب خوار ندانیم و به غرب‌زدگی تن ندهیم، او قبل از نگارش این کتاب درباره تئوری‌هایش تحقیق کرده و حرف مستند می‌زند، این یعنی اگر آل‌احمد هم باشی، بدون اطلاع، رفرنس و فکت دقیق، حرفی نخواهی زد چه برسد به اینکه با یک نگاه اجمالی، سطحی و سلیقه‌ای، رسانه و صفحه شخصی‌ات را در شبکه‌های اجتماعی تریبون حرف‌ها و مواضعی از غرب قرار دهی که در واقعیت و حقیقت باطن دیگری دارد.

/انتهای پیام/

منبع: صبح نو

ارسال نظر
captcha