به گزارش«سدید»؛ نه از دست جزیره «فارو» و زندان کاری برآمد، نه از کار اجباری «شورآباد» و طناب دار. اعتیاد به موادمخدر؛ افیونی که قانون مبارزه با آن به ۲مهر۶۷ برمیگردد و اجرای جدی آن در سال۱۳۶۸ کلید خورد. افیون، قاچاقچیان بسیاری را به چوبههای دار سپرد و معتادان بسیاری را به زندان انداخت. شورآباد ــ اردوگاه کار اجباری ــ هم زورش به مهار افیون نرسید. جزیره فارو هم به کمک آمد، اما کار به جایی نبرد تا اینکه خرداد۱۴۰۱ مدیرکل سابق دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر از چهارمیلیون و ۴۰۰هزار مصرفکننده خبر داد.
به گفته حمیدرضا صرامی حدود ۱۵میلیون نفر در کشور بهصورت روزمره دغدغه و نگرانی در عرصه موادمخدر دارند. در میانه بازارگرمیهای افیون که هر روز از نسخه جدیدی رونمایی میکند، متادون جانمیگیرد. به روایت آمارها، ۴۰درصد مرگومیرها ناشی از سوءمصرف متادون است. آمارهایی که تاکید دارند در سال ۹۸ از آمار ۴۴۷۲ فوتی ناشی از موادمخدر، ۱۶۰۱مورد مربوط به سوءمصرف متادون بوده، آماری که در سال بعدش یعنی ۹۹ از ۴۶۳۷ فوتی ۱۸۰۴ فوتی متادون به نام خود ثبت کرده بود. سال۱۴۰۰ هم از ۵۳۴۲ فوتی چیزی حدود ۲۱۰۱ فوتی به سوءمصرف متادون برمیگشت.
پای «متادون» زمانی به داروخانهها باز شد
تا از نشت آن در بازار آزاد جلوگیری شود! ماجرایی که دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان تهران در همان بازه زمانی گفته بود: «همه ما معتقدیم نشت متادون وجود دارد و باید مشخص میشد این نشت در مرحله تولید است یا در شرکت پخش صورت میگیرد یا زمانی که متادون تحویل معاون فنی مراکز درمان سرپایی اعتیاد شده یا هنگام توزیع در این مراکز.» اگرچه محمدعلی اسدی معتقد بود جمعبندیها گویای نشت متادون از مراکز درمان سرپایی اعتیاد است، چراکه اگر مطمئن میشدند نشت از کارخانه است حتما کارخانه را کنترل میکردند. شاید بههمیندلیل بود که از نیمه سال۹۷ کمیته درمان ستاد مبارزه با موادمخدر موضوع توزیع متادون از طریق داروخانههای منتخب را مصوب کرد تا مراکز درمان نگهدارنده در پنج استان بهصورت آزمایشی اجرا شود. آبان۹۹ مدیرکل نظارت بر دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو هم یکی از علل این تصمیم را نشت داروی متادون از مراکز سرپایی ترک اعتیاد به بازار سیاه عنوان کرد. در همان دوره رئیس سازمان غذا و دارو هم به این مسأله واکنش نشان داده بود. محمدرضا شانهساز عنوان کرده بود: «از نظر قانونی هر دارویی که در کشور تایید شده و در فهرست دارویی کشور باشد باید در داروخانه عرضه شود.» شانهساز تاکید داشته متادون هم یک داروست که باید در داروخانه عرضه شود: «توزیع این دارو در مراکز ترکاعتیاد هنوز قطعنشده، اما طبق توصیه سازمان بهداشت جهانی باید این دارو در داروخانهها توزیع شود.»
همه ما معتقدیم نشت متادون وجود دارد و باید مشخص میشد این نشت در مرحله تولید است یا در شرکت پخش صورت میگیرد یا زمانی که متادون تحویل معاون فنی مراکز درمان سرپایی اعتیاد شده یا هنگام توزیع در این مراکز
شناسایی و جمعآوری کار سادهای است
کمپهای اعتیاد؛ کاروکاسبیای که گویی حسابی سکه شده تا جایی که هر روز تبلیغ یکی از این کمپها در گوشهای از شهر خودنمایی میکند. کمپهایی که قارچگونه در گوشه و کنار شهر سبز میشوند تا به حاشیهسازیهای افیون و دردسرهایش بیفزایند. کمپهایی که در میانه تبلیغات و گفتن از مزایایشان از همهچیز میگویند جز پروندههای جنایی که هرازگاهی به پروندههای دیگر افزوده میشوند. تبلیغات این کمپها که اغلب غیرمجازند، نوید از رهایی میدهند؛ رهاییای که زیر سایه شوم متادون هیچگاه دستیافتنی نیست. محراب، سالها پیش کمپش را در اطراف شهرری راه انداخته. به اعتقاد محراب، دلایل مختلفی باعث شده این کمپها به حیاتشان ادامه دهند: «برخی از خانوادهها دوست ندارند کسی متوجه شود یکی از اعضایشان اعتیاد دارد، برای همین به این کمپها ــ غیرمجازها ــ رو میآورند.» اگرچه به گفته محراب، هزینهها هم در انتخاب این مراکز بیتاثیر نیست: «هزینه این کمپها و مراکز اغلب نسبت به کمپهای مجاز پایینتر است و همین مسأله باعث شده برخی شهروندان به این مراکز رویبیاورند.» به گفته محراب، شناسایی و جمعآوری این کمپها کار سادهای است: «سازمان بهزیستی مجوز مراکز ترکاعتیاد را صادر میکند. مشخص کردن تعداد کمپهایی که در هر محدوده فعالیت میکنند هم کار سختی به نظر نمیرسد. جمعآوری این کمپها هم به نفع کمپهای مجاز است و هم خانوادهها با خیالی آسوده بیمارشان را به کمپها میسپارند.»
این درد پایان ندارد
سنش از میانهبالاست با چهرهای استخوانی و کمی آفتابسوخته. صدایخشدار ناشی از مصرف مواد هنوز بر تارهای صوتیاش باقی مانده تا از مصرف سنگین سالهای دور بگوید؛ زخمی که برای همیشه بر تن کاوه ماند؛ مردی که روزگاری ۲۰سالی در اسارت افیون بوده: «از جمعهای دوستانه شروع شد و در نهایت به کارتنخوابی رسیدم.» سرووضع کاوه مایه خجالت خانواده و اطرافیان بود به وقت خماری و نشئگیهایش: «خانواده بارها در کمپهای مختلف بستریام کردند. یک کمپ کتک میزد. یک کمپ خبری از غذا و پزشک و... نبود. بههرحال هر کمپ داستان خودش را داشت.» درمان قطعی نشدن و به بیراهه رفتن کمپها در درمانش باعث شد ۲۰سال درد بکشد و حسرت یک روز زندگی عادی بر دلش بماند: «یک روز خودم از دربهدری و خماری به تنگ آمدم و خودخواسته رفتم کمپ.» راهکار کمپ، جایگزینی متادون بهجای هرویین بود: «استدلالشان این بود با متادون درد کمتری میکشی!» خریدوفروش متادون با قیمتهای گزاف در کمپ بازار خوبی راه انداخته بود: «هرویین را ترک کردم، اما متادون با من باقی ماند.» اعتیاد به متادون، یادگاری کمپ بود برای کاوه: «مدتی به خودم میگفتم متادون که اعتیاد نیست، اما واقعیت چیز دیگری بود، معتاد متادون شده بودم.» خلاصشدن از شر متادون دوباره کاوه را راهی کمپ کرد: «این درد گویی هیچگاه پایان ندارد.» خیلی از همدورهایهای کاوه در همان کمپ تاب نیاوردند: «خیلیها با متادون اوردوز کردند.»
کوچ از شیشه به هرویین با متادون
جگرگوشهاش را اسیر شیشه دید و همه زندگیاش در لحظهای آوار شد روی سر محمد. پدری که با پول کارگری نان زن و بچه را داده بود و حالا به وقت بازنشستگی و دوران آسایشش جوان معتادی به خانه میدید: «خدا برای هیچ پدری نخواهد. انگار دنیا روی سر آدم آوار میشود و تو حتی توان دستوپازدن هم نداری.» برخی کمپها به قدوقواره جیب و پول بازنشستگی محمد نبودند: «هزینه کمپها خیلی بالاست و خیلیها از پس تامین آن برنمیآیند. بار آخر نزدیک به چهارمیلیون تومان پول دادم که یک روز بیایند و شهریار را از خانه ببرند؛ برای ۲۱ روزی که میگفتند ترک میکند و سالم به خانه برمیگردد.» بارها بستریکردن به اجبار در کمپهای مختلف تصمیم محمد بود برای نجات پسرش شهریار: «چارهای نداشتم. کاری از دستم برنمیآمد. بارها در کمپهای مختلف بستریاش کردم، اما افاقه نکرد.» شهریار آخرینبار در کمپ بستری شد تا از شر شیشه راحت شود، اما حالا هرویین مصرف میکند: «برای ترک شیشه، متادون تجویز کرده بودند و بعد از آمدن از کمپ برای ترک متادون به هرویین رو آورده است.»
متادون هم مخدر است
ایستگاه آخر؛ کمپهایی که آدمهای عاصی از آنچه در مغزاستخوانشان لانه کرده به آن پناه میبرند. اینجا آدمهای جداشده از زندگی دور هم جمع میشوند تا به مرور زخمهایشان مرهم گذاشته شود و دوباره گرهی جدید به زندگیشان بزنند. آدمهای رهیدهای که دور هم جمع شدهاند زیر سقفی مشترک تا دوباره رویای زندگی بسازند؛ رویایی که گویی قرار نیست هیچوقت رنگ واقعیت به خود بگیرند. رویایی که درنهایت قربانی متادون میشود تا پاکشدن برایشان در حد و اندازه حسرت باقی بماند. به اعتقاد رامین محمدپور، متأسفانه روزبهروز بر تعداد افرادی که خودسرانه و بدون تجویز پزشک قرص و شربت متادون مصرف میکنند افزوده میشود. او بر این باور است که اعتیاد به مصرف قرص و شربت مثل هر مادهمخدر دیگری، عوارض و علائم جسمی، ظاهری و روحی خودش را دارد. به باور این پزشک، وقتی که فرد در پروسه درمان و ترک خود اعتیاد به متادون پیدا میکند مجبور به شروع دوره تازهای از ترک میشود. بیشتر کمپهای ترکاعتیاد روشی اصولی و مستمر برای درمان اعتیاد افراد ارائه نمیکنند و همچنان روشهای قدیمی و سنتی را دارند.
کمپهایی که آدمهای عاصی از آنچه در مغزاستخوانشان لانه کرده به آن پناه میبرند. اینجا آدمهای جداشده از زندگی دور هم جمع میشوند تا به مرور زخمهایشان مرهم گذاشته شود و دوباره گرهی جدید به زندگیشان بزنند
ماندگاری اعتیاد سفید
متادون؛ اعتیاد سفیدی است که کارشناسان معتقدند باید تحت نظارت بهزیستی و علومپزشکی باشد. به باور صاحبنظران، حوزه فروش آزاد این دارو یعنی رویارویی با آسیبهای متعدد. پزشکان و فعالان این حوزه بر این باورند که میزان ماندگاری متادون بیشتر از موادمخدر دیگر است و اغلب افراد معتاد درمان سختتری را برای ترک متادون پشتسر میگذارند. درواقع میزان سندرم محرومیت آن قویتر از موادمخدری مثل تریاک و هرویین است: «داروی متادون برای کاهش شدت درد و خماری در زمان ترکاعتیاد تجویز میشود، اما ساختاری همانند مرفین و هرویین دارد. برخی معتادان در زمان ترک ماده مخدر اصلی به مصرف بیرویه و طولانیمدت متادون رویمیآورند و متاسفانه به این دارو اعتیاد پیدا میکنند. ازجمله علائم اعتیاد به متادون افسردگی، میل به خودکشی، تپش قلب، اختلالات تنفسی و ... است.» به باور محمدپور، اعتیاد بیماری سختی است و درمان پیچیدهای دارد و بههمیندلیل است که بیماران بسیاری موفق به درمان اعتیاد نمیشوند و بازگشت به اعتیاد دارند؛ بنابراین باید در یک مرکز تخصصی بهصورت مداوم تحتنظر پزشک باشند و درمانهای غیردارویی به آنها ارائه شود.
/انتهای پیام/