به گزارش«سدید»؛ گفته میشود الگوی مهاجرت ایرانیان تغییر کرده و در حال حاضر پدیده مهاجرت از کشور به مرز بحران رسیده است. پدیدهای که علل و عوامل زیادی در ایجاد و تقویت آن اثر گذار بوده است. اما امروزه علاوه بر وجود نگرانیها از شتاب فزاینده مهاجرت، تغییر سن مهاجران هم به چالشی جدید در کشور تبدیل شده است. در نشستی با حضور دکتر محمود مشفق مدیر گروه جمعیت شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر رسول صادقی دانشیار جمعیت شناسی دانشگاه تهران و نایب رئیس انجمن جمعیت شناسی ایران، دلایل شتاب مهاجرت و زمینههای موثر در این باره بررسی شد.
آیا به صورت کلی مهاجرت را پدیدهای مثبت میدانید یا منفی؟
مهاجرت میتواند هم مثبت و هم منفی باشد. این موضوع به این بستگی دارد که مهاجرت در اثر چه عواملی و از طریق چه مکانیزمهایی اتفاق میافتد و اینکه مهاجران چه افرادی با چه مشخصاتی هستند و از کجا به کجا میروند و از سوی دیگر هزینهها و منافع مهاجرت برای کشور فرستنده و گیرنده چه مقدار است.
دلیل پیشتازی کشورهای اروپایی در اقتصاد؛ اقدام به جذب نخبگان و مستعدان سایر جوامع
به طور مثال اگر جریان مهاجرت به گونهای باشد که نیروی انسانی متخصص و سرمایه انسانی خود را از دست دهیم و به نوعی فرار مغزها یا خروج نیروی انسانی کارآمد رخ دهد، میتواند برای کشور فرستنده بسیار زیانبار باشد و میتواند دارای منافع برای کشور گیرنده باشد.
در واقع متخصصی که دارای دانش، تخصص و کارآئی در یک زمینه خاص است، به نوعی موتور محرکه اقتصادی محسوب میشود، ما آن را دو دستی به کشوری دیگر تقدیم میکنیم، که از آن بهره برداری کند. یکی از دلایل پیشتازی کشورهای اروپایی از نظر اقتصادی این است که این کشورها از نظر سیاستهای مهاجرتی، اقدام به جذب نخبگان و مستعدان سایر جوامع میپردازند و آنها میتوانند زمینه پویائیهای اقتصادی را فراهم کنند.
هر چند این دیدگاه مطرح میشود که مهاجرت از نظر اجتماعی و فرهنگی ترکیب جمعیتی این کشورها را بر هم زده است، ولی مهاجرت همواره برای این کشورها دارای منافع اقتصادی بوده است و علت اینکه فاصله بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته همچنان حفظ شده و تداوم پیدا کرده و همچنان برنامههای مهاجرت پذیری جز برنامههای و سیاستهای کلان و خرد این کشورهاست، به دلیل منافع زیاد مهاجرت برای این کشورهاست.
پس در اینجا ساختار سیاسی و اجتماعی کشورهای مبدا و مقصد در فرستادن و پذیرفتن مهاجران اهمیت دارد؟
بله همینطور هست. عمدتا مهاجرت برای کشورهای در حال توسعه و کشوری، چون ایران پدیدهای منفی است، چون ما فرستنده نیروی انسانی هستیم. البته اینجا، اما و اگرهای زیادی هم هست. اگر مهاجران بروند و آنجا ماندگار شوند یا ارتباط شان با کشور مبدا قطع شود، خسارت زیادی خواهد داشت، اما اگر مهاجر ارتباط خود را با کشور مبدا حفظ کرده و دستاورد مهاجرت را برای کشور خود بفرستد، باز مهاجرت میتواند اثر مثبت داشته باشد. مثلا هندوستان توانسته از این اثر مهاجرت بسیار استفاده و سود کند.
چون خود این کشورها ظرفیت و زیرساختهای لازم را برای ایجاد اشتغال نداشتند، نیروی انسانی خود را به عنوان نیروی مازاد میفرستند و مازادهای برگشتی توانستند به بخش اقتصادی خود که در فقر مطلق بودند، کمکهای زیادی کنند. از طرفی دیگر نگاه حاکمیتی و سیاستی به پدیده مهاجرت همبسیار دارای اهمیت است. همواره برای خیلی از افراد مهاجر، مهاجرت پدیده مثبت بوده و افراد مهاجر به امید زندگی بهتر و شرایط بهتر مهاجرت میکنند. حال برخی به انتظارات خود دست پیدا میکنند و برخی دیگر دست پیدا نمیکنند، ولی در هر حال این پدیده دو سویه است و سطوح متفاوتی دارد.
مهاجرت هم فرصت است و هم چالش
از نگاه جامعه شناسی مهمترین ابعاد پدیده مهاجرت را چگونه ارزیابی میکنید؟
اینکه مهاجرت یک فرصت است یا چالش، را باید در سطوح مختلف دید و باید ارتباط آن را با ویژگیهای افرادی که مهاجرت میکنند و جامعهای که در آن مهاجرت رخ میدهد، بررسی کرد. مهاجرت یکی از ویژگی های بارز روزگار ماست که با روندهای توسعه اقتصادی و سیاسی بسیار درهم تنیده است. امروزه، مهاجرت دیگر تنها به عنوان شکست توسعه تلقی نمی شود، بلکه به عنوان بخش جدایی ناپذیری از فرایند توسعه است. هرچند، مهاجرت، همیشه راه حل چالش های توسعه ای نیست و آن می تواند فرایندهای توسعه در مناطق مبدأ را به ویژه از طریق مهاجرت سرمایه انسانی مختل نماید و با هجوم گسترده مهاجران به مناطق مهاجرپذیر نیز فشارهای زیادی بر زیرساختارهای آن وارد سازد. بنابراین، مهاجرت هم می تواند فرصت باشد و هم چالش، که در این زمینه بستر سیاستی و مدیریت مهاجرت نقش بسیار مهم و کلیدی ایفاء می کند. با اینحال در مجموع مهاجرت به صورت بالقوه پدیدهای مثبت است و فرصتهای زیادی را میتواند برای فرد مهاجر و کشور مبدا و مقصد ایجاد میکند. اما نکته مهم این است که باید ببینیم سرمایه انسانی چقدر در توسعه کشورها نقش دارد؟ در دنیای جدید که عصر مهاجرت و جابجایی بین المللی است، بحث سرمایه انسانی نقش زیادی در توسعه پیدا کرده است.
اما باید دید مهاجرت بین المللی برای کشور ما فرصت هست یا چالش؟ آیا مهاجرت با بازگشت هست یا نه؟ مهاجرت میتواند نه تنها باعث انتقال پول و سرمایه باشد، بلکه باعث ارتقای فناوری و تکنولوژی برای کشور بشود. اما وضعیتی که برای ایران رخ میداده، این است که افراد با سطح تحصیلات بالا از کشور خارج میشوند و افراد با سطح تحصیلات پایین وارد کشور میشوند و این نشان دهنده این مساله است که جایگزینی مهاجرت هم اتفاق نمیافتد. در این شرایط مهاجرت از ایران تبدیل به یک مسئله و چالش اجتماعی و جمعیتی شده است.
سازمان و نهاد مشخصی برای مدیریت مهاجرت نداریم
مساله دیگر در مهاجرت و تبدیل چالشهای آن به فرصت، بحث مدیریت مهاجرت است. ما در ایران با اینکه در اسناد بالادستی به مدیریت مهاجرت اشاره شده، ولی سازمان و نهاد مشخصی برای مدیریت مهاجرت نداریم و گویی مهاجرت رها شده است و این پدیده در درون خانوادهها و به صورت فردی اتفاق میافتد؛ بنابراین پدیده مهاجرت در این چارچوب نمیتواند برای کشور ما منافع داشته باشد.
یکی از مباحث مهم برای کشورها که ذیل سیاست گذاری اجتماعی است، بحث سیاست گذاری مدیریت مهاجرت است. در صورت وجود سیاستگذاری مشخص و مدیریت مهاجرت و بازگشت و چرخش است که مهاجرت را میتوان یک فرصت دانست؛ بنابراین برای کشور ما که مدیریت مهاجرت ندارد و مهاجرت رها شده است و آن جایگزینی اتفاق نمیافتد و بازگشت خیلی اندک است، مهاجرت بیشتر یک چالش هست تا فرصت.
میل عمومی به مهاجرت بیشتر شده است
آیا میتوان گفت که در حال حاضر مهاجرت تبدیل به یک بحران اجتماعی شده است؟
مشفق: ما در این زمینه نمیتوانیم اظهار نظر قاطع داشته باشیم، چون اطلاعات و دادهها در زمینه فرایند مهاجرت و تعداد مهاجرت ناقص است. ما باید یک سازمان متولی امر مهاجرت داشته باشیم که اطلاعات خود را به صورت ماهانه، روزانه و سالیانه به روز کند و بدانیم چند نفر در حال مهاجرت هستند با چه تخصصی از کشور میروند و به کدام کشور میروند. در حال حاضر ما این نوع اطلاعات را نداریم، آنچه که به صورت عمومی درباره مهاجرت اعلام میشود، در نتیجه یک سری مطالعات پیمایشی است که عمدتا مبتنی بر نگرش سنجی و تمایل سنجی است و اینکه در عمل چه تعداد مهاجر داریم، مشخص نیست. ولی میل عمومی به مهاجرت بیشتر شده است، اما آمار متقن درباره اینکه تبدیل به بحران شده است یه نه؟ نداریم. حتما ضروری است اطلاعات و دادههای را مستدل شده جمع آوری کنیم. اما دادههایی سازمان بین المللی مهاجرت و بانک جهانی نشان میدهد که نرخ خالص مهاجرت در ایران رو به افزایش است.
مهمترین دلیل و افزایش میل عمومی به مهاجرت را چه میدانید؟
مشفق: مهاجرت یک پدیده تک عاملی نیست، اما یکی از علل مهم مهاجرت به مشکلات اقتصادی است و به خاطر کمبود فرصتهای شغلی که در کشور هست و بالا بودن نرخ بیکاری تحصیل کرده ها، مهاجرت رخ میدهد. مهاجران کسانی هستند که در سن کار و فعالیت تصمیم به ترک کشور میگیرند و عموما به خاطر سطح دستمزد و اشتغال است. البته بخشی از دلایل مهاجرت هم تحصیلی است که مقداری اینتمایل هم در خارج از کشور بالا رفته است.
البته برخی مطالعات نشان میدهند که میل به مهاجرت در کشور رو به افزایش بوده است، اما میل به مهاجرت با اقدام برای مهاجرت خیلی متفاوت است. تبدل میل به اقدام از نظر روانشناسی رفتاری، یک پرسه چند مرحلهای است، بنابراین نمیتوان اظهار داشت که، چون میل به مهاجرت افرایش یافته است، آمار مهاجران هم بیشتر شده است.
نظر شما در این باره چیست؟
پدیده مهاجرت به عنوان یک مساله و چالش اجتماعی است و مصداقهای زیادی برای اثبات این موضوع است، اما اینکه ما مهاجرت بین المللی از ایران را یک بحران در نظر بگیریم، موافق نیستم. بلکه یک چالش و مساله است. بحث بحران زمانی مطرح میشود که مهاجرت شکل تودهای به خودش بگیرد.
مهاجرت یک برساخت اجتماعی است
ما تقریبا یک روند صعودی در بحث مهاجرت داشتیم، ولی در یک مقاطعی به دلیل بحرانهای اجتماعی و سیاسی، این روند صعودی اوج گرفته است. مثلا در سال ۸۸ این وضعیت را داشتیم. در سال ۹۴ یک مقداری روند افزایشی کند شد و ثابت ماند. حتی بحثهایی درباره بازگشت ایرانیان هم مطرح میشد. تقریبا از سال ۱۳۹۶ جریان مهاجرت اوج گرفت و در دوران کرونا و در سطح بین المللی مهاجرت کاهش پیدا کرد، ولی بعد از کرونا مجددا این پدیده افزایش پیدا کرد.
مهاجرت هر چند یک مساله اجتماعی است، اما خودش برآیندی از نیازهای و چالشهای متعدد در کشور ایران است و مهاجرت اصطلاحا یک برساخت اجتماعی است و اینجاست که یک سری عوامل به عنوان پیشران مهاجرت مطرح میشود.
درست است که آمار دقیقی درباره مهاجران خارج از کشور نداریم، ولی اخیرترین آمار را شورای ایرانیان خارج از کشور ۵.۲ میلیون اعلام کرد، اما برخی برآوردها هم، ۷ میلیون مهاجر از ایران را اعلام میکنند. وقتی در کشورهای مقصد، سطح تحصیلات و تخصص و شغلی که ایرانیان دارند از سطح عمومی آن جامعه بالاتر است، نشان دهنده این مساله است که مهاجرت در کشور ما یک مهاجرت خاص است و به نوعی مهاجرت افراد با سطح تحصیلات و مهارت بالا است. علاوه بر روند افزایشی مهاجرت در سالهای اخیر، میل به مهاجرت نیز افزایش پیدا کرده و طبق پیمایشهای ملی این میل در دهه ۹۰ دو برابر شده است.
البته همه افرادی که میل به مهاجرت دارند، قطعا موفق به مهاجرت نمیشوند، چون برای مهاجرت نیاز به سرمایه تحصیلی و یادگیری زبان کشور مقصد است، بنابراین بخش قابل توجهی از این افراد نمیتوانند مهاجرت کنند. هر چند در سطح بینالمللی بحثی به نام مهاجرت اجباری داریم، ولی مسالهای به نام سکونت اجباری هم داریم. افرادی هستند که دنیای خودشان را جایی دیگر ساخته و به فکر مهاجرت هستند، اما نمیتوانند و در این زمینه ناموفق هستند و نارضایتی اجتماعی در بین این قشر بسیار بالاست.
الان مهاجرت به سطح دبیرستانهای ما رسیده است
قبلا طبقات متوسط به بالا و با تحصیلات بالا، درگیر مهاجرت بودند، ولی الان مهاجرت به سطح دبیرستانهای ما رسیده است. یا حتی قبلا در شهر و بویژه در کلانشهرهای ما بود الان در روستاها نیز وجود دارد. مثلا در شهرستان دره شهر در ایلام، روستایی وجود دارد که تعداد زیادی از جوانان آن به استرالیا مهاجرت کرده اند و یا در شهرستان سردشت باز هم روستایی وجود دارد که خیلی از ساکنان آن به انگلیس رفته اند. پس این مساله نشان میدهد، در برخی مناطق کشور فرهنگ مهاجرت در ایران شکل گرفته و مهاجرت در حال تبدیل شدن به یک هنجار است و به امر عادی تبدیل شده است.
حتی مهاجرت به این شکل است که نه تنها بحث میل به رفتن در حال افزایش است، بلکه اگر کسی هم در حال بازگشت است اولین سوالی که از او میپرسند این است که چرا برگشتی؟ غیر از نهادهایی که مشکوک به بازگشت این فرد میشوند. گفتمانی شکل گرفته که مهاجرت را پدیده مثبتی میداند و بازگشت را منفی و گفتمانهایی تولید میشود که هر کس دوست ندارد بماند، برود. در حالیکه این بدترین گفتمان برای جامعه است که در حال بازتولید است و افرادی را تشویق به این امر میکنیم که هر کسی دوست ندارد از کشور برود و این میتواند جریانات مهاجرت را بیشتر کند. در این نوع فضا که مهاجرت امر مثبتی میشود و بازگشت امر منفی میشود، این بدترین وضعیتی است که یک کشور میتواند تجربه کند.
بحث مهاجرت در سطح بین المللی هم افزایش پیدا کرده که یک علت آنبه خاطر تغییرات نسلی و جنسیتی است و نسلهای جدید به خاطر اینکه در معرض فضای مجازی و رسانهای هستند، بیشتر اطلاعات درباره مهاجرت دارند. همچنین بازتولید تصاویر رسانهها درباره مهاجرت، هم بی اثر نیست.
یک فرهنگ مهاجرت هم در حال شکل گرفتن است
آنچه الان در کشور ما به عنوان چالش وجود دارد، اینکه علاوه بر روند افزایشی مهاجرت در کشور، یک فرهنگ مهاجرت هم در حال شکل گرفتن است. بسیاری از خانوادهها در حال سرمایه گذاری بر روی فرزندانشان هستند که آنها را برای رفتن آماده کنند.
قبلا اگر جریان مهاجرت از ایران به سمت کشورهای آمریکای شمالی و استرالیا و اروپا بیشتر بود، الان به سمت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس زیاد شده است. جایی که رقابت برای نیروی انسانی ماهر هست، مثلا عمان، امارات و قطر. حتی در سالهای اخیر مهاجرت از ایران به این کشورها از شکل و پوشش فردی به مهاجرت شرکتی یا موسسهای تبدیل شده و مثلا یک شرکت دانش بنیان هم دست به مهاجرت میزند.
یکی از عوامل دیگر مهاجرت، درآمد سرانه است. بسیاری از افراد وقتی درآمد خود را با دیگر افراد هم سطح خود در کشورهای دیگر مقایسه میکنند، دست به مهاجرت میزنند. ایران جز کشورهایی است که درآمد سرانه پایینی دارد.
در نهایت اینکه، گسترش شبکههای اجتماعی مهاجران، می تواند باعث ایجاد فرهنگ مهاجرت در جامعه فرستنده شود، یعنی جایی که مهاجرت بخشی از مجموعه رفتاری افراد آن جامعه خواهد شد. در چنین جوامعی، که قهرمانانش، مهاجران آن و مهاجرت جزء امور مقدس است؛ اعضاء آن یا رفته اند یا خواهند رفت و یا برای همیشه در حسرت رفتن خواهند ماند.
ضرورت یک برنامه ریزی و بستههای سیاستی و حمایتی
با توجه به توضیحات درباره مهاجرت عموم مردم، این روزها به نظر میرسد مهاجرت نخبگان هم شتاب بیشتری به خود گرفته، دلیل این امر چیست؟
مهاجرت نخبگان گونهای از مهاجرت است که میتواند بدترین نتایج را برای کشور فرستنده داشته باشد. دلیلش هم میتواند متعدد و متفاوت باشد. منزلت اجتماعی و اقتصادی، توجه دولت و جامعه به این قشر، بهره برداری و اثرگذاری و بطور کلی عوامل گوناگون و متعددی در این زمینه نقش دارند. برای نمونه، یکی از علتهای این افراد میتواند تفاوت دستمزدها و منافع مورد انتظار ناشی از سرمایه انسانی باشد. وقتی یک فرد متخصص، سطح دستمزدهای خود را در ایران با کشوری که قصد مهاجرت به آن را دارد مقایسه میکند، متوجه دستمزد چندین برابری در برخی کشورهای دیگر میشود، طبیعتاً این فرد مهاجرت میکند. بحث هزینه-فایده سرمایه انسانی در اینجا میتواند نقش داشته باشد.
دولت برای مهاجرت نخبگان و متخصصان باید برنامه عملی و مؤثر داشته باشد تا تفاوت درآمدی و ارزش مورد انتظار این افراد با کشورهای مقصد مهاجرت زیاد افزایش نیابد. با توجه به روند تورم اقتصادی حاکم در اقتصاد کشور، متخصصین و پزشکان و نخبگان ما درآمد خوبی ندارند و دولت باید برنامه ریزی و بستههای سیاستی و حمایتی برای این قشر داشته باشد، که وضعیت معیشتی آنها بهتر شود. بطور کلی سیاستهای اقتصادی، رفاهی و اجتماعی بایستی در جهت تعدیل و کاهش دافعههای مهاجرتی کشور باشد.
اما یکی از دلایل مهاجرت پزشکان و متخصصان این است که آیا آن تخصصی که داشته به اندازه کافی برایش آورده اقتصادی یا مادی داشته است و به اندازه کافی حقوق و دستمزد میگیرد یا نه؟ طبق فرهنگ مهاجرتی که در کشور شکل گرفته ما شبکههای مهاجرتی را داریم که زمانیکه فردی مهاجرت میکند میتواند به صورت بالقوه به چند نفر دیگر کمک کند که مهاجرت کنند.
مثلا در دانشگاه شریف اگر دانشجویانی دست به مهاجرت زدند و رفتند، اطلاعات کشور مقصد را در اختیار سایر دانشجویان قرار دهند و تمام آنزمینه و عوامل موثر برای مهاجرت را برای فرد بالقوه فراهم میکنند. اما ما همین کار را برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور و جذب مهاجر انجام نمیدهیم. در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری هم اشاره شده که حفظ نخبگان و تشویق به بازگشت و ایجاد زمینه سازی برای آنها تاکید شده، ولی تا الان هیچ نهاد و وزارتخانه این سیاست را تبدیل به یک بسته حمایتی نکرده است و سیاستی برای بازگشت متخصصان نداریم.
بخش زیادی از مهاجرت دانشگاهیان به خاطر احساس طردشدگی است
نگاه شما به دلایل و عوامل مهاجرت نخبگان با توجه به حاشیه امنی که در کشور دارند، چیست؟
یکی از موضوعات مهم در مهاجرت افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، مساله منزلت اجتماعی و احساس مفید بودن و اثربخشی است. اینکه چقدر در زمینههای تخصصی، جامعه از آنها بهره مند میشود و یا برعکس چقدر احساس طرد شدگی و ناامیدی میکنند. به نظرم بخش زیادی از مهاجرت هایِ رخ داده به دلیل مقوله دوم یعنی احساس طردشدگی است؛ بنابراین سرمایه انسانی ما با احساس طردشدگی که داشته است، تبدیل به سرمایه اقتصادی و اجتماعی نشده است. در این شرایط طبیعی است افرادی که دارای ارتباطات و سرمایه مالی قابل توجهی دارند، دست به مهاجرت میزنند.
یک اتفاق دیگر که مدتی است شاهد آن هستیم، لغو قرار دادهایی است که برای اعضای هیات علمی پیمانی میباشد. این وضعیت نه تنها اعضای هیات علمی بلکه دانشجویان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد که به مهاجرت بیاندیشند و اقدام کنند.
در این وضعیت دانشگاه تبدیل به جایی میشود که به جای تولید سرمایه انسانی، متخصص این کار را برای کشورهای دیگر انجام میدهد. به خاطر همین در یک شرایط خاص، پیک مهاجرتی اتفاق میافتد و شرایط سیاسی نقش بسیار تعیین کنندهای در بروز و تقویت مهاجرت دارد. این وضعیت یعنی هدررفت سرمایه انسانی که سالها برای آن سرمایه گذاری شده است.
در تکمیل صحبتهای دکتر صادقی درباره جذب فراوان دانشجو و عدم انطباق باید بگویم، ما در یک دورهی زمانی در کشور به صورت توده وار جمعیت جوانی داشتیم که آنها در سن آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی قرار گرفتند و به دنبال این تقاضا در آموزش عالی، طبیعتا وزارت علوم به صورت بسیار گسترده دانشگاهها را گسترش داد. جمعیت قابل توجه و گستردهای وارد نهاد آموزش عالی کشور شدند. زمانیکه حجم گستردهای از جمعیت جوان کشور وارد آموزش عالی میشوند و برای تحصیل آنها بسترسازی میشود، این آموزشها باید منطبق با بازار کار و نیازهای اقتصادی و شغلی کشور باشد.
توسعه بی رویه آموزش عالی بدون توجه به بازارکار
ما بدون اینکه در محتوای آموزشی کلاسیک و قدیمی تحولی ایجاد کنیم، نظام آموزشی قدیم را اجرا کردیم و از یک سو وزارت علوم به عرضه نیروی تحصیلکرده میپردازد، از سوی دیگر، چون بسترهای لازم را برای ورود این افراد به بازار کار ایجاد نکردیم، طبیعی است که این افراد به بن بست شغلی میخوردند. در این شرایط، افراد تصمیم به ادامه تحصیل میگیرند، برای اینکه بتوانند با مدرک تحصیلی بالاتر، فرصتی برای پیدا کردن شغل فراهم شود. در این شرایط آن عدمانطباق نظام آموزش عالی و نظام اقتصادی تشدید میشود در حالیکه ما نیاز به سطوح تحصیلات بالاتر نداریم. در واقع ما به توسعه بی رویه آموزش عالی بدون توجه به بازارکار و نیازهایمان پرداختیم که طبیعتاً پیامد چنین شکافی مهاجرت و بیکاری است.
غالب شدن رویکرد امنیتی؛ در بحث بازگشت ایرانیان خارج از کشور
در صحبت هایتان به بحث مدیریت مهاجرت و سیاست گذاری در این باره پرداختید… بیشتر توضیح میدهید؟
در سطح سیاستهای کلان برای مهاجرت عمدتا بحث مدیریت مهاجرت و تشویق به بازگشت و بهره مندی از ایرانیان خارج از کشور دیده شده است. اما در سطح اجرا یک برنامه راهبردی در این زمینه وجود ندارد. در مقوله مهاجرت مقداری دیدگاهها و نظرات متفاوتی وجود دارد که همین مساله خود میتواند چالشهایی را به وجود آورد. مثلا در بحث بازگشت ایرانیان خارج از کشور، رویکرد امنیتی غالب میشود. در حالیکه در سیاست گذاری مهاجرت باید همه ابعاد موضوع در نظر گرفته شود.
یکی از بحثهای مغفول قانون جمعیت، همین بحث مهاجرت است. هر چند یک اشاره جزئی شده، اما اصلا کافی نیست. رویکرد اصلی در این قانون هم افزایش باروری است، اما بایستی توجه داشت که بدون برنامه بودن در حوزه مهاجرت، قطعا سیاست هایی، چون حمایت از خانواده را زیر سوال میبرد.
یک عامل مهمی که میتواند رشد جمعیت ایران را در آینده در یک زمان کوتاه تری به رشد منفی برساند و سالمندی جمعیت با سرعت بیشتری اتفاق بیافتد، همین وضعیت مهاجرت جوانان است.
اگر بحث ما جوانی جمعیت و افزایش جمعیت است، باید شرایطی مهیا کنیم که جمعیت جوان همینجا بماند و به ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری بپردازد. پس اینکه در برخی از قوانین و سیاستها نوعی ناسازگاری وجود دارد، درست است. مهاجرت اثر اجرای قانون حمایت از خانواده را از بین میبرد، چرا که بخش عمده مهاجران، جوانان هستند.
شما اثر قانون و سیاستهای فعلی را در پدیده مهاجرت چگونه تحلیل میکنید؟
قانون جوانی جمعیت، بیشتر رویکرد رفاهی و حمایت اقتصادی در رابطه با زوجین جوان دارد. یعنی در جهت حمایتهای اقتصادی و مالی تشویقی برای فرزندپروری است. این قبیل سیاستها در اکثر کشورها تحت عنوان سیاستهای حمایت از خانواده نام دارد. در کنار این سیاستهای حمایتی که تاکید بر فرزند آوری دارد، ما باید از آنجمعیتی که کارکردش، جوان سازی جمعیت است، مورد حمایت قرار گیرد.
دو مساله مهم در پدیده مهاجرت؛ مهار تورم و دیگری اشتغال
اگر ما در سیاستهای اجتماعی که عمدتا بحث بر سر حمایت از خانواده میباشد، قوانین جامع نداشته باشیم، نه تنها این قوانین کارکرد فرزندپروری را ندارند، بلکه مهاجرت را هم بیشتر میکند.
دو سیاست مهمی که باید دولتها در پدیده مهاجرت پیگیری کنند، یکی بحث مهار تورم و دیگری افزایش نرخ اشتغال موثر است. اگر بتوانید اشتغال زایی کنید و تورم را مهار کنید، ثبات اقتصادی ایجاد میشود و میل افراد به زندگی در کشور بیشتر میشود. در مهارتورم افراد باید این امید را داشته باشند تا چندین سال آینده، درآمدشان کفاف زندگی شانرا میدهد. اگر درآمد افراد کاهش پیدا کند و سیاستهای برای حمایت از شغل آنها نداشته باشد، طبیعی است که فرد کشور را ترک میکند.
پس قوانین و سیاستها زمانی اثر بخش است که برای مسائل بنیادی چشم انداز روشن داشته باشد نه اینکه سیاستهایی همچون یک مسکن موقت در نظر بگیرید.
راهکار شما برای پدیده مهاجرت چیست و اگر وضع به همین روال پیدا کرد با چه مسائلی در آینده روبرو خواهیم بود؟
پدیده مهاجرت یک مساله و چالش برای کشور ما است، مهمترین تبعات آن بحث جمعیتی است که در این صورت جمعیت جوان را از دست میدهیم. از طرف دیگر ما حتی در مورد افراد ماندگار در کشورهای خارجی، سیاست مشخص نداریم. با توجه به وجود سفارتهای مختلف، اما هیچ برنامهای نداریم. شبکه سازی و جذب ایرانیان خارج از کشور را نداریم، بنابراین این مساله را رها کردیم. در حالیکه بخشی از توسعه کشورهایی نظیر چین و هند مدیون مهاجرانش در کشورهای دیگر است. مهاجرت فی نفسه بد نیست، ولی اگر رها بشود میتواند چالشهای متعددی رخ دهد.
چالش بعدی در پدیده مهاجرت تنوع مهاجرتی است که رخ داده و این میتواند ترکیبهای جمعیتی در کشور ما را بهم بزند. مثلا در آن روستای ذکر شده در استان ایلام الان فقط دختران مجرد به همراه سالمندان در این روستا باقی مانده اند. این وضعیت، مساله ازدواج جوانان را مختل خواهد کرد. مهمترین بحث در پدیده مهاجرت، مدیریت کردن آن است.
در مدیریت باید به چند نکته توجه کرد اول از منظر نهادی، باید سازمان متولی برای این پدیده در کشور داشته باشیم که هم کار مطالعاتی انجام دهد و هم ارتباط با ایرانیان خارج از کشور داشته باشد؛ و زمینههای سرمایه گذاری، بازگشت و چرخش را فراهم کند. همچنین ضروری است، شبکههایی ایجاد شود و تعامل و ارتباطات با دانشجویان و اساتید خارج از کشور برقرار شود.
بحث بعدی فرهنگسازی است. باید فرهنگهای موجود و گفتمانهای موجود درباره بازگشت و مهاجرت اصلاح شود.
نکته بعدی بسترسازی است. ما بهلحاظ بسترهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حفظ و نگه داشت جمعیت را باید در جامعه ایجاد کنیم. وقتی این مولفهها نباشد، قطعا موج جریان مهاجرتی شکل میگیرد و در شرایط خاصی اوج میگیرد.
پدیده مهاجرت را میتواند در دو وضعیت متفاوت تصور نمود، یکی اینکه آیا این موج مهاجرت یک طرفه و بدون بازگشت است؟ اگر بدون بازگشت باشد، طبیعتا آثار منفی زیادی برای کشور خواهد داشت، چون در اثر این جریان مهاجرت یکطرفه سرمایه انسانی خود را از دست میدهیم. وقتی حفظ جمعیت یا به عبارتی ذخیره سرمایه انسانی برای یک کشور مهم است، حفظ و نگهداشت آن از اهمیت مضاعفی برخوردار خواهد بود. باید در این زمینه سرمایه گذاری جدی و اساسی کنیم. خسارت ناشی از مهاجرت به مراتب بسیار بیشتر از خسارت جمعیت به دلیل کاهش زاد و ولد و باروری است.
همچنین وقتی به ترکیب سنی و جنسی مهاجران توجه میکنیم. با توجه به اینکه سن اغلب مهاجران ۱۵ تا ۳۵ سالگی است، عمدتا این افراد سن ازدواج و فرزندآوری هستند. پس از دست دادن چنین گروه جمعیتی، یعنی از یک سو از دست دادن جمعیت جوان و از سوی دیگر از دست دادن ظرفیت باروری و فرزندآوری است، لذا مهاجرت فرستی، مسئله پیری جمعیت و سالخوردگی جمعیت را بسیار تشدید میکند. همچنین از دیگر تبعات مهاجرت از دست دادن سرمایه انسانی و اقتصادی است و در نهایت ذخیره سرمایه انسانی رو به تحلیل میرود.
مهاجرت یک جریان آزاد و دو طرفه است و هیچ کشوری نمیتواند درها را به روی مهاجران ببندد و نمیتوان کسی را به اجبار در یک کشور نگه داشت. اما میتوان جاذبههای ماندن را بالا برد و یا از طرفی ظرفیتهای لازم را ایجاد کنیم تا به عنوان کشور مقصد، بتوانیم پذیرای مهاجران باشیم. اگر شرایط برای بازگشت مهاجران برقرار باشد، با توجه به توانمندی هر کدام از آنها، طبیعتا هر کدام از آنها میتوانند موتور محرکه تولید و رشد برای کشور در حوزههای مختلف باشند.
یکی از دلایل رشد اقتصاد ترکیه مساله بازگشت مهاجرانش بوده است و بخشی از شکوفایی اقتصاد ترکیه به این دلیل بوده است. به همینخاطر جریان مهاجرت باید یک حرکت رفت و برگشتی بشود. اگر دو طرفه بشود تقویت گفتگوی فرهنگی، رشد ارتباطات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و پیوندهای فرهنگی تقویت میشود و رشد اقتصادی بالا میرود. در بحث امنیت هم میتوان مانند سایر کشورها سطح امنیت مهاجران را بالا برد، ولی اینکه بازگشت مهاجران را به صورت کلی متوقف کنیم، خسارتهای زیادی برای کشور به بار خواهد آورد.
/انتهای پیام/
منبع: عطنا