نگاهی به فیلم «نبودن»؛
فیلم سینمایی «نبودن» یک فیلم درام و اجتماعی است که در سال ۱۴۰۰ توسط علی مصفا کارگردانی شده است. داستان فیلم درباره روزبه است که برای تحقیق درباره گذشته پدر کمونیست خود به پراگ می‌رود و درگیر یک پرونده پلیسی می‌شود.

به گزارش«سدید»؛ فیلم سینمایی «نبودن» یک فیلم درام و اجتماعی است که در سال ۱۴۰۰ توسط علی مصفا کارگردانی شده است. داستان فیلم درباره روزبه است که برای تحقیق درباره گذشته پدر کمونیست خود به پراگ می‌رود و درگیر یک پرونده پلیسی می‌شود. این فیلم با استقبال خوب منتقدان و بینندگان روبه‌رو شده و توانسته است جوایزی هم دریافت کند. فیلم «نبودن» را در کارنامه کاری مصفا به‌عنوان نویسنده و کارگردان باید یک گام رو به جلو ارزیابی کرد.

در جست‌وجوی گذشته

این فیلم یک اثر درام و اجتماعی است که با دیدگاهی نوین و خلاقانه به گذشته و حال ایران نگاه می‌کند. فیلم با استفاده از عناصر سینمایی مانند فضا، صدا، تصویر و موسیقی، یک جو متفاوت و جذاب ایجاد می‌کند که بیننده را درگیر خود می‌کند. فیلم همچنین با توجه به رویداد‌های تاریخی و سیاسی، به بحث‌های فرهنگی و اخلاقی نیز پرداخته است.
فیلم دارای دو سطح روایت است، یک سطح حال که درباره زندگی روزبه در پراگ است و یک سطح گذشته که درباره خاطرات پدر روزبه است. این دو سطح با استفاده از فلش‌بک‌ها و تغییرات رنگ و صدا به هم متصل می‌شوند. فیلم شخصیت‌های مختلف و پیچیده‌ای را به تصویر می‌کشد که هر کدام دارای انگیزه‌ها، تعارض‌ها و تحولات خود هستند. شخصیت روزبه یک شخصیت جست‌وجوگر و مبارز است که با چالش‌های زندگانی روبه‌رو می‌شود. شخصیت پدر روزبه یک شخصیت آرمانگرا و قهرمان است که با سختی‌های سیاسی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.
فیلم با استفاده از فضا‌های مختلف و متنوع، یک تضاد بین دو جهان را نشان می‌دهد. فضای پراگ یک فضای زیبا، آرام و مدرن است که با رنگ‌های روشن و صدا‌های آرام‌ساز نمایش داده می‌شود. فضای ایران یک فضای تاریک، سرد و قدیمی است که با رنگ‌های تیره و صدا‌های تند و بلند نمایش داده می‌شود. این تضاد بین دو جهان، نشان‌دهنده یک تفاوت فرهنگی و سیاسی است که روزبه را درگیر می‌کند.
فیلم با استفاده از موسیقی‌های مختلف، یک حالت هنری و عاطفی به فیلم می‌دهد. موسیقی‌های پراگ شامل آهنگ‌های کلاسیک، جاز و پاپ هستند که با ساز‌های پیانو، ساکسوفون و گیتار اجرا می‌شوند. موسیقی‌های ایران شامل آهنگ‌های سنتی، مذهبی و انقلابی هستند که با ساز‌های سنتور، نی و تمبک اجرا می‌شوند. این موسیقی‌ها با تغییرات روح و رمز، بیننده را به حالت‌های مختلف وارد می‌کند.

فرامتن «نبودن»

فیلم سینمای «نبودن» در فرامتن خود هم به مسائل مختلفی می‌پردازد. در واقع علاوه بر خط سیر داستان فیلم، مسائلی هم در ضمن قصه طرح می‌شود که این مسائل حائز اهمیت است. کمونیسم و انقلاب یکی از مسائل فرامتن قصه «نبودن» است.
فیلم، داستان پدر روزبه را روایت می‌کند که یک کمونیست فعال بوده و در زمان انقلاب اسلامی بازداشت و شکنجه شده است. فیلم به تاریخچه و ایدئولوژی کمونیسم در ایران، نقش آن در جنبش‌های دانشجویی و سرکوب آن توسط رژیم‌های قبل و بعد از انقلاب، همچنین به تضاد بین آرزو‌های آزادانه یک کمونیست و واقعیت‌های تلخ گذشته و حال می‌پردازد.
مهدی اکبری، منتقد سینما و مدیر مسئول ماهنامه فیلم در مطلبی به ارزیابی فیلم «نبودن» پرداخته و نوشته است: «فیلم نبودن یک اثر جذاب و پرطنز است که با زبان ساده و روان، داستانی را روایت می‌کند که هم برای خودش جذاب است و هم برای بیننده. فیلم با توجه به موضوع خود، از طنز و اغراق به‌خوبی استفاده می‌کند و شخصیت‌های آن را به‌خوبی شکل می‌دهد.»
سارا عباسپور هم دیگر منتقدی است که در مورد این فیلم تحلیل و نقد ارائه کرده است. او که عضو انجمن منتقدان سینما است، در مورد فیلم «نبودن» نوشته است: «فیلم نبودن یک اثر تاریخی و اجتماعی است که با دیدگاهی نوین و خلاقانه به گذشته و حال ایران نگاه می‌کند. فیلم با استفاده از عناصر سینمایی مانند فضا، صدا، تصویر و موسیقی، یک جو متفاوت و جذاب ایجاد می‌کند که بیننده را درگیر خود می‌کند. فیلم همچنین با توجه به رویداد‌های تاریخی و سیاسی، به بحث‌های فرهنگی و اخلاقی نیز پرداخته است.»
حسین حسین‌زاده، اما نگاه مثبتی به این فیلم ندارد. او به‌عنوان منتقد و استاد دانشگاه، فیلم «نبودن» را یک اثر ضعیف تلقی کرده و نوشته است: «فیلم نبودن یک اثر ضعیف و ناموفق است که با تقلید از الگو‌های سینمای جهان، چیز جدید و اصلی ارائه نمی‌دهد. فیلم با داستان پرتکرار و پیش‌پا افتاده خود، بیننده را خسته و بی‌حوصله می‌کند، همچنین با نادیده گرفتن واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی، به تحریف و تبعیض پرداخته است.»

راه‌های طی نشده علی مصفا

مصفا بیش‌تر به‌عنوان بازیگر شناخته می‌شود تا کارگردان و تهیه‌کننده؛ اما چند سالی است که در این وادی هم قدم گذاشته است. مصفا در این سال‌ها در مقام نویسنده و کارگردان، فیلم «هم‌سایه»، «فریب شعر»، «سیمای زنی در دوردست»، «پله آخر» و «نبودن» را ساخته است. او همچنین تهیه‌کنندگی برخی آثار مثل «نبودن»، «خط فرضی»، «مسخره‌باز»، «یلدا»، «در دنیای تو ساعت چند است؟» و «پله آخر» را تهیه کرده است که نشان از علاقه او به قدم گذاشتن در مسیر‌های تازه جز بازیگری است.
آثاری که مصفا ساخته یا حتی به‌عنوان بازیگر در آن حضور داشته است، آثار خاصه و غیر عامه‌پسند هستند. در واقع آثاری هستند که دنیای خاص خود را دارند و سعی می‌کنند مخاطب را به تأمل وادار کنند. به‌عنوان مثال یکی از مهم‌ترین آثار مصفا به‌عنوان بازیگر فیلم سینمایی «با من برقص» سروش صحت بود که دنیای خاص آن و اینکه به دنبال آگاهی‌دادن به مخاطب در مورد معنا و مفهوم زندگی و مردم بود، کاملا آن را تبدیل به یک اثر خاص کرد.
مصفا پس از سال‌ها تجربه بازیگری در سینمای ایران و کارگردانی دو فیلم موفقی که برای او جوایز بسیاری از جشنواره‌های معتبر خارجی به همراه آورد (او پس از ساخت فیلم سیمای زنی در دوردست، با فیلم بعدی‌اش، پله آخر، برنده جایزه فیپرشی از چهل‌وهفتمین جشنواره کارلووی واری شد) در سومین گام کارگردانی خودش به سراغ فیلمی رفته که تمام لحظاتش در یکی از مهم‌ترین شهر‌های قاره اروپا جریان دارد. پراگ به‌عنوان سمبل شهری که مردمش سیاست، عشق و هنر را همچون جزئی جدایی‌ناپذیر از سبک زندگی روزمره‌شان پذیرفته و حوادث ناشی از تحولات گوناگون این سه عنصر تأثیرگذار را با پوست و استخوان‌شان زیسته‌اند، محل مناسبی برای شکل‌گیری درامی می‌شود که در آن هر شخص با انبوهی از خاطرات پیدا و پنهان، گویی به دنبال گمگشته‌ای است که هر گونه تلاشی برای دست یافتن به آن، نتیجه‌ای جز سرگشتگی، حیرت و از خود بیگانگی ندارد.
اصولا آثاری که مبنای اصلی خود را بر پایه سفر و تم جست‌وجو برای یافتن حقیقت بنا کرده است و بیش از هر چیز می‌کوشند به جای طراحی حوادث پر از تنش، بر روی شخصیت اصلی و فراز و فرود‌های درونی او تمرکز کنند، داستان پر افت‌وخیز چندانی برای ارائه نداشته و این اتفاقات ریز و حتی حضور اشیایی مثل دوربین و آن تکه کوچک الماس و فرود آمدن ناگهانی جغد بر لبه پنجره است که نقش کلیدی و پیش برنده را در درام بازی می‌کند.
علی مصفا با تأثیرپذیری آشکار از این‌گونه سینما (میزانسن‌های طراحی شده توسط کارگردان و حرکات نرم و آهسته دوربین مسعود سلامی در برخی لحظات، ما را به یاد فیلم‌های آنگلوپولوس می‌اندازد) و با بودجه اندکی که از مشارکت سرمایه‌گذار اروپایی به دست آورده، کوشیده است اثری جمع و جور با داستانی مینیمالیستی را دستمایه کار خود قرار دهد که در آن اغلب کاراکتر‌های تأثیرگذار در درام فیلم‌نامه، حضور چندانی در متن فیلم پیدا نمی‌کنند. (پدر سال‌ها است که فوت شده و از برادر ناتنی هم جز جسمی بی‌جان، چیزی نمانده و همسر و فرزندش هم تنها می‌توانند به اندازه یک فیلم ویدئویی خانوادگی در زندگی او حضور داشته باشند.)
در واقع با اینکه فیلم دارای داستانی جذاب است؛ اما در شخصیت پردازی برخی کاراکتر‌ها دچار نقصان می‌شود و از سوی دیگر «نبودن» در نزدیک شدن به نسخه‌های اصلی و جهانی خود هم موفق نیست. بااین‌حال در سینمای ایران فیلم نو و ژانری کمتر تجربه شده محسوب می‌شود و مصفا در ادامه سینمای خاص خود، این فیلم را ساخته و از این جهت قابل‌تقدیر و ستایش است. سینمایی که در صورت تکامل می‌تواند تبدیل به سینمای ویژه و خاص مصفا در سینمای ایران شود و او را تبدیل به سینماگر مؤلف کند. برای ارزیابی در این زمینه باید منتظر آثار بعدی مصفا بود. در مجموع «نبودن» اثری قابل‌قبول در کارنامه مصفا است؛ اما فیلمی است که به‌شدت می‌توانست بهتر ساخته شود؛ چراکه مشابه‌های جهانی آن وجود دارد و کیفیت بسیار بالاتری را به مخاطب عرضه کردند.
فیلم «نبودن» در حال اکران است و مخاطب عمومی با آن چندان ارتباط برقرار نکرده است. البته در این زمینه تبلیغات ضعیف و قهر مردم با گیشه و سینما هم مؤثر است؛ اما «نبودن» فیلمی است که ارزش دیدن دارد و باید این نوع سینما در داخل کشور تقویت شود تا تنوع ژانر در سینمای ایران افزایش پیدا کند و سینمای کشورمان محدود به ۳-۲ ژانر نشود.

/انتهای پیام/

منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha