به گزارش«سدید»؛ سلیمان منصور را نه تنها در فلسطین، بلکه در دنیا با نقاشی معروف «جمل المحامل» میشناسند؛ پیرمردی که فلسطین را به دوش میکشد و آوارگی طولانیمدت مردم فلسطین را در درون خود استعاره دارد. سلیمان منصور هنوز ۲۶ سال بیشتر نداشت که آن اثر را خلق کرد اما آن نقاشی چنان معروف شد که به گفته خودش، گاهی مردم بدون اینکه تصویری از او داشته باشند، نقاشی او را بر دیوار خانههای خود نصب میکنند. این نقاشی و شخصیت اصلی آن، گویی خود نقاش است؛ سلیمان منصور وقتی سال ۱۹۴۷ در فلسطین به دنیا آمد، هنوز وطنش به غارت نرفته بود.
سالهای جوانی او همزمان بود با شروع انتفاضه و انتفاضه، شروع مبارزه او و دوستانش با رژیم اسرائیل بود. آنها نقاشی را به عنوان سلاح خود برگزیدند تا آن رسالت تاریخی خود را انجام دهند و مردم دنیا و نسلهای آینده را از این ظلم و غارتگری مطلع کنند: «وقتی وجودت را انکار میکنند. پس هنر یعنی ما وجود داریم. ما ریشههای دیرینهای در اینجا داریم. هنر به آوارگان، وطن میبخشد».
وقتی نقاشیهای او را نگاه میکنیم، سادگی خانهها و حالت سنتی شهر بدون برجها و خانههای بلند را میبینیم. باغهای زیتون و پرتقال و زنانی با لباسهای محلی و کبوترهای آزاد در حال پرواز را میبینیم که همه این تصویرها به نوعی یادآور فلسطین آزاد و دوران کودکی نقاش است.
اگر تمام آثار سلیمان را مرور کنیم، میفهمیم او عمر خود را وقف فلسطین کرده است. با اینکه مادرش برای او اقامت آمریکا را گرفته بود ولی او وطن خویش را با همه سختیهایش رها نکرد و هنوز هم که هنوز است در فلسطین زندگی میکند؛ مگر آدم میتواند از مادر خویش دل بکند؟!
«سلیمان منصور» متولد یک از روستاهای رامالله در فلسطین اشغالی است. او البته زمانی به دنیا آمد که کشورش هنوز به دست صهیونیستها اشغال نشده بود. منصور که اکنون 75 سال دارد، یکی از مشهورترین هنرمندان فلسطینی پایبند به آرمان فلسطین است، به همین دلیل او را با عنوان «هنرمند انتفاضه» میشناسند.
منصور در ۴ سالگی پدر خود را از دست داد و با مادرش راهی قدس شد. پس از جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ او وارد آکادمی هنر و صنایع دستی «بتسلئیل» شد اما در ۱۹ سالگی به دلیل اینکه از سوی اسرائیلیها متهم به آتش زدن کتابخانه بود - و بعدا مشخص شد اتصالی برق بوده است - از آکادمی انصراف داد. خودش میگوید در آنجا تجربهای کسب نکرد و با تلاش و پشتکار توانست به دنیای هنر پا گذارد.
او در حالی که فقط ۲۶ سال داشت، تابلوی «جمل المحامل» را ترسیم کرد که به سرعت مشهور شد. این تابلو که به «باربر فلسطینی» هم شهرت دارد، کنایه از خانه به دوشی فلسطینیهاست. تابلوی منصور، یک پیرمرد فلسطینی را نشان میداد که قدس را با طناب به پشت خودش بسته بود.
این نقاشی سال ۱۹۷۵ توسط سازمان آزادیبخش فلسطین به صورت پوستر چاپ شد و به خانهها و مکانهای عمومی کرانه باختری و نوار غزه راه یافت. البته نسخه اصلی این نقاشی احتمالا در حمله آمریکاییها به لیبی در سال ۱۹۸۶ نابود شد، چون سفیر وقت لیبی در لندن آن را سال ۱۹۷۶ از نمایشگاهی در لندن خریداری کرده بود.
منصور ۲ دفعه دیگر هم این نقاشی را تجدید کرد، یک بار سال ۲۰۰۵ به دلایل مالی آن را کشید و یک بار دیگر هم سال ۲۰۱۴ که دوباره آن را با اندکی جزئیات متفاوت نقاشی کرد. به عنوان مثال، در نسخه جدید «کلیسای مقبره مقدس» هم دیده میشود اما اصل حرف همان است: فلسطینیان هر جا میروند، سرزمین مادری را با خود حمل میکنند.
احتمالا نامگذاری این تابلو هم از یک ضربالمثل عربی نشأت گرفته است: «هو لیس من جمل المحامل». جمل المحامل، شتری است که پشت خودش کجاوه حمل میکند و کنایه از شخصی است که قدرت بسیاری دارد و براحتی از پا درنمیآید.
منصور گفته است وقتی «جمل المحامل» را ترسیم کرده، انتظار نداشته است به سمبل مبارزه فلسطین تبدیل شود. وی میگوید از این دستاورد خوشحال است و در عین حال تا حدودی او را وحشتزده میکند، چون وظیفه سنگینی را برایش به همراه داشته است.
البته این وضعیت مدت زیادی طول نکشید، چون برپایی نمایشگاههای متعدد محلی که در آن زمان بخشی مهم از جنبش سیاسی فلسطین محسوب میشد، به سرعت منصور را از این وضعیت خارج کرد و نقاشیهای بعدیاش هم سهم خود را از جلب توجه عمومی - حداقل در سرزمینهای اشغالی - کسب کرد.
او تأکید میکند نقاشی «جمل المحامل» را از نظر فنی بهترین کار خود نمیداند، با این حال اهمیت آن را دستکم نمیگیرد: این نقاشی با بقیه کارهای من متفاوت است، نه به این دلیل که محبت بیشتری از دیگران دریافت کرده یا من آن را بهتر از کارهای دیگرم میبینم، بلکه مساله در شهرت و توجه است؛ احساس میکنم از تملک من درآمده و دیگر بخشی از من نیست و من هم آن را پذیرفتهام. سال ۱۹۸۰ من یک نقاشی بیحرکت و ساده کشیدم، شامل ۲ نان طابون، ۲ گوجه فرنگی، یک پیاز و اندکی زیتون که این نقاشی هم بسیار محبوب بود، شاید بیشتر از «جملالمحامل».
سلیمان منصور معتقد است فلسطینیانی که پس از تأسیس اسرائیل در سرزمین خود باقی ماندند، به دلیل فشارهای اقتصادی و نفوذ زیاد هنر در سرزمینهای اشغالی و تأثیر آن بر آنها، با مشکل هویتی روبهرو هستند. او میگوید: ما میزبان آنها بودیم، نمایشگاههای آنها را میزبانی کردیم، نمایشگاههایی با آنها برگزار کردیم و در همه سطوح با آنها ارتباط داشتیم. مشکل ما با صهیونیسم است، نه با یهود به عنوان یک دین.
او درباره تفاوت هنر معاصر فلسطین با دیگر هنرها میگوید: «انسانیت» هنر فلسطین و پیام شریف آن را که خواهان عدالت و آزادی است، حفظ کرد. آنچه هنر فلسطین را متمایز میکند، فاصله تاریخی آن از هنر تزئینی است، چون هنرمند تحت تأثیر محیطی است که در آن زندگی میکند.
منصور پیرامون نقش هنر در اتحاد مردم فلسطین میافزاید: هنر به معنای جامع آن، مانند ادبیات، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی، نقش مهمی در اتحاد مردم دارد، بویژه یک هنر وقتی صادقانه است که فرهنگ مردم و نگرانیهای آنها را منعکس کند.
در دهههای ۷۰ و ۸۰ قرن گذشته، هنر فلسطین در سرزمینهای اشغالی به دنبال ابزاری برای بیان هویت ملی بود و این تلاش از ۴ منبع اصلی حاصل شد: میراث، هنر اسلامی، هنر کنعانی و هنر بینالمللی با نگاهی به مفهوم آزادی. منصور میگوید: تقریبا هر هنرمندی از این منابع استفاده کرده و مواردی را که برای او مناسب است انتخاب کرده، از جمله من اما تمرکز من بر میراث، بویژه لباسهای محبوب و گلدوزی فلسطینی بود که یکی از غنیترین صنایع هنری در زمینه خود در جهان محسوب میشود.
او البته همه این موضوعات را دستمایه آثار انتقادی خود قرار داده؛ چرا که معتقد است تا وقتی در دنیای هنر زندگی میکند، نگرانی سیاسی دارد و نمیتوان از سیاست و این میزان بیعدالتی که در دنیا وجود دارد، فرار کرد.
منصور با وجود اینکه حدود نیم قرن را مشغول مبارزه هنری با رژیم اشغالگر قدس بوده است، با این حال از عملکردش رضایت کامل ندارد: نمیگویم آنچه را باید انجام میدادم انجام ندادم اما صد درصد راضی نیستم. تصور میکنم میتوانستم چیزهایی فراتر از آن تولید کنم اما زندگی، مردم را با مسائل اقتصادی و خانوادگی خود دوره و حواس آنها را پرت میکند و گاهی اوقات فرد احساس میکند میخواهد استراحت کند.
این هنرمند مشهور فلسطینی معتقد است اسرائیل از غفلت جهان عرب برای سرعت بخشیدن به شهرکسازی، یهودیسازی قدس و قتلعام مردم فلسطین بهره میبرد.
/انتهای پیام/