آمریکا در باتلاقی خودساخته به قلم داگلاس مک گرگور؛
آمریکا در طول ۳۰ سال گذشته اشتهای سیری ناپذیری برای کشاندن شرایط به وضعیت جنگی و مداخله نظامی در مناطق مختلف جهان داشته است. رأی‌دهندگان در سی و دو کشور عضو ناتو در حال زیر سؤال بردن حکمت برون‌سپاری امنیت ملی و سلامت اقتصادی خود به آمریکا هستند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «داگلاس مک‌گرگور» [1]، سرهنگ بازنشسته، مشاور سابق وزیر دفاع آمریکا در دولت ترامپ، کهنه سرباز جنگ و نویسنده پنج کتاب است. وی در یادداشتی که وب سایت آمریکایی «Information Clearing House» آن را منتشر کرده است به اشتهای سیری ناپذیر آمریکا برای جنگ در مناطق مختلف جهان می‌پردازد. به گفته وی این در شرایطی است که آمریکا در درون خود با مشکلات فزاینده ای مواجه است؛ مردم اعتماد خود را به دولت بایدن از دست داده اند و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که افکار عمومی این کشور خواهان رسیدگی به مشکلات داخلی آمریکا به جای کمک به اوکراین هستند و از سوی دیگر در ناتو نیز مخالفت‌ها با رهبری آمریکا افزایش پیدا کرده است. به گفته وی دوران ثروت بی پایان و هزینه‌های نامحدود نظامی در آمریکا به پایان رسیده است و  نحوه واکنش دولت، کنگره و  سایر نهادهای حاکمیتی این کشور به این واقعیت سرنوشت آمریکا را در آینده تعین خواهد کرد.

 

بی‌اعتمادی آمریکایی‌ها به بایدن

مجموع سهم اروپا در جنگ نیابتی اوکراین حدود ۱۶۷ میلیارد دلار بیشتر از سهم واشنگتن است

وقتی «ریچارد نیکسون» [2] در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا از «جان اف کندی» [3] شکست خورد، نیکسون به هوادارانش گفت: «من جک کندی را می‌شناسم. او یک وطن‌پرست است.» «نیکسون» می‌دانست که کشور در دستان کندی در امان خواهد بود؛ اما امروز اکثر آمریکایی‌ها به بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور کشورشان اعتماد ندارند. در آوریل ۲۰۲۳ کمتر از چهار نفر از هر ۱۰ بزرگسال آمریکایی - حدود ۳۷ درصد گفتند که عملکرد جو بایدن را به‌عنوان رئیس‌جمهور تأیید می‌کنند و از هر ۱۰ نفر، ۶ نفر آن را تأیید نمی‌کنند. نیمی از رأی‌دهندگان آمریکایی اکنون معتقدند که کنترل مرزهای ایالات متحده مهم‌تر از کمک به اوکراین برای جنگ با روسیه است. برای اولین‌بار در ۳۰ سال گذشته، پرداخت سود دولت ایالات متحده برای بدهی‌های دولتی برابر با هزینه‌های دفاعی است. این افشاگری‌ها اعتماد مردم به کاخ سفید را متزلزل می‌کند، اما چیزهای بیشتری برای واشنگتن و متحدان آن در ناتو وجود دارد که باید در نظر بگیرند. تلاش‌های ادعایی وزارت امور خارجه برای متوقف کردن درگیری در اوکراین، توسط هر ناظر آگاه دولت روسیه در مسکو بی‌درنگ رد می‌شود. واشنگتن هیچ ایده‌ای برای پایان‌دادن به درگیری ۶۰۰ روزه اوکراین ندارد.

 

آمریکا در حال جنگ نیابتی با روسیه

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که تنها ۳۷ درصد از مردم آمریکا عملکرد بایدن به عنوان رئیس‌جمهور این کشور را تأیید می‌کنند

در همین حال، تحریم‌های دولت بایدن علیه سایر کشورها همچنان غرب را به‌شدت تضعیف می‌کند. اقتصادهای اروپایی به سمت رکود پیش می‌روند. اقتصاد آلمان - بزرگ‌ترین اقتصاد منطقه یورو - برای سومین سه‌ماهه متوالی در حال رکود است. در سال ۲۰۲۲، خودروسازان آلمانی تقریباً ۴۰ درصد خودروی کمتری نسبت به ۱۰ سال پیش تولید کردند. به قول یکی از صنعتگران برجسته آلمان، صنعتی‌زدایی آلمان آغاز شده است. با این حال، این جنگ نیابتی واشنگتن با مسکو و تأثیر میدان جنگ همراه با پیامدهای اقتصادی است که توازن قدرت را به نفع مسکو تغییر می‌دهد. بر اساس اطلاعات منابع آشکار، تلفات اوکراین نشان می‌دهد که سربازان اوکراینی با سرعتی قابل‌مقایسه یا بیشتر از تجربه جنگ جهانی اول کشته می‌شوند. زمانی که حدود ۱.۷ میلیون سربازِ ارتش روسیه در سه سال جنگ به هر دلیلی کشته شدند. هنر جنگ همیشه در معرض تأثیر فناوری است و جنگ اوکراین با روسیه نیز از این قاعده مستثنی نیست. سربازان اوکراینی شجاع هستند، اما نیروهای اوکراینی، مانند نیروهای ایالات متحده و ناتو، هنوز برای جنگی در شکل و شمایل جنگ جهانی دوم سازماندهی شده‌اند.

این شرایط، دستورالعملی برای شکست در برابر یک نهاد نظامی روسیه است که برای جنگ قرن بیست و یکم سازماندهی شده است. امروزه، سلاح‌های تهاجمی روسیه مرتبط با نظارت مداوم و هوایی در دفاع‌های متراکم و یکپارچه هوایی و موشکی، شرایط میدان نبرد را مانند آنچه ارتش آلمان در سال آخر جنگ جهانی دوم تجربه کرد، ایجاد می‌کنند. در جنگ جهانی دوم از لحظه‌ای که ارتش ایالات متحده و بریتانیا - کانادا در نرماندی فرود آمدند، ۵۰۰۰ هواپیمای جنگنده آمریکایی و بریتانیایی در هوا بر فراز اروپای غربی، مانور نیروهای زمینی آلمان را غیرممکن کردند. کل نیروی هوایی آلمان که از شهرهای این کشور در برابر بمب‌افکن‌های آمریکایی و انگلیسی دفاع می‌کرد بدون پوشش یا پشتیبانی هوایی - تاکتیکی - تشکیلات آلمانی تنها می‌توانستند در شب حرکت کنند و هرگز در روشنایی روز قادر به حرکت و عملیات نبودند. «ولادیمیر زلنسکی» - رئیس‌جمهور اوکراین - اعتمادبه‌نفس خود را به خوبی نشان می‌دهد، اما از حمایت ضعیف مردم اروپا و آمریکا از جنگ نیابتی واشنگتن پرده بر نمی‌دارد. او می‌داند که ناتو دچار مشکل است. صادقانه بگویم، ناتو هرگز برای به راه انداختن جنگ تهاجمی علیه کسی طراحی نشده بود. رویدادهای بالکان در طول دهه ۱۹۹۰ تحول ناخوشایندی را آغاز کرد که تلاش داشت ناتو را به ابزار تهاجمی استراتژی امنیت ملی ایالات متحده تبدیل کند. با این حال، نیروهای ناتو برای جنگ‌های متعارف پیشرفته آماده نیستند.

 

تشدید اختلافات در ناتو

به طور قابل پیش‌بینی، رأی‌دهندگان در سی و دو کشور عضو ناتو در حال زیرسؤال‌بردن حکمت برون‌سپاری امنیت ملی و سلامت اقتصادی خود به نخبگان جهانی خود و واشنگتن هستند. با این حال، اروپایی‌ها باید به‌زودی تصمیم بگیرند که آیا مقدار اندک باقی‌مانده از حاکمیت ملی و سلامت اقتصادی خود را به نام ناتو قربانی کنند یا کمک به رژیم زلنسکی را تعلیق کنند و مستقیماً با مسکو مذاکره کنند. مجموع سهم اروپا در جنگ نیابتی اوکراین حدود ۱۶۷ میلیارد دلار بیشتر از سهم واشنگتن است.

عصر ثروت فراوان و مخارج دفاعی بدون محدودیت به پایان خود نزدیک شده است. نحوه واکنش واشنگتن به این واقعیت‌ها آینده آمریکا را تعیین خواهد کرد

در مواجهه با اقتصاد ضعیف، بازدهی بالاتر و قیمت‌های پایین‌تر برای اوراق خزانه‌داری، «حزب واحد» واشنگتن شامل دولت بایدن و کنگره واقعاً دو انتخاب دارند: اول، کاهش تلفات ایالات متحده و متحدانش در اوکراین، کاهش هزینه‌های اختیاری و تمرکز بر شرایط اضطراری داخلی در مرز جنوبی و در بزرگ‌ترین شهرهای آمریکا و راه‌حل دوم؛ دولت بایدن و کنگره می‌توانند درگیری با مسکو را تشدید کنند. به نظر می‌رسد قصد اعلام شده کاخ سفید برای ارسال سامانه‌های موشکی تاکتیکی ارتش با برد ۳۰۰ کیلومتر همراه با موشک‌های کروز آلمانی «تاروس» [4] و سایر سلاح‌های تهاجمی به اوکراین نشان‌دهنده ترجیح واشنگتن برای تشدید تنش باشد. اما هیچ سیستم تسلیحاتی نمی‌تواند اساساً این حقیقت را تغییر دهد که نیروهای اوکراینی هر روز ضعیف‌تر می‌شوند.

پتانسیل رویارویی با قدرت نظامی روسیه در هیچ کجا به اندازه دریای سیاه نیست. با این حال بین ۱۱ تا ۱۵ سپتامبر نیروهای رومانیایی، انگلیسی، فرانسوی و ترکیه‌ای به همراه گشت دریایی آمریکا و هواپیمای شناسایی و قایق‌ها و تجهیزات تخصصی، عملیات دریایی بریز ۲۳.۳ را در نزدیکی رود دانوب انجام دادند. از آنجایی که کشتی‌های تجاری بدون دخالت روسیه از دریای سیاه به رودخانه دانوب می‌روند، مشخص نیست که چرا تمرین در رودخانه دانوب ضروری است.

 

اشتهای سیری‌ناپذیر آمریکا برای جنگ

متأسفانه، کشاندن شرایط خطرناک به آستانه درگیری و جنگ چیز جدیدی در رفتار سیاست خارجی و دفاعی آمریکا نیست. پس از عملیات «طوفان صحرا» [5] در سال ۱۹۹۱ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۲، قدرت و نفوذ آمریکا به طور تصاعدی افزایش یافت. اشتهای واشنگتن برای پر کردن «فضاهای خارج از حاکمیت دولت‌ها» با قدرت نظامی آمریکا سیری‌ناپذیر بود. واشنگتن به مدت ۳۰ سال آزاد بود که در هر زمان و مکانی که دوست داشت «مرزهای ناامنی» جدیدی در بالکان، جنوب غربی آسیا، خاورمیانه یا شمال آفریقا ایجاد کند و با قدرت نظامی آمریکا در این مناطق مداخله کند.

 حزب متحد واشنگتن شامل اولیگارش‌های شرکتی، مقامات بهداشت عمومی، رسانه‌های جریان اصلی، رسانه‌های اجتماعی، آژانس‌های دولت پنهان، دانشگاه، هالیوود و مجموعه‌ای از نهادهای بین‌المللی مشکوک مانند سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی و مجمع جهانی اقتصاد[6] به سرعت تریلیون‌ها دلار برای پیشبرد جهانی‌شدن باقدرت نظامی آمریکا سرمایه‌گذاری کردند. هرگاه نیروهای مسلح آمریکا متعهدانه وارد عمل می‌شدند، مجموعه‌ای از نهادهای دولتی همواره آماده بودند تا به فرماندهان نظامی ناکارآمد و حتی شکست‌خورده تن دهند. هزینه‌های دفاعی بیهوده، افراط بیش از حد در توانایی‌ها و قابلیت‌ها و مقاومت در برابر تغییر به شدت موردنیاز در طراحی و نوسازی نیروها، اکنون نشان می‌دهد که نیروهای مسلح ایالات متحده برای جنگ‌های پیشرفته امروز مناسب نیستند. نبرد در اوکراین نشان می‌دهد که واشنگتن دیگر نمی‌تواند تأثیر جغرافیا، فرهنگ و اقتصاد را که همگی به‌عنوان محدودیت‌هایی در استفاده از قدرت نظامی آمریکا عمل می‌کنند، نادیده بگیرد. عصر ثروت فراوان و مخارج دفاعی بدون محدودیت به پایان خود نزدیک شده است. نحوه واکنش واشنگتن به این واقعیت‌ها آینده آمریکا را تعیین خواهد کرد.

 

[1] . Douglas Macgregor

[2] . Richard Nixon

[3] . John F. Kennedy,

[4] . Taurus cruise missiles

[5] . Desert Storm

[6] . World Economic Forum

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha